فصل چهارم : احکام تخلی و استبرا

فصل چهارم : احکام تخلی و استبرا

فصل چهارم : احکام تخلّى و استبرا

1 . احکام تخلّى

احکام پوشاندن عورت و نظر به آن

س . احکام بيت الخلاء رفتن را بيان فرماييد.

ج . واجب است در حال تخلّى ـ بلکه در جميع احوال ـ پوشانيدنِ عورت از هر بيننده محترمى غير از زن و کنيزى که در حباله ديگرى نباشد و محلّله نسبت به محلَّل له، چه آن بيننده مسلم باشد چه کافر، عاقل باشد يا ديوانه، بالغ باشد يا طفل مميّز. و کفايت مى کند پوشانيدن عورت به دست و نحو آن از هر چيزى که حاجبِ بشره آن بوده باشد، و بهتر پوشانيدن از ناف تا به زانو است، و از آن بهتر، پوشانيدن تا ميان ساق است، و از آن بهتر، پوشانيدن مجموع بدن است در حال تخلّى، يعنى در مکانى باشد که هيچ کس او را نبيند.

س . آيا جايز است نظر کردن به عورت زن خود و کنيز خود که آن را شوهر نداده باشد يا نه؟

ج . بلى جايز است، بلکه از براى زن و کنيز خود نيز، جايز است نگاه کردن به عورت شوهر و آقاى خود.

1 . يعنى در غير حال نماز و خواهد آمد ـ ان شاء اللّه ـ بيان وظيفه در حال نماز.

س . نگاه کردن هر مکلَّفى به عورتِ غير، جايز است يا نه؟

ج . حرام است اگر چه او مکلّف به پوشانيدن عورت خود نباشد، مثل ديوانه و نحو آن، بلکه جايز نيست نگاه کردن به عورت طفل مميِّز.

س . آيا بر عورت طفل غير مميِّز، جايز است نظر کردن يا نه؟

ج . بلى جايز است.

س . «عورت» عبارت از چيست؟

ج . «عورتِ» مَرد، عبارتست از «ذَکَر» و «خُصيتَين» و «دبُر»، و عورت زن عبارت است از «فرج» و «دبُر». و غير آنچه مذکور شد از عورت نيست حتى رانها و آنچه ما بين دبُر و بيضتين است. و مويى که بر کنار عورت مى رويد، عورت نيست.

حرمت استقبال در حال تخلى

س . نشستن در حال تخلّى، روى به قبله يا پشت به قبله، چه صورت دارد؟

ج . حرام است.

س . آيا فرقى هست در حرمت استقبال قبله و استدبارِ آن ما بين صحرا و غيره يا نه؟

ج . فرقى نيست در محلّ.

نحوه تطهير مخرج بول

س . تطهير مخرج بول، چه نحو است؟

ج . معيّن است شستن مخرج بول را به آب، و واجب است که آن را دو دفعه بشويد اگر تجاوز از محل معتاد کرده باشد؛ والاّ دو مرتبه، احوط است؛ و بهتر آن است که سه

1 . وبول به سوى قبله از غير مستقبِل وبول به سوى غير قبله از مستقبِل، محلّ احتياط است.

2 . اظهر کفايت يک مرتبه است در غير متجاوز از مخرجِ معتادِ بول؛ و خصوص متعدّى از مخرج بول، حکم ساير بدن را دارد، بعد از قطع به زوال عين نجاست و مصحوب اتّفاقى آن، با آب و دَلْک و نحو آن.دفعه بشويد. و همچنين لازم است در حال شستن، آب به قسمى مستولى بر بول بشود که رطوبت بول مستهلک شود.

س . آيا فرقى هست در حکم مذکور، ميان مرد و زن و خُنثى، يا نه؟

ج . فرقى نيست.

س . کسى که ختنه نشده و پوست، سرحشفه او را گرفته باشد، چه کند؟

ج . اکتفا، به دو بار شستن آن پوست مى کند و بيرون آوردن حَشَفه لازم نيست اگر چه متمکّن هم بوده باشد از آن.

تطهير مخرج غايط

س . تطهير مخرج غايط را بيان فرماييد.

ج . مخيَّر است ميان آن که آن را به آب بشويد، يا به سنگ و کلوخ و کهنه و امثال اينها، به شرط آن که نجاست، از محل معتاد، تعدّى ننموده باشد، لکن به آب شستن افضل است.

س . اگر نجاست از محلّ معتاد، تعدّىِ فاحش کرده، تکليف چيست؟

ج . معيَّن است شستن به آب، و غير آن مجزى نيست در قدر زايد، بلکه مطلقا على الاحوط.

س . آيا حدّى از براى شستن غايط هست يا نه؟

ج . در غايط حدّى نيست، مگر آن قدر بشويد که محل از نجاست پاک شود و اثرى از اجزاى غايط نماند؛ بلى باقى ماندن رنگ و بوى آن در محل، عيب ندارد ولکن در

1 . يعنى ظاهر مخرج در صورت تلوّث به نجاست غايط.

2 . يعنى محلّى که معتاد است تلوّث آن در غير مريض به اسهال و مانند آن.

3 . با امکان تفکيک در تطهير خصوص اطراف خارجه از معتاد، مانعى در آن نيست.

4 . بلکه رطوبات غايط که به آب ازاله مى شود نه به غير آن؛ و در تطهير به آب به حکم غايط است و واجب است ازاله آنها، زيرا متنجِسِ به ملاقاتِ غايط شده و قابل تطهير نيست. و چون تطهير به غير آب، جايز است، بقاى رطوبات مذکوره، مورد عفو است مثل آب استنجا، پس به حکم محلّ و تابع آن است بعد از استنجا.صورت تعدّىِ غيرمعتاد، احوط تعدّد است.

استنجا به سنگ و غيره

س . استنجاى به سنگ و نحو آن، عددش چند است؟

ج . بايد به سه عدد باشد اگر چه به کمتر از آن زايل شود.

س . هرگاه محل به سه عدد پاک نشود، چه کند؟

ج . اينقدر زياده استنجا کند تا پاک شود.

س . هرگاه سنگى سه پهلو باشد يا کرباسى، در هر دفعه يک گوشه يا يک پهلوى آن را استعمال کند، کفايت مى کند يا نه؟

ج . احوط عدم کفايت است.

س . آيا [ در ] استنجاى به غير آب، زايل نمودن عين نجاست کافى است يا نه؟

ج . بلى کافى است، [ و ] در اجزاى ريزه که بعد از دقت نظر، ماندن آن معلوم مى شود، ضرر ندارد.

س . آيا معتبر است پاک بودن جسمى که به آن استنجا مى کند يا نه؟

ج . بلى اگر چه به شستن آن باشد. و جايز نيست در اين باب، استعمال اعيان نجسه چون قطعه اى از پوست ميته مثلاً؛ و هرگاه استعمال کند، معيّن مى شود شستن محلّ را به آب، و استعمال سنگهاى پاک و امثال آن بعد از اين کافى نخواهد بود، مگر آن که آن

1 . لازم نيست اين احتياط حتّى در قدر زايد از معتاد که به آب تطهير مى شود.

2 . على الاحوط؛ و اظهر، کفايت نقاء و رفتن عين غايط است.

3 . اظهر کفايت است.

4 . بلکه آنچه که با سنگ و کهنه ـ يعنى ماليدن آنها به محلّ براى ازاله عين ـ به نحو متعارف ازاله مى شود، بايد در محل نماند و شبه رطوباتى که با غير آب عادتاً نمى روند، باقى ماندن آنها ضرر ندارد.شى ء نجس، ملاقات با سطحِ ظاهرِ غايط کرده باشد و به محلّ غايط، ملاقات نکرده باشد.

س . جايز است استنجاى به استخوان و سرگين يا نه؟

ج . جايز نيست و احوط عدم حصول طهارت است، نيز جايز نيست ايضاً استعمال اجسام محترمه، مثل تربت مشاهد مشرَّفه و اوراق کتب شرعيّه و پاره اى از جامه کعبه معظَّمه و نحو آن، و گاه مى شود که در بعضى از صور، موجب کفر مى شود.

س . اگر اقدام بر معصيت نموده و استعمال کند، محلّ پاک مى شود يا نه؟

ج . بلى پاک مى شود.

مستحبات و مکروهات تخلّى

س . کيفيّت و آداب و سنن تخلّى را بيان فرماييد.

ج . مستحبّ است که در وقت داخل شدن، پاى چپ را پيش گذارند و در بيرون آمدن پاى راست را. و سنّت است «بسم اللّه » گفتن و بهتر از آن چيزى است که در اخبار وارد شده، و سر پوشيدن و استبرا و دعا خواندن نزد استنجا.

1 . و در موقع تطهير به سنگ پاک هم ملاقات نکند با رطوبت مسريه متنجِّسه به آن نجاست ديگر؛ و همچنين است استعمال ساير اعيان نجسه اگر چه غايط باشد و [ نيز [ متنجِّس به نجاسات اگر چه متنجِّس به غايط غيرباقى در مخرج باشد، و همچنين صورتى که ملاقات هر دو، يکى به واسطه ديگر، عرفاً صادق باشد اگر چه يکى متنجّس نشود؛ و جايز است استعمال متنجِّس بعد از تطهير آن.

2 . اظهر حصول طهارت است، به جهت استظهار مولويّت از نهى و تحريم در نصّ و اجماع منقول.

3 . در غير صورتى که موجب کفر مى شود؛ و جايز نيست مطعومات در استنجا. و اظهر حصول طهارت است در صورت جهل يا نسيان يا عصيان؛ و جايز است استعمال اجسام قالعه؛ و امّا غير قالعه، مانند اجسام صيقلى، پس اگر اتفاقِ قلع به آنها شد، طهارت محل حاصل مى شود.

4 . ثبوت حکم غير تکليفى در بعض آنچه که مذکور مى شود از مستحبات يا مکروهات، مبنى بر تسامح است، مگر آن که موافقت، به رجاى مطلوبيّت فعل يا ترک باشد.

س . مکروهات در حال تخلّى را بيان فرماييد.

ج . مکروه است نشستن متخلّى در کنار راه و کنار نهر و چشمه و محلّ افتادن ميوه ها و قافله انداز و درِ خانه ها؛ و رو به آفتاب و ماه و رو به باد بول کردن؛ و در زمين صلب و در سوراخ حيوانات؛ و در آب، چه ايستاده و چه جارى؛ و در جايى که باعث لعن کردن شخص بشود؛ و خوردن و آشاميدن در حال نشستن؛ و مسواک کردن در حال تخلّى؛ و استنجا کردن به دست راست و دست چپ اگر انگشترى در آن باشد که نقش آن اسماء اللّه باشد؛و سخن گفتن مگر به ذکر خداوند و خواندن «آية الکرسى» يا حکايت اذان، يا تسميت عاطس به گفتن «يرحمک اللّه » اگر چه مورد خبر، تحميدِ خود عاطس است؛ و بلند کردن مرد بول خود را، يعنى رو به بالا بول کردن و از بلندى مثل بام بول کردن؛ و تخلّى ميان قبر يا ميان قبور نمودن و زياد نشستن در خلا؛ و با خود داشتن نقره سکه دار مگر آن که بسته باشد.

حکم آب استنجا

س . آيا آبى که در حال استنجا، از محلّ جدا مى شود، پاک است يا نه؟

ج . بلى پاک است و فرقى نيست ما بين غساله استنجاى از غايط و بول.

س . آيا جايز است با آب استنجا، وضو و غسل يا نه؟

ج . جايز نيست على الاقوى، فى الواجبَين؛ و على الاحوط، فى المندوبين، امّا ازاله نجاست به آن مى توان نمود.و معتبر است در حکمِ طهارتِ آب غساله استنجاى دو چيز، اول: آن که متغيّر به نجاست در بو و رنگ و مزه نجاست نشده باشد. و اجزاى نجسى که در زمان استنجاى

1 . اگر موجب تلويث اسم يا اهانت به آن نباشد، و گرنه حرام است.

2 . عدم فرق، خالى از تأمّل نيست.

3 . بلکه عدم جواز، احوط است با خود آب استنجا، نه با ملاقى آن.

4 . خالى از تأمّل نيست.به آب از محل جدا مى شود، آب را نجس نمى کند، مگر آن که آب را متغيِّر نمايد.

دوّم: نجاستى از خارج به او نرسيده باشد؛ و از اين قبيل است نجاستى که از محلّ متعارف، تعدّى کرده باشد.

س . اگر غايط از مخرج تعدّى نکرده، لکن در وقت استنجاى به احجار و کلوخ، تعدّى کند، چه صورت دارد؟

ج . اگر در غالب، به غير همين نَحو، استنجا ميسّر نباشد، دور نيست که تعدّى ضرر نداشته باشد، و الاّ مشکل است.

حکم آب مشتبه

س . آب طاهر هرگاه مشتبه شود به نجاست، آيا رافع حدث و خبث هست يا نه؟

ج . حکم مسأله در باب وضو خواهد آمد، ان شاء اللّه .

س . اگر مشتبه شود آب مطلق به مضاف، رافع حدث و خبث هست يا نه؟

ج . رافع خبث نيست مگر اين که مکرّر کند عمل را؛ و امّا در رفع حدث، احوط اقتصار بر صورت انحصار است.

س . اگر مشتبه شود آب مباح به آب غصبى، چه صورت دارد؟

ج . جايز نيست استعمال آن در صورت انحصار.

1 . مشکل است با صدق ملاقات ثوب و يد مثلاً با خود آن اجزا.

2 . و همچنين از داخل غيرغايط، مانند خون.

3 . در خصوص غساله غَسلِ متعدّى اگر تفکيک ممکن باشد، وگر نه در غساله مجموع.

4 . يعنى با تکرار عمل به نحو مفيد؛ و با عدم انحصار هم، مفيد است على الاظهر.

5 . تکليفا جايز نيست مطلقا در شبهه محصوره؛ امّا وضعاً، پس رافع خبث است مطلقا. و امّا رفع حدث، پس در صورت عدم انحصار اگر تصرّف غصبى به مثل صبّ آب بر محل، سابقاً بر وضو يا غُسل به امرِ ازيد باشد با تحقّق قصد قربت، صحت آن متّجه است.

دست ماليدن وقت تطهير مخرج بول

س . آيا واجب است در تطهير مخرجِ بول، دست ماليدن يا نه؟

ج . واجب نيست، مگر آن که از آن چيزى بماند، يا آن که مخلوط به مَذْى يا وَذْى شود که در اين حال بايد دست بمالد تا علم به ازاله به هم رساند؛ و احوط در صورت شک(1) در خروج مذى يا وذى، دست ماليدن است.

نحوه نجس شدن آب قليل

س . آيا آب قليلِ مطلق، به مجرّد ملاقات، نجس مى شود يا نه؟

ج . بلى نجس مى شود به مجرد ملاقات نجاست، مگر آب «ابريق» و نحو آن در حال ريختن بر چيز نجس و جزئى که متّصل است به جزء وارد بر نجس در حال ورود، به شرطى که ورود به طريق تسنيم باشد يا تسريحِ شبيه به تسنيم، مگر آن که به دفعِ قوىّ باشد، مثل فوّاره [ که ] در اين صورت تسريح و تسنيم فرقى ندارد.

نحوه نجس شدن آب کر

س . آب کرّ اگر متغير شود رنگ يا بوى يا طعم آن به ملاقات چيزى که در آن عين نجاست باشد، نجس مى شود يا نه؟

ج . نجس مى شود به شرطى که تغيير، از نجاست باشد نه از متنجِّس، مگر آن که ملاقىِ نجس، حامل وصف نجس باشد و وصف مزبور سرايت کند به سبب ملاقات.

2 . استبرا و فايده آن

1 . اين احتياط استحبابى است، مگر آنکه منشأ احتمال، امر خاصى باشد.

2 . يعنى در اين صورت، نجاستِ عالى به سافل و مانند آن، سرايت نمى کند؛ لکن حکم در غير صورت دفع و قوت ـ مانند جريان سريعى که عرفاً قذارتِ لاحق به سابق سرايت نمى کند ـ مبنى بر احتياط است.

3 . مشکل است اگر منتهى به ملاقات مغيِّره با عين نجاست در ماء واحد نباشد.

س . آيا استبرا کردن بعد از بول يا بعد از خارج شدن منى، واجب است يا نه؟

ج . واجب نيست بلکه مستحب است، لکن خاصيت آن، آن است که اگر بعد از بول يا خارج شدن منى، استبرا کند و رطوبتى خارج شود و مشتبه باشد و معلوم نباشد که بول است يا غير آن، پاک است و ناقض طهارت نيست، به خلاف رطوبتى که پيش از استبرا بيرون آيد، که محکوم به بول است، مگر آن که يقين نمايد که از بول چيزى در مجارى آن باقى نمانده است؛ پس در اين حال، آنچه بيرون بيايد پاک است.

س . بلل مشتبهى که از ديوانه، يا کسى که در خواب است، پيش از استبرا بيرون بيايد، پاک است يا نه؟

ج . محکوم به نجاست است؛ و فرقى نيست در اشتباه حال بلل؛ آن که اختبار نمايد و تشخيص ندهد، يا آن که متمکّن از اختبار آن به واسطه تاريکى يا غير آن نشود.

س . آيا استبرا ساقط است در حق کسى که به سبب زياد حرکت نمودن و طول زمان، قاطع شود که در مجارى بول چيزى باقى نمانده است، يا نه؟

ج . سقوط آن بعيد نيست.

س . کسى که حشفه او را بريده باشند، يا آن که تمام ذکَر او را بريده باشند، استبرا از آن ساقط است يا نه؛ و بر فرض عدم سقوط، به چه نحو بايد استبرا نمايد؛ و آيا شرط است در استبرا، مباشرتِ خود شخص يا نه، بلکه به فعل غيرى نيز حاصل مى شود؟

ج . استبرا ساقط نيست از کسى که حشفه يا تمام ذکَرش را بريده باشند، پس احکام استبرا نيز در حق او ثابت است؛ بلى اگر حشفه را بريده باشند، بدل فشار دادن حشفه، همان سر ذَکر را سه دفعه به نحو مذکور فشار مى دهد؛ و اگر تمام ذکر را بريده باشند، اکتفا مى نمايد به همان مسح نمودن ما بين مقعد و ذکر سه مرتبه؛ و اقوى عدم اعتبار مباشرت است، بلکه به فعل غير ـ مثل زن و کنيز ـ نيز استبرا، حاصل مى شود.

شک در استبرا

س . اگر کسى بول کند و بعد وضو بسازد [ و ] بعد از وضو بللى ظاهر شود، [ و [نداند که بول است يا غير آن و شک دارد که آيا استبرا نموده بود بعد از بول يا نه، چه صورت دارد؟

ج . حکم کند که بول است مثل غير مستبرئ، پس وضو بايد بسازد و نماز را به عمل آورد؛ و همچنين است هرگاه در اثناى نماز، بلل مشتبه، ظاهر شود؛ [ و [بالجمله، در صورت شکّ در استبرا، بايد حکم کند که استبرا نکرده است.

حکم بلَل و استبراى زن

س . استبرا، در حق زنان نيز ثابت است يا نه؟

ج . استبرا در حق زنان نيست؛ و سزاوار است که بعد از بول، فى الجمله آرام گيرند و تنحنح نمايند و فرج خود را به طرف عرض، فشار دهند. و بلل مشتبهِ خارجِ از ايشان، پاک است مطلقا و ناقض طهارت نيست، اگر چه رعايت امور مزبوره را ننمايد.

کيفيّت استبرا

س . کيفيّت استبراى از بول را بيان فرماييد.

ج . استبرا کردن از بول بر سه قسم است، و بهتر از آن سه قسم ـ بلکه احوط ـ اين است که از دم سوراخ مقعد تا بيخ تخمها، سه دفعه دست بکشد، به قسمى که آنچه درميان مانده به مجراى ذکَر داخل شود، و بعد انگشت بزرگ را پشت زهار و انگشت وسط را زير قضيب بگذارد و به قوّت سه مرتبه از زير تا سر قضيب بکشد و بياورد تا آنچه در ميان [ آن [مجرا باشد، حرکت نمايد، بعد از آن، سه دفعه حشفه را فشار داده [ و ] آن را مانند دوشيدن به قوّت بکشد تا هر چه در حشفه رطوبت بوده باشد، بيرون بيايد.

1 . يعنى اگر نماز را قبل از خروج بلل به جا نياورده باشد، پس بعد از تطهير مخرج بول و وضو، نماز مى خواند.

2 . اين احتياط ترک نشود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

فصل پنجم : احکام وضو

No image

فصل ششم : احکام غسـل

No image

1 . حیض

No image

2 . نفاس و احکام آن

No image

3 . استحاضه و احکام آن

پر بازدیدترین ها

No image

1 . حیض

No image

2 . نفاس و احکام آن

No image

2. کیفیّت تیمّم

Powered by TayaCMS