باب دوّم : در افعال حج است
و در آن هفت فصل است.
فصل اوّل : در احرام به جهت حج تمتّع است
و در آن، دو مقصد است
مقصد اوّل : در وجوب احرام و بعض احکام متعلّقه به آن است
چون دانستى که شخص بعد از تقصير، حلال مى شود از براى او، آنچه به احرام حرام شده بود، پس واجب مى شود بر او احرام از براى حج تمتّع؛
و وقت آن موسّع است اگر چه احوط عدم خروج از مکّه است( بدون اضطرار اگر چه عالم به عدم فوت حج باشد؛ و اگر خارج شد، پس با رعايت حکمِ فصل بين عمرتين، احوط تجديد احرام عمره است در صورتى که دخولش و رجوعش به مکّه در غير ماه خروج از آن باشد و مُحلّاً خارج شده باشد، نه با بقاء بر احرام حج. و مراد متن از «پيش از روز ترويه»، پيش از خروج بعد از احرام حج براى منى و عرفات براى اعمال حج است.) پيش از روز «ترويه».و مضيّق مى شود وقتى که تأخير احرام حج از آن وقت، موجب فوت وقوف به عرفات در روز عرفه شود، در آن وقت احرام مضيّق مىشود. بلى مستحب است ايقاع آن در روز ترويه.و نيّت چنين کند که: «احرام مى بندم، يعنى خود را وامى دارم بر ترک محرّمات احرام در حج تمتّع به جهت اطاعت فرمان خداوند عالم جلّ ذکره».و کيفيّت آن و تروک واجبه در حال احرام چنان است که در احرام عمره مذکور شد، و محل اين احرام مکّه است در هر موضع که باشد اگر چه مستحب است که در مسجد در مقام يا حِجر واقع شود.
ترک عمدى يا سهوى احرام حجّ
و اگر کسى فراموش کند تا بيرون رود به منى يا به عرفات، لازم است مراجعت؛ و اگر ممکن نباشد به جهت ضيق وقت يا عذر ديگر، از همان موضع، احرام مى بندد.و اگر متذکّر نشود تا بعد از اتيان به افعال، پس ظاهر، صحّت حج است، چنانچه مشهور است. و جاهل در مسأله، در حکم ناسى است، بلى اگر کسى عمدا ترک کند احرام را تا زمان فوات وقوفين، حج او باطل است.
مقصد دوّم : در مستحبات احرام حج است تا وقت وقوف به عرفات
بدان که افضل اوقات احرام از براى متمتّع بعد از فراغ از عمره تمتّع، روز «ترويه» است بعد از نماز ظهر؛ و اگر ظهر نباشد، عصر؛ و الاّ نماز واجبى ديگر هر چند قضا باشد؛ و اگر نباشد، بعد از نماز احرام که اقلّ آن دو رکعت است، چنانچه گذشت.و افضل اماکن احرام از براى او از همه مکّه، مسجد الحرام است، و افضل مواضع از براى او حجر حضرت اسماعيل ـ عليهالسلام ـ يا مقام حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ [ است ]. پس در آن جا، نيّت کند بعد از پوشيدن جامه احرام و اعمالى که قبل از اين در احرام عمره گذشت که «احرام مىبندم»، يعنى «ملتزم [ مىشوم ] به کفّ از محرّمات مذکوره سابقا به جهت توجه به جا آوردن فرض حج تمتّع به جهت تقرب به خداوند عالم يا اطاعت فرمان او جلّ ذکره»؛ پس تلبيه گويد به نحوى که مذکور شد، و چون مشرِف شود بر ابطح به آواز بلند بگويد، و چون متوجّه منى شود بگويد: «أللهم إياک أرجو وإياک أدعو، فبلغني أملي، وأصلح لي عملي.» و به آرام تن و دل، برود با تسبيح و تقديس و ذکر حق تعالى. و چون به منى رسد بگويد: «ألحمد للّه الذي أقدمنيها صالحا في عافية، و بلّغني هذا المکان.» پس بگويد: «أللهم هذه منّى وهى ممّا مننت به علينا من المناسک، فأسألک أن تمنّ علىّ بما مننت على أنبيائک، فإنّما أنا عبدک وفي قبضتک.»
استحباب و کراهتِ رفتن به عرفات
و سنّت است که شب عرفه، در منى باشد و مشغول طاعت الهى باشد؛ و بهتر آن است که اين عبادتها را خصوصا اين نمازها را در مسجد «خيف» به جا آورد؛ و چون نماز صبح کند، تعقيب خواند تا طلوع آفتاب و روانه عرفات شود، و اگر خواهد بعد از طلوع صبح روانه شود، و لکن سنّت بلکه احوط آن است که از «وادى محسّر» رد نشود تا آفتاب طالع نشود. و مکروه است که پيش از صبح روانه شود و از بعضى حرمتْ حکايت کردهاند مگر از جهت ضرورتى، مثل بيمارى و کسى که خوف ازدحام خلق داشته باشد.
چون متوجّه عرفات شود اين دعا بخواند: «أللهم، إليک صمدت وإياک اعتمدت، ووجهک أردت. أسألک أن تبارک لي في رحلتي، و أن تقضى لي حاجتي، وأن تجعلني ممن تباهي به اليوم من هو أفضل مني.»؛ و تلبيه گويد تا به عرفات رسد، و چون رسيد خيمهاش در «نمره» بزند که نزديک عرفات است، متّصل به آن و از عرفه نيست.