کتاب جعاله قرارداد

کتاب جعاله قرارداد

کتاب جعاله قرارداد

جهاله عبارت است از التزام به عوضى در قبال عملى حلال و مقصود، و يا عبارت است از انشاء التزام به آن ، و يا عبارت است از اينکه عوضى را معين کند براى هر کسى که عملى معين را براى او انجام دهد و اين سه تعريف تفاوت چندانى ندارند، به کسى که ملتزم مى شود که عوض را بدهد جاعل مى گويند، و کسى را که عمل را انجام مى دهد عامل و عوض را جعل و يا جعيلة مى نامند، و اين معامله احتياج به ايجاب دارد، و ايجاب آن هر لفظى است که اين التزام را برساند، و اين معامله دو قسم صورت مى گيرد: يکى عمومى به اينکه جاعل بگويد هر کس حيوان گم شده مرا بياورد و يا هر کس لباس مرا بدوزد و يا مثلا هرکس ديوار مرا بسازد من فلان مبلغ به او مى پردازم ، و يکى ديگر خصوصى به اينکه جاعل به شخصى بگويد اگر حيوان مرا مثلا بياورى فلان مبلغ به تو مى دهم و احتياج به قبول ندارد حتى در صورت خصوصيش .

مساءله 1 - بين اجاره بر عمل و جعاله بر آن چند فرق هست : يکى اينکه در اجاره به محضى که عقد خوانده شد مستاءجر مالک و طلبکار عمل از اجير مى شود و اجير هم مالک و طلبکار مزد از مستاءجر به خلاف جعاله که در جعاله مادام عمل انجام نشده اجير مالک مزد نمى شود و مستاءجر هم بصرف خواندن ايجاب مالک عمل از اجير نمى شود چون جعاله بيش از اين اثر ندارد که عامل بعد از انجام عمل مستحق و طلبکار جعل از جاعل شود، يکى ديگر اينکه اجاره از عقود است يعنى هم ايجاب مى خواهد و هم قبولى ولى جعاله بنابر اقوى از ايقاعات است و احتياج به قبول ندارد.

مساءله 2 - جعاله مانند اجاره بر هر عملى صحيح است که شرعا حلال باشد و در نظر عقلا نيز امرى مطلوب باشد، بنابراين جعاله بر عمل حرام و نيز بر عمل لغو که غرضى عقلائى بر آن مترتب نيست و دادن مال در مقابل آن سفاهت است باطل است ، مثل رفتن به جاهاى ترس آور و صعود بر قله کوهها و بناهاى بلند و پريدن از نقطه اى به نقطه ديگر مگر آنکه غرضى عقلائى بر آن مترتب شود.

مساءله 3 - همان طورى که اجير شدن بر انجام واجبات عينى و بنابراحتياط بر واجبات کفائى صحيح نبود و اين نوع اجاره به تفصيلى که در کتاب اجاره گذشت باطل بود همچنين جعاله بر آن نيز باطل است و همه مسائلى که در اين باره در اجاره گذشت در جعاله نيز مى آيد.

مساءله 4 - همان شرائطى که در کتاب اجاره براى موجر و مستاءجر گذشت يعنى بلوغ و عقل و رشد و قصد و اختيار و نداشتن حجر در جاعل نيز معتبر است ، و اما در عامل معتبر نيست تنها چيزى که در عامل معتبر است اين است : حصول عمل از وى ممکن باشد و مانعى عقلى و شرعى نداشته باشد، بنابراين اگر جاعل جعلى قرار دهد براى روفتن مسجد شخص جنب و حائض نمى تواند آن را انجام دهد و اگر انجام بدهد مستحق چيزى نيست ، اما نفوذ تصرف در او معتبر نيست بنابراين عامل مى تواند کودک مميز حتى بدون اذن ولى باشد بلکه اگر غير مميز و يا ديوانه باشد مستحق جعل مقرر مى شوند.

مساءله 5 - جهل به مقدار عملى که در اجاره بخشوده نيست در جعاله بخشوده است ، بنابراين اگر جاعل بگويد هرکس مثلا اسب فرارى مرا بياورد فلان مقدار به او مى دهم صحيح است گرچه معلوم نکند که عامل چه مقدار راه به دنبال اسب او طى کند و معين نکند که اسب او چگونه اسبى است چون حيوانات در اين جهت مختلفند يک حيوان است که به آسانى بدست مى آيد و تسليم مى شود، حيوانى ديگر به دشوارى ، و همچنين در جعاله جائز است که با يک جعل يکى از دو چيز را به طور مردد از عامل بخواهد مثلا بگويد هرکس اسب مرا و يا الاغ مرا پيدا کند و بياورد فلان مبلغ مى دهم و يا يکى از دو چيز مردد را با دو جعل مختلف بطلبد مثلا بگويد هرکس ‍ اسب مرا بياورد ده تومان مى دهم و هرکس الاغ مرا بياورد پنج تومان مى دهم ، بله جعاله هرچيز مجهول و مبهم از هر جهت به طورى که عامل نتواند آن را تحصيل کند جائز نيست ، مثلا بگويد: من گم شده اى دارم هرکس آن را بياورد فلان مبلغ مى دهم و يا بگويد حيوانى از من گم شده هرکس آن را بياورد فلان مبلغ مى دهم و به هيچ وجه معين نکند که آن چيز و يا آن حيوان چيست ، همه اينها شرائط در عمل بود، اما در عوض نيز شرائطى است ، مثل اينکه شرط است جنس و نوع و وصف آن بلکه حتى کيل و يا وزن و يا عدد آن معلوم بشود، بنابراين اگر بگويد هرکس فلان کار را بکند آن چه در دست و يا در جيب دارم به او ميدهم چنين جعاله اى باطل است بله ظاهرا اين گونه جعاله که بگويد هرکس مثلا فلان ميوه باغ مرا بچيند چند درصد آن را به او ميدهم صحيح است ، هرچند که عامل ميوه باغ را نديده و جاعل آن را برايش توصيف نکرده باشد، و همچنين صحيح است اينکه به دلال بگويد اين کالاى مرا به فلان مبلغ بفروش هرچند بيشتر فروختى مال خودت (و اين مسئله در سابق نيز گذشت ).

مساءله 6 - هرجا که جعاله باطل باشد عامل اجرت المثل عمل خود را مستحق است ، و ظاهرا از آن قبيل است آن چه در عرف معمول است که مى گويند هرکسى نشانى پسر گم شده مرا و يا حيوان گم شده مرا بمن بدهد يک شيرينى به او مى دهم و معمولا آن شيرينى را معين نمى کنند.

مساءله 7 - اين معنى معتبر نيست که جعاله حتما مربوط به کسى باشد که عمل مال او است ، بنابراين جائز است جاعل از مال خودش جعلى قرار دهد براى هر کس که مثلا لباس زيد را بدوزد و يا حيوان گم شده او را پيدا کند.

مساءله 8 - اگر جاعل جعلى را براى شخص معينى قرار دهد ولى ديگرى عمل را انجام دهد شخص نامبرده مستحق جعل نيست زيرا عمل را انجام نداده ، عامل هم مستحق جعل نيست براى اينکه جاعل براى او جعلى قرار نداده و از او نخواسته که عمل را انجام دهد، در نتيجه او نظير متبرعى است که داوطلبانه کارى را براى او انجام داده است ، بله اگر درجعاله مباشرت آن شخص قيد نشده باشد به طورى که جعاله اش شامل شود اين فرض را که شخص مورد جعلش عمل او را به دست غير انجام دهد، مثلا غير را اجير و يا نائب خود کند و يا با او جعاله به بندد و يا غير وى را کمک کند و بعنوان تبرع و احسان بوى آن عمل را انجام دهد در اين صورت مستحق جعل مقرر مى شود.

مساءله 9 - اگر جاعل با عامل جعاله کند بر اينکه عملى را انجام دهد بعدا معلوم شود که قبلا شخص ديگرى آن را انجام داده ويا آن ديگرى بعد از وقوع جعاله تبرع و بدون چشم داشت عوض انجامش داده عمل او نه جعل دارد و نه اجرت .

مساءله 10 - عامل در صورتى که قصد تبرع نداشته مستحق جعل مقرر هست هرچند که بعنوان وفاى به جعاله عمل را انجام نداده باشد، بنابراين اين قيد در جعاله معتبر نيست که عامل از التزام جاعل اطلاع داشته باشد بلکه اگر عمل را خطاء و غفلتا و حتى اگر بدون تمييز انجام داده باشد مثلا طفلى غير مميز و يا مجنونى آن را انجام داده باشد على الظاهر همچنانکه قبلا هم گفتيم مستحق جعل هست ، بله اگر نشنود که فلانى گفته هرکس حيوان مرا بياورد فلان مبلغ باو مى دهم و به گفته مخبر اعتماد نموده حيوان را به صاحبش برساند و بعدا معلوم شود که مخبر دروغ گفته بوده مستحق جعلى نيست نه از صاحب حيوان و نه از مخبر دروغگو، بله اگر خبر مخبر باعث اطمينان او باشد بعيد نيست مخبر اجرت المثل عمل او را ضامن باشد چون او باعث غرور وى شده .

مساءله 11 - اگر جاعل بگويد هرکس مرا راهنمائى کند به اينکه گم شده ام کجاست فلان مبلغ به او ميدهم و کسى که آن مال را در دست خود دارد راهنمائيش کند و بگويد در دست من است مستحق چيزى نيست ، زيرا تکليف واجب خود را انجام داده ، و اگر بگويد هرکس مال مرا بمن برگرداند فلان مبلغ به او مى دهم در صورتى که برگرداندن آن مال دشوار و هزينه بردار باشد مانند حيوان فرارى عامل اگر خودش آن را غصب نکرده باشد مستحق جعل هست ، و در صورتى که مانند درهم و دينار برگرداندنش ‍ دشوار نباشد مستحق چيزى نيست .

مساءله 12 - عامل وقتى مستحق جعل است که عمل را انجام داده باشد بنابراين اگر جاعل گفته باشد هرکس حيوان فرارى مرا به من تحويل دهد فلان مبلغ به او مى دهم و عامل آن را تا داخل شهر بياورد و آن جا حيوان دوباره فرار کند مستحق چيزى نيست ، بله اگر گفته باشد هرکس حيوان مرا تا شهر بياورد عامل مستحق جعل هست ، و اگر گفته باشد هرکس بگويد حيوان من کجاست و مرا راهنمائى کند، راهنما مستحق جعل است هرچند که اصلا قدمى در رساندن حيوان به صاحبش بر نداشته باشد.

مساءله 13 - اگر جاعل گفته باشد هرکس حيوان مرا به من برگرداند فلان مبلغ مى دهم و چند نفر به کمک يکديگر حيوان را آورده باشند همه آنان در جعل شريکند اگر کارشان مساوى بوده جعل را به تساوى بين خود تقسيم مى کنند، و اگر متفاوت بوده به نسبت کار تقسيم مى کنند.

مساءله 14 - اگر جاعل براى شخص معينى جعل قرار داده باشد براى ساختن ديوار و يا دوختن جامه اى سپس فرد ديگرى در انجام عمل با او شريک شود به نسبت عملى که وى انجام داده از جعل عامل کاسته مى شود بنابراين اگر بطور مساوى عمل را انجام داده اند عامل نصف جعل را مى برد و اگر متفاوت بوده به نسبت مى برد و اما فرد ديگر مستحق چيزى نيست ، بله اگر در عقد جعاله قيد مباشرت آن شخص نشده و فرد ديگر هم به عنوان کمک به عامل و احسان به وى شرکت کرده عامل همه جعل را مستحق مى شود.

مساءله 15 - جعاله قبل از تمام شدن عمل معامله اى است جائز از هر دو طرف هرچند که عامل دست به کار عمل شده و آن را شروع کرده باشد، و معناى جائز بودن آن اين است که هم عامل مى تواند از انجام عمل منصرف شود و هم جاعل از جعاله خود دست بردارد و در هر حال التزام خود رانقص کند، و اگر نقض کرد اگر قبل از شروع عامل به عمل باشد چيزى از جعل را مستحق نيست و اگر بعد از شروع به عمل باشد بايد اجرت المثل آن مقدار که عامل عمل کرده به وى بدهد، و اگر عامل نقض کرده باشد مستحق چيزى نيست ، احتمال اين هم هست که بين اعمال عامل فرق بگذاريم و بگوئيم اگر عملى که مورد جعاله واقع شده مثل خياطت جامه و بناى ديوار و امثال اينها است که شروع به آن به معناى ايجاد مقدارى از آن است از جعلى که مقرر شده به همان نسبت مستحق مى شود، ولى اگر مثل پيدا کردن حيوانات فرارى است که شروع به آن به معناى ايجاد مقدمات خارجى است چيزى از جعل را مستحق نيست ، البته اين فرق وقتى تمام است که جاعل جعل خود را به شرط تمام شدن عمل قرار نداده باشد و گرنه خياطت و امثال آن نيز مانند پيدا کردن گمشده است که تا حاصل نشود عامل مستحق چيزى نيست ، و ممکن است فرق در دو صورت را مخصوص جائى کنيم که فسخ از ناحيه جاعل باشد و بگوئيم عامل در مثل بناى ديوار مستحق مقدارى از جعل مقرر است که برابر با مقدار عملى باشد که انجام داده و در مثل پيدا کردن گم شده و همچنين اتمام خياطت مستحق اجرت المثل کارى است که انجام داده ، و مسئله محل اشکال است و در هر حال ترک احتياط به تراضى و مصالحه سزاوار نيست .

مساءله 16 - اينکه گفتيم عامل در هر حال مى تواند دست از کار بکشد هرچند که دست به کار هم شده باشد تنها در موردى است که منصرف شدن او از انجام کار ضررى به حال جاعل نداشته باشد، و گرنه بعد از شروع در عمل واجب است آن را تمام کند مثلا اگر جعاله واقع شده باشد بر جراحى و بريدن چشم يا بعضى از اعمالى که بين اطباء در اين ايام متداول است براى طبيب جائز نيست بعد از شروع در عمل آن را رها کند، در جائى که صلاح و علاجى که جاعل در نظر دارد با تکميل عمل حاصل مى شود و در صورت تکميل نشدن آن موجب فساد است و اگر رها کند نسبت به آن مقدارى که عمل کرده مستحق چيزى نيست ، زيرا منظور از جعاله در امثال اينگونه کارها اتمام آن است ، بنابراين اگر اين گونه اعمال نظير خياطت فرض شود ظاهرا نسبت به آن چه انجام داده مستحق جعل هست لکن اگر ضررى متوجه جاعل شود طبيب بايد غرامت آن را بپردازد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

گفتار در نذر

No image

گفتار در عهد

No image

گفتار در اقسام کفاره

No image

گفتار در احکام کفارات

No image

گفتار در صید

پر بازدیدترین ها

No image

سوم : خیار شرط

No image

کتاب وکالت

No image

ششم خیار رؤ یت است

No image

کتاب حواله و کفالت

Powered by TayaCMS