حديث شريف:
1 - حفص بن غياث روايت کرده، مىگويد: يکى از برادران به مننامهاى نوشت واز من خواست که از امام صادقعليه السلام مسائلى راپرسش کنم ومن از حضرت پرسيدم که آيا اسير مىتواند در دارالحرب )يعنى در کشور کافر محارب( ازدواج کند؟
حضرتعليه السلام فرمود: )اين کار را ناخوش مى دارم، اگر اين کار درسرزمين روم صورت پذيرد حرام نيست ونکاح به شمار مى آيد، امادر سرزمين ترک وديلم وخزر حلال نمى باشد."(66)
2 - معاويه بن وهب به نقل از امام صادقعليه السلام نقل مىکند که ازحضرت پيرامون مرد مؤمنى سوال شد که با زنى يهودى يا مسيحىازدواج مى کند؟
حضرتعليه السلام فرمود: "اگر ميتواند زن مسلمانى بستاند ديگر او را بازن يهودى ومسيحى چکار؟"
پس عرض کردم: اگر عاشقش شده باشد چه؟
حضرتعليه السلام فرمود: "اگر او را گرفت بايد مانع از آن شود که وىشراب بنوشد وگوشت خوک بخورد، وبدون آنکه در دين اين مردکاستى پديد آيد."(67)
3 - زراره از امام باقرعليه السلام نقل مى کند که گفت از حضرتعليه السلام شنيدمکه مى فرمود: "باکى نيست اگر مردى در حالى که زن دارد با زنيهودى يا مسيحى به عقد مؤقت ازدواج کند."(68)
4 - محمد بن مسلم به نقل از امام باقرعليه السلام مى گويد: ازحضرتعليه السلام پيرامون ازدواج با زن يهودى ومسيحى سوال کردم،حضرتعليه السلام فرمود: "اشکالى ندارد،آيا نمىدانى در زمان پيامبريک زن يهودى همسر طلحه بن عبد اللَّه بود."(69)
5 - ابن الحجاج به نقل از امام ابو الحسنعليه السلام مى آورد که ازحضرتش پيرامون مردى مسيحى سوال کردند که با زنى مسيحىازدواج کرده ولى زن پيش از آنکه آن مرد با او همبستر شود اسلامآورده است، حضرتعليه السلام فرمود: "عقد ازدواجش با آن مرد به پايانمى رسد واز آن مرد نه عدهاى نگه مى دارد ونه مهرى مى گيرد."(70)
6 - در روايتى از منصور بن حازم آمده است که گفت از امامصادقعليه السلام پيرامون مردى زرتشتى سوال کردم که زنى از دين خود را بههمسرى داشت ودر پى آن، مرد مذکور يا همسرش اسلام آورد.حضرتعليه السلام فرمود: "مرد منتظر پايان يافتن زمان عده زن باقىمىماند، اگر مرد يا زن پيش از انقضاء عده ايمان آورد، که در اين حالهر دو بهنکاح اول خود باقى مى مانند واگر آن زن اسلام نياورد تاانقضاى مدت عده، از آن مرد جدا مىگردد."(71)
7 - ساباطى روايت کرده مى گويد: از امام صادقعليه السلام شنيدم که مىفرمود: "اگر مسلمانى که از پدر ومادرى مسلمان، زاده شده است ازاسلام مرتد شد ونبوت پيامبرصلى الله عليه وآله را انکار وايشان را تکذيب کرد،خون او براى شنونده مباح است وزنش از روز مرتد شدن از او جدامى شود واموالش ميان ورثه او تقسيم مى گردد، وزن او عده کسى کهشوهرش مرده است نگه مى دارد وبر امام است که او را بکشدوتوبهاش را نپذيرد."(72)