حديث شريف:
1 - در تفسير عياشى به نقل از محمد بن مسلم آمده است که ازابوجعفرعليه السلام روايت مىکند که فرموده است: "جابر بن عبد اللَّه ازپيامبرصلى الله عليه وآله روايت کرده که آنان به همراه پيامبر جنگيدند ومتعه را براىآنان حلال کرد وحرام نشمرد، وعلىعليه السلام مىفرمود: اگر عمر بر منپيشى نمىگرفت )در تحريم متعه( کسى زنا نمىکرد مگر نگونبخت، وابن عباس مىگفت )واين آيه را مىخواند(: هر آنچه از زنهارا متعه کرديد مدتش مشخص باشد وحتماً مزد آنها را بدهيد، واينانبدان آيه کفر ورزيدند وپيامبرصلى الله عليه وآله آن را حلال کرد وحرام نشمرد."(250)
2 - از در المنثور به نقل از ابن ابى حاتم روايت شده که ابن عباسگفته است: "متعه زنان در آغاز اسلام بوده است، بدين ترتيب کهمردى به شهرى مىآمد وکسى را همراه نداشته که زمين زراعىاش رااصلاح، دارايى وکالايش را حفظ کند وبه همين سبب با زنى تا زمانىکه به نظر مىرسد کارهايش انجام مىگردد ازدواج مىکرده وآن زن همکالا ودارايى او را پاس مىداشته وبه زمينش رسيدگى مىکردهاست."(251)
3 - در تفسير فخر رازى آمده است: روايت شده که عمر بر منبرگفت: دو متعه در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله مشروع بوده است که من از هر دوىآنها بازمى دارم؛ متعه حج ومتعه زنان.
فخر رازى مىافزايد: اين از سوى او تصريحى است بر آن که متعهنکاح در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله موجود بوده است واين سخن عمر: )من ازآن دو باز مىدارم( دلالت بر آن دارد که پيامبر آن را نسخ نکرده استواين عمر بوده که به نسخ آن پرداخته است. حال که اين ثابت شدمىگوييم چنين کلامى دلالت بر آن دارد که متعه در زمان پيامبرصلى الله عليه وآلهثابت بوده ونسخ نشد مگر به وسيله عمر، وهرگاه اين ثابت تلقى شودبايد که منسوخ به شمار نيايد، زيرا آنچه در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله ثابت بودهوشخص پيامبر آن را نسخ نکرده نمىتواند با نسخ عمر منسوخدانسته شود، واين همان برهانى است که عمران بن حصين به آناستشهاد کرد وگفت: خداوند درباره متعه آيهاى فرو فرستاد وآن را باآيه ديگرى نسخ نکرد، وپيامبر ما را بدان خواند واز آن باز نداشت،سپس مردى هرچه خواست، طبق نظر خودش گفت: )يعنى عمر ازآن نهى کرد.("(252)
4 - از امام باقرعليه السلام نقل شده که علىعليه السلام مىفرمود: "اگر پسرخطاب بر من پيشى نمىگرفت )در تحريم متعه( کسى زنا نمىکردمگر انسان نگون بخت وشقى."(253)
5 - از امامعليه السلام رسيده است که فرمود: "خداوند براى شما رأفتبه ارمغان آورد وبه جاى شراب، متعه را برايتان قرار داد."(254)
6 - ابن بابويه به سندش روايت مىکند که علىعليه السلام در کوفه زنى ازبنى نهشل را متعه کرد.(255)
از اين احاديث چنين به دست مىآيد که متعه باقى است بنا بهاصل تشريعى که وحى آن را نازل کرده وسنت پيامبر بر آن تأکيدورزيده ومسلمانان نخستين بدان عمل مىکردهاند، وحکمت آن همجلوگيرى از انتشار زنا وامکان بهره ورى بيشتر مسلمانان از طيبات وبرآوردن نيازهاى مبرم بويژه هنگام سفر ودورى از اهل وعيال است.
استحباب متعه
7 - بکر بن محمد مىگويد: از امام جعفر صادقعليه السلام درباره متعهپرسيدم وحضرتعليه السلام فرمود: "من کراهت دارم مسلمانى از دنيا بروددر حالى که خويى از خويهاى پيامبر خدا را نگرفته باشد."(256)
8 - روايتى از امام باقرعليه السلام رسيده است که فرموده: "آدمى به سهچيز مؤمن است: متعه زنان، خوشگويى با برادران ونماز در شب."(257)
9 - از امام صادقعليه السلام روايت است که فرموده: "مستحب است کهمرد متعه کند، ودوست ندارم مردى از شما از دنيا برود ومتعه نکردهباشد اگر چه يک بار."(258)
چه هنگام، متعه ترک مىشود؟
10 - از امام صادقعليه السلام روايت شده است که يکى از اصحاب بهحضرتعليه السلام عرض کرد که مرا از متعه حالتى دست مىدهد که ديگرسوگند خوردهام که هرگز متعه نکنم. امامعليه السلام فرمود: "تو اگر خدا رافرمان نبرى عصيانش کردهاى."(259)
11 - فتح بن يزيد مىگويد از ابو الحسنعليه السلام پيرامون متعه پرسيدموحضرتعليه السلام فرمود: "آن حلال ومباح مطلق است براى کسى کهخداوند او را با ازدواج بى نياز نکرده باشد، پس هرکس چنين باشدخود را با متعه از لغزش حفظ کند، پس کسى که با ازدواج بى نياز شدهباشد متعه براى او مباح است هرگاه از همسرش دور باشد."(260)
12 - محمد بن حسن بن شمون مىگويد: ابو الحسنعليه السلام به يکى ازاصحاب خود نوشت: "بر متعه اصرار نورزيد، وبر شماستبرپاداشتن سنت )نکاح دائم(، پس به جاى بستر وزنهاى خودتان بهمتعه نپردازيد که زنهايتان کفر مىورزند وتبرى مىجويند ودستوردهنده به اين کار را نفرين مىکنند وبر ما لعن مىفرستند."(261)
13 - کسى از امام باقرعليه السلام درباره متعه سوال کرد وحضرتعليه السلامفرمود: "متعه امروز همچون ديروز نيست. آنها )يعنى زنانى که متعهمىشوند( در آن روز مورد اطمينان بودند )از اينکه باعمل زشتخود را آلوده نمىساختند( ولى امروز به آنها اطمينان نمىرود، پسدرباره آنها پرس وجو کنيد."(262)
از اين احاديث به دست مىآيد که سوگند بر ترک متعه صحيحنيست زيرا سوگند است در ترک اطاعت خدا، وبراى کسى که خدا باازدواج او را بى نياز کرده بهتر آن است که به همسر خود بسنده کندمگر هنگامى که به متعه، نياز احساس کند، اما در صورتى که وجودمتعه غيرت زن را بر بيانگيزد ودر دين او تغييرى پديد آورد بهتر استمتعه را ترک کند، ونيز چنين است هنگامى که از عفت وپاکدامنى زنمورد متعه اطمينان نداشته باشد )بويژه در اين روزگار(.
عقد متعه
14 - ابان بن تغلب مىگويد: "به امام صادقعليه السلام عرض کردم:هرگاه با زنى که مىخواهم او را متعه کنم، خلوت کردم چه بگويم؟
حضرتعليه السلام فرمود: "مىگويى با تو ازدواج متعه مىکنم بر اساسکتاب خدا وسنت پيامبر در حالى که نه من از تو ارثى مىبرم ونه تو ازمن، براى )فلان مقدار( روز، واگر خواستى مىگويى براى )فلانمقدار( سال، با مهر )فلان مقدار( درهم، ومزدى را که بر آنتوافق کرديد خواه کم باشد يا زياد بر زبان مىآورى، پس هرگاه زنگفت: آرى، او راضى شده وزن تو خواهد بود وتو از همه مردم به اواولى هستى."(263)
15 - از احول نقل شده است که گفت از ابو عبد اللَّه پرسيدم:کمترين مالى که آدمى مىتواند با آن متعه کند چقدر است؟حضرتعليه السلام فرمود: "يک مشت گندم، وبه زن مىگويد: تو را به عقدمتعه خود در مىآورم بر اساس کتاب خدا وسنّت پيامبر، نکاح استنه سفاح، به شرط اينکه نه من از تو ارث مىبرم، ونه تو از من، واز توفرزندت را مطالبه نکنم، تا مدّت مشخصى، واگر )پس از اتماممدت( به نظرم آمد )که تمديد کنم( تو بر من مىافزايى، ومن بر تومىافزايم."(264)