ضمانت (ضمان) آن است
كه انسان متعهّد شود بدهى كسى را بپردازد و طلبكار قبول كند.
شرايط ضمانت
:
* ضامن و طلبكار، بالغ،
عاقل، رشيد و مختار باشند.
* طلبكار به سبب ورشكستگى،
از طرف حاكم شرع، از تصرف در اموالش منع نشده باشد.
* بدهى بدهكار قطعى
باشد، پس اگر بخواهد از كسى قرض كند، تا قرض نكرده ضمان صحيح نيست.
* طلبكار و بدهكار و
جنس بدهى مشخص باشد؛ يعنى مبهم و مردّد نباشد.
* و بنابر احتياط واجب،
ضمان، منجّز باشد؛ يعنى براى ضمانت خود شرطى نگذارد.
احكام ضمانت
1 ـ اگر طلبكار طلب
خود را به ضامن ببخشد، ضامن نمىتواند از بدهكار چيزى بگيرد و اگر مقدارى از آن را
ببخشد، نمىتواند آن مقدار را مطالبه كند.
2 ـ اگر انسان ضامن
شود كه بدهى كسى را بدهد، نمىتواند از ضامن
شدن خود برگردد.
3 ـ ضامن و طلبكار مىتوانند شرط كنند كه هر وقت بخواهند، ضمانت ضامن را به هم
بزنند.
4 ـ اگر شخصى بدون اجازه
بدهكار، ضامن شود كه بدهى او را بدهد، نمىتواند چيزى از او بگيرد.
كفـالت
كفالت آن است كه انسان
متعهد و ملتزم شود كه هر وقت طلبكار بدهكار
را خواست، او را احضار كند.
شرايط كفالت
:
* كفيل بايد بالغ، عاقل
و مختار باشد.
* كفيل بايد توانايى
احضار بدهكار را داشته باشد.
* صيغه كفالت خوانده
شود؛ يعنى به هر لفظى هرچند عربى نباشد، كفيل به طلبكار بگويد: من ضامنم كه هر وقت
بدهكار خود را بخواهى او را تحويل دهم.
* طلبكار كفالت را قبول
كند.
چيزهايى كه
كفالت را برهم مىزند :
* كفيل بدهكار را به
طلبكار تحويل دهد.
* طلب طلبكار داده شود.
* طلبكار از طلب خود
بگذرد.
* بدهكار يا كفيل بميرد.
* طلبكار كفيل را از
كفالت آزاد كند.
* صاحب حق به وسيله
حواله يا طور ديگرى حق خود را به ديگرى واگذار نمايد.
وكـالـت
وكالت آن است كه انسان
كارى را كه مىتواند در آن دخالت كند، به ديگرى واگذارد تا از طرف او انجام دهد؛ مثلاً
كسى را وكيل كند كه خانه او را بفروشد.
شرايط وكالت
:
* متعلق وكالت مقدور
وكيل باشد. به عبارت ديگرى، وكيل توانايى بر مورد داشته باشد.
* متعلق وكالت معلوم
باشد.
* وكيل و موكّل، عاقل،
بالغ و مختار باشند و قصد وكالت داشته باشند.
* موكل، ممنوع التّصرف
در متعلق وكالت نباشد و انجام دادن آن براى خودش جايز باشد و بنابر احتياط واجب اصل
وكالت منجّز باشد. يعنى؛ متعلق بر چيزى مثل باريدن باران يا آمدن فلان شخص از سفر نباشد.
احكام وكالت
1 ـ در وكالت لازم نيست
صيغه بخوانند و اگر انسان به ديگرى بفهماند كه او را وكيل كرده و او هم بفهماند قبول
كرده، صحيح است.
2 ـ كارى را كه انسان
نمىتواند انجام دهد، يا شرعاً نبايد انجام دهد، نبايد براى انجام دادن آن از طرف ديگرى
وكيل شود؛ مثل كسى كه در احرام حج است نمىتواند وكيل در اجراى صيغه عقد نكاح بشود.
3 ـ اگر انسان كسى را
براى انجام دادن كارهاى خودش وكيل كند صحيح است، ولى اگر براى يكى از كارهاى خود وكيل
كند و آن كار را معين نكند وكالت صحيح نيست.
4 ـ وكيل، لازم نيست
مسلمان باشد، مگر در امورى كه از غير مسلمان صحيح نيست. بنابراين انسان مىتواند براى
فروش خانه خود به كافرى وكالت بدهد.
5 - نمىتوان كافرى
را وكيل كرد تا عليه مسلمانى اقامه دعوى كند.
6 ـ وكيل مىتواند از
وكالت كنارهگيرى كند هر چند موكل غايب باشد.
7 ـ وكيل نمىتواند
براى كارى كه به او واگذار شده، ديگرى را وكيل كند ولى اگر موكل به او اجازه داده باشد
كه وكيل بگيرد، به هر طورى كه به او دستور داده مىتواند رفتار نمايد، پس اگر گفته
باشد: براى من وكيل بگير، بايد از طرف او وكيل بگيرد و نمىتواند كسى را از طرف خودش
وكيل كند.
8 ـ اگر انسان كسى را
براى كارى وكيل كند و چيزى براى او قرار بگذارد بعد از انجام آن كار، چيزى را كه قرار
گذاشته بايد به او بدهد.
9 ـ اگر وكيل يا موكل
بميرد يا ديوانه هميشگى شود وكالت باطل مىشود و نيز اگر گاهگاهى ديوانه يا بيهوش
شود، بنابر احتياط واجب بايد به معاملهاى كه انجام مىدهد ترتيب اثر ندهند و نيز اگر
چيزى كه براى تصرف در آن وكيل شده است، از بين برود؛ مثلاً گوسفندى كه براى فروش آن
وكيل شده بميرد، وكالت باطل مىشود.
10 ـ اگر مال نزد وكيل
تلف شود؛ چنانچه در نگهدارى آن، كوتاهى يا در تصرف، زياده روى نكرده؛ يعنى غير از تصرفى
كه به او اجازه داده بودند تصرف ديگرى در آن نكرده باشد، نبايد عوض آن را بدهد.
پـرسـش
؟
1 ـ در ضمانت وام بانكى،
چك يا سفتهاى كه از ضامن دريافت مىشود چه عنوان فقهى مىتواند داشته باشد؟
2 ـ كفالت با ضمان چه
تفاوتى دارد؟
3 ـ چهار نمونه از امورى
كه كفالت را بر هم مىزند نام ببريد.
4 ـ در چه امورى، وكيل
بايد مسلمان باشد، دو مثال نيز ذكر كنيد.
5 ـ در صورتى كه متهم
پروندهاى مسلمان باشد، آيا شاكى مىتواند غير مسلمانى را وكيل خود قرار دهد، چرا؟