کتاب نکاح
نکاح يکى از مستحبات مورد تاءکيد است . و رواياتى که در ترغيب مردم بر آن و مذمت ترک آن وارد شده بى شمار است .
از آن جمله از امام محمد بن على باقر عليه السلام روايت شده است که فرمود: (رسول خدا(ص ) فرمودند. هيچ بنائى در اسلام پى ريزى نشده که نزد خدايتعالى محبوب تر از ازدواج باشد) و از مولانا جعفر بن محمد الصادق عليه السلام آمده است که فرمود: (دو رکعت نماز شخص داراى همسر بهتر است از هفتاد رکعت نماز عزب ) و از همانجناب رسيده که فرمود: (رسول خدا فرمود: (اموات رذل و فرومايه شما آنهايند که عزب مرده باشند) و در خبرى ديگر از آن جناب (ص ) نقل شده که فرمود: (بيشتر اهل دوزخ عزبها هستند) و سزاوار نيست فقر و تهى دستى کسى را از ازدواج باز بدارد، زيرا خداى عزوجل وعده داده او را به بى نيازى و وسعت رزق برساند و فرموده : (ان يکونوا فقراء يغنم الله من فضله ) (1) اگر فقير باشند خدا از فضل خود بى نيازشان کند از رسول خدا(ص ) هم نقل شده : (کسى که از ترس فقر ازدواج را ترک کند بخداى عزوجل سوء ظن برده است .) اين بود نمونه اى از آن ادله .
از جمله مطالبى که مناسب است بعنوان مقدمه براى کتاب نکاح ايراد گردد امورى است که بعضى از آنها مربوط به اين است که چه کسى سزاوار است انتخاب شود براى ازدواج و چه کسى سزاوار نيست ، و بعضى مربوط است به آداب عقد، و بعضى مربوط است به آداب خلوت با همسر، و بعضى ديگر لواحقى است مناسب با اين مقام که ما آنها را در ضمن چند مسئله يادآور مى شويم .
مساءله 1 - از جمله چيزهائيکه سزاوار است هنگام ازدواج در نظر گرفته شود صفات کسى است که مى خواهد با او ازدواج کند. همچنانکه از رسول خدا(ص ) روايت شده که فرمود: (اختاروا لنطفکم فان الخال احد الضجيعين ) براى نطفه هاى خود بهترين ها را انتخاب کنيد و به اين منظور برادر آن زن را در نظر بگيريد که چگونه انسانى است زيرا وقتى برادر زن را در نظر بگيرى به روحيات زن پى برده اى . و در خبرى ديگر آمده که فرمود: (تلاش کنيد براى نطفه هاى خود کشتزار صالحى انتخاب کنيد و نزديکان او را هم در نظر بگيريد زيرا فرزندان شبيه به دائى ها هستند) و از مولانا امام صادق عليه السلام روايت شده که به يکى از يارانش که گفته بوده تصميم دارم ازدواج کنم فرمود: (متوجه باش چه جايگاهى براى خود انتخاب مى کنى و چه کسى را شريک مال خود مى سازى و عقايد و اسرارت را در اختيار چه کسى قرار مى دهى و اگر ناچارى که اين کار را انجام بدهى و فرصت جستجوى زياد ندارى حداقل سه شرط را در نظر بگير، يکى اينکه بکر باشد. و دوم اينکه هر کس او را مى شناسد بخير و خوبى از او ياد کند و سوم اينکه خوش اخلاق بوده باشد) تا آخر حديث .
و از همانجناب عليه السلام نقل است که فرمود: (بايد دانست که زن آدمى طوق گردن آدمى است متوجه باش چه چيزى بگردن خود مى آويزى ، و براى زن نمى توان ارزشى معين کرد نه براى زن خوب و نه براى زن بد، اما زن خوب از طلا و نقره بهتر است و با آن دو نمى شود تقويمش کرد،(2) و اما زن بد بقدر خاک هم ارزش ندارد زيرا خاک از آن بهتر است .)
همانطور که براى مرد لازم است همسرى صالحه براى خود انتخاب کند، براى زن نيز سزاوار است ، يعنى شخص زن و يا اولياء او بايد همسرى صالح انتخاب کنند، که از حضرت رضا عليه السلام از پدران بزرگوارش عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده که فرمود: (نکاح بردگى است وقتى يکى از شما پاره تن خود را شوهر مى دهد در حقيقت او را برده و کنيز غير مى کند پس بايد دقت کند که جگر گوشه خود را برده چه کسى مى کند.)
مساءله 2 - سزاوار آنست که در انتخاب زن تنها زيبائى و مال او را در نظر نگيريد، که از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل شده که فرموده اند: (کسيکه زنى را ترويج مى کند و از اين کار منظورى بجز جمال او ندارد چيزيکه خشنودش کند از او نخواهد ديد، و کسى که زن را بخاطر مالش ترويج کند يعنى اگر مال نداشت هرگز با او ازدواج نمى کرد خدايتعالى او را بخودش واگذار مى کند) پس بر شما باد زن ديندار بلکه زنى را انتخاب کنيد که داراى صفات شريفه و صالحه باشد، که اخبار در مدح چنين زنى وارد شده زنى را اختيار کنيد که فاقد خلق و خوى زشت باشد که اخبار در مذمت چنين زنى زياد است . و جامع ترين خوبيها در يک زن همان روايتى است که از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نقل شده که فرمود: (بهترين زنان شما زن بچه زا و مهربان و عفيفه است که در خانواده خودش عزيز و در خانه شوهر ذليل است ، از بيگانه خود را مى پوشاند و براى شوهر خود را آرايش مى کند، زنى که سخن شوهر را گوش مى دهد و دستور او را اطاعت مى کند. تا آنجا که که فرمود: آيا بشما از بدترين زنانتان خبر ندهم ؟ بدترين زنان شما زنى است که در خانواده خودش ذليل بوده چون بخانه شوهر مى آيد عزت و افاده مى فروشد، زنى است که فرزند نمى آورد و کينه توز است ، زنى است که از کار بد پروا ندارد چون شوهرش از او غايب مى شود خود را آرايش مى کند ولى نزد شوهر عفت بخرج مى دهد، سخن شوهر را گوش نمى دهد و مانند اسب چموش تمکين نمى کند، زنى است که عذر شوهر را نمى پذيرد، کار خلافى اگر کرده باشد نمى بخشد) و در خبر ديگرى از آنجناب صلى الله عليه و آله آمده : (زنهار از سبزه روئيده در زمين آلوده ، شخصى پرسيد: سبزه روئيده در زمين آلوده چيست ؟ فرمود: زن زيبائى است که در دودمانى بد بار آمده باشد.)
مساءله 3 - ازدواج با زن زناکار و زنى که از زنا متولد شده باشد و نيز ازدواج انسان با قابله خود يا با دختر آن قابله کراهت دارد.
مساءله 4 - سزاوار نيست که زن با چند طائفه ازدواج کند:
1 - بداخلاق
2 - مخنث يعنى کسيکه مفعول مردان واقع مى شود
3 - مرد فاسق
4 - شرابخوار
مساءله 5 - مستحب است هنگام عقد ازدواج چند نفر را شاهد بگيرند و عقد را علنى انجام دهند و اينکه قبل از عقد خطبه اى بخوانند، و کاملترين خطبه ، خطبه ايست مشتمل بر:
1. حمد خدايتعالى ،
2. صلوات بر پيغمبر و آل او عليه السلام
3. اقرار به شهادتين
4. وصيت کردن حاضران را به تقوى
5. دعا براى زن و شوهر.
و در حمد خداى تعالى همين مقدار کافى است که عاقد بگويد: (الحمدلله ) و صلوات اينکه بگويد: (اللهم صل على محمد و آل محمد) و بلکه حمد به تنهائى نيز کافى است ، و نيز مستحب آن است که عقد را در شب انجام دهند و کراهت دارد در شبهاى آخر ماه ، و نيز در هر يک از ايام نحس هر ماه ، و ايام نحس هر ماه که بر سر زبانها مشهور شده عبارتند از: سوم و پنجم و سيزدهم و شانزدهم و بيست يکم و بيست چهارم و بيست پنجم . (که جمعا مى شود هفت روز).
مساءله 6 - مستحب است اينکه زفاف (عروسى ) در شب انجام شود و وليمه آن را در همان شب و يا روزش بدهند که دادن وليمه از سنن مرسلين است و از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) روايت شده که فرمود: (وليمه تنها در پنج مورد سنت است : 1. عروسى 2. خرس ، يعنى تولد فرزند 3. عذار، يعنى ختنه کردن پسر 4. و کار، يعنى خريدن خانه 5. رکاز، يعنى برگشتن از مکه ) و وليمه در اين پنج مورد يک الى دو روز مستحب و سنت است نه بيشتر براى اينکه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: (وليمه دربار اول حق است و در دو روز کرامت است و در روز سوم ريا و خودنمائى است ) و جا دارد براى شرکت در وليمه مومنين دعوت شوند و براى مومنين نيز مستحب است دعوت صاحب وليمه را بپذيرند و وليمه او را بخورند هر چند که روزه مستحبى گرفته باشند و براى صاحب دعوت سزاوار آن است که هر دو طائفه غنى و فقير را دعوت کند و سفره خود را به اغنياء اختصاص ندهد، که از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) روايت شده که فرمود: (بدترين وليمه ها آن وليمه ايست که اغنياء بآن دعوت بشوند و فقرا به آن راه نداشته باشند.)
مساءله 7 - براى کسيکه در شب زفاف مى خواهد با همسرش آميزش کند مستحب است در همان شب و يا در روزش دو رکعت نماز بخواند و خداى را با دعاهائيکه در آن خصوص وارد شده ياد کند، و نيز مستحب است اينکه با وضو باشد و نيز اينکه دست بر پيشانى همسرش در حاليکه رو بقبله است بگذارد و بگويد: (اللهم على کتابک تزوجتها و فى امانتک اخذتها و بکلماتک استحللت فرجها فان قضيت فى رحمها شيئا فاجعله مسلما سويا و لاتجعله شرک الشيطان ) بارالها من اين زن را طبق دستورات کتاب تو به ازدواج خود درآوردم و در امانت تو او را گرفتم و با کلمات تو ناموس او را براى خود حلال ساختم پس اگر چيزى در رحم او مقدر کرده اى او را مسلمانى معتدل و بدون نقص قرار ده و او را شرک شيطان مساز) (3)
مساءله 8 - براى خلوت کردن با زن بطور کلى چه در زفاف و چه در غير آن آدابى معين مستحبات و مکروهاتى است .
اما مستحبات آن - يکى اين است که هنگام جماع بسم الله بگويد که گفتن آن از اينکه فرزند شرک شيطان شود جلوگيرى مى کند، همچنانکه از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند: (هرگاه يکى از شما بخواهد با همسرش جمع شود نام خدا را بزبان بياورد زيرا اگر نياورد و از آن جماع فرزندى بشود شرک شيطان خواهد شد) و در معناى اين حديث روايات بسيار است - يکى ديگر اينکه از خدايتعالى درخواست کند که به او فرزندى دهد با تقوى و با برکت و پاک و پسر تمام الخلقه . - يکى ديگر اينستکه در حال جماع مخصوصا با زنى که حامله است با وضو باشد.
اما مکروهات آن يکى جماع کردن در شبى است که ماه در آن شب گرفته باشد، و روزى که خورشيد گرفته باشد، و روز وزيدن بادهاى سياه و زرد و يا زلزله ، و هنگام غروب خورشيد تا بر طرف شدن شفق و نيز بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشيد، و در زمان محاق يعنى شبهاى آخر ماه ، و نيز در اولين شب هر ماه مگر شب اول ماه رمضان و در شب نيمه هر ماه و در شب چهارشنبه و در شبهاى عيد فطر و قربان ، ولى جماع کردن در شبهاى دوشنبه و سه شنبه و پنج شنبه و جمعه و در روز پنجشنبه هنگام ظهر و در روز جمعه بعد از عصر مستحب و نيز جماع کردن در سفر در صورتيکه آب غسل نداشته باشد مکروه است و نيز جماع در حال عريان بودن و بعد از احتلام مکروه است ، مگر آنکه از احتلام غسل کرده باشد، بله جماع کردن پى در پى بدون آنکه بين آنها غسل کرده باشد کراهتى ندارد و همان يک غسلى که در آخر مى کند کافى است لکن مستحب است هر بار که مى خواهد جماع کند عورت خود را بشويد و وضو بگيرد سپس جماع بعدى را انجام دهد، و نيز مکروه است جماع کردن در جائيکه کسى او را ببيند هر چند پسر بچه يا دختر بچه ، و نيز جماع کردن رو بقبله و پشت بقبله ، و نيز جماع کردن در کشتى ، و سخن گفتن در حال جماع مگر بذکر خدا، و جماع کردن در حاليکه يا مرد يا زن خضاب بسته اند، و جماع کردن در حال پر بودن شکم ، که از امام صادق عليه السلام روايت شده که فرمود: (سه چيز بدن را ويران مى سازد و چه بسا کشنده باشد يکى حمام رفتن در حال پرى شکم و دوم جماع در حال پرى شکم و سوم جماع با پير زنان ) و نيز مکروه است ايستاده جماع کردن ، و زير آسمان ، و زير درخت ميوه دار، و مکروه است اينکه دستمال مرد و زن يکى باشد بلکه بايد مرد جدا و از زن جدا باشد و هر دو خود را با يک دستمال پاک نکنند و شهوت آندو بر يک دستمال نريزد که در روايت آمده : (اين عمل باعث مى شود بين آن دو دشمنى بيفتد.)
مساءله 9 - مستحب است ولى دختر در شوهر دادن او وقتى بحد بلوغ رسيد عجله کند و بوسيله شوهر ناموس او را حفظ نمايد که از امام صادق عليه السلام روايت شده : (از سعادت آدمى يکى اين است که دخترش در خانه اش حيض نبيند) و در خبر آمده : (دختران بکر مانند ميوه بر درختند اگر موقع چيدن آن را نچينند آفتاب آن را بر بالاى درخت فاسد مى کند و باد باين طرف و آنطرف پراکنده اش مى سازد دختران بکر نيز همينطورند اگر برسند به آن چيزى که زنان مى بينند دوائى بجز شوهر ندارد) و نيز مستحب آنست که اگر خواستگارى براى دختر آمد که اخلاق و ديانت و امانتش موردپسند بود و نيز مردى با عفت و متمکن بود مستحب است او را رد نکند، و در انتخاب شوهر مسئله جاه و مقام و حسب و بلندى نسب را مورد توجه قرار ندهند، که از اميرالمومنين على عليه السلام نقل شده که فرموده اند: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: (هرگاه خواستگارى نزد شما آمد که اخلاق و ديانتش را مى پسنديد دختر به او بدهيد. سائل پرسيد يا رسول الله هر چند از نظر نسب پست باشد فرمود: هرگاه خواستگارى آمد که اخلاق و ديانتش را مى پسنديد دختر به او بدهيد و اگر ندهيد فتنه اى در زمين و فسادى کبير خواهد شد.)
مساءله 10 - مستحب است کوشش در ازدواج دو نفر با يکديگر و ميانجى شدن و دو طرف را راضى کردن ، که از امام صادق عليه السلام نقل شده است که فرمود: (اميرالمومنين عليه السلام فرموده است : بهترين شفاعتها و ميانجيگيريها شفاعت بين دو نفر است در امر ازدواج تا آنجا که خدايتعالى آندو را بهم برساند.) و از امام کاظم عليه السلام نقل است که فرمود: (سه کس در روز قيامت که جز سايه خدا سايه اى نيست در زير سايه عرش قرار دارند: 1. مرديکه برادر مسلمان خود را به ترويج برساند
2. کسيکه برادر مسلمان خود را خدمتگزار بدهد 3. کسيکه سرى از اسرار برادر مسلمان خود را بپوشاند) و از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده که فرمود: (کسيکه در ترويج دو مومن کارى کند که بين آندو را جمع کند خدايتعالى هزار زن از حورالعين به ازدواجش درآورد که هر يک در قصرى جداگانه از ياقوت و در بوده باشد، و او بهر گامى که در اين راه بردارد و يا بهر کلمه ايکه بگويد ثواب يکسال عبادتى را دارد که شبهايش را بنماز و روزهايش را به روزه بگذراند، و کسيکه در جدا کردن زنى از شوهرش عملى انجام دهد در دنيا و آخرت بغضب و لعنت خدا گرفتار شود و بر خدايتعالى حق است که او را با هزار صخره از آتش خورد کند، و کسيکه در فاسد کردن رابطه زن و شوهرى قدمى بردارد هر چند که نتواند آندو را از هم جدا کند در خشم خدايتعالى و لعنت او قرار مى گيرد هم در دنيا و هم در آخرت و خدايتعالى ديگر نظر رحمت باو نمى افکند).
مساءله 11 - مشهور و اقوى آنست که وطى زوجه از دبر جايز است لکن کراهتى شديد دارد و نزديکتر به احتياط ترک آنست ، مخصوصا در صورتيکه زن رضايت نداشته باشد.
مساءله 12 - کسيکه زوجه اى کمتر از نه سال دارد وطى او براى وى جايز نيست چه اينکه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما ساير کام گيريها از قبيل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ(4) اشکال ندارد هر چند شيرخواره باشد، و اگر قبل از نه سال او را وطى کند اگر افضاء نکرده باشد بغير از گناه چيزى بر او نيست ، و اگر کرده باشد يعنى مجراى بول و مجراى حيض او را يکى کرده باشد و يا مجراى حيض و غائط او را يکى کرده باشد تا ابد وطى او بر وى حرام مى شود، لکن در صورت دوم حکم بنابر احتياط است و در هر حال بنا بر اقوى بخاطر افضاء از همسرى او بيرون نمى شود در نتيجه همه احکام زوجيت بر او مترتب مى شود يعنى او از شوهرش و شوهرش از او ارث مى برد، و نمى تواند پنجمين زن دائم بگيرد و ازدواجش با خواهر آن زن بر او حرام است و همچنين ساير احکام ، و بر او واجب است مادامى که آن زنده است مخارجش را بپردازد. هر چند طلاقش داده باشد، بلکه هر چند که آن زن بعد از طلاق شوهرى ديگرى انتخاب کرده باشد که بنابر احتياط بايد افضا کننده نفقه او را بدهد، بلکه اين حکم خالى از قوت نيست ، و نيز بر او واجب است ديه افضا را که ديه قتل است بآن زن بپردازد اگر آن زن آزاد است نصف ديه مرد را با مهريه ايکه معين شده و بخاطر عقد دخول بگردنش آمده به او بدهد، و اگر بعد از تمام شدن نه سال با او جماع کند و او را افضاء نمايد حرام ابدى نمى شود و ديه بگردنش نمى آيد، لکن نزديکتر به احتياط آن است که مادامى که آن زن زنده است نفقه اش را بدهد هر چند که بنا بر اقوى واجب نيست .
مساءله 13 - ترک کردن وطى زن حتى زن انقطاعى در بيشتر از چهارماه بنا بر اقوى جائز نيست مگر به اذن خود او، البته اين حکم مخصوص صورتى است که شوهر يا زن عذرى نداشته باشند، و اما در صورت داشتن عذر ترک آن مطلقا جايز است تا چنديکه عذر باقى است ، مثل اينکه جماع براى مرد يا زن ضرر داشته باشد، يکى از عذرها هم نداشتن ميل است ميلى که عضو را آماده کند، حال آيا حکم مختص به حاضر است باين معنا که کسيکه در سفر است از اين وظيفه معذور است هر چند سفرش طول بکشد؟ و يا آنکه شامل مسافر نيز مى شود و در نتيجه مکلف جائز نيست سفرش را بيش از چهارماه طول بدهد بلکه واجب است در صورت نداشتن عذر بخانه برگردد و حق همسرش را اداء نمايد؟ دو قول است که قول اول اظهر است ، البته بشرطيکه سفر ضرورى باشد هر چند عرف آن را ضرورى تشخيص دهد، نظير سفر تجارت يا زيارت يا تحصيل علم و امثال اينها نه صرف ميل به سفر و انس با آن و گردش و تفريح و امثال اينها که بنابر احتياط نبايد بيش از چهار ماه طول بدهد.
مساءله 14 - اشکالى نيست در اينکه براى مرد جائز است نطفه خود را عزل کند، يعنى آلت خود را هنگام انزال بيرون آورده منى را در خارج از رحم بريزد، و اين در غير همسر دائم و آزاد مسلم و همچنين در زوجه دائم و آزاد با اذن او جائز است ، و اما بدون اذن او دو قول است ، که قول مشهورتر اين است که جائز و مکروه است و همين قول اقوى است ، بلکه بعيد نيست که در زنيکه يقين دارد حامله نمى شود و زن سالخورده و زن سليطه (يعنى زن زبان دراز) و زن بدهن و زنيکه حاضر نمى شود کودکش را شير دهد کراهت نداشته باشد، همچنانکه اقوى آنستکه حتى اگر عزل را حرام بدانيم پرداخت ديه نطفه بر مرد واجب نيست ، ولى بعضى گفته اند واجب است براى هر نطفه اى که عزل مى شود ده دينار مرد به زن بپردازد ولى اين قول بسيار ضعيف است .
مساءله 15 - براى هر يک از زن و شوهر جايز است به بدن ديگرى ظاهر آن و باطن آن حتى بعورتش نظر بيندازد، و همچنين هر يک مى تواند به اعضاى بدن ديگرى تماس حاصل کند و هر جاى ديگر بدن خود را به جاى ديگر از بدن ديگرى تماس دهد چه با لذت و چه بدون لذت .
مساءله 16 - اشکالى نيست در اينکه براى مرد جائز است بهر جاى بدن مرد ديگرى بغير از عورت نگاه کند چه اينکه آنمرد ديگر پير باشد يا جوان زيبا روى باشد و يا زشت بشرطيکه نظر کردن بمنظور لذت نبوده و ريبه يعنى خوف وقوع در حرام در بين نباشد، و اما عورت عبارت است از قبل و دبر و دو بيضه ، و همچنين اشکالى نيست در اينکه براى زن جائز است ببدن زنى ديگر نظر کند بجز دو عورتش که نظر کردن به آندو حرام است هنچنانکه در مرد حرام است .
مساءله 17 - براى مرد جائز است به بدن زنانيکه محرم او هستند نگاه کند بجز عورتهاى آنان و بشرطيکه از نگاه کردن لذت نبرد و باعث ريبه نباشد و گرنه حرام است ، و منظور از محرم هر زنى است که ازدواج مرد با او حرام باشد چه محرم نسبى باشد و چه رضاعى و چه محرم سببى و از طريق دامادى ، و همچنين براى آن زنان جائز است به بدن چنين مردى نگاه کنند بدون تلذذ و ريبه .
مساءله 18 - اشکالى نيست در اينکه نظر کردن مرد به اعضاى بدن زن اجنبيه يعنى غيرمحرم و حتى نظر کردن بموى او حرام است ، چه اينکه در اين نظر کردن لذتى هم ببرد يا نه و چه ريبه اى در کار باشد يا نه ، و اما صورت و دو دست با تلذذ و ريبه حرام است ، و بدون آن دو قول است بلکه چند قول ، يکى اينکه مطلقا جائز است چه يک بار چه بيشتر، دوم اينکه مطلقا جائز نيست حتى يکبار، سوم تفضيل بين نگاه اول و تکرار در نگاه ، که گفته اند نگاه اول مطلقا جائز است و تکرار در نظر مطلقا جائز نيست ، و احوط اقوال قول وسط است که مطلقا نگاه نکند.
مساءله 19 - همانطور که براى مرد جائز نيست نظر کردن به زن اجنبيه ، براى زن نيز جائز نيست نظر کند به مرد اجنبى ، و اقرب آنست که صورت و دو کف دست استثناء است .
مساءله 20 - هر کس که نظر کردن به او حرام است دست زدن به بدن او نيز حرام است ، نه براى مرد جائز است با بدن خود به بدن زن اجنبيه تماس حاصل کند و نه براى زن نسبت بمرد اجنبى ، بلکه بفرضى که نظر بصورت و کف دست اجنبيه را جائز بدانيم تماس با صورت و کف دست او را جائز نمى دانيم ، بنابراين مصافحه کردن با زن اجنبيه جائز نيست ، بله از پشت جامه جايز است لکن احتياطا بايد دست او را فشار ندهد.
مساءله 21 - عضوى که از بدن نامحرمى جدا شده نظر کردن به آن جائز نيست ، حتى احتياط آنست که بموئى که از نامحرم بريده شده نظر نکند، بله ظاهر اين است که نظر کردن به دندان کشيده و ناخن چيده شده اجنبى اشکال ندارد.
مساءله 22 - از حرمت نظر کردن و لمس کردن بدن زن اجنبيه براى مرد و بالعکس مورد معالجه استثناء شده البته در صورتيکه معالجه بوسيله پزشک مماثل (5) ممکن نباشد غير مماثل مى تواند مثلا نبض مريض نامحرم را بگيرد، البته بشرطيکه با ابزار از قبيل حرارت سنج و امثال آن ممکن نباشد و نيز مى تواند او حجامت و يا فصد (رگ زدن ) و يا شکسته بندى و امثال اينها انجام دهد، و همچنين مورد ضرورت ، مثل اينکه نامحرمى در حال غرق شدن و يا سوختن باشد و نجاتش بدون در نظر و لمس کردن ممکن نباشد، و اگر اين دو مورد يعنى معالجه و ضرورت تنها احتياج به نظر بدون لمس و يا به لمس بدون نظر برطرف مى شود بايد بهمان اکتفا کند و تعدى به غير آن جائز نيست .
مساءله 23 - همانطور که بر مردان نظر کردن به اجنبيه حرام است پوشاندن زن خود را از مرد اجنبى نيز واجب است ، لکن بر مردان واجب نيست خود را از زنان اجنبيه بپوشانند هر چند که بر زنان حرام است ، بمردان اجنبى نظر کنند بجز آنچه که استثناء شده ، و اگر کسى از مردان اطلاع پيدا کند که زنان تعمد دارند بوى نظر بيندازند نزديکتر به احتياط آنستکه خود را از آنان بپوشاند، هر چند که اقوى واجب نبودن آن است .
مساءله 24 - اشکالى نيست در اينکه احکام نظر و لمس بدون شهوت زنان و مردان بيکديگر شامل پسر بچه و دختر بچه نيست ، اما با شهوت که اگر فرض شود با نگاه کردن به آنان شهوت تحريک مى شود جائز نيست .
مساءله 25 - براى مرد جائز است نظر کردن به دختر بچه ايکه بحد بلوغ نرسيده در صورتيکه نظر کردن بمنظور لذت بردن و شهوت نباشد و باعث ريبه نگردد، بله نزديکتر به احتياط و بهتر آنستکه تنها به مواضعى از بدن او نظر کند که عادت بر پوشاندن آن با لباسهاى متعارف جارى نشده نظير صورت و کف دو دست و موى سر و ساعد و قدمها نه مثل رآنهاو سرين و پشت و سينه و پستان ، و در همان مواضع هم که پوشانيدن متعارف نيست سزاوار آنست که احتياط ترک نشود و احتياط آنست که او را اگر به سن شش سال رسيده نبوسد و بر دامن خود ننشاند.
مساءله 26 - براى زن جائز است به پسر بچه مميز نظر بيندازد مادامى که پسر بچه بحد بلوغ نرسيده باشد، و بنابر اقوى بر زن واجب نيست خود را از چنين کودکى بپوشاند مگر آنکه بحدى رسيده باشد که نظر انداختن او و نظر کردن زن به او منشا فوران و تحريک شهوت باشد، که در اين صورت بنابر اقوى واجب است بپوشاند، و اما در صورتيکه فعلا تحريک نمى کند لکن ريبه در کار هست يعنى بيم آن هست که بعدها کودک را بدنبال او بکشاند بنابر احتياط واجب است .
مساءله 27 - نظر کردن به زنان اهل ذمه يعنى اهل کتاب بلکه مطلق کفار هر چند حربى باشد در صورتيکه ريبه و لذت بردن در کار نباشد جائز است ، و منظور از ريبه اين است که بيم آن رود که در اثر تماشاى او بحرام بيفتد، و احتياط آنستکه تنها بمواضعى از بدن آنان نظر کند که عادت بر باز بودن و نپوشاندن آن جارى است ، و بعضى از فقها زنان باديه و صحرانشين و روستائيان عرب و غير عرب که عادتشان بر عدم تستر است را ملحق به زنان اهل ذمه مى کنند چون آنها نيز اگر نهى شوند دست از عادت خود برنمى دارند، و لکن مشکل است ، بلکه ظاهر اين است که تردد و آمد و شد در محلهائى که معلوم است چنين زنانى در آنجا ديده مى شوند نظير روستاها و بازارها و مواقع اجتماع آنها (نظير عروسى ها و عزاها) و محل معامله آنان جائز است و بر مرد واجب نيست در چنين محلهائى چشم خود را به بندد مگر آنکه ريبه در کار باشد يعنى ترس آن داشته باشد که از ديدن آنان دچار فتنه گردد.
مساءله 28 - براى کسيکه مى خواهد با زنى (يا دخترى ) ازدواج کند جايز است به او نظر بيفکند بشرطيکه منظورش لذت بردن نباشد هر چند بداند که بمحض ديدن او خواه ناخواه تلذذ برايش حاصل مى شود، و نيز بشرطى اين نظر کردن جايز مى شود که احتمال بدهد اگر او را ببيند بصيرتش نسبت به او بيشتر مى شود، شرط سوم اينکه در حال حاضر ازدواج با او جائز و ممکن باشد، پس نگاه کردن به زن شوهردار بقصد ازدواج با او بعد از طلاق شوهرش و بيرون شدنش از عده جائز نيست ، شرط چهارم اينکه احتمال بدهد که زن با درخواست وى موافقت کند، پس زنى که دوست دارد با او ازدواج کند ولى مى داند که او هرگز قبول نمى کند نمى تواند نظر بيندازد، و احتياط آنستکه بديدن صورت و کف دست و موى سر او و ساير زيبائيهايش اکتفا کند هر چند که اقوى جواز نظر انداختن به بند دست و ساير نقاط بدن بغير از عورت است ، و نزديکتر به احتياط آنستکه او را از پشت جامه اى نازک به بيند همچنانکه احوط اگر نگوئيم اقوى اينست که تنها به زنى نظر بيندازد که قصد ازدواج با خصوص او را دارد، پس حکم جواز نظر شامل صورت انتخاب يکى از بين چند نفر زن را نمى شود (تا اينکه همه را با هم مقايسه نموده يکى که بنظرش بهتر است را انتخاب کند) و اگر با يک بار ديدن بوضع او آگاه نمى شود تکرار نظر جائز است .
مساءله 29 - اقوى آنستکه شنيدن صداى زن اجنبيه (نامحرم ) جائز است بشرطيکه تلذذ و ريبه در بين نيايد، و همچنين براى زن جايز است صداى خود را بگوش نامحرمان برساند بشرطى که خوف فتنه در بين نباشد، هر چند که نزديکتر به احتياط ترک آن در غير موارد ضرورت است مخصوصا اگر زن جوان باشد، و بعضى از فقهاء نظرشان اين است که هم شنيدن صداى زن نامحرم حرام است و هم شنواندن آن ، لکن اين قول ضعيف است ، بله بر زن حرام است اينکه طورى با مرد نامحرم صبحت کند که شهوت او را تحريک نمايد يعنى کلام خود را لطيف و صداى خود را نازک و زيبا کند بطورى که بيمار دل بطمع بيفتد.