مزارعه
مزارعه آن است كه صاحب
زمين، با زارع قرارداد ببندند كه زمين را در اختيار زارع بگذارد تا زراعت كند و مقدارى
از حاصل آن را به صاحب زمين بدهد.
شرايط مزارعه
صاحب زمين،
زمين مورد مزارعه را مشخص كند.
زمين، قابل
كشت باشد، يا بتوانند كارى كنند كه زراعت ممكن شود؛ مثلاً با شخمزنى و كود دادن و
تسطيح.
مدت مزارعه
معين باشد.
مدت مزارعه
به قدرى باشد كه در آن مدّت حاصل زمين به دست آيد.
نوع زراعت
معين باشد، مگر در محلى باشد كه فقط يك نوع زراعت
كاشته مىشود كه در
اين صورت نام بردن لازم نيست.
خرجى را
كه هر كدام بايد عهدهدار شود مشخص كنند؛ مثلاً زمين و بذر از يكى و ساير مخارج از
ديگرى.
همه حاصل
زمين به يك نفر اختصاص داده نشود.
سهم هركدام
از محصول بهطور مشاع باشد؛ مثلاً 2 1 ، 3 1 ،
4 1 ، پس اگر قرار بگذارند، مثلاً يك تن گندم بدهد، مزارعه صحيح نيست.
و نيز بين
صاحب زمين و زارع قرارداد مزارعه بسته شود؛ يعنى صاحب زمين به زارع بگويد، زمين را
به تو واگذار كردم و او هم بگويد قبول كردم يا بدون اينكه حرفى بزنند، زمين را واگذار
كند براى مزارعه و او هم تحويل بگيرد.
احكام مزارعه
1 ـ اگر زراعت در زمين
به واسطه پيش آمدى، مثلا باريدن برف زياد ممكن نشود :
ـ اگر مقدارى از زراعت
به دست آمده، حتى علفى كه بتوان به حيوانات داد همان مقدار، مطابق قرارداد از هر دوى آنهاست و نسبت
به بقيه، مزارعه باطل است .
ـ اصلاً زراعت بدست
نيامده مزارعه
باطل است .
2 ـ اگر بر اثر كوتاهى
زارع چيزى به دست نيايد، بايد اجاره زمين را به قدر متعارف به صاحب زمين بپردازد.
3 ـ زارع نمىتواند
بدون اجازه صاحب زمين، زمين را در اختيار شخص ديگرى بگذارد.
4
ـ شخصى كه زمين را اجاره كرده، اگر در عقد اجاره شرط نشده باشد كه خود
او بايد از زمين استفاده كند، مىتواند آن زمين را به مزارعه بدهد.
5 ـ ماليات زمين و مالالاجاره
آن (اگر زمين اجارهاى باشد) برعهده زارع نيست، مگر آن كه در عقد اجاره شرط شده باشد.
6 ـ كارهاى معمول در
كشاورزى؛ مانند حفر جويهاى آبرسانى، تهيه اسباب كشاورزى و امثال آن را بايد در قرارداد
مشخص كنند كه برعهده چه كسى است.
ـ با مرگ صاحب زمين يا زارع، قرارداد مزارعه باطل
نمىشود، بلكه به ورثه منتقل مىشود، پس اگر صاحب زمين بميرد، زمين به ورثه او منتقل
مىشود و سهم حاصل به آنها مىرسد و اگر زارع بميرد ورثه او بايد زراعت كنند، يا كسى
را اجير كنند كه زراعت كند.
مُساقات
مساقات قراردادى است،
ميان صاحب باغ و باغبان كه در مدت معينى به آبيارى و پرورش درختان بپردازد و مطابق
قرارداد، سهمى از ميوهها به باغبان داده شود.
شرايط مساقات
مورد مساقات،
معين باشد.
مورد مساقات،
زمين بدون درخت نباشد.
درختان نيز از نوع تنهدار باشد؛ نه مانند بوته خيار
و هندوانه.
درخت ميوه باشد؛ نه مانند درختان بيد و صنوبر و كاج
و سپيدار، مگر درختانى كه از گُل يا برگ آنها استفاده مىكنند، مانند درخت سدر.
مدت مساقات
معلوم باشد.
ميوه را
سهم يك نفر قرار ندهند.
سهم هر كدام
معين باشد.
سهم آنها،
به نوع مشاع باشد؛ مثلاً 2 1، 3 1، 4
1 بنابر اين اگر قرار بگذارند كه باغبان، آبيارى كند و در پايان يك تُن ميوه بگيرد،
اين قرارداد مساقات نيست.
چند مسأله
1 ـ در قرارداد مساقات
مىتوان مدت آن را تا پايان رسيدن ميوهها قرار داد، در صورتى كه زمان شروع آن (ابتداى
مساقات) مشخص باشد.
2 ـ قرارداد مساقات
بر نهالهايى كه تازه غرس شده و هنوز زمان ميوه دادن آنها نرسيده، اشكال ندارد؛ به شرط
آنكه مدت مساقات به قدرى باشد كه نهال ميوهدار شود.
3 ـ درختى كه از آب
باران يا رطوبت زمين استفاده مىكند و به آبيارى نيازى ندارد، اگر به كارهاى ديگرى؛
مانند بيل زدن و كود دادن نيازمند باشد، مساقات صحيح است.
پـرسـش ؟
1 ـ در قرارداد مزارعه،
بذر، كود، سم و ماليات دولتى برعهده كيست؟
2 ـ در مزارعه، كاه
و علوفه به دست آمده سهم چه كسى است؟
3 ـ شخصى آب و زمين
را در اختيار كشاورز گذاشته تا در آن كشت كند و پس از برداشت محصول يكصدهزار تومان
به صاحب زمين بدهد، اين قرارداد چه نام دارد و حكم آن چيست؟
4 ـ شخصى باغ خود را
در اختيار باغبان مىگذارد تا كارهاى آن را انجام دهد و پس از برداشت محصول، يك تن
ميوه به او بدهد، نام اين قرارداد چيست و چه حكمى دارد؟
5 ـ مزراعه و مساقات
چه تفاوتهايى دارند؟