نکاح
سوال 1462 :
در جـلـد اول صراط النجاة سوال 796 مى فرماييد : عزل کردن بدون اذن زن بنابر احتياط جايز نيست ؟
اين احتياطمستحبى است يا وجوبى ؟
جواب :
مراد از احتياط در مسأله مذکور , احتياط وجوبى است , واللّه العالم .
سوال 1463 :
استفاده از وسائلى مثل قرص و اسپرى يا پماد دارويى براى تقويت قوه شهوانى و لذت بردن بيشتر در هنگام آميزش جنسى با همسر از نظر شرعى چه حکمى دارد ؟
جواب :
در صورتى که مشتمل بر امر حرامى مثل خوردن چيز نجس ياحرام نباشد مانعى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1464 :
اثـاثيه اى که پدر دختر هنگام ازدولاج به خانه دخترش مى دهد چه پيش و چه پس از عقد متعلق به کيست ؟
جواب :
آنچه دختر از خانه پدر آورده ملک دختر مى شود , مگر اين که پدر ادعا کند که من تمليک نکرده ام يا بگويد من به هر دو تمليک کرده ام که در صورت دوم ملک هر دوى آنها مى شود , و اللّه العالم .
سوال 1465 :
اگـر خـانمى از شوهرش اجازه گرفت به محلى برود , آيامى تواند از آنجا به محله ديگرى هم برود ؟
مثلا به منزل مادر ياخواهر خود رجوع کند ؟
جواب :
به همان اندازه که اجازه داده است بايد عمل کند , واللّه العالم .
سوال 1466 :
آيا رفتن به مجالس عزا يا عروسى , بدون اجازه شوهر که گاهى بى خبر و بى اجازه شوهرش صورت مى گيرد , درست است يا نه ؟
جواب :
خـروج وى بـدون اذن زوج , على الاحوط جايز نيست , نگر براى تعلم احکام و نحو آن که منافى با حق زوج هم نباشد , در اين صورت اجازه خواستن از شوهر لازم نيست , واللّه العالم .
سوال 1467 :
خانمى در عده ازدواج کرده است .
او آگاه به حکم شرعى آن نبوده که حرام است .
اينک او باردار است , تکليف نوزادچيست ؟
جواب :
چنانچه عده , عده طلاق رجعى بوده و تولد بچه بعد از شش ماه از زمان وطى به شبهه , و کمتر از يک سال باشد , و همچنين نسبت به وطى شوهرى که او را طلاق داده , در الحاق بچه بين شوهرى کـه او را طـلاق داده و کسى که وطى به شبهه کرده است قرعه انداخته مى شود .
و چنانچه عده , عده طلاق بائن يا عده متعه يا عده طلاق رجعى بوده و فاصله تولد از وطى شوهرى که او را طلاق داده است کمتر از يک سال نباشد , بچه ملحق به شوهر دوم است و در صورتى که کمتر از شش ماه باشد , بچه ملحق به شوهر اول مى باشد , و اللّه العالم .
سوال 1468 :
دخـتـرى نـيـاز دارد شوهر کند , پدر و مادر او به دليل برخى باورهاى بيهوده با او مخالف هـسـتـنـد .
اگر او ازدواج نکند گمان مى رود جوان مؤمن مورد نظر از کف برود , آيا اجازه پدر و مادرلازم است ؟
جواب :
در صـورت نـياز دختر باکره به ازدواج و عدم اذن پدر به ازدواج با کفو , اذن پدر لازم نيست , واللّه العالم .
سوال 1469 :
اگـر دخـتـر يـقين دارد که پدرش به ازدواج موقت راضى است , و ليکن نمى تواند اظهار رضايت بکند , آيا دخترمى تواند ازدواج دايم يا موقت بکند ؟
جواب :
پدر رضايت را بايد ابراز کند , واللّه العالم .
سوال 1470 :
چنان که در برخى خانواده ها رسم است , يک سال پيش از عقد دايم , براى محرميت , عقد موقت پياده مى کنند .
درحالى که همين مدت هنوز به پايان نرسيده عقد دايم جارى مى شود ؟
جواب :
بـايد داماد مدت باقى مانده از عقد موقت را ابتدا ببخشد و بعدعقد دايم اجرا شود , و الا عقد دايم صحيح نيست , واللّه العالم .
سوال 1471 :
اگر بين جد پدرى و پدر در ازدواج دختر صغير يا باکره رشيده اختلاف شد , قول کدام يک مقدم است ؟
جواب :
اگـر يکى از آنها در عقد سبقت گرفت عقد او صحيح است , و اگردر يک زمان عقد بستند عقد جد مقدم و صحيح است , واللّه العالم .
سوال 1472 :
زن در چه صورت ناشزه مى شود ؟
جواب :
نشوز زن به ترک حقوق مرد از تمکين , و ازاله نکردن منفرات وخروج از خانه به صورت قهر و ترک شوهر و غير ذلک محقق مى شود , واللّه العالم .
سوال 1473 :
آيا مرد نيز حکم ناشزه را دارد ؟
در چه صورت ؟
جواب :
در صورت تعدى به زوجه و ترک حقوق وى از حق قسم و نفقه وغيرها مى شود , واللّه العالم .
سوال 1474 :
آيا ازدواج با کسى که بر يکى از فرق اسلامى است ,صحيح است ؟
جواب :
چنانچه آن غير شيعه محکوم به کفر نباشد , ازدواج دختر شيعه با او صحيح است , لکن اگر خوف ضلالت و گمراهى باشد بايداجتناب شود , واللّه العالم .
سوال 1475 :
آميزش با همسر دبر چه حکمى دارد ؟
جواب :
احتياط , ترک آن است , واللّه العالم .
سوال 1476 :
اگـر پسر و دخترى به دليل مخالفت پدر و مادر به حرام بيفتند , مى توانند بدون اذن ولى ازدواج موقت کنند ؟
جواب :
در صورتى که کفو باشند , و ولى دختر با وجود مصلحت , ازازدواج منع کند , اذن وى لازم نيست , واللّه العالم .
سوال 1477 :
کسى که با دخترى زنا کرده و بکارتش را از بين برده ,مى تواند با او ازدواج کند ؟
جواب :
مـانـعى ندارد , ولى احتياط واجب اين است که ازدواج با وى بعداز گذشت يک حيض باشد , واللّه العالم .
سوال 1478 :
ايا در متعه با دخترى که با زنا بکارتش را از دست داده ,اجازه پدر لازم است ؟
جواب :
اگر بالغه رشيده باشد , ديگر اذن پدر شرط نيست , واللّه العالم .
سوال 1479 :
آيا زن در عقد مى تواند شرط کند که اجازه خروج از منزل به دست خودش باشد ؟
جواب :
نمى تواند چنين شرطى بکند , ولى مى تواند شرط کند که شوهراجازه بدهد , واللّه العالم .
سوال 1480 :
ايـا در صحت هبه , قبول شرط است و در عقد منقطع اگرشوهر مدت را به زن مى بخشد قبول زن شرط صحت آن است ؟
و اگر زوجه غايب باشد , آيا اين هبه صحيح است ؟
جواب :
در صـحـت هـبـه ايـجـاب و قبض شرط است , و قبول لازم است على الاحوط .
و چنانچه در عقد منقطع شوهر مدت را به نحو ابراءببخشد , قبول زوجه لازم نيست .
و ابراء مدت , اسقاط حق زوج بر زوجه است , واللّه العالم .
سوال 1481 :
در صـورتـى کـه پدر و يا جد پدرى غايب باشند و دخترباکره احتياج به شوهر داشته باشد لازم نيست که از آنان اجازه بگيرند , معناى احتياج داشتن به شوهر را واضح فرماييد ؟
جواب :
احـتـيـاج داشـتن به اين است که فعلا بدون شوهر زندگى کردن براى او مشکل باشد چه از غلبه شهوت و چه از جهت ديگر , واللّه العالم .
سوال 1482 :
خنثى مشکل يا غير مشکل آيا ازدواج با او جايز است يانه ؟
جواب :
تـزويـج با خنثاى مشکل جايز نيست , و خنثايى که مرد بودن يازن بودنش معلوم است , حکم ساير مردم را دارد , واللّه العالم .
سوال 1483 :
ازدواج با دختر باکره اى که پدر ندارد , ايا براى ازدواجش نياز به اجازه حاکم شرع و يا کسى ديگر نياز است ؟
جواب :
چنانچه رشيده بوده و جد پدرى هم نداشته باشد , کسى بر اوولايت ندارد , واللّه العالم .
سوال 1484 :
اگـر کسانى بدون خبر دادن به پدر و جد پدرى , دختر باکره را به عقد درآورند , اين عقد چه حکمى دارد ؟
جواب :
در صـورتـى که عقد دختر باطل بوده باشد ـ از اين جهت که عدم رضايت پدر و جد پدرى به عقد دخـتـر , بـه خاطر مصلحت دختربوده است ـ احتياج به طلاق ندارد , ولى اگر عقد صحيح بوده وعـدم رضايت پدر و جد پدرى به خاطر مصلحت دختر نبوده , پدردختر حق طلاق يا به هم زدن عقد را ندارد , و اللّه العالم .
سوال 1485 :
اگر زنى بدون علاقه با مردى ازدواج کند , ازدواج صحيح است يا خير ؟
جواب :
در ازدواج دخـتـر بـاکـره , پدر با رعايت صلاح دختر مستقل است ودر صورت عدم علاقه چه بسا صلاح نباشد , واللّه العالم .
سوال 1486 :
دخترى سالها نامزد کسى باشد ولى ديگرى او را فرارى دهد .
در صورتى که پدر و مادر در عقد رضايت نداشته باشند , ايا عقد دومى باطل است ؟
جواب :
در صـورتـى کـه دخـتر در زمان عقد با دومى باکره بوده , چنانچه عقد با دومى به نظر پدر و جد پدرى به مصلحت دختر نبوده باشد , عقد دوم باطل است , واللّه العالم .
سوال 1487 :
طـلا و لـبـاسـى کـه شوهر مى خريد يا هدايايى نيز از سوى بستگان شوهر آورده مى شود , هنگام اختلاف روشن نيست ازآن کيست , چه بايد کرد ؟
جواب :
چـنـانـچـه مرد اعتراف کند که طلا و لباس را به زن تمليک کرده بود , بنابر احتياط شوهر انها را نگيرد و در غير اين صورت مردمى تواند آنها را بگيرد , مگر اين که زن اثبات کند , لباسى را که مرد به او داده نفقه اش بوده که آن را مالک شده بوده و در فرض مذکور که بستگان شوهر هدايايى مثل ظرف و فرش مى اورندحکم مى شود که ظرف و فرش مال هر دو است که بينشان بخش مى گردد , مـگـر آن کـه شـوهـر اثبات کند که نزديکان او براى خصوص او هديه آورده اند .
و به خاطر شوهر آوردن , غير اين است که به خصوص او تمليک کنند , واللّه العالم .
سوال 1488 :
آيا در اجراى صيغه عقد , رعايت قواعد تجويدى لازم است و اگر شخص اسمش مثلا يکى از حروف حلق !.. .
مثل ض ظ دارد لازم است همان طور که هست خوانده شود ؟
جواب :
بـطـورى خـوانـده شـود که معنا تغيير نکند کافى است , و رعايت تجويد لازم نيست .
و مقصود از شخص نامبرده به عنوان زوج و زوجه معلوم بشود کفايت مى کند , واللّه العالم .
سوال 1489 :
کسى که يک نام شناسنامه اى و نامى ديگر که به آن مشهوراست دارد , براى عقد کدام يک را وکيل بايد بگويد ؟
جواب :
به اسمى بايد خوانده شود که شخص زوج يا زوجه معين شود ,واللّه العالم .
سوال 1490 :
ايـا پدر اهل کتاب است بر دختر باکره خود ولايت دارد ؟
و اگر ندارد اگر کسى بخواهد با اين دختر ازدواج کند , اجازه حاکم شرع لازم است يا نه ؟
جواب :
نـکاح با باکره بايد به اذن پدر دختر باشد , ولى اگر بر طبق مذهب آنها اذن پدر لازم نباشد نکاح با باکره مذکور صحيح است واحتياج به اجازه پدر او يا حاکم شرع ندارد , واللّه العالم .
سوال 1491 :
دخترى با مردى برخورد هميشگى دارد , در يک جا وکنار هم کار و يا تحصيل مى کنند , آيا مرد مى تواند براى جلوگيرى از حرام , بى اجازه پدر , بلکه تنها به ميل زن , او را به عقد موقت خود درآورد ؟
جواب :
اين عقد بنابر احتياط لازم بايد به اذن ولى او باشد و بدون آن باطل است , واللّه العالم .
سوال 1492 :
دخـتـرى کـه بـا اذن و رضايت پدر شوهر کرد , ولى پس ازعقد و پيش از نزديکى و از بين بردن بکارت , از شوهرش جداشده و طلاق گرفته , آيا مى تواند براى ازدواج دوباره بدون اذن پدر شوهر نمايد ؟
جواب :
چون فرض شده بکارتش باقى است , عقد دوم هم بنا بر احتياطلازم بايد به اذن ولى او باشد , واللّه العالم .
سوال 1493 :
مـردى دخـترى را بدون اذن پدرش به عقد موقت خوددرآورده , آيا مادر دختر با اين مرد محرم شده ؟
جواب :
ايـن عـقـد بـنا بر احتياط لازم باطل است نسبت به دختر احکام زوجيت بار نمى شود , مگر اين که مجددا با اذن پدرش او را به عقد خود درآورد , و نسبت به مادر دختر هم احکام محرم بارنمى شود , و چنانچه مادرش بى شوهر شد بنا بر احتياط با اوازدواج نکند , واللّه العالم .
سوال 1494 :
آيـا بـراى خـواند عقد موقت براى محرم شدن دختر صغير ,اجازه حاکم شرع لازم است يا مصلحت او کافى است ؟
جواب :
بايد صبر کرد تا دختر بالغ شود و بر صغيره مذکوره کسى غير از پدر و جد پدرى ولايت ندارد , واللّه العالم .
سوال 1495 :
آيا وکالت گرفتن از دختر و پسر جهت اجراى صيغه نکاح صحيح است ؟
جواب :
با ساير شرايط مانعى ندارد , لکن بايد وکالت اجرا کننده صيغه محرز شود , واللّه العالم .
سوال 1496 :
مردى به هنگام ازدواج شرط کرده بود , زن دوم نگيرد ,مگر به اجازه زنش .
اگر بى اجازه زن دوم گرفت , آيا عقد دوم باطل است ؟
و زن دوم در برابر اين تخلف او چه کند ؟
جواب :
نکاح دوم صحيح است .
و مرد از جهت تخلف شرط , حرام مرتکب شده است , واللّه العالم .
سوال 1497 :
اگر کسى از شرايطى که در ضمن نکاح متعهد شده تخلف کرد , آيا طرف ديگر حق فسخ عقد نکاح را دارد يا فقطمتخلف مرتکب حرام شده است ؟
جواب :
حق فسخ براى مشروط له نيست , واللّه العالم .
سوال 1498 :
بنابر آنچه که در دفترچه هاى سند ازدواج آمده و زن و مردآنها را امضا مى کنند , اين است کـه : زن شـرط مـى کـنـد , هر گاه درخواست طلاق از سوى او نباشد و وى از چهارچوب وظايف شرعى همسردارى و رفتار پا را فراتر نگذاشته باشد ,مرد موظف است تا نصف دارايى موجود خود را کـه در ايـام زنـاشـويى با او به دست آورده , معادل آن را به زوجه منتقل نمايد .
و يا در شرط ديگر آورده شـده کـه مـرد حـق نـدارد هـمـسـرديـگـر , بـدون رضـايت او اختيار کند .
آيا اين چنين شرايطى مشروعيت دارد ؟
همچنين اگر زن يا مرد ناگزير به امضاى آن شوند درست است ؟
جواب :
اگـر شرط مذکور منجر به شرط فعل باشد نه شرط نتيجه , و به زوجين نيز تفهيم شود , و عقد با تـوجـه به شرايط مذکور واقع شود صحيح است , ولى اگر شوهر مخالفت کرد , کار حرامى مرتکب شـده .
اما زن حقى به اموال شوهر ندارد .
در فرق بين شرط فعل و نتيجه به اهل علم مراجعه شود فعلا فرصت نيست ,واللّه العالم .
سوال 1499 :
در ازدواج دختر بالغ و رشيده , ايا اجازه جد مقدم است يا پدر ؟
به هنگام اختلاف آيا رضايت يکى کافى است ؟
جواب :
اجـازه يـکـى کافى است و در مقام انتخاب اگر اختلاف کردندانتخاب جد مقدم است .
و اگر در مـقـام اجـازه يـکى از جد يا پدر نکاح واقع شده را اجازه کرد , همان شخص اجازه اش مقدم است , واللّه العالم .
سوال 1500 :
زنى که بعد از طلاق شوهرش به مسافرت مى رود و مرد درزمان عده به زن رجوع مى کند , و زن پس از انقضاى عده شوهرمى کند , آيا عقد وى صحيح است و زن , همسر مرد دوم است ؟
جواب :
با فرض اقامه بينه معتبره بر رجوع در زمان عده , اين , زن زوج اولى است , واللّه العالم .
سوال 1501 :
اگر شخصى وکيل شده که براى دخترى عقد نکاح بخواندکه پدر و جد ندارد , آيا براى اين شـخص لازم است از وکيل حاکم شرع اجازه عقد نکاح بگيرد و اگر واجب است , آيا ازوکيل مرجع خودش اجازه بگيرد يا از وکيل مرجع آن دختر ؟
جواب :
چـنـانـچـه دختر بالغه رشيده است نيازى به اجازه حاکم شرع ندارد و اگر رشد کافى ندارد بنابر احتياط بايد با اجازه حاکم شرع يا وکيل وى باشد چه حاکم شرع مرجع خودش يا دخترباشد , واللّه العالم .
سوال 1502 :
اگـر کـسى با پسرى لواط کند , غير از خواهر و مادر , ازدواج با ديگر بستگان با مثل دختر عمو , دايى و خاله مفعول بر فاعل آن حرام مى شود ؟
جواب :
از جهت عمل شنيع مذکور ازدواج با غير از مادر و خواهر ودختر مفعول مانعى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1503 :
اگـر کـسـى بـا پـسـرى ـ نـعوذ باللّه ـ لواط کند , با چه کسانى ازآن پسر حرام مى شوند و نمى تواند با انها ازدواج کند ؟
جواب :
چـنانچه فاعل بالغ باشد , و با مقدار حشفه دخول محقق شده باشد خواهر , مادر و دختر مفعول بر او حرام است , واللّه العالم .
سوال 1504 :
زنـى بـا مردى ازدواج مى کند , حال آن که مرد , پيشتر بابرادرش لواط کرده بود .
و هر دو بالغ بودند .
اينک زن سه فرزند دارد .
مرد نيز از مسئله آگاه نبوده و اکنون به آن آگاه شده است , آيا زن بر مرد حلال و بچه هايش حلال زاده اند ؟
جواب :
در فـرض مـذکـور ـ که فاعل بالغ بوده ـ چنانچه دخول محقق شده باشد , خواهر مفعول بر فاعل حـرام شده و نکاح بين آن دو باطل است , و بايد از هم جدا شوند .
و بنا بر احتياط طلاق هم بدهد .
وچنانچه نکاح از روى شبهه و جهل به مسئله واقع شده فرزندان به هر دو ملحق هستند و از هر دو ارث مى برند , واللّه العالم .
سوال 1505 :
آيا محارم سببى ـ چون مادر زن ـ پس از قطع سبب باز هم محرمند ؟
جواب :
مـادر زن حرام و محرم ابدى است .
و دختر زن ـ و لو بعد از قطع سبب به دنيا بيايد ـ حرام و محرم ابدى است , پدر شوهر وفرزندان شوهر بر زن حرام و محرم ابدى هستند , واللّه العالم .
سوال 1506 :
زن و شـوهـرى از داشـتن فرزند محروم هستند .
آنان با توافق والدين و کمک بيمارستان , کـودکـى را از هـنـگام تولد به فرزندخواندگى تحويل گرفته او را بزرگ مى کنند , آيا اين فرزند بـه پدر خوانده يا مادر خوانده خود محرم مى شود ؟
در صورت محرم نبودن , چگونه فرزند خوانده پسر يا دختر بر مادر , پدرهمچنين برادران و خواهران محرم مى شود ؟
جواب :
در مـورد سوال دو فرض وجود دارد : فرض اول آن است که : زن وشوهرى که کودکى را به عنوان فرزند خوانده مى پذيرند خودفرزندى ندارند , چنانچه آن کودک پسر باشد , اگر پدر وى زنده باشد در صـورتـى که پدر خوانده , زن خود را طلاق بدهد و پس ازانقضاى عده پدر کودک وى را متعه کـنـد و لـو به شرط عدم الدخول و پس از انقضاى مدت پدر خوانده زن سابق خود را به عقد جديد خـود درمـى آورد .
و در ايـن صورت پسر بر مادر خوانده محرم مى شود و چنانچه آن کودک دختر بـاشد اگر پدر پدرخوانده زنده باشد و آن دختر را به ازدواج او دربياورند و لومتعة و به شرط عدم دخـول در ايـن صورت دختر بر پدر خوانده محرم مى شود .
و چنانچه پدر پدر خوانده زنده نيست خود وى مى تواند آن دختر را براى چند سال به شرط عدم دخول متعه کند و هر وقت براى او شوهر مـنـاسـبـى پـيـدا شد مدت را ببخشد واو را شوهر بدهد , البته در ازدواج آن دختر اذن پدر يا جد پدرى وى معتبر است .
بلى اگر او بالغ شده و پدر و جد پدرى ندارد ,رضايت خود وى کافى است .
فـرض دوم آن است که : زن و شوهر مزبور , خود فرزندانى ازدختر و پسر داشته باشند که چنانچه آن کـودک دخـتـر باشد وپدر پدر خوانده او را متعه نمايد آن دختر بر پسران پدر خوانده هم محرم مى شود .
و چنانچه فرزند خوانده پسر باشد اگر ازراهى که در فرض او گفته شد ايجاد محرميت شده دختر مادرخوانده بر پسر محرم نمى شود .
بلى اگر محرميت به اين صورت ايجاد شده که پسر خوانده با مادر خوانده ازدواج کرده و دخول هم بنمايد , در اين صورت هم مادر خوانده بر او محرم مى شود وهم دختران وى , واللّه العالم .
سوال 1507 :
مـردى داراى دو زن است و از هر دو فرزندانى دارد ومى دانيم که فرزندان پسر و نوه هاى پسرى هر دو زن بر يکديگرمحرم هستند .
ايا اولاد دختر آن زن نيز ( پسر دختر , پسر پسردختر ) به زن ديگر محرم هستند ؟
جواب :
اولاد دخـتـر آن زن به زن ديگر محرم مى باشند , مگر آن که آن دختر از شوهر ديگر زن اول باشد , واللّه العالم .
سوال 1508 :
آيا مى شود دو زن سيده با يک مرد ازدواج کنند ؟
جواب :
مانعى ندارد , اگر چه احتياط مستحب ترک آن است , واللّه العالم .
سوال 1509 :
ازدواج با نامادرى زن چه صورت دارد ؟
جواب :
مى توان ازدواج کرد , واللّه العالم .
سوال 1510 :
ازدواج موقت با زنان غير اهل کتاب , مثل هندو , بودايى و کمونيست چه صورت دارد ؟
جواب :
جايز نيست , واللّه العالم .
سوال 1511 :
اگـر زن گـاهـى بـى خـبر و گاه با اجازه شوهر از منزل خارج شود و در مجالس عمومى شرکت نمايد اشکال دارد ؟
جواب :
خـروج وى بـدون اذن زوج على الاحوط جايز نيست , مگر براى تعلم احکام و نحو آن , که منافى با حق زوج هم نباشد .
در اين صورت استيذان از شوهر لازم نيست , واللّه العالم .
سوال 1512 :
کسى که زن دايمى دارد , مى تواند بدون اذن او با زن ديگرازدواج کند ؟
جواب :
مى تواند , مگر اين که ضمن عقد نکاح , يا عقد لازم ديگر شرطکرده باشند که با زن ديگرى ازدواج نکند , واللّه العالم .
سوال 1513 :
کسى دختر بچه اى را به خاطر محرميت به مدت ده روزصيغه مى نمايد اکنون او بالغ شده است , آيا دختر مى تواند باپسر همين شخص ازدواج کند ؟
جواب :
در صورتى که عقد مذکور به صلاح دختر بچه بوده به اين که مهر قابل توجهى براى وى قرار داده شده و با اجازه ولى طفل بوده عقد صحيح است , و آن دختر بر اولاد ذکور آن مرد حرام ابدى است , و در غير اين صورت بايد احتياط شود , هم از جهت محرم شدن و هم از جهت ازدواج , واللّه العالم .
سوال 1514 :
زن و شوهرى بچه دار نمى شدند پزشک گفت : نطفه شماضعيف است , بايد تقويت شود , زن و شـوهر گمان مى کردندپزشک بر آن است با دارو آنان را تقويت کند , ولى دکتر بدون اطلاع زوجين منى شخصى را به رحم زن تزريق نموده , لطفابفرماييد اين عمل چه صورت دارد ؟
جواب :
اين عمل حرام است , از هر کس باشد , واللّه العالم .
سوال 1515 :
بـا توجه به اين که طلاق مخصوص عقد دايم است , آيا باداشتن زوجه دايمى صيغه کردن زن ديگر که مدت آن زيادباشد , در حکم ازدواج مجدد است ؟
جواب :
تـابـع کيفيت شرط است .
اگر مطلق شرط شده است , شامل ازدواج منقطع هم مى شود , ولى از مواردى که مدت يکى دو روزو امثال آن باشد , منصرف است و شامل نمى شود , واللّه العالم .
سوال 1516 :
دخـتـرى که چه با زور و چه به ميل خود ازاله بکارت شده ,اينک مى خواهد با مرد ديگرى غير از زانى ازدواج کند , آياازدواج اين چنين دخترى منوط به اذن پدر است ؟
جواب :
در فرض ظاهر سوال که ازاله بکارت به دخول شده است , اذن پدر لازم نيست , واللّه العالم .
سوال 1517 :
زنى با شوهرش شرط کرده بود بعد از پنج سال ازدواج , اورا طلاق بدهد , ايا اين شرط لازم الوفا مى باشد ؟
جواب :
نکاح به شرط طلاق بعد از مدتى , حکم نکاح منقطع را دارد , واللّه العالم .
سوال 1518 :
هنگام ازدواج لازم است باکره نبودن دختر را اعلام کنند ؟
جواب :
اگر به عنوان دختر باکره ازدواج کند , بايد اعلام کنند , واللّه العالم .
سوال 1519 :
چنانچه پس از ازدواج , زوج متوجه شد زوجه بکارت ندارد , حکم آن چيست ؟
جواب :
اگـر بـشرط بکارت او را تزويج کرده باشند به نسبت تفاوت بين مهر المثل باکره و مهر المثل غير باکره از مهرى که تعيين شده است کم مى شود , واللّه العالم .
سوال 1520 :
دخترى بالغ شده , ولى در رشيد بودن او شک است ,براى عقد او پردش در دسترس نيست , آيا اجازه حاکم شرع درعقدى که به مصلحت او است , لازم است ؟
جواب :
اگـر اسـتـعـلام از پدرش ممکن باشد ـ و لو با تلفن يا تلگراف يافرستادن شخصى ـ بايد از پدرش اجـازه بـگـيرند , و اگر پدر درسفر است و بعد از زمان کمى مثل يک ماه مى آيد , بايد صبر کنندتا پـدر بـيـايد .
و در غير اين صورت بايد امتحان شود , اگر سفيه بودن او محرز شد , بايد با ملاحظه مصلحت او , براى عقد او ازحاکم شرع اجازه بگيرند , واللّه العالم .
سوال 1521 :
در فـرض مـزبـور , اگر بدون اجازه حاکم شرع عقد موردمصلحت او انجام شد , آيا باطل است ؟
جواب :
احتياطا به حاکم شرع مراجعه کنند , و از او اجازه بگيرند , واللّه العالم .
سوال 1522 :
زنى عمدا نوه دخترى خود را شير داده تا بر شوهرش حرام شود آيا مرتکب کار حرام شده ؟
آيا ضامن مهريه است ؟
جواب :
ضامن مهريه نيست , ولى اگر به قصد اضرار اين کار را کرده ,مرتکب حرام شده است , واللّه العالم .
سوال 1523 :
پـس از حرام شدن آن دختر بر شوهر , آيا احکام زوجيت از قبيل ارث و نفقه و اطاعت باقى است يا منتفى مى شود ؟
جواب :
شـير دادن اگر با شرايط رضاع محرم ـ که در رساله ذکر شده آمحقق شود , موجب قطع زوجيت بين دختر آن زن و شوهر دخترمى شود , و احکام مترتب بر زوجيت منتفى مى گردد , واللّه العالم .
سوال 1524 :
براى تجديد عقد موقت , رضايت مرد و زن کافى است يابار ديگر عقد منقطع بخوانند و ايا لازم است زن عده نگاه دارد ؟
جواب :
بايد زن را بعد از انقضاى مدت عقد يا بخشيدن مدت از طرف شوهر , دوباره عقد نموده .
و در اين فرض عده لازم نيست , واللّه العالم .
سوال 1525 :
آيا در عقد رضايت دو طرف کافى است و مى توانند خودصيغه را بخوانند ؟
و داشتن گواه لازم است يا نه ؟
جواب :
اگر زن و مرد بتوانند عقد نکاح را به نحو صحيح شرعى انشاکنند , مانعى ندارد که خودشان عقد را جارى سازند .
و در صحت عقد نکاح وجود شاهد معتبر نيست , واللّه العالم .
سوال 1526 :
يکى از مقلدان حضرتعالى براى مدتى دختر باکره را بدون اذن پدر و جد او عقد غير دائمى کرده .
عقدى که دخول نشده , لذتهاى ديگر بدون اذن پدر چه حکمى دارد ؟
جواب :
در صحت عقد مزبور اجازه متاءخر کافى است .
و استمتاعات قبل از اجازه جايز نيست , واللّه العالم .
سوال 1527 :
بـراى نگهدارى از به گناه افتادن بدون اذن پدر و جد دخترباکره عقد غير دايمى براى او جائز است ؟
در حالى که ناآگاهى از مسائل مذهب , اجازه از آنها محال است ؟
جواب :
در فرض مزبور , اذن پدر يا جد پدرى در صحت عقد نکاح لازم است , واللّه العالم .
سوال 1528 :
پدرى دو دختر را به عقد منقطع پسرش پيش از بلوغ درآورده پسر پيش از بلوغ يکى از آن دو را رخـصت داد .
اماهنگام بلوغ پسر خواست با دومى از آنان ازدواج کند .
خانواده دختر گفتند : تـو بايد دختر نخست را رخصت دهى , چون رخصت تو پيش از بلوغ بود , و اين درست نيست .
پسر نـيزنصف مهريه دختر را به او پرداخت .
پسر نيز پس از عروسى بادومين نامزد خود , ادعا مى کند : رخصتى که به دختر اول داده بود بدون قصد بود , مى خواسته وانمود کند تا بتواند دختردوم را نيز هـمـسـر خـود سـازد .
و شـاهدى هم ندارند آيا اين رخصت صحيح است ؟
هنگامى که دختر را در کودکى رخصت داده بود , وى را به عقد ديگرى درآورده اند , آيا اين عقد درست است ؟
جواب :
دو دخـتر مزبور تا زمان بلوغ شخص ـ در صورتى که مدت عقدمنقضى نشده باشد ـ به زوجيت او باقى هستند , لذا بايد ابراءمدت را بعد از بلوغ بيان بنمايد .
و چنانچه ظاهر فرض است شخص بعد از بـلـوغ ابـراء مـدت نموده و بعد ادعا کرد ابراء او باقصد نبوده , بايد آن را اثبات نمايد , و الا حکم به صـحـت ابـراءمى شود و آن عقدى که بعد از رخصت در زمان صغر شخص باشخص دوم واقع شده اسـت , بـاطـل مـى بـاشد , بلکه دخول يا علم به حکم و موضوع موجب حرمت ابدى هم مى شود , واللّه العالم .
سوال 1529 :
نـوزادى هـنـگـام تـولد مرد لکن زن ادعا مى کند فرزندش توسط ماما به قتل رسيده است شوهر اين زن پيش از اين ماجرافوت نموده بود ؟
نيز ماما خواهر شوهر اين زن است ؟
جواب :
مـسـاءله احتياج به مرافعه پيش حاکم شرع دارد .
و چنانچه زن نتواند اثبات کند که بچه اش بعد از وضـع حمل زنده بوده است بر خواهر ميت لازم است قسم بخورد که موقع آمدن , بچه مرده بود و زايد بر سهم زن منتقل به خواهر مى شود .
در صورتى که غير از او کس ديگرى از طبقه ثانيه نباشد , و الا بايد مرافعه باديگران صورت گيرد و خواهر سهم خود را مى برد .
و بعيدنيست در صورتى که مادر بچه زنى عادل باشد ربع سهم بچه رابتواند اخذ نمايد , واللّه العالم .
سوال 1530 :
آيـا مى شود در عقد دايم شرط به دخول و وطى نباشد اگربعدها با رضايت طرفين وطى صورت گيرد و داراى بچه شوند , آيا عقد قبلى کافى است ؟
جواب :
اگر شرط کردند که جماع نشود ـ نه اين که زوج حق جماع نداشته باشدـ نکاح مزبور صحيح است و احتياج به تجديد عقدندارد , واللّه العالم .
سوال 1531 :
در ضـمـن عـقـد نـکاح مرد شرط کرده ازدواج دوم نکند ,ولى به دليل مشکلى که همسر نـخـسـت داشته و مرد ناجارمى شود همسرى موقت اختيار کند , آيا از نظر شرع ازدواج دوم سبب فراهم شدن طلاق از سوى همسر دايم مى گردد ؟
جواب :
اگر ضمن عقد نکاح شرط شده که زوجه وکيل باشد از طرف زوج تا در صورت ازدواج دوم زوج و لـو بـه صـورت موقت خودرا طلاق بدهد زوجه مزبور مى تواند در اين صورت از ناحيه زوج خود را طلاق بدهد , واللّه العالم .
سوال 1532 :
اگـر زن به عقد راضى بوده و تا کنون وکالت را باطل نکرده باشد , آيا عمو يا ساير بستگان مى توانند او را به جدائى مجبورکنند ؟
آيا مى شود بدون طلاق به شخص ديگرى شوهرکند ؟
جواب :
در صورتى که زن وکيل را عزل نکرده است ـ کما اين که فرض سوال است ـ عقد نکاحى که وکيل اجـرا کرده صحيح است .
وبدون طلاق , زن نمى تواند به شخص ديگر شوهر کند , وهمچنين است اگر وکيل عزل کرده و قبل از رسيدن خبر عزل ,وکيل عقد را جارى کرده باشد , واللّه العالم .
سوال 1533 :
در ضـمـن عـقد زوجه شرط مى کند که زوج حق ندارد بدون اجازه اش او را به شهر ديگر بـبـرد آيا رفتن به روستا يا شهراسقاط سکنى است و اگر با رفتن قصد اسقاط حق داشته آياحقش ساقط شده است ؟
جواب :
مـجـرد رفـتـن زوجـه به روستا اسقاط سکنى نيست , بلى اگر بارفتن به روستا قصد اسقاط حق داشته , حقش ساقط شده , واللّه العالم .
سوال 1534 :
خانمى که بدون اجازه شوهر بيرون رفت , آيا ناشزه مى شود ؟
جواب :
چنانچه به عنوان ترک شوهر و قهر باشد ناشزه است , و درسفر نماز و روزه اش تمام است .
و در غير اين صورت احتياطاجمع کند .
و در هر حال بايد برگردد , واللّه العالم .
سوال 1535 :
اگر مرد به همسرش بگويد حق رفت و آمد با مادر , ياخواهر و.. .
را ندارى , آيا زن مى تواند آنان را به منزلش دعوت نمايد ؟
اگر منزل ملک زن باشد چه حکمى دارد ؟
جواب :
در صورتى که منزل ملک زن باشد مانعى ندارد , و در غير آن جايز نيست , واللّه العالم .
سوال 1536 :
در عـيـبهايى موجب حق فسخ در عقد نکاح مى شود , آيافرقى بين جنون ادوارى و دايمى هست ؟
جواب :
فرقى بين جنون ادوارى و دايمى در خيار فسخ نمى باشد , واللّه العالم .
سوال 1537 :
اگـر زنـى مـسـلـمان شود و با مرد مسلمان ازدواج کند , سپس معلوم شود اسلام اختيار نکرده بود , اين عقد چه صورتى دارد ؟
جواب :
مـلاک در اسـلام شخص اقرار به شهادتين است به زبان و اعتقادقلبى از شرايط ايمان مى باشد , و مادامى که اظهار بر خلاف نکرده محکوم به اسلام است و عقد زن صحيح است , واللّه العالم .
سوال 1538 :
اگر زنى بعد از عقد ديوانه شد , چه پس از دخول يا پيش از آن , آيا مرد حق فسخ دارد ؟
جواب :
در جـنـون زن , شوهر حق فسخ دارد , اگر قبل از وطى باشد .
و اگربعد از وطى باشد حق فسخ ندارد , واللّه العالم .
سوال 1539 :
آيا زن مى تواند در حين عقد شرط کند که مرد زنى ديگرنگيرد ؟
جواب :
در شرط مذکور , اگر شرط فعل کند مانعى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1540 :
دخـتـرى بـکارت خويش را در اثر نزديکى با مردى از دست داده , آيا مى تواند با همان مرد ازدواج کند ؟
جواب :
اگـر حـامـلـه بـاشد مانعى ندارد , ولى در غير حامله احتياطا بعد ازاستبرا به يک حيض مى تواند ازدواج کند , واللّه العالم .
سوال 1541 :
جـوانى دخترى را با وعده ازدواج و بدون اجازه پدر ازخانه پدرى فرار مى دهد و در مدتى کـه با هم بودند , معلوم نيست اين پسر با دختر چه کارى انجام داده باشد , آيا مى توان پسر را تعزير کرد ؟
جواب :
در فرضى که احراز بشود عقد خوانده نشده يا پسر مى دانسته عقد باطل است , حاکم شرع مى تواند او را تعزير کند , واللّه العالم .
سوال 1542 :
در مـيـان شيعيان افغان , هنگام ازدواج پدر عروس از داماديا پدرش چه راضى باشند يا نه 200 تـا 300 هزار تومان مى گيرد .
اگر اين مبلغ پرداخت نشود ازدواج صورت نمى پذيرد .
اين کار وجه شرعى دارد يا نه ؟
جواب :
چـنانچه پدر داماد و يا خود داماد مال را به پدر عروس ببخشدمانعى ندارد , ولى اگر فدر عروس مـقـر اسـت که نکاح بر صلاح دختر است با وجود اين تا پول را نگيرد اجازه نمى دهد اگر پول را در مـصـلحت دختر مانند تحصيل جهيزيه و امثال آن نخواهدمصرف کند , بلکه براى خودش بخواهد بگيرد , در اين صورت گرفتن پول براى وى اشکال دارد , واللّه العالم .
سوال 1543 :
پـس از مدتى پدر و مادر که فرزندى از طريق زنا دارند بايکديگر عقد مى کنند , بچه هايى هم مى آورند , آيا فرزندان اين زن و شوهر با بچه زنازاده با يکديگر محرمند ؟
جواب :
بـچـه اى کـه از زنا متولد مى شود فرزند مادرش است قطعا نسبت به اولادهاى او محرم و خواهر و برادر هستند , و لکن نسبت به مرد اگر احراز شود که بچه از نطفه اوست , بچه آن مرد هم حساب مى شود و نسبت به اولاد او هم محرم و خواهر و برادرهستند و لکن توارث نيست , واللّه العالم .
سوال 1544 :
اگر پسرى بخواهد با دخترى ازدواج کند , آيا مى تواند رودر رو و يا تلفنى در زمينه ازدواج با دختر صحبت نمايد ؟
جواب :
چـنانچه احتمال موافقت و رضاى پدر دختر داده شود و قصدالتذاذ در کار نباشد , صحبت کردن اشکالى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1545 :
دخترى در سن 22 سالگى قرار است با مؤمنى ازدواج کند از دو طرف موافقت هست , ولى پـدر دختر براى اين که ازپول بافندگى دخترش استفاده مى کند , اجازه ازدواج نمى دهد , در اين صورت چه بايد کرد ؟
جواب :
پـدر نـمـى تـواند به جهت مصلحت خود از ازدواج دختر باکره خودبا کفو شرعى و عرفى وى ـ در صورت نياز به ازدواج ـ مانع مى شود , واللّه العالم .
سوال 1546 :
هـنـگـام ازدواج دختر, لازم است خانواده دختر باکره نبودن دختر را به خانواده مرد اعلام دارند ؟
جواب :
اگر به عنوان دختر باکره ازدواج مى کند بايد اعلام کند , واللّه العالم .
سوال 1547 :
چنانچه بعد از ازدواج شوهر دختر نبودنش را فهميد , چه بايد کرد ؟
جواب :
اگر به شرط بکارت , او را تزويج کرده باشند به نسبت تفاوت بين مهر المثل باکره و مهر المثل غير باکره از مهرى که تعيين شده است کم مى شود , واللّه العالم .
سوال 1548 :
آيا همسر غير دايم که به صيغه شخصى درآمده با توجه به اين که مهريه خود را به شوهرش بخشيده نزديکى کردن با اوجايز است يا نه ؟
جواب :
تا وقتى مدت باقى است نزديکى جايز است , واللّه العالم .
سوال 1549 :
ايـا بـراى ازدواج بـا دخـتر باکره حتما اذن پدر يا ولى لازم است ؟
آيا در اين مساءله ازدواج موقت با دائمى فرقى دارد ؟
جواب :
ازدواج با دختر باکره بايد به اذن ولى او باشد و بنابر احتياطواجب فرقى بين ازدواج دائمى و موقت نيست .
واللّه العالم .
سوال 1550 :
آيا ازدواج مرد شيعه با دختر يهودى و نصرانى و ارمنى وديگر اهل کتاب جايز است يا خير ؟
جواب :
ازدواج با اهل کتاب مانعى ندارد , لکن اگر مرد مسلمان زوجه مسلمان دارد , ازدواج با اهل کتاب بـايد به اذن و رضاى زوجه مسلمان باشد .
و در غير اين صورت نکاح با اهل کتاب باطل است .
و نيز اگر بخواهد ازدواج دايمى با اهل کتاب کند يا ازدواج موقتى که زن حامله شود و بترسد که مادر , بچه را در آخريهودى يا نصرانى کند , سزاوار است که ازدواج با او را ترک کنديا از حمل جلوگيرى کند , واللّه العالم .
سوال 1551 :
زنـانـى کـه چـندين سال است شوهرشان در جنگ مفقودندو مى خواهند ازدواج نمايند , بفرماييد در چه صورتى مى توانند ازدواج کنند ؟
جواب :
در صـورتى که از زمان مفقود شدن شخص چهار سال يا بيشتربگذرد و در اين مدت از او جستجو شده باشد .
در صورتى که خبرى از شخص مفقود نشد و کسى نبوده که متعهد به نفقه داده به زن او شود ـ به دستور حاکم شرع زن مزبور را طلاق مى دهند يا امر به طلاق مى کند و پس از طلاق و انقضاى عده ,مى تواند با مرد ديگرى ازدواج کند , واللّه العالم .
سوال 1552 :
ناشزه شدن زن در چه صورتى است و در چه صورت شوهر براى همسرش ناشزه مى شود ؟
جواب :
در صورتى که زن براى استمتاع شوهر تمکين نکند و نيز درمواردى که بدون اذن شوهر به صورت قهر و اعراض از منزل خارج شود , بلکه بنابر احتياط در مطلق موارد , خروج از منزل بدون اذن زوج نـاشـزه مـى شـود .
و مـرد نيز چنانچه با وجود تمکن نفقه لازم زوجه را ندهد , ناشز مى شود , واللّه العالم .
سوال 1553 :
آيا بدون اجازه جد و پدر ازدواج با دختر رشيده باطل است ؟
جواب :
بـنـابـر احـتـيـاط واجـب , اذن پدر يا جد پدرى لازم است , مگر آن که باوجود نياز دختر و وجود مصلحت از تزويج با همتاى شرعى وعرفى ممانعت کند , واللّه العالم .
سوال 1554 :
مراد از عورتين چيست ؟
جواب :
عـورت مـرد عبارت است از قبل و دبر و بيضتين .
و عورت زن قبل و دبر است , و زن احتياطا بين ناف و زانوها را از محارم مى پوشاند و نسبت به مردان نامحرم تمام بدن زن عورت است ,واللّه العالم .
سوال 1555 :
دادگـسـتـرى طى حکمى مردى را ملزم مى کند تا در دفترازدواج حاضر شده و رضايت خود را به ثبت ازدواج با زن مشخصى اعلام کند و دفتر را امضا نمايد .
مرد راضى به ازدواج نيست , ولـى دفـتر ازدواج بنا به دستور دادگاه , بدون حضور مرد و تحقق ايجاب و قبول مبادرت به ثبت واقـعـه ازدواج زن و مـرد مزبور نموده است , آيا ازدواج مزبور شرعاايجاد علقه زوجيت و زناشويى مى نمايد يا خير ؟
جواب :
تـحـقـق علقه زوجيت احتياج به ايجاب و قبولى دارد که از خود زن و مرد يا وکيلشان صادر شده باشد .
چنانچه زوجين صغيرباشند , تزويج بايد به واسطه ولى شرعى باشد , واللّه العالم .
سوال 1556 :
مردى که يک زن دارد از هر چهار شب چه مدتى حق همسر او مى باشد ؟
جواب :
در صورتى که مرد فقط يک زن داشته باشد , حق قسمت ثابت نيست , واللّه العالم .
سوال 1557 :
آيا اذن پدر در ازدواج موقت با دختر اهل کتاب و مسلمان شرط است ؟
جواب :
اذن پـدر در ازدواج بـاکـره مسلمان مطلقا شرط است و اذن همسراول مسلمان در ازدواج با اهل کـتـاب مـطـلـقـا شرط است .
ازدواج باکتابيه در صورتى که در مذهب آنها اذن پدر شرط نباشد مانعى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1558 :
آيـا مـحـارم سـبـبى پس از قطع سبب , باز هم محرمند , مثلامادر زن پس از اينکه زن را طلاق بدهند , آيا باز محرم مى مانديا خير ؟
جواب :
مـادر زن حـرام و مـحـرم ابـدى است و دختر زن , و لو بعد از قطع سبب به دنيا بيايد , در صورت مقاربت با زن حرام و محرم ابدى است .
پدر شوهر و فرزندان شوهر بر زن حرام و محرم ابدى است , واللّه العالم .
سوال 1559 :
آيـا شيعه اثنى عشرى مى تواند دختر خود را به فرقه هاى گوناگون تصوف , اعم از صوفى على شاهى , گنابادى ,کميلى , اويسى و غيره که همه آنها در اصول , از قبيل 1آاستغناى از عقل .
2ـ استغناى از شرع در طلب حق .
3ـ حصول طلب حق و وصول به حق به وسيله تصفيه باطن .
4ـ بـه دسـت آمـدن صـفـاى باطن با رياضت و مجاهدت , يکى هستند که خود حضرت عالى آشنايى بيشترى در اين باره داريد , آيامى شود زن داد يا نه ؟
جواب :
زن دادن به افرادى که عنوان مسلم بر آنها منطبق نشود جايزنيست , واللّه العالم .
سوال 1560 :
آيا ازدواج با زن کافر بدون اجازه همسر حرام و باطل است ؟
و عقد دايم و موقت ( با شراي ط مختلف و تمام امکنه )در اين حکم يکسان است يا فرق مى کند ؟
جواب :
ازدواج بـا زن کـافر بدون اجازه زوجه مسلمان حرام و باطل است ,مگر در بعضى موارد که شخص در غـربـت بـاشـد و اسـتـيـذان اززوجـه مـسـلـمان ممکن نباشد و بخواهد کافره کتابيه را براى مـدت کـوتاهى متعه نمايد , و بعيد نيست که در اين صورت اذن زوجه مسلمان معتبر نباشد , واللّه العالم .
سوال 1561 :
بـا وجود پزشک مرد , آيا آقايان مى توانند جهت طبابت وآمپول زدن به طبيب زن مراجعه نمايند يا نه ؟
جواب :
در فـرضـى کـه خبرويت طبيب زن در آن مداوا يا تزريق , بيشتر ازطبيب مرد باشد مانعى ندارد .
اگر قصد ديگرى در بين نبوده باشد , واللّه العالم .
سوال 1562 :
مـردى که هنگام عقد (( شرط وکيل بودن زن در طلاق خود )) در صورت تخلف شرط را پـذيرفته ولى پس از عقد , زن را عزل نمود , آيا عزل او نافذ است , گر چه در شرط خودتصريح به وکالت بلاعزل کرده باشد ؟
جواب :
عزل در وکالت که به عنوان شرط در عقد ذکر شود باطل است ووکالت باقى است , واللّه العالم .
سوال 1563 :
دخترى بى اجازه پدر يا جد پدريش شوهر مى کند , آيااجازه لازم است و عقد باطل است ؟
و اگر اجازه نگيردزوجيت مستقر است يا نه ؟
جواب :
چـنـانـچه قبل از دخول پدر يا جد پدرى اجازه دهد عقد صحيح مى شود , و الا عقد باطل است .
و اگـر دخـول شـده , بعد اجازه دهدفايده ندارد و عقد مزبور باطل است و دوباره بايد عقد کنند و درعقد ثانى چون دختر باکره نيست اجازه پدر و جد لازم نيست ,واللّه العالم .
سوال 1564 :
فـردى حـدود ده سـال گـم شده و همسرش بدون اجازه حاکم شرع , شوهر نموده لطفا حکمش را بيان فرماييد ؟
جواب :
چـنانچه بعد از ده سال از مفقود الاثر شدن شوهرش و يا قبل ازآن با علم به موت و بعد از انقضاى عده وفات شوهر نموده است , تزويجش محکوم به صحت است , واللّه العالم .
سوال 1565 :
ختنه زن مستحب است يا نه ؟
جواب :
فى نفسه مستحب است , واللّه العالم .
سوال 1566 :
اگر خنثاى مشکل با خنثا , کار خلافى کرد , اين سحق است يا لواط ؟
جواب :
سحق است نه لواط , واللّه العالم .
سوال 1567 :
جلوگيرى از بچه دار شدن زن با ميل زن و شوهر , چه حکمى دارد ؟
جواب :
در صورتى که به نحو حرام نباشد مانعى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1568 :
آيا سزارين اختيارا جايز است , مثلا براى آن که زن دردنکشد اين کار انجام دهند ؟
جواب :
اگـر مـحـرم , عـمل جراحى را انجام دهد مانعى ندارد , مگر آن که زايمان به طور طبيعى ممکن نـبوده و محرم هم بتواند عمل جراحى را انجام دهد , در اين صورت عمل جراحى غير محرم مانعى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1569 :
کفو در ازدواج را چه معنى مى فرماييد ؟
جواب :
مؤمن کفو مؤمنه است و ساير جهات مدخليت ندارد , واللّه العالم .
سوال 1570 :
آيا ازدواج زن سيده با غير سيد جايز است ؟
جواب :
ازدواج سيده با غير سيد از محرمات محسوب نمى شود , واللّه العالم .
سوال 1571 :
در بـعضى جاها شخص خواهرش را به ازدواج کسى درمى آورد و خواهر وى را به عقد خود درمى آورد , آيا اين عمل جايز است ؟
جواب :
اگـر هر کدام از زنها به ازدواج با شوهرش راضى باشد در هريکى از ازدواج ها مهر مستقلى باشد , مانعى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1572 :
سوال شده بود که : آيا ازدواج با دختر باکره و بالغه ورشيده بدون اجازه جد و پدر باطل است يا حرام ؟
شما جواب داديد که : بنابر احتياط واجب , اذن پـدر و جـد پـدرى لازم است .
در مسئله 2385 توضيح المسائل آمده : بايد از پدر ياجد فدرى خود اجازه بگيرد , کدام قول صحيح است ؟
جواب :
(( احتياط واجب )) با (( بايد )) منافاتى ندارد .
هر دو صحيح است , ومراد از (( بايد )) و (( احتياط )) در اينجا تکليف نيست بلکه براى احراز صحت ازدواج است , واللّه العالم .
سوال 1573 :
حدود ولايت شوهر بر همسر تا چه حدى است ؟
آياهمسر بدون اجازه شوهر از محل خارج شود و در جايى توطن نمايد , نمازش صحيح است ؟
جواب :
شـوهر بر همسر ولايتى ندارد , فقط نسبت به شوهر بايد تمکين کند .
و بدون اجازه از منزل خارج نشود .
و در صورت خروج بدون اذن شوهر نمازش صحيح است , واللّه العالم .
سوال 1574 :
زنـى با مردى ازدواج کرده است و آن مرد قادر به وطى و لومرة نيست .
عنين است , ولى آن مرد سابقا از زن ديگرى داراى اولاد است آيا خيار فسخ براى زوجه وجود دارد ؟
جواب :
چـنـانـچه عنين بودن مرد قبل از ازدواج با زن مزبور محقق شده آن زن حق فسخ عقد را دارد هر چند مرد از زن سابق داراى اولادى باشد , واللّه العالم .
سوال 1575 :
دخـتـرى بـا وطى غير مشروع بکارتش را از دست داده , آيااذن پدر در شوهر کردن لازم است ؟
اگر هم بدون اذن پدر ياجدش با کسى ازدواج کند , عقد صحيح است ؟
اگر شوهرش نفقه نمى دهد چطور ؟
جواب :
دخترى که بکارتش به وطى , و لو به نحو غير مشروع , ازاله شده ثيب به حساب مى آيد و عقد نکاح او صـحـيـح است , واحتياجى به اذن ولى نيست , و طلاق به يد شوهر است .
وچنانچه شوهر نفقه نـمـى دهـد هـمـسر مى تواند به حاکم شرع مراجعه کند , و حاکم , شوهر را به اعطاء نفقه يا طلاق اجبارمى نمايد .
و در صورت امتناع وى از پرداخت نفقه و طلاق , حاکم شرع يا وکيل حاکم , زن را طلاق مى دهند , واللّه العالم .
سوال 1576 :
زنى که با او نزديکى و دخول نشده و باکره است آيا محلل لازم دارد ؟
جواب :
بعد از طلاق سوم محلل لازم است , واللّه العالم .
سوال 1577 :
آيا نکاح در عده وطى به شبهه , موجب حرمت ابدى مى شود ؟
آيا در نادانى و دانايى مسأله تفاوتى است ؟
جواب :
نکاح در عده وطى به شبهه مثل نکاح در عده طلاق موجب حرمت ابدى مى شود .
و صورت علم و جـهـل در ايـن جـهـت فرق دارد که درصورت علم , ثبوت حرمت ابدى احتياج به دخول ندارد , واللّه العالم .
سوال 1578 :
رفتن منزل شخصى جهت ديدن دختر صاحبخانه با قصدازدواج چگونه است ؟
جواب :
رفـتـن بـه منزل ديگرى بدون اجازه صاحبخانه جايز نيست و لکن اگر از طرف صاحبخانه اجازه رفـتـن بـه منزل را دارد و قصد داردبا دخترى ازدواج کند مى تواند به محاسن آن دختر نگاه کند ,واللّه العالم .
سوال 1579 :
زنـى در عـده وطى به شبهه ديگرى است , چنانچه ازدواج ( نزديکى ) نمايد , در حالى که هيچ کدام عده را نمى دانند , آيادر صورتى که ندانستن عده ناشى از آشکار نشدن اشتباه باشد , نيز موجب حرمت ابدى است ؟
جواب :
موجب حرمت ابدى است , واللّه العالم .
سوال 1580 :
لـطـفـا اسـتدلال فقهى حرمت ازدواج با زنى که در عده ديگرى است و هيچ کدام عده را نمى دانند بفرماييد ؟
جواب :
مساءله مورد نص است , واللّه العالم .
سوال 1581 :
آيا ازدواج بعد از وطى به شبهه با ديگرى و قبل از آشکارشدن اشتباه ـ در صورتى که مبداء عده آن , هنگام آشکار شدن اشتباه باشد ـ موجب حرمت ابدى است ؟
جواب :
اظـهـر آن اسـت کـه مبداء عده وطى به شبهه از زمان وطى است ,بنابراين , در فرض مذکور در سوال چـنـانـچه تزويج و عقدى که قبل از آشکار شدن اشتباه بوده در زمان عده واقع شده باشد ودخول نيز آنجام گرفته باشد ـ و لو بعد از انقضاى عده ـ موجب حرمت ابدى مى شود , واللّه العالم .
سوال 1582 :
عـقد دخترى خوانده شد و مرد تنها از دبر او را وطى نموده و حالا مى خواهد طلاق دهد , آيا همه مهر را بايدبپردازد يا نصف ؟
جواب :
تمام مهر به واسطه دخول در دبر مستقر گرديده است .
و آن راتماما بايد بپردازد , واللّه العالم .
سوال 1583 :
بچه ايى که از زنا متولد شده متعلق به مرد است يا زن ؟
جواب :
اگـر بـتوانند مادر را راضى کنند از بچه پرستارى کند تابى سرپرست نماند و ضايع نشود , و الا بر پـدر وى لازم است ازوى نگهدارى کند , و در هر حال ما بين ولد الزنا و پدر و مادر وى ارث برقرار نيست , ولى نفقه و احکام ديگر باقى است , واللّه العالم .
سوال 1584 :
اگـر زنـا زاده را بـه مادر بدهند , بار ديگر فساد برانگيز است و هم محلى ها و اطرافيان را مـى آزارد .
بـنـابـرايـن بـهـتـر اسـت ايـن گونه فرزندان را به اداره بهزيستى بسپارند تا از برخى ناگوارى هابراى مؤمنان پيش گيرى گردد .
ديدگاه شرع مقدس چيست ؟
جواب :
در هر حال از فتنه و فسار بايد جلوگيرى کرد و به مسئولين مربوطه بايد اوضاع محلى را گزارش کرده و حفظ نظام رارعايت نمود .
واللّه العالم .
سوال 1585 :
اگر کسى با زنى زنا کرد , آيا مى تواند با دخترش ازدواج کند ؟
جواب :
ازدواج زانى با دختر مزنى بها مانعى ندارد , گرچه احتياطمستحب در ترک آن است , واللّه العالم .
سوال 1586 :
اگـر بـا زنـى ازدواج کند , سپس بفهمد از زنا حامله است چه داخل کرده يا قبل از دخول متوجه شده , آيا عقدشان صحيح است ؟
جواب :
عقد مزبور صحيح است , واللّه العالم .
سوال 1587 :
اگـر زنى زناداده و حامله شده است , و شخص با اگاهى به عمل زن حاضر به ازدواج با او مى باشد , ايا مانعى دارد ؟
جواب :
مانعى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1588 :
جوانى با وعده ازدواج , سرنوشت دخترى را دستخوش هوى و هوس خود ساخته و بکارت او را از بين برده , دختر وپزشک قانونى مراتب را تاءييد کرده اند .
جوان در محکمه آن رانمى پذيرد , امـا هـمه دلايل عليه اوست .
بنابراين آيا جوان مجبور به ازدواج با اوست .
و آيا براى زن مهر المثل مى باشد ؟
و تکليف شرعى دختر که فريب خورده است , چيست ؟
جواب :
جـوان مـذکـور را نـمى توان به ازدواج دختر مذکور وادار نمود , وى را ارشاد کنند که براى حفظ آبـروى دخـتـر و جـلـوگـيرى از فساد وتوفيق توبه خودش با وى ازدواج نمايد تا اين که خداوند مـتـعال به سبب عمل صالح از وى درگذرد و او را عفو کند .
در مورد مهرالمثل , اگر اکراه بر زنا نکرده است , چيزى بر زانى نيست , واللّه العالم .
سوال 1589 :
دخترى با وعده ازدواح پسر , با او بطور غير مشروع همخواب شده است و اين کار به از بين رفـتـن بـکارت انجاميده , چون آن با رضايت خود دختر انجام گرفته , مهرالمثل به عهده پسر بار نمى شود , اما ارش البکاره چطور با اين فرض که پسر با دختر ازدواج نمى کند ؟
جواب :
در فرض مذکور ارش البکاره که همان مهر المثل است به ذمه پسر تعلق نمى گيرد , واللّه العالم .
سوال 1590 :
بعد از نکاح معلوم شد که زن با مردى همخواب شده وحامله است آيا ازدواج درست است يا نه ؟
جواب :
در صورتى که حمل از شوهر سابق يا وطى به شبهه باشد ,نکاح باطل است .
و در صورتى که حمل از زنـا بـاشد نکاح صحيح است .
و در صورتى که احتمال حمل از شوهر فعلى باشد , حمل ملحق به شوهر فعلى است , واللّه العالم .
سوال 1591 :
جوان مسلمانى در غرب با زن مسيحى شوهردار زناکرده , سپس او از شوهر خود جدا شده و ايـن دو ازدواج کرده اند .
اينک نيز دو فرزند دارند .
به نظر شما حرمت ابدى نمى آورد ؟
همچنين زن مـسـيـحـى به ايين خود , براى آن حرمت نمى شناسند و با (( الزموهم بما التزموا )) الزام مورد دارد يانه ؟
جواب :
اگـر قـبل از زنا زن را عقد کرده باشد زن بر او حرام ابدى مى شود ,ولى مجرد زنا با زن شوهردار موجب حرمت ابدى نمى شود .
ودر فرضى که شده قاعده الزام مورد ندارد .
و عقد زن مزبورعيبى ندارد و چنانچه فرزندان مال بعد از عقد باشند فرزند حلال مى باشند , واللّه العالم .
سوال 1592 :
دست دادن با زن نامحرم چه حکمى دارد ؟
جواب :
جايز نيست , واللّه العالم .
سوال 1593 :
آيا دست دادن بدون چادر با نامحرم , مثل زن دايى ودختر خاله و جز آن , حرام است ؟
و آيا سزاوار است اين رابراى ايشان بگوييم در حالى که ناراحت مى شوند ؟
جواب :
دسـت دادن بـه نـامحرم جايز نيست , و کسى که حکم شرعى رانمى داند بايد به او تعليم کرد , هر چند ناراحت بشود , واللّه العالم .