فصل پنجم : در آنچه واجب است بعد از اداى مناسک منى و آنچه مستحب است
و در آن دو مقصد است
مقصد اوّل : در واجبات است
بدان که واجب است مراجعت به مکّه از براى طواف زيارت و نماز آن و سعى و طواف نساء و نماز آن. و جايز است از براى حاج متمتّع، تأخير مراجعت تا روز يازدهم. و در جواز تأخير از روز يازدهم، خلاف است، احوط عدم تأخير است اگر چه جواز تأخير تا بعد از ايّام تشريق بلکه تا تمام ذى حجه، بعيد نيست(محل خلاف، جواز تکليفى است، نه وضعى.).
افرادى که تقديم اعمال مکّه معظّمه براى آنها جايز يا لازم است و بدان که جايز نيست تقديم طواف(چه طواف زيارت باشد چه طواف نساء، على المشهور الأظهر.) و سعى پيش از رفتن به عرفات و مشعر و منى مگر از براى کسى که به جا آوردن آنها بعد از مراجعت به مکّه به جهت او ميسر نباشد، مثل آن که زن گمان حيض و نفاس در آن زمان داشته باشد، و مرد پير عاجز نتواند بعد از مراجعت مردم از منى طواف کند به جهت ازدحام، [ که ] در اين صورتها، اظهر جواز تقديم طواف و سعى است بر وقوف به عرفات و مشعر و منى؛ و بعضى در اين صورت نيز منع کردهاند؛ پس احوط آن است که صاحب عذر، تقديم کند و بعد از آن اگر ممکن شود، اعاده آن در ايّام تشريق کند و الاّ در باقى ماه ذى حجه، اعاده نمايد(و اگر ممکن نشد، استنابه نمايد على الأحوط.)؛ و اگر مىداند که در تمام ماه ممکن نمىشود، پس بىاشکال، تقديمْ واجب است ( و احوط جمع بين تقديم و استنابه است.)، لکن احوط استنابه است نيز.
طواف و نماز و سعى حجّ تمتّع و نحوه خروج از احرام
و اما کيفيّت طواف زيارت و نماز آن و سعى پس همان است که در عمره گذشت؛ و بعد از به جا آوردن اين طواف و نماز آن و سعى ما بين صفا و مروه، حلال مى شود از براى او از آنچه حرام مانده بود بر او بعد از حلق، بوى خوش، و مى ماند بر او از محرّمات صيد و زن (حليّت صيد احرامى به مجرّد تماميّت مناسک منى، بىوجه نيست.).
و بعضى گفته اند به مجرّد طواف و نماز آن، بوى خوش حلال مى شود، و اوّل احوط و اقوى است ( اقوائيت، محتاج به تأمّل است.).
و بعد از طواف النساء و نماز آن ـ که در کيفيّت، مثل طواف سابق است ـ حلال مى شود زن و صيد احرامى، يعنى آنچه براى احرام، حرام است بر او از صيد؛ و اما حرمت صيد حرم پس آن نه از جهت احرام است. و احوط اجتناب از بوى خوش است قبل از طواف النساء اگر چه اقوى جواز است.
پس شخص حاج متمتّع، سه مرتبه به تدريج محرّمات احرام بر او حلال مى شوند: مرتبه اولى بعد از حلق؛ دوّم بعد از سعى ما بين صفا و مروه؛ مرتبه سوّم بعد از نماز طواف النساء؛ و بعضى تحليل را موقوف به نماز ندانسته اند، [ و ]اوّل اقوى و احوط است.
ترک طواف نساء
بدان که طواف النساء هر چند که واجب است(بعد از سعى مگر در حال ضرورت و خوف حيض که تقديمش بر سعى جايز است. و هم چنين از ناسى و جاهل مُجزي است تقديم بر سعى على الأظهر.) و بدون او زن حلال نمى شود الاّ آن که معروف ما بين علما آن است که از ارکان حج نيست؛ پس ترک آن عمدا، مثل ترک طواف زيارت يا طواف عمره نيست که باعث فساد حج يا عمره شود، بلکه واجب است بر تارک، آن که آن را به جا بياورد(با مباشرت خودش با امکان، و با استنابه با عدم امکان مباشرت على الأحوط.) و تا آن را به جا نياورد، زن بر او حلال نمى شود، حتى عقد کردن و شهادت دادن بر آن على الأحوط.
مقصد دوّم : در مستحبّات طواف زيارت و سعى و طواف نساء است
بدان که بهتر آن است که با تمکّن، همان روز عيد از منى بعد از مناسک ثلاثه مراجعت کند به مکّه؛ و اگر نشد، فرداى آن روز، و احوط عدم تأخير است از فرداى آن روز مگر به جهت عذر. و سنّت است که غسل کند و متوجّه مسجد الحرام شود با ذکر و تمجيد و تعظيم الهى و صلوات بفرستد بر محمّد و آل محمّد؛ و چون به در مسجد آيد اين دعا [ را [بخواند: «أللهم أعني على نسکي وسلمني له وسلمه لي. أللهم إني أسألک مسألة العليل الذليل المعترف بذنبه، أن تغفر لي ذنوبي، و أن ترجعني بحاجتي. أللهم إني عبدک، والبلد بلدک، والبيت بيتک، جئت أطلب رحمتک، وأؤمّ طاعتک، متّبعا لأمرک، راضيا بقدرک. أسألک مسألة المضطرّ إليک المطيع لأمرک المشفق من عذابک الخائف لعقوبتک أن تبلّغني عفوک وتجيرني من النار برحمتک.»
پس به نزد حجر الأسود بيايد و استلام و تقبيل نمايد و آنچه در طواف عمره به جا آورد به جا بياورد و تکبير بگويد و نيّت کند و طواف کند هفت شوط به نهج مذکور در طواف عمره. و آداب اين طواف و نماز آن و سعى و طواف نساء، چنان است که سابقا در طواف و سعى عمره مذکور شد.