4 . نماز میّت

4 . نماز میّت

نماز ميّت

ميّت واجب الصلاة

س . نماز ميّت، واجب است يا نه؟

ج . نماز ميّت واجب است بر شيعه اثناعشرى، بلکه بر مطلقِ مُسلم مطلقا، چه شهيد باشد، چه کشته شده باشد به قصاص، يا خود، خود را کشته باشد،يا ختنه نکرده باشد يا غير ايشان از ارباب کباير.و جايز نيست نماز بر کفّار، چه اصلى و چه غير آن.و ملحق مى شود به مُسلم، مرده اى که در بلاد اسلام يافت شود و طفل که شش سال داشته باشد و ديوانه اگر متولد شده باشد از مؤمن يا مؤمنه.و همچنين واجب است نماز بر لقيطِ دارالاسلام،بلکه مشهور چنين

1 . يعنى مُظهر شهادتين با عدم صدور منافى آنها از او اگرچه غير مؤمن باشد بنا بر اقوى، و جايز نيست بر محکوم به کفر مانند غلات و خوارج و نواصب.

2 . و در عارف نماز، اگر کمتر از شش سال باشد، احتياط است؛ و ديوانه ملحق است به پدر و مادر مسلمانش مگر آن که بعد از بلوغ، توصيف اسلام يا کفر نمايد.

3 . يعنى مُسلم يا مسلمه.

4 . گذشت در تغسيل که مسبىّ و لقيط دارالاسلام يا دارالکفر با احتمال مذکور احتياطاً در تغسيل و مابعد آن، به حکم مسلمان هستند، و همچنين در ساير موارد شک در تغسيل، زيرا واجب التغسيل، واجب الصلاة است بدون عکس. دانسته اند لقيط دارالکفر را نيز هرگاه در آن مُسلمى باشد که ممکن باشد تولّد از آن.

نماز ميّت بر چه کسى واجب است

س . آيا نماز ميّت، واجب کفايى است يا عينى؟

ج . نماز ميّت، لازم است به وجوب کفايى؛ولکن شرط است در صحّت آن، که مصلّى، مؤمنِ اثنى عشرى باشد؛ و احوط اعتبار بلوغ است در سقوط واجب، نه در صحّت نماز.

اولويّت در خواندن نماز ميّت

س . آيا اَوْلى به نماز، چه کسى است؟

ج . اَوْلى به نماز است کسى که اَوْلى به تغسيل است به تفصيلى که گذشت.

1 . و در سبى شده مسلمان از اطفال در صورتى که نباشد با او کسى که قابل لحوق به او به قرابت باشد. و لقيط دارالکفر با وجود مسلمان که ممکن باشد تولّد از او، تأمل است در صورت عدم اجماع بر لحوق. و ولدالزنا از مسلمانها، تابع مسلمان و از کفّار، تابع آنها است.

2 . و در طبقات ارث، رعايت اَوْلى به ميراث مى شود؛ و در طبقه اوُلى اَبْ بر اِبْن مقدّم است، و شوهر بر ساير ارحام تقدّم دارد؛ و ولايت ثابت است براى همه افراد در يک طبقه.و اگر ولىّ، صغير يا مجنون يا غايب باشد، پس در نيابت حاکم يا انتقال به غير مستقلاً در همان طبقه يا طبقه بعد، تأمّل و احتياط است.و همچنين تأمّل در اطلاق تقدّم مرد در هر طبقه، بر زن است، و بالغ بر غير بالغ است.و معتبر در ولىّ، امکان فعل يا اذن است؛ و با انتفاى آن ـ مثل امتناع يا غيبت ولىّ ـ محتمل است سقوط ولايت و ثبوت براى ولىّ او يا ساير ارحام به نحو استقلال، يا طبقه متأخّره، يا حاکم.و در وصىّ براى نماز، احوط وقوع نماز وصىّ با توافق با ولىّ است؛ و امامِ اصل با حضور جنازه، اولى از ولىّ ميّت است.و جايز است نماز زن با ولايتش، يا اذنش از ولىّ، و مجزى است از ديگران، و همچنين امامتش براى زنها. و احوط عدم تقدّم و بروز امام است، بلکه در وسط زنها مى ايستد، و همچنين در ائتمام مستورين به عارى.و در جماعت عُراة، اظهر اتّحاد حکم است با يوميّه در غير رکوع و سجود و تشهّد؛ و تأخّر زنها در صف از مردها، بر سبيل ندب است. و حايض، داخل در صف مرد و زن نمى شود، بلکه منفرد به صف مى شود به نحو استحباب.

اذن ولىّ

و جايز نيست نماز بر ميّت بدون اذن ولىّ، چه فرادى و چه جماعت.و اگر اذن ندهد ولىّ، احدى را بر جماعت و خود نيز اقدام نکند با قابليّت، اگر منوط به عذر شرعى باشد، منشأ ساقط شدن ولايت نمى شود و نماز را فرادى خواهند کرد به اذن ولىّ يا خود ولىّ خواهد کرد؛ و اگر به سبب عذر شرعى نباشد، احوط بلکه اقوى، گذاردن امر است نيز بر ولىّ در صورتى که ممتنع از اصل نماز خواندن نباشد.

کيفيّت نماز ميّت

و کيفيّت نماز آن است که نيّت بکند و پنج تکبير که اوّل آنها «تکبيرة الاحرام» است بگويد و در ميان آنها چهار دعا بخواند:

أوّل: «شهادتين». دوّم: «صلوات بر پيغمبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ و آل آن جناب ـ عليهم السلام ـ». سوّم: «دعا از براى مؤمنين». چهارم: [ دعا ] از براى ميّت.پس [ اگر ] بعد از تکبير اوّل بگويد: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّه ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمّداً

1 . اگر چه اذن امام کافى است در اماريّت براى مأمومين.

2 . با محافظت به ترتيب آتى بنابراحوط.بدان که اظهر عدم وجوب ازيد از دعاى براى ميّت است اگر مؤمن باشد،و بر او اگر مخالفِ ايمان باشد؛و امّا اين مقدار در مطلق تکبير، پس موافق احتياط است،بلکه وجوبش خالى از وجه موافق ارتکاز نيست،بلى احوط توزيع معانى خاصّه برتکبيرات اربعه ـ موافقِ روايت «ابن مهاجر» ـ است،چنانچه منسوبِ به مشهور،وجوب آن است.

3 . اظهر اين است که براى مؤمنين، پنج و براى غير آنها، چهار تکبير مى گويد و در آخر، دعا بر او مى نمايد و براى مؤمنين بنا بر احوط، و تکبير اوّل بايد با نيّت قربت به نحو معتبر در عبادات و تعيين ميّت اگر چه اجمالى باشد، واقع شود.

4 . و بر سنخ ادعيه مذکوره، به ترتيب مذکور، محافظت نمايد بنا بر احوط. و امّا خصوص الفاظ مذکوره، تعيّن ندارد بنا بر اظهر، بلکه کافى است مُؤدّى معنى مذکور اگر چه با تغيير الفاظ خاصّه باشد.

5 . و مؤمنات.

رَسُولُ اللّه » و بعد از تکبير دوم بگويد: «أَللّهُمَّ صلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّد» و بعد از تکبير سوم: «أَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِنات»، و بعد از تکبير چهارم: «أَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَيّت» و بعد از آن، تکبيرِ پنجم را بگويد، کفايت مى کند. لکن اينها در وقتى است که ميّت، شيعه اثنى عشرى باشد، پس اگر طفل باشد چه نماز بر او واجب باشد چه نباشد، بعد از تکبير چهارم بگويد: «اَللّهُمَّ اجْعَلْه لاَبَويْهِ وَ لَنا سَلَفاً و فَرَطاً و أَجراً» اگر پدر و مادر طفل هر دو مؤمن باشند، و اگر يکى از ايشان کافر يا نحو آن باشد، دعا را به مؤمن تنها نمايد.

واجبات و شرايط نماز ميت

و واجب است در آن، نيّت و قيام و رو به قبله نمودن با امکان، و گذاردن سر ميّت را به طرف راست نمازگزار، مگر آن که مأموم باشد؛ و هرگاه عکس گذارند ميّت را، باطل مى باشد نماز، چه از روى فراموشى و چه از روى جهل. و همچنين شرط است به پشت خوابانيدن ميّت را در حال نماز.

1 . بنا بر احوط در مجموع آنچه ذکر مى شود؛ و لازِم اعتبارِ قيام، عدم اکتفا به نماز عاجز از قيام است با وجود متمکّن از آن.

2 . يعنى روى نمازگزار [ و ] در صورت عدم امکان، رعايت اقربيّت به استقبال بشود هر چه ممکن شد بنا بر احوط.

3 . يعنى راستِ فِعلى، نه جهت آن فقط، که مغرب باشد فى الجمله بنا بر احوط؛ و اعاده شود نماز اگر سر به جهت يمين نباشد در آن حال، بلکه در يمين مصلّى نباشد بنا بر احوط.

4 . مانند حال احتضار که استلقا واجب است، اگر چه استقبالِ اين دوّم فرق دارد. و همچنين استقبالِ حال نماز، مثل استقبال در قبر است، اگر چه استلقا، در قبر نيست، بلکه به جانب راست خوابانده مى شود.و آن که محاذى امام يا منفرد و در نزديکى او باشد؛ و پاهاى ميّت را به طرف چپ نمازگزار واقع سازد؛ و حايل بين نمازگزار و ميّت نباشد که مانع از صدق نماز بر او باشد، مثل ديوار، و پست و بالايى، مانع از صدق وقوف بر جنازه نباشد؛ و آن که نماز، بعد از واجبات سابقه بر آن باشد، مانند «تغسيل» و «تحنيط» و «تکفين» در صورت وجوب آنها.و آن که مستور العوره باشد حتى در صورتى که کفن ندارد، اگر چه ساتر غير از خاک و سنگ نباشد؛ و در صورت عدم امکانِ ستر قبل از وضع در قبر، مى تواند بعد از وضع و ستر با احجار و نحو آنها، نماز را انجام دهد و بعد، عمل دفن را تماماً انجام دهد.

قبله در نماز ميّت

و اگر تشخيص قبله علماً يا ظناً ممکن نباشد، احتياط به چهار نماز در چهار طرف نمايد اگر ممکن است.و اگر متمکّن از قيام نباشد و متمکّنى پيدا نشود يا امتناع نمايد، جالساً نماز را به جا آورد؛ و احوط اعاده است اگر متمکّن، حاضر شود قبل از دفن.و نماز را قبل از دفن انجام دهد؛ و اگر بدون نماز دفن شد، بر قبر نماز گزارده مى شود و نبش قبر نمى شود.

جواز نماز بر چند جنازه

و جايز است تشريک متعدّد از جنايز، در يک نماز با رعايتِ شروط مذکوره و رعايتِ مناسبت دعا بعد از تکبير چهارم از حيث تذکير و تأنيث و اِفراد و تثنيه و جمع. و گاهى واجب مى شود تشريک، در صورت خوف فساد همه در صورت تأخير از مقدار زمان يک نماز.

ديگر شرايط نماز ميّت

و آنچه مسلّم است اعتبار آنها در يوميّه، احوط اعتبار همه آنها در اين نماز است: از شرايط وجوديّه و عدميّه در اصل نماز و در جماعتِ در آن، غير از طهارت از حدث و خبث که اظهر عدم اعتبار آنها است، اگر چه اعتبار دوّم احوط است.و اعتبار عدم مغصوبيّتِ مکانِ مصلّى، نه موضع ميّت و لباس مصلّى، اختصاص به يوميّه ندارد بر تقدير اعتبار با تفصيل متقدّم.

فاصله مصلّى با ميّت

و لازم است که [ نمازگزار ] بعيد از جنازه نباشد به حدّى که صدق نکند عرفاً صلات بر او و وقوف نزد سينه او مثلاً در حال اختيار، چه امام باشد نمازگزار و چه منفرد، و ضرر ندارد بُعد به سبب فاصله مأمومين؛ و از اين جا ظاهر مى شود، اعتبار حاضر بودن جنازه.و مثل بُعد است، ارتفاع و انخفاضى که مانع از صدق مذکور باشد و [ همچنين است [حايل مانع از صدق، در غير موارد خاصّه که اشاره به آنها مى شود؛ و اين از شروط خاصّه به اين نماز است مانند بعض شروط متقدّمه؛ و مانند اين که اين نماز بايد بعد از تغسيل و تکفين و حنوط که ممکن باشند، واقع شود، يا بعد از آنچه وظيفه است در حال عدم امکان اينها مثل تيمّم و آنچه به جاى غسل صحيح به جا آورده مى شود، و همچنين اگر متعذّر شدند بدون بدل در غير «مرجوم» و «شهيد».

اشتراط وجوب نماز بر مخالف به تقدم غسل صحيح

و غُسلِ مخالف اگر چه مخالف را باشد، کالعدم است مگر با تعذّر غسل مؤمن اگر چه تقيّةً موافق آنها غسل بدهد، که در اين صورت به سبب تعذّر غسل و بدل، نماز واجب مى شود بدون اشتراط به تقدّم غسل صحيح.

فاقد کفن

و اگر کفن نداشته باشد و ممکن نباشد تکفين ميّت، پس ستر عورت او با جامه اى اگر چه جامه غير باشد يا ساترى ديگر، مى نمايد و بر او نماز مى کند؛ و اگر در خارج قبر، ممکن نشد، وضع در قبر مى شود و ستر عورت او با آجرى يا سنگى مثلاً مى نمايد و بر او نماز مى کند به هيئت نماز در خارج با استلقاء و غيره از شروط، و پس از آن، دفن به نحو واجب، مى شود.

حکم مصلوب

مصلوب به غير حکم شرع،بعد از سه روز براو نماز گذارده مى شود اگر ممکن نباشد انزال اوبه صورت امکان نماز؛واحوط اعاده نمازاست اگر بعد به پايين آورده شدباشروط ممکنه درآن وقت.

اذن ولىّ

اذن ولىّ با امکان، شرط صحّت اين نماز است؛ و اگر بر دو نفر نماز خواند و از ولىِّ يکى، مأذون بود، از او مجزى است با عدم اختلال در کيفيّت و قربت، نه از ديگرى که از او مأذون نيست.

رعايت عربيّت

در ادعيه واجبه در تکبيرات اربعه، احوط رعايت عربيّت است؛ و در زايد بر واجب، جايز است به غير عربى اگر چه احوط، عربيّت است، مثل قنوت يوميّه چنانچه ذکر شد.استحباب غير آنچه معيّن شد، در اين نماز، مشکل است، و اتيان آنها به قصد قربت مطلقه در مثل قرائت «فاتحة الکتاب» يا ساير قرآن، مانعى ندارد.

ضماير نماز ميّت

اگر معلوم نباشد مرد يا زن بودن، جايز است ضماير را مذکّر، به لحاظ نعش و مؤنث، به ملاحظه جنازه بياورد، بلکه در معلوم هم، به اين قصد جايز است؛ و مخالفت از روى جهل يا نسيان، بعد از محلّ تدارک، مبطل نيست.

شک در تکبيرات

اگر شک کرد در عدد تکبيرات، بنا بر اقلّ مى گذارد، و بعد از اشتغال به دعا، اگر شک در تحقّق تکبير سابق بر آن کرد، بنا بر اتيان مى گذارد، چنانچه در قرائت و تکبيرة الاحرامِ يوميّه گذشت.

دفن ميت با ترک نماز بر او يا باطل بودن آن

اگر نماز خوانده نشد بر ميّت، يا باطل خوانده شده بود تا آن که دفن شد و ممکن نباشد اخراجش يا مستلزم هتک باشد، بر قبر نماز خوانده مى شود؛ و اگر خارج شد بعد به سببى، احوط اعاده نماز است؛ و اگر ممکن باشد بدون هتک ، اخراج او، محتمل است وجوب آن، مثل تغسيل و تکفين.

جواز تيمّم براى نماز ميّت و بدون طهارت

جايز است تيمّم براى نماز ميّت، در صورت خوف فوت از مصلّى اگر چه آب داشته باشد، چنانکه جايز است بدون تيمّم هم نماز بخواند.

اعاده نماز جلوسى با وجود شخص قادر

احوط اعاده نماز است اگر به اعتقاد عدم وجودِ قادر بر قيام، جالساً به جا آورد، بعد معلوم شد وجود او، يا آن که بعد از فراغ، قادر پيدا شد، يا آن که در اثناى نماز، عاجز شد و اتمام کرد آن را با جلوس.

شک در اصل خواندن نماز ميّت يا صحّت آن

اگر شک کرد در وقوعِ نماز، بنا بر عدم مى گذارد، و اگر شک کرد در صحّتِ واقع شده، بنا بر صحّت مى گذارد اگر چه مصلّى فاسق بوده.

يقين به فساد نماز ميّت

و اگر يقين به فساد پيدا کرد، اعاده مى کند بنا بر احوط اگر به اعتقاد مصلّى، صحيح بوده به حسب قطع يا اجتهاد يا تقليد او، و اگر از غفلت و نحو آن واقع شده، اعاده مى نمايد، و اگر اعتقاد او با اعتقاد مصلّى مخالف شد، لکن غير مصلّى مجتهد يا مقلّد بوده، اعاده ندارد.

نماز ميّت در اثناى فريضه

احوط ترک نماز بر ميّت است در اثناى فريضه يوميّه، مگر آن که متعيّن شود واجب کفايى و مزاحم با وقت اداى فريضه بشود، که در اين صورت به جا مى آورد نماز ميّت را با اقلّ واجباتش.

کيفيت نماز هنگام تعدّد جنازه

در صورت تعدّد جنايز، مخيّر است بين تشريک در ادعيه و نيّت نماز، و استقلال هر يک، به يک نماز خاصّ، و در صورت عدم امکان يا فوتِ يکى، متعيِّن است تشريک.اگر جنازه اى در اثناى نمازِ بر ديگرى، حاضر شد، جايز است تشريک در بقيّه تکبيرات و ادعيه به نحو جمع بين دعاها، و استقلال دوّمى به بقيه تکبيرات و ادعيه خاصّه.کما اين که، جايز است اتمام اوّل و استيناف نماز مستقلاً براى دوّمى. و محتمل است جوازِ قطعِ اوّل و استيناف نماز براى هر دو، خصوصاً اگر فوت مى شود نماز بر دوّمى به غير قطع و تشريک در تمام، که عذرى است براى قطع که مشکوک است جواز آن و عدمش در غير يوميّه، بلکه احوط در اين فرض، قطع و تشريک است، واللّه العالم.

دعا در نماز بر غير مؤمن

بعد از تکبير چهارم، دعاى براى مؤمن و بر [ عليه ] منافق (يعنى مخالف از روى اعتقاد)، مى نمايد، چنانچه گذشت.و اگر [ ميّت ] مستضعف باشد که اعتقادى بر طبق ايمان يا خلاف ندارد، دعاى مخصوص به آن را مى نمايد مثل: «أَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَاتَّبَعُوا سَبيلَکَ وَقِهِم عَذابَ الْجَحيم»؛ و اگر مجهول باشد مذهب او، دعاى به حشر با دوستان او مى نمايد، و اگر طفل باشد مى گويد «أَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لَنا و لأَبَوَيْهِ سَلَفاً وَ فَرَطاً و أَجْراً.»

تعدّد نماز بر ميّت

اظهر، جواز نماز دوّم بر جنازه است، و [ اظهر ] کراهت آن است در صورت اتّحاد هر دو در خصوصيّات، يا اشتمال دوّم بر مرجّحات ترک. و [ اظهر ] ارتفاع کراهت است در صاحبان فضايلِ ايمان، مانند «حمزه» و «فاطمه بنت اسد» و «سهل بن حنيف» «تغمّدهم اللّه برحمته و رضوانه».

اقتدا در اثناى نماز ميّت

مأمومِ مسبوقِ به بعض تکبيرات، داخل مى شود در نماز جماعت بر ميّت در هر جا که باشد، و مشغول در دعا، به وظيفه خودش مى شود، و بعد از فراغ امام، اتمام مى نمايد نماز خود را، و تکبيرات بعديّه و دعاهاى آنها را به نحوى که مناسب مبادرتِ رفع جنازه باشد، تخفيف مى دهد به نحوى که اگر نرسيد به غيرِ نفسِ تکبيرات، اقتصار بر آنها، در مابقى مى نمايد.و محتمل است که آنچه در «مرسل» است از تکبير در حال مشى و بر قبر، مبنىّ بر اتّصاف بقيه نماز به صفت استحباب باشد و شروط غير مقدوره در بقيّه، مغتفر باشد؛ و آن که بتواند باقى را در حال مشى تا بعد از دفن، اتمام نمايد، يعنى تکبيرات باقيه را با ادعيه آنها انجام دهد؛ پس هر يک از تخفيف در دعا و اقتصار بر تکبيرات و انجام آنها در حال مشى و بر قبر، جايز باشد، و لذا با اين که در منسوبِ به مشهور، ولاء و تتابع مذکور به تبعيّت نصوص است، جماعتى از آنها اتمام ولو على القبر را، وفاقاً للمرسل ذکر کرده اند.و جمع بين مرسل و ساير روايات، به آنچه ذکر شد، اقرب است؛ و نصوصيّتِ مرسل و اطلاق قوىّ نصوصِ ديگر، اقتضاى اغتفارِ شروطِ مفقوده در فرض بعد از فراغ امام [ که عبارت ] از قرب و عدم حيلولت غير مصلّى و عدم اعتبار محاذات منفرد، است در فرض متقدمِ فرع مى نمايد.

سبقت بر امام

اگر سبقت گرفت مأموم امام را در بعضى تکبيرات غير [ از ] اوّلى، عمداً يا به غير عمد، مستحبّ است اعاده همان تکبير با امام نمايد.

دفن ميّت بدون نماز

جايز نيست تأخير نماز تا دفن، و اگر دفن شد، واجب يا جايز نيست نبش براى نماز؛ و اگر مستلزم هتک باشد، جايز نيست، بلکه اگر هيچ نماز نخوانده اند، بر قبر تا هر وقت، نماز مى خوانند به طور وجوب. و اگر خوانده شده است، در استحباب نماز بر قبر بعد از يک شبانه روز، تأمّل است؛ و مانعى نيست تا سه روز به رجاى مطلوبيّت خوانده شود.

کيفيّت ايستادن مصلى نسبت به جنازه

مستحبّ است وقوف مصلّى، محاذى وسط مرد يا سينه او، و محاذىِ سينه زن يا نزد سر او؛ و صغيره به زن و صغير به مرد ملحق است، و در خنثى مخيّر است. و مأموم، از اين حکم، خارج است، بلکه اين، حکمِ منفرد و امام است.

کيفيت قرار دادن جنازه هاى متعدد

در صورت اجتماع اموات از مرد و زن، قرار داده مى شود مرد، نزديک نمازگزار و زن، نزديک قبله، و همچنين مردها با هم نزديک مصلّى، و زنها با هم نزديک قبله، و جايز است عکس و صورتهاى ديگر. و جايز است مردها در محاذات همديگر، نزديک مصلّى و زنها در محاذات همديگر، نزديک قبله باشد، و محتمل است جواز اين که صف مردها، به تدريج باشد، يعنى دوّمى، نزد ورک اوّلى باشد و هکذا، و همچنين بعد از آنها صف زنها به تدريج و هر کدام نزديک اوّلى باشد و مرد نمازگزار در وسط مردها باشد و اوّل احوط است در صورت اکتفا به يک نماز براى همه.

و «عبد ذَکَر» مقدّم است بر «حُرّه مملوکه»، پس اقرب به امام مى شود چنانچه حُرّ بر او مقدّم است و اگر خنثى باشد، اقرب به امام از مرأه معلوم الانوثيّه مى شود.و اگر خنثى مملوکه باشد و زن حُرّه باشد، زن اقرب به امام مى شود به سبب علم به مرجّح در زن. و اگر صبى شش ساله باشد اقرب به امام از زن مى شود، و اگر کمتر باشد، زن اقرب مى شود، مگر آن که زن، حرّه و صبى، مملوک باشد، که محتمل است ترجيح حريّت؛ و بالجمله تخيير، ثابتِ بدونِ مرجّح، يا با معارضه مرجّحات است.

مستحبات در تکبيرات

و مستحبّ است رفع يدين در تکبيره اوّل، و اظهر استحباب است در ساير تکبيرات، و مستحبّ است براى امام، جهر به تکبيرات.

تزاحم فريضه با نماز ميّت

اگر مزاحمت کرد نماز فريضه با نماز جنازه، مضيّقِ از آنها مقدّم است بر موسّع، و مخيّر است با موسّع بودن هر دو؛ و در صورت تضييقِ هر دو به خوفِ بر ميّت، اظهر تقديم مکتوبه است.و دفن مى شود ميّت بدون نماز و نماز بر قبر خوانده مى شود در صورت عدم تمکّن غير مصلّىِ مکتوبه از نماز و تمکّن او از دفن.و اگر مزاحمت بين دفن مباشرى و نماز فريضه باشد و هر دو در آخر زمان او باشد و [ شخصى ] قائم به دفن نباشد، دور نيست تقديم فريضه اگر چه با ايما و اخفّ واجباتش باشد.و اگر وقت يک رکعت فريضه، سالم از مزاحمت باشد و مزاحمت در رکعات ديگر باشد، ممکن است تجويز نماز ميّت خفيفاً در اثناى فريضه به نحوى که فعل کثير يا مخلّ موالات نباشد، و بر اين تقدير، مقدّم است بر تبديل فريضه به ايما در رکوع و سجود، لکن خالى از تأمّل نيست در مستفاد از روايت «جابر» از امام باقر ـ عليه السلام ـ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

فصل پنجم : احکام وضو

No image

فصل ششم : احکام غسـل

No image

1 . حیض

No image

2 . نفاس و احکام آن

No image

3 . استحاضه و احکام آن

پر بازدیدترین ها

No image

3 . استحاضه و احکام آن

No image

4 . نماز میّت

No image

2 . نفاس و احکام آن

No image

1 . حیض

No image

1 . غسل مسّ میّت

Powered by TayaCMS