نماز قضا
مسأله 1409 :
کسى که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، بايد قضاى آن را بجا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه مستى نماز نخوانده باشد.
مسأله 1410 :
نمازهاى واجب شبانهروزى که زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضا ندارند، همچنين نمازهاى واجبى که از انسان در حال کفر يا جنون يا بىهوشى که به اختيار خود نبوده ترک شده ـ در صورتى که کفر يا جنون يا بىهوشى در همه وقت نماز
(260)
بوده باشد ـ قضا ندارند، ولى اگر در وقت نماز، مسلمان يا عاقل شود يا به هوش آيد و يا پاک گردد، بايد نماز خود را بجا آورد، هر چند تنها به مقدار يک رکعت از وقت باقى مانده باشد.
مسأله 1411 :
اگر در مقدارى از وقت نماز عذر داشته باشد و نتواند نماز بخواند، ولى در بخشى از وقت، به مقدار خواندن نماز (پس از انجام دادن مقدمات آن) وقت داشته باشد و نماز را بجا نياورد، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.
مسأله 1412 :
اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى که خوانده باطل بوده، بايد قضاى آن را بخواند.
مسأله 1413 :
کسى که نماز قضا دارد، نبايد در خواندن آن کوتاهى کند، ولى واجب نيست فورا آن را بجا آورد.
مسأله 1414 :
کسى که نماز قضا دارد مىتواند نماز مستحبّى بخواند.
مسأله 1415 :
اگر انسان احتمال دهد که نماز قضايى دارد يا نمازهايى که خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطا قضاى آن را بجا آورد.
مسأله 1416 :
در بجا آوردن قضاى نمازهاى واجب شبانهروزى مراعات ترتيب لازم نيست، مگر در قضاى نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء از يک روز؛ بنابر اين کسى که مثلاً يک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، لازم نيست اوّل نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نمايد.
مسأله 1417 :
اگر بخواهد قضاى چند نماز غير از نمازهاى شبانهروزى مانند نماز آيات را بخواند يا مثلاً بخواهد قضاى يک نماز شبانهروزى و چند نماز غير آن را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.
مسأله 1418 :
اگر کسى نداند کدام يک از نمازهايى که از او قضا شده مقدم بوده، لازم نيست به نحوى بخواند که ترتيب حاصل شود بلکه مىتواند هر يک را مقدّم بدارد.
مسأله 1419 :
اگر کسى که نمازهايى از او قضا شده بداند کدام يک جلوتر قضا شده، احتياط مستحب آن است که به ترتيب قضا کند و آنچه اوّل قضا شده را اوّل و دومى را
(261)
بعد و به همين نحو بخواند.
مسأله 1420 :
کسى که چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمىداند، مثلاً نمىداند چهار نماز بوده يا پنج نماز، چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافى است و همچنين اگر شماره آنها را مىدانسته و فراموش کرده، اگر مقدار کمتر را بخواند کفايت مىکند.
مسأله 1421 :
کسى که نماز قضايى از روزهاى پيش دارد، مىتواند قبل از خواندن نمازى که قضا شده نماز ادا بخواند و لازم نيست نماز قضا را مقدم بدارد، ولى اگر نماز قضا از همان روز باشد ـ مثل اين که نماز صبح او قضا شده و بخواهد نماز ظهر بخواند ـ و وقت نيز براى خواندن آن داشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز قضا را پيش از نماز ادا بخواند و اگر سهوا مشغول نماز ادا شده باشد، چنانچه قبل از گذشتن از محل عدول متوجّه شود، بنابر احتياط واجب بايد نيّت خود را به نماز قضا برگرداند و آن را بخواند.
مسأله 1422 :
کسى که مىداند يک نماز چهار رکعتى نخوانده و نمىداند نماز ظهر است يا عصر يا عشاء، اگر به نيّت قضاى نمازى که نخوانده يک نماز چهار رکعتى بخواند، کافى است و در بلند يا آهسته خواندن اين نماز مخيّر است.
مسأله 1423 :
کسى که نماز قضا به عهده دارد و نمىتواند نمازهاى خود را به طور کامل و با رعايت همه شرايط آن بخواند، اگر بداند و يا گمان داشته باشد که در مدت کوتاهى عذر او برطرف خواهد شد، بايد انجام نماز قضا را تا برطرف شدن عذر به تأخير اندازد، وگرنه مىتواند در حال عذر نمازهاى قضاى خود را بجا آورد و اگر بعد از آن عذر او برطرف شد، لازم نيست آنها را اعاده نمايد.
مسأله 1424 :
تا انسان زنده است، اگرچه از خواندن نمازهاى قضاى خود عاجز باشد، ديگرى نمىتواند نمازهاى او را قضا کند.
مسأله 1425 :
نماز قضا را با جماعت مىشود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا ـ به شرط اين که نماز قضاى امام يقينى باشد نه احتياطى ـ و لازم نيست هر دو يک نماز را بخوانند؛ مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند، اشکال ندارد.
مسأله 1426 :
کسى که هنگام نماز، آب براى وضو يا غسل ندارد و چيزى هم که
(262)
تيمّم بر آن صحيح است در اختيارش نيست، بايد پس از وقت هرگاه توانست وضو يا غسل يا تيمّم کند و آن را قضا نمايد و احتياط واجب آن است که در وقت نيز آن نماز را بدون طهارت به جا آورد.
مسأله 1427 :
کسى که تا نصف شب خواب مانده و نماز عشاى او قضا شده، مستحب است علاوه بر قضاى نماز، فرداى آن روز را نيز روزه بگيرد و در صورتى که بيدار بوده و در اثر فراموشى يا به علّت ديگر نماز عشاى او قضا شده باشد، اين حکم جارى نمىشود و فقط قضاى نماز کفايت مىکند.
مسأله 1428 :
مستحب است بچّه مميّز (يعنى بچّهاى که خوب و بد را مىفهمد) را به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند، بلکه مستحب است او را با رعايت اعتدال و بدون اين که باعث انزجار وى گردند، به قضاى نمازها نيز وادار نمايند.
قضاى نماز و روزه پدر
مسأله 1429 :
اگر پدر نماز خود را بجا نياورده باشد، چنانچه از روى نافرمانى ترک نکرده باشد و مىتوانسته قضا کند، بر پسر بزرگتر واجب است که بعد از مرگ او قضاى نمازهايش را بجا آورد يا براى آنها اجير بگيرد، بلکه اگر از روى نافرمانى نيز ترک کرده باشد، واجب است به همين نحو عمل کند، مگر اين که از روى عناد و انکار ترک کرده باشد و يا اين که در مدت نسبتا زيادى نماز را به جهت کوتاهى و سستى نخوانده باشد و نيز روزهاى را که در سفر نگرفته ـ اگرچه نمىتوانسته آن را قضا کند ـ واجب است که پسر بزرگتر قضا نمايد يا براى انجام دادن آن اجير بگيرد و اگر پدر به جهت عذر ديگر (مثل مريضى) روزه نگرفته باشد، چنانچه در حال حيات مىتوانسته آن را قضا کند و قضا نکرده، پسر بزرگتر بايد قضاى آن را به جا آورد، و گرنه قضاى آن بر او واجب نيست.
مسأله 1430 :
منظور از پسر بزرگ، بزرگترين پسر در حال مرگ پدر است و اگر کسى در حال مرگ، پسر نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بزرگترين مرد که در نزديک ترين طبقه ارث به او قرار دارد، بايد قضاى نمازهاى او را بجا آورد.
(263)
مسأله 1431 :
اگر پدر بعد از داخل شدن وقت نماز و گذشتن مقدارى از آن که مىتوانسته در آن مدّت نماز بخواند بميرد، بر پسر بزرگتر لازم است آن نماز را بدون نيّت ادا و قضا و به قصد ما فى الذمّه از طرف پدر بجا آورد.
مسأله 1432 :
اگر پسر بزرگتر براى انجام قضاى نماز و روزه پدر شخصى را اجير کند، اجير بايد نماز و روزه را به نيابت از ميّت بجا آورد نه به نيابت از پسر.
مسأله 1433 :
اگر پسر بزرگتر شک داشته باشد که پدر نماز و روزه قضا داشته يا نه، چيزى بر او واجب نيست.
مسأله 1434 :
اگر پسر بزرگتر بداند که پدر او نماز قضا داشته و شک کند که بجا آورده يا نه، بايد آنها را قضا نمايد.
مسأله 1435 :
اگر معلوم نباشد پسر بزرگتر کدام است، قضاى نماز و روزه پدر بر هيچکدام از پسرها واجب نيست؛ ولى احتياط مستحب آن است که نماز و روزه او را بين خود قسمت کنند يا براى انجام آنها قرعه بزنند.
مسأله 1436 :
کسى که قضاى نماز پدر به عهده اوست، لازم نيست فورا آنها را بجا آورد، اگرچه بهتر است به تأخير نيندازد.
مسأله 1437 :
اگر ميّت وصيّت کرده باشد که براى نماز و روزه او اجير بگيرند، بعد از آن که اجير نماز و روزه او را به نحو صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست.
مسأله 1438 :
اگر پسر بزرگتر بخواهد قضاى نماز پدر را بخواند، بايد در اجزا و شرايط نماز و احکام شک و سهو، بر طبق تکليف خود عمل کند.
مسأله 1439 :
کسى که خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر هم بر او واجب شود، هر کدام را اوّل بجا آورد صحيح است.
مسأله 1440 :
پسرى که مکلّف نشده ولى خوب و بد را تشخيص مىدهد و نماز و روزه خود را به نحو صحيح به جا مىآورد، مىتواند قضاى نماز و روزه پدر خود را بجا آورد.
مسأله 1441 :
اگر پسر بزرگتر پيش از آن که نماز و روزه پدر را قضا کند بميرد، بر پسر دوم چيزى واجب نيست، مگر اين که قبل از گذشتن زمانى که در آن مدّت
(264)
مىتوانسته قضاى نماز و روزه را به جا آورد، بميرد که در اين صورت بر پسر بزرگتر بعدى واجب است همان مقدار از نماز و روزه پدر را که پسر اول وقت قضا کردن آنها را نداشته، قضا نمايد.
مسأله 1442 :
قضاى نماز و روزه مادر بر پسر بزرگتر واجب نيست، اگرچه بهتر است آنها را بجا آورد.
نايب گرفتن براى نماز
مسأله 1443 :
بعد از مرگِ انسان، مىتوان براى نماز و عبادتهاى ديگر او که در زندگى بجا نياورده، شخص ديگرى را نايب گرفت، يعنى به او مزد داد تا آنها را به نيابت از ميّت بجا آورد و اگر کسى بدون مزد نيز آنها را انجام دهد، صحيح است.
مسأله 1444 :
انسان مىتواند براى بعضى از کارهاى مستحبّى، مثل حج، عمره، طواف از طرف کسى که در مکه نيست، قرائت قرآن، زيارت قبر پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم و امامان عليهمالسلام و توابع آن مثل نماز زيارت، از طرف زندگان اجير شود و ظاهرا نيابت تبرّعى (مجانى) در جميع مستحبات از طرف افراد زنده اگر به قصد رجا باشد اشکال ندارد؛ اما صحّت اجير شدن براى غير از مثل مستحبات ذکر شده، محلّ تأمّل است و نيز انسان مىتواند کار مستحبّى را انجام دهد و ثواب آن را به مردگان يا زندگان هديه نمايد.
مسأله 1445 :
کسى که براى نماز قضاى ميّت اجير شده، بايد يا مجتهد باشد يا مسائل مورد ابتلاى نماز را از روى تقليد به نحو صحيح بداند.
مسأله 1446 :
اجير بايد هنگام نيّت، ميّت را معيّن نمايد، ولى لازم نيست اسم او را بداند؛ پس اگر نيّت کند: «از طرف کسى نماز مىخوانم که براى او اجير شدهام» کافى است.
مسأله 1447 :
اجير بايد خود را به جاى ميّت فرض کند و عبادتهاى او را قضا نمايد و يا اين که عمل خود را به منزله عمل او قرار دهد و اگر عملى را انجام دهد و ثواب آن را به او هديه کند، کافى نيست.
مسأله 1448 :
بايد کسى را اجير کنند که اطمينان داشته باشند که نماز را بجا مىآورد
(265)
و لازم نيست اطمينان داشته باشند که به صورت صحيح انجام داده است، بلکه اگر علم به بطلان عمل او نداشته باشند، کافى است.
مسأله 1449 :
اگر کسى که ديگرى را براى نمازهاى ميّت اجير کرده، بفهمد که اجير عمل را بجا نياورده يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرد.
مسأله 1450 :
هرگاه شک کند که اجير عمل را انجام داده يا نه، اگر اجير بگويد: «انجام دادهام»، انجام دادن مجدّد لازم نيست و همچنين اگر شک کند که عمل او صحيح بوده يا نه، گرفتن اجير لازم نيست.
مسأله 1451 :
بنابر احتياط واجب نمىتوان کسى را که عذرى دارد ـ مثلاً نشسته و يا با تيمّم و يا با وضوى جبيرهاى نماز مىخواند ـ براى نمازهاى ميّت اجير کرد.
مسأله 1452 :
مرد براى زن و زن براى مرد مىتواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز، بايد به تکليف خود عمل نمايد.
مسأله 1453 :
کسى که براى نماز اجير شده، بايد طبق وظيفه خود عمل کند، ولى اگر کيفيّت مخصوصى براى خواندن نماز شرط شده باشد و به نظر اجير آن کيفيّت موجب بطلان نماز نباشد، بايد بر طبق آن عمل کند.
مسأله 1454 :
اگر با اجير شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبّات آن بخواند، بايد مقدارى از مستحبّات نماز را که معمول است بجا آورد.
مسأله 1455 :
لازم نيست قضاى نمازهاى ميّت به ترتيب خوانده شود، مگر نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاى قضا شده از يک روز.
مسأله 1456 :
اگر بخواهند براى ميّت چند نفر را اجير کنند که نماز بخوانند، لازم نيست براى آنها وقت مرتّب معيّن کنند که با هم شروع در عمل نکنند، مگر در مورد نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاى قضا شده از يک روز.
مسأله 1457 :
اگر کسى اجير شود که مثلاً در مدت يک سال نمازهاى ميّت را بخواند، ولى پيش از تمام شدن سال بميرد، بايد براى نمازهايى که مىدانند بجا نياورده، شخص ديگرى را اجير نمايند، بلکه براى نمازهايى هم که احتمال مىدهند بجا نياورده،
(266)
بنابر احتياط واجب بايد اجير بگيرند.
مسأله 1458 :
اگر کسى که براى نمازهاى ميّت اجير کردهاند پيش از تمام کردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد، چنانچه قيد شده باشد که تمام نمازها را خودش بخواند، اجاره باطل است و در غير اين صورت موجر از خيار فسخ برخوردار است، يعنى مىتواند اجاره را فسخ کند و پولى را که داده پس بگيرد يا از ورثه اجير بخواهد که از مال او براى انجام دادن آن نمازها اجير بگيرند، ولى اگر اجير مال نداشته باشد، بر ورثه او چيزى واجب نيست.
مسأله 1459 :
اگر اجير پيش از تمام کردن نمازهاى ميّت بميرد و خودش نيز نماز قضا داشته باشد، بايد از مال او براى نمازهايى که اجير بوده، شخص ديگرى را اجير نمايند و اگر چيزى زياد آمد، در صورتى که وصيّت کرده باشد و ورثه اجازه بدهند، براى تمام نمازهاى او اجير بگيرند و اگر اجازه ندهند، ثلث آن را به مصرف نماز خود او برسانند.