تفصيل احکام:
فقها براى رضاعى که محرميت به دنبال دارد شروطى را به شرحزير نهادهاند:
شرط اول - اين که شير، پس از ازدواج باشد
اين شرط فروعى دارد که آنها را بيان مى کنيم:
الف - اين که شير زن در پى ازدواج پديد آمده باشد، پس اگردوشيزهاى شير در سينه او روان شود وکودکى را با آن شير تغذيه کند،اين شير موجب محرميت او نمىشود وبر پايه احاديث رسيدهپيوندى را به وجود نمىآورد، ولى احتياط آن است که از ازدواج با آنکه اصطلاحاً مادر رضاعى يا خواهر رضاعى ناميده مىشود پرهيزگردد.
ب - اگر زنى - والعياذ باللَّه - زنا داد وحامله شد ووضع حمل کردوسپس کودکى را با شير خود تغذيه کرد، اين شير موجب محرميت اونمىگردد وبر حسب نظر مشهور فقهاء، واحتياط آن است که مانندمسأله پيشين پرهيز شود.
ج - اگر مردى با زنى به گمان اين که همسر اوست نزديکى کند - کهدر اصطلاح فقهى شبهه ناميده مىشود - وآن زن حامله شود وطفلىبه دنيا آورد، فراگيرى محرميت با اين شير، موافق احتياط است.
د - اگر زن حاملهاى طلاق داده شود وسپس وضع حمل کندوکودکى را شير دهد موجب محرميت مىشود، زيرا اين شير بهواسطه ازدواج صحيح پديد آمده است.
ه - اگر زن حاملهاى طلاق داده شود وسپس وضع حمل کندودوباره به عقد مرد ديگرى در آيد وکودکى را شير دهد، محرميتپديد مىآيد، ولى صاحب شير همسر اول اوست، بنابراين همسراول پدر رضاعى آن کودک به شمار مىآيد نه همسر دوم زن، مگر آنکه از نو حامله شود وشير اول قطع گردد ودوباره شير در سينه او پديدآيد که فقها گفتهاند: اين شير از آن شوهر دوم است واو پدر رضاعىکودک است نه شوهر اول.
اگر ما از نظر علمى امکان يافتيم منشأ شير را شناسايى کنيمودريابيم که آيا اين شير از حاملگى اول است يا دوم بايد به علم عملکنيم وصاحب شير )همسر اول يا دوم( را پدر رضاعى طفلبشماريم.
شرط دوم - مقدار شير خوارگى
قرآن کريم مى فرمايد: )وَأُمَّهَاتُکُمُ الَّلاتِي أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُم مِنَالرَّضَاعَةِ...(80)).
"... ومادران رضاعى شما، وخواهران رضاعى شما..."
از اين آيه استفاده مىکنيم آن شير خوارگى که محرميت را موجبمىشود همان است که زن شيرده را مادر ودختر او را خواهر مىگرداند. ومادر، اصل وجود انسان است وشيرى که نه گوشتى بروياندونه خونى پديد آورد کافى نخواهد بود.
حديث شريف:
1 - از امام صادقعليه السلام نقل است که فرمود: "رضاع محرميتى راموجب نمىشود مگر آن که خون وگوشتى را پديد آورد."(81)
2 - ونيز مىفرمايد: "رضاع محرميتى را موجب نمىشود مگر آنکه گوشتى بروياند واستخوانى را محکم گرداند."(82)
3 - حضرت باقرعليه السلام به هنگام پرسش از حد رضاع فرمود: "رضاعدر کمتر از يک شبانه روز يا پانزده بار شير دادن پى در پى، از يک زنکه آن شير حاصل يک مرد باشد بدون آنکه شير زن ديگرى ميان آنفاصله شده باشد، موجب محرميت نمىشود."(83)
4 - از ابن ابى يعفور روايت شده که گفت: از حضرتعليه السلام پرسيدمچگونه رضاع موجب محرميت مى شود؟
حضرتعليه السلام فرمود: "اگر به قدرى شير دهد که شکم کودک پرگردد واين موجب مى شود که گوشت او برويد وخون در او پديد آيدوچنين است که محرميت به وجود مى آيد."(84)
تفصيل احکام:
روييدن گوشت، معيار محرميت
براى آن که رضاع موجب محرميت شود وخويشى پديد آورد بايدبه قدرى باشد که گوشتى بروياند وخونى بسازد واستخوانى استوارگرداند، واين امر به وسيله افزايش وزن ورشد پيوسته استخوانوجريان خون در گونهها وطراوت چهره کودک ونظاير آن از علاماتىکه مادران شير دهنده مى شناسند، فهميده مىشود.
واقوى آن است که روييدن گوشت وپديد آمدن خون کفايتمىکند حتى اگر استخوان که - ظاهراً - در مرحله بعد قرار دارد استوارنگردد.
بايد روييدن به گونهاى اساسى به تعداد شير دادنها از همان زنبستگى داشته باشد، اما در صورتيکه کودک با شير ديگرى تغذيه کندشرط تحقق نمىيابد.
شارع مقدس به هدف آسانگيرى ووسعت بر مردم براى تحقق اينشرط دو حد عرفى قائل شده که عبارتند از:
شير خوردن يک شبانه روز يا پانزده بار پى در پى شير بخورد.
الف - شير خوارگى يک شبانه روز:
اگر کودکى از نيمروز جمعه تا ظهر روز شنبه از پستان يک زن شيربخورد آن زن مادر رضاعى او مى گردد به شرط آن که غذاى طفل دراين مدت تنها شير او باشد، اما اگر از شير يا خوراک ديگرى تغذيه کردبه گونه اى که - به واسطه آن - استخوانش استوار گشت يا گوشت بر اوروييد وخون در او پديد آمد کفايت نمى کند.
آرى، غذاى اندک زيانى نمىرساند.
واگر کودک در طول اين مدت مريض باشد يا زن شيرده آنقدر کمشير باشد که شير او نه گوشتى را بروياند ونه خونى را پديد آورد ايجادمحرميت دور به نظر مى رسد وپيمودن راه احتياط در چنين موردىبهتر است.
ب - شير خوارگى پانزده باره:
هرگاه شمار شير دادن به پانزده رسيد اين شير گوشت مىروياندوخون پديد مى آورد، اما اگر ده بار شير دادن توانست استخوانى رااستوار گرداند يا گوشتى را بروياند يا خونى را پديد آورد ظاهراً کفايتمى کند ودر غير اينصورت خير.
وبراى هر يک بار شير دادن شروطى وجود دارد بدين شرح:
1 - اينکه يک نوبت شير دادن، عرفاً کامل باشد، وعلامت آن ايناست که کودک سيرآب مى شود ودهان از پستان برمىگيرد وچه بساخواب او را بربايد، اما اگر از پستان ناراحت شد يا به کسى توجه کردکه با او بازى مى کند وپستان را رها کرد وسپس به خوردن شير روىآورد نوبت جديدى در شير خوارگى شمرده نمىشود ودر واقعتکميل نوبت اول است.
2 - اينکه دفعات شيرخوارگى پى در پى باشد پس اگر دو زنشيرده به تناوب )يکى در ميان( به کودک شير دهند کفايت نخواهدکرد حتى اگر اين دو زن همسر ان يک مرد باشند.
آرى، اگر به کودک مقدار اندکى شير يا قندآب در اثناى شيرخوارگى داده شود به گونهاى که شير زن شيرده غذاى اصلى اوشمرده شود که گوشت وخون از آن پديد مى آيد، به توالى زياننمىرسد. اما اگر پديد آمدن گوشت وخون بواسطه غذا ياآشاميدنى، يا بواسطه هر دو آن به علاوه شير شيرده پديد آيد، ايجادمحرميت بعيد مى نمايد.
3 - اينکه شير خوارگى مستقيماً از طريق پستان صورت پذيرد، اماأگر شير را از پستان بدوشند وسپس به کودک بدهند، به نظر غالبفقها موجب محرميت نمى شود، زيرا ديگر رضاع ناميده نمى شودواحتياط بهتر است بويژه اگر با اين شير گوشت وخون پديد آيد.
اما در صورتيکه مکيدن پستان بوسيله لولهاى انجام شود که بهپستان متصل است زيانى نمى رساند، زيرا فقها اين مورد را رضاعمىشمرند واين قيد در شير خوارگى يک شبانه روز نيز آمده است.
4 - برخى از فقها شرط کردهاند که شير خوارگى بايد در حيات زنشيرده صورت پذيرد، پس اگر طفل شيرخوار آخرين نوبت شيرش راپس از مرک زن شيرده بخورد کفايت نمى کند، زيرا رضاع ناميدهنمىشود ودر چنين موردى نبايد احتياط ترک گردد.
شرط سوم - شيرخوارگى پيش از گرفتن کودک از شير
قرآن کريم مىفرمايد:
)وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ کَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ (85)).
"ومادران بايست دوسال کامل فرزندان خود را شير دهند، آن کسىکه خواهد فرزند را شير تمام دهد..."
حديث شريف:
1 - امام صادقعليه السلام نقل کرده که پيامبر اکرمصلى الله عليه وآله مى فرمايد: "پساز گرفتن کودک از شير، ديگر شير خوارگى ورضاع نخواهد بود."(86)
2 - از امام صادقعليه السلام نقل است که فرمود: "شير خوارگى پيش ازدوسال وپيش از آن است که کودک از شير ستانده شود."(87)
3 - حماد بن عثمان از امام صادقعليه السلام نقل مى کند که فرمود: "بعداز گرفتن از شير، شير خوراگى در ميان نيست. عرض کردم از شيرگرفتن چيست؟ فرمود: "دو سالى که پروردگار فرموده است."(88)
تفصيل احکام:
شرط است که شير خوارگى در دو سال کمال يابد، اما اگر کودکىپس از تمام شدن دو سال شير بخورد محرميت ميان او ودايهاش پديدنمى آيد، زيرا در روزهاى از شير گرفتن بوده است.
اين شرط نيست که عمر فرزند نسبى دايه کمتر از دو سال باشد،ولى بهتر است در مورد دايه احتياط رعايت شود، چنانکه بهتر استدرباره کودکى که از شير ستانده شده وسپس از زن مرضعهاىشيرخورده است، اگر چه قبل از تمام شدن دوسال باشد بااحتياطعمل شود واقوى عدم لزوم عمل به اين احتياط در هر دو مورد استبدين ترتيب اگر خوردن اخرين نوبت شير پيش از آن که کودک به دوسال برسد تمام شود محرميت ايجاد مى گردد ودر غير اين صورتخير.
ملاک: گذشت بيست وچهار ماه از سن کودک شير خواره است،نه آغاز يا پايان سال هجرى.
شرط چهارم - شير يک مرد
حديث شريف:
1 - عمار ساباطى روايت کرده مى گويد: از امام صادقعليه السلامپيرامون نوجوانى پرسش کردم که )درکودکى( از زنى شير خوردهاست آيا اين شخص مى تواند با خواهر رضاعى پدرى آن زن ازدواجکند؟ حضرتعليه السلام فرمود: "نه، زيرا هردو خواهر از شير يک زن تغذيهکردهاند که از آن يک مرد بوده است."
گفتم: آيا مىتواند با خواهر رضاعى مادرى آن زن ازدواج کند؟
حضرتعليه السلام فرمود: "اشکالى ندارد، چون خواهرى که به کودکشير نداده از مردى است غير از مرد خواهرى است که به کودک شيرداده وچون مردان مغاير بودند اشکالى ندارد."(89)
2 - محمد بن ابى نصر روايت کرده مى گويد از ابو الحسنعليه السلام اززنى پرسش کردم که دخترى را شير داده است وهمسرش پسرى از زنديگرى دارد. آيا پسر شوهر او مى تواند با دخترى که آن زن شير دادهازدواج کند؟
حضرتعليه السلام فرمود: "شير از آن يک مرد است."(90)
تفصيل احکام:
مرد )شوهر( محور احکام شير خوارگى است وشير، از آن اوتلقى مى شود ومحرميت زمانى فراگير مى شود که شير از آن يک مردباشد اگرچه زنها متعدد باشند ولى در مقابل محرميت فراگير نمىشوداگر مردان متعدد باشند حتى اگر زن شيرده يکى باشد. توضيحات اينشرط به اين قرار است:
1 - زهرا همسر جعفر است که پسرى به نام هادى را شير دادهورقيه همسر دوم جعفر دختر بچهاى را به نام اسماء شير داده. پسهادى نمىتواند با اسماء ازدواج کند، زيرا هر دو، از شيرى که از آنجعفر )همسر ومرد( بوده تغذيه کردهاند اگر چه سخن از دو زنشيرده در ميان است.
2 - سپس جعفر همسرش زهرا را طلاق مى دهد وزهرا با مردديگرى ازدواج مى کند واز شير خود - که پس از ازدواج دوموحاملگى از همسر جديد روان گشته - دختر بچهاى را به نام هاجرتغذيه مى کند آيا هادى مى تواند با هاجر ازدواج کند؟
آرى! زيرا شير از آن مرد است ودر اين جا اگر چه زن شير ده - درهر دو مورد - يکى بيشتر نيست، ولى سخن از دو مرد در ميان استودر روايت ديگرى نيز اشاره به حرمت نکاح اين دو آمده است ولىفقها بدان توجهى نکردهاند.
3 - زهرا از همسر دوم خود دخترى را به نام صديقه به دنيامىآورد. آيا جايز است هادى که زهرا او را شير داده است با صديقهازدواج کند؟
خير، جايز نيست، زيرا فرزندان نسبى زهرا بر کسانى که او شيرداده حرام هستند، ولى در صورت اختلاف همسر، فرزندان رضاعىآن زن، محرم همديگر نمى شوند.
مفهوم احتياط در رضاع
در برخى از فروع گذشته به )احتياط( توصيه کرديم. مفهوماحتياط در اين جا چيست؟
احتياط يعنى ترک ازدواج با کسانى که ترديد داريم که با فرد،پيوندى رضاعى دارند ولى - از طرف ديگر - نبايد به آن دختر نگاه کندوپوشش شرعى بايد رعايت شود.
پس دختر از نظر ازدواج احتياطاً محرم اين پسر تلقى مى شود وازنظر نگاه کردن، بيگانه.
فراگيرى محرميت در رضاع
حديث شريف:
1 - از امام صادقعليه السلام نقل است که فرمود: "حضرت علىعليه السلام نامدختر حمزه را براى پيامبرصلى الله عليه وآله برد. وحضرت فرمود: آيا ندانستهاىکه او دختر برادر رضاعى من است."(91) پيامبر اکرم وعمويش حمزه ازيک زن شير خورده بودند.
2 - از امام صادقعليه السلام نقل است که فرمود: "زن را جايز نيست کهعمو يا دايى رضاعيش او را به نکاح خود در آورد."(92)
3 - عثمان بن عيسى به نقل از ابو الحسنعليه السلام روايت کرده مى گويدبه ايشان عرض کردم: برادرم با زنى ازدواج کرده واز او بچهاى به دنياآورده است وسپس زن برادرم دخترکى را از عامه مردم شير دادهاست. آيا جايز است با اين دخترک که زن برادرم او را شير دادهازدواج کنم؟
حضرتعليه السلام فرمود: "خير، زيرا به واسطه رضاع همان حرام مىشود که به واسطه نسب."(93)
تفصيل احکام:
رضاع وشير خوارگى، ميان کودک وشيردهاش ونيز بين او وهمسرزن شيرده، پيوندى همچون پيوند نسبى برقرار مى سازد واين کودکبطور کامل فرزند آن دو است. بدين ترتيب محرميت از طريق اين دوبه نزديکان نفوذ مى يابد. پس مادرِ زن شيرده جده او وخواهرشخاله او وخواهر پدر، عمه او مى گردد واگر اين طفل مؤنث باشد برپسران نسبى زن شيرده محرم مىشود وبر پسران نسبى ورضاعى آنمرد )بنا به تفصيلى که گذشت( ونيز بر برادر زن شيرده )زيرا دايى اومىگردد( ونيز بر برادرِ مرد )زيرا عموى او مىشود(.
معيار آن است که به جاى کلمه )رضاع( کلمه )نسب( را قراردهيم وسپس ببينيم آيا پيوند خويشى محکوم به عنوان محرمى استکه ما اورا در رضاع نيز محرم قرار مى دهيم واگر در نسب چنين نيستدر رضاع نيز نخواهد بود. پس اگر مادر نسبى محرم است، مادررضاعى نيز محرم مىباشد واگر خواهر، عمه وخاله نسبى محرمهستند، همين خويشان از طريق رضاع نيز محرم مىباشند. وزنى کهپدر نسبى من با او ازدواج کند بر من حرام مى شود ونيز اگر پدررضاعى من با زنى ازدواج کند، آن زن نيز بر من حرام مى شود وزنپسر نسبى من بر من حرام است چنان که زن پسر رضاعى من بر من .
اما خواهر برادر نسبى من، غير محرم است اگر ميان من وآن زنپيوندى جز آن نباشد، همچنين خواهر برادر رضاعى من، ومادربرادر نسبى من محرم است نه از آن نظر که مادر برادر من است، بل ازاين نظر که يا مادر من نيز هست يا زن پدر من مىباشد بنابر اين مادربرادر رضاعى من بر من محرم نيست، اگر من وپسر عمويم از يک زنشير خورديم آيا مادر او بر من محرم مى شود؟
او محرم نيست، زيرا در شريعت عنوان محرمى با نام )مادربرادر( نسبى وجود ندارد تا رضاعى او محرم به شمار آيد.
حکم خواهر رضاعى پسر
حديث شريف:
على بن شعيب به ابو الحسنعليه السلام نوشت: زنى که يکى از فرزندانمرا شير داده است، آيا من مىتوانم با يکى از فرزندان او ازدواج کنم؟
حضرتعليه السلام چنين پاسخ نگاشت: "اين کار بر تو جايز نيست، زيرافرزندان او به منزله فرزندان تو هستند."(94)
تفصيل احکام:
1 - بيشتر فقهاى ما گفتهاند: جايز نيست، مردى با خواهرانرضاعى پسرش ازدواج کند، زيرا آنها به منزله دختران او مىباشند.
ولى برخى از فقها جواز اين امر را مىدهند، زيرا اين زنان در اصلشرع داخل عنوان تحريمى نسبى نيستند، ولى احتياط همان است کهفقهاى مشهور گفتهاند.
2 - تفاوتى نيست ميان فرزندان صاحب شير )مرد( که پدررضاعى پسرش گشته است، بين اين که فرزندان نسبى يا رضاعى اوباشند.
3 - اما فرزندان زن شيرده، آن دسته از آنان بر پدر کودک شير خوارمحرم هستند که فرزندان نسبى زن شيرده باشند نه فرزندان رضاعىاو.
4 - باکى نيست اگر مرد با خواهر رضاعى خواهر خود يا خواهررضاعى برادر خود ازدواج کند همچنانکه در نسبى آن اشکالى نيستپس اگر پدر من با زن مطلقهاى ازدواج کند که دخترى از همسرنخست خويش دارد آيا من مىتوانم با آن دختر ازدواج کنم؟
آرى! زيرا او عليرغم اينکه ممکن است خواهر برادر من شود ولىارتباطى خويشاوندى با من ندارد، چه، نه مادر او مادر من است ونهپدر او پدر من. پس ازدواج با او براى من جايز است، حکم رضاعىاو نيز چنين است زيرا خويشاوندى رضاعى پائينتر از نسبى است.
حکم شير خوارگى پس از ازدواج
حديث شريف:
از امام باقرعليه السلام نقل است که فرمود: "اگر مردى با دخترکى شيرخواره عقد ازدواج ببندد وزنش او را شير دهد ازدواج او باطلمىشود."(95)
تفصيل احکام:
چون شير خوارگى دقيقاً همچون نسب موجب محرميت است،پس زناشويى گذشته را باطل مىکند همچون که از زناشويى آيندهمانع مىگردد، اين حکم مسائلى دارد که ذيلاً بيان مىشود.
1 - اگر مردى با دخترکى شيرخوار ازدواج کند، ومادر يا مادر بزرگويا خواهر ويا زن پدر يا زن برادرش هر يک با شير خود او را طبقشرايط شرعى تغذية کند ازدواجش با او باطل مى شود، زيرا ايندختر با شير خوردن از مادر او خواهر رضاعى، و با شير خوردن ازمادر بزرگ پدرى يا مادر بزرگ مادرى او به عمه يا خالهاش بدل شدهاست وبا شير خوردن از خواهرش به دختر خواهر او تبديل شدهاست، وبا شير خوارگى اين کودک از زن پدرش تبديل به خواهرپدرىاش گشته است وبا تغذيه از شير همسر برادرش به دختربرادرش بدل شده است وهمان گونه که اين عناوين با نسب موجبمحرميت مىشود با رضاع نيز محرميت را در پى دارد.
2 - اگر مردى با دخترکى شير خوار ازدواج کند وهمسر او آن دختررا شير دهد هر دو براى هميشه بر او حرام مىشوند، در صورتيکه باهمسر اول، که همسر کوچک را شير داده، همبستر شده باشد، چراکه در اين صورت، دخترک شير خوار، دختر همسرى مىگردد که اينمرد با او همبستر شده، در حاليکه همسر اولى مادر همسرش گشته،ومادر همسر به طور ابد بر شوهر حرام مى شود، در صورتيکه)ربيبه( يعنى دختر همسر حرام مى شود به شرط همبستر شدن بامادرش.
اما در مورد مهر گفتهاند:
از ميان رفتن نکاح يعنى عدم اقتضاى چيزى. آرى اگر در باطلشدن عقد ولو بدون هيچ عمد وعلمى همسر بزرگ سبب شده باشد،ضامن پرداخت مهر همسر کوچک مى باشد، چه، اين کار ستم استوخداوند به اجراى عدل دستور داده که اقتضا دارد حق هر حقدارىبه او داده شود.
اما احتياط آن است که ولى شير خوار در مهر مصالحه کند، زيراشيرخوار با عقد، مستحق مهر گشته است.
آداب ومستحبات شير خوارگى
حديث شريف:
1 - از امام صادقعليه السلام نقل است که فرمود: "شير خوارگى بيستويک ماه است وکمتر از آن ستم است بر کودک."(96)
2 - کسى از امام موسى بن جعفر نقل کرده که از حضرتعليه السلامپيرامون زنى پرسيدم که از زنا کودکى آورده وپرسيدم آيا شير اوشايستگى تغذيه را دارد؟
حضرتعليه السلام فرمود: "نه شير او شايستگى دارد ونه شير دختر اوکه از زنا زاده شده است."(97)
3 - در حديث ديگرى آمده است: "کودک با شير زن )گبر( تغذيهنشود ولى با شير زن يهودى ومسيحى که شراب ننوشد تغذيهمىشود."(98)
4 - امام صادقعليه السلام مىفرمايد: "شير خوارگى از زن يهودىومسيحى بهتر است از زن ناصبى."(99)
5 - امير المؤمنينعليه السلام مىفرمايد: "بنگريد چه کسى به کودکانتانشير مىدهد که کودک با )آثار روانى( همان شير به جوانى مىرسد."(100)
6 - پيامبر اکرمصلى الله عليه وآله مىفرمايد: "نگذاريد زن احمق يا زنى که چشماو ضعيف است به فرزندتان شير دهد که شير اثر وضعى دارد."(101)
7 - حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: "براى شير دادن بر گزينيد چنانکه براى ازدواج بر مىگزينيد که شير سرشتها را تغيير مىدهد."(102)
8 - امام باقرعليه السلام مىفرمايد: "شير زن زيبا وخوشرو به کودکانتاندهيد نه شير زن زشت رو، که شير اثر وضعى دارد."(103)
9 - فضل ابو العباس از امام صادقعليه السلام پرسيد: "آيا مرد )شوهر(سزاوارتر است نسبت به کودک يا زن؟"
حضرتعليه السلام فرمود: "مرد، ولى اگر زن به شويش که او را طلاقداده بگويد: من کودکم را، با همان اجرتى که به ديگرى خواهى داد،شير مىدهم در اين صورت آن زن نسبت به کودک سزاوارتر است."(104)
تفصيل احکام:
1 - شايسته است زنان را مانع از آن شد که کودکان مختلف مردم رابىهيچ قيد وبندى شير دهند، زيرا ممکن است فراموش کنند که بهچه کسى شير دادهاند ومردم در حرام افتند.
2 - پيوند رضاعى موجب حرمت ازدواج وحليت نگاه کردنمىشود، ولى ميان طرفهاى رضاع موجب ارث نمىگردد، بلکه بايدبا يکديگر با نيکى رفتار کنند واگر کودک شير خواره از طرف مادر يتيماست شير دادن او از سوى يک خانواده موجب مىشود او همچونعضوى از اعضاى آن خانواده گردد.
3 - مستحب است که مادر، کودک خود را با شير خويش تغذيهکند، زيرا شير او قابل جايگزينى نيست، واگر ترسيد مبادا در حالتندادن شير زيانى به طفل رسد، دادن شير بر او واجب مىشود.
4 - مدت شير دادن دو سال کامل است ومادر بايد مدت آن راکامل کند، مگر آن که بترسد زيانى به خود وارد شود.
5 - مادر مىتواند براى شير دادن به فرزند خود از پدر فرزند اجرتبطلبد، ولى اگر مزدى که او خواست بيش از مزد معمول باشد پدرمىتواند براى فرزندش زن شيردهاى بگيرد که ارزانتر تمام شود.
6 - شايسته است پدر ومادر پيرامون از شير گرفتن فرزند با يکديگررايزنى ومشورت کنند.
7 - اگر پدرى مىخواهد زن شيرده اى براى فرزندش برگزيند بهتراست بهترين را انتخاب کند ونسبت به عقل، دين، رفتار، اخلاق،جمال وسلامتى او از بيماريها توجه داشته باشد که شير اثر وضعىدارد.
8 - مکروه است که زنى يهودى يا مسيحى را براى شير دادن برگزيند، واولى عدم اختيار زن )گبر( وناصبى براى شيردادن استمگر به هنگام اضطرار، وهمچنين کسى که شيرش از روسپيگرىباشد.
9 - فقها مىگويند: از آن جا که همسر برادر محرم انسان نيستوگاهى در يک خانه زندگى مىکنند، وهمى موجب مىشود در نگاهکردن به سختى افتند، لذا شيوهاى را پيشنهاد مىکنند تا اين سختى ازميان برود، وراه آن هم اين است که برادر با کودکى شير خوار ازدواجکند )به طور مؤقت، يا به طور دائم ولى بعداً او را طلاق دهد(وسپس همسر برادر او، اين شيرخواره را )در مدّت عقد( با شيرشتغذيه کند به گونهاى که موجب انتشار حرمت گردد، در اين صورتزن برادر، مادر رضاعى همسر او مىگردد که به اين ترتيب براىهميشه محرم او خواهد بود.
10 - اثبات رضاع با راههاى شرعى وعقلانى ديگرى صورتمىپذيرد، همچون اعتراف وحصول يقين وآنچه اطمينان را موجبشود ونيز شهادت دو عادل ونظاير آن .
11 - اخيراً شاهد آن هستيم که رحم به اجاره گرفته مىشود،بطوريکه نطفه تلقيح شده زن وشوهر در رحم زنى بيگانه قرار مىگيردوکودک در رحم غير از مادر رشد مىيابد. آيا اين نيز همان حکمرضاع را دارد به اين اعتبار که کودک در طول چند ماه از آن زن تغذيهکرده تا آن که عرفاً مادر او تلقى مىشود يا آن که چنين نيست وآن زننيز همچون ديگر زنان بيگانه است؟
احوط واقوى آن است که اين زن مادر رضاعى به شمار مىآيدواحکام رضاع بر او بار است، واين از ظاهر آيه مبارکه: )وَأُمَّهَاتُکُمُالَّلاتِي أَرْضَعْنَکُمْ( فهميده مىشود واللَّه العالم.