گفتار در آن چه که نماز را باطل مى کند

گفتار در آن چه که نماز را باطل مى کند

گفتار در آن چه که نماز را باطل مى کند

و آن چند چيز است :

اول از آن ها حدث اصغر و حدث اکبر است که در هر جاى نماز سر بزند نماز باطل مى شود هرچند که هنگام گفتن ميم سلام آخر نماز باشد بنابراقوى چه عمدا باشد و چه سهوا و وقوع حدث چه به اختيار باشد و چه بى اختيار مگر مسلوس و مبطون و مستحاضه به تفضيلى که گذشت (که آن چه از آن ها خارج مى شود با رعايت وظائف مقرره موجب بطلان نماز نيست ).

دوم از چيزهائى که نماز را باطل مى کند تکفير است يعنى نهادن يکى از دستها بر روى ديگرى آن طور که مخالفين مى کنند و اين عمل از روى عمد نماز را باطل ميکند و اما سهوا اشکال ندارد هرچند که نزديک تر به احتياط اين است که اگر سهوا چنين کرد نيز نماز را دوباره بخواند و اما تکفير در حال تقيه مبطل نماز نيست .

سوم روگرداندن با همه بدن از قبله به طرف راست يا چپ يا پشت و بلکه روى گرداندن بسوى مابين قبله و سمت راست يا سمت چپ بطورى که عرف بگويد اين شخص رو به قبله نايستاده که اين عمل در صورتى که عمدى باشد نماز را باطل ميکند بلکه اگر طورى با همه بدن منحرف شود که از مابين مشرق و مغرب يعنى نيم دائره اى که قبله در وسط آن نيم دائره واقع است خارج شود در صورت سهو و يا تنه خوردن از ديگران و يا علتى نظير اينها نيز نمازش باطل مى شود.

بله صرف متوجه شدن با صورت بسمت چپ و راست در صورتى که بدن رو به قبله باشد وتوجه اندک باشد نماز را باطل نمى کند الا اينکه مکروه است و اما اگر همين توجه با صورت زياد باشد بطورى که صفحه صورت برابر نقطه سمت راست قبله و يا سمت چپ آن قرار گيرد اقوى اين است که نماز را باطل مى کند.

چهارمين چيزى که نماز را باطل مى کند عمدا سخن گفتن است هرچند که دو حرف بى معنا باشد مثلا کلمه دو حرفى بى معنائى را در معنائى شبيه به نوع و يا صنف آن استعمال کند که بنابراقوى مبطل نماز است و بنابراحتياط گفتن آن بدون استعمال در نوع و صنف نيز نماز را باطل مى کند و همچنين است در صورتى که کلمه مشتمل بر يک حرف را در معنائى استعمال کند (مثل اينکه بفرزندش بگويد هرگاه صداى زنگ تلفن شنيدى اگر من گفتم : ( ب ) گوشى را بردار و گرنه بر ندار) بلکه مبطل بودن خالى از قوت نيست پس بطور کلى حرفى که معنائى را بفهماند چه در لغت براى آن معنا وضع شده باشد و چه نشده باشد اگر در نماز بقصد حکايت آن معنا گفته شود مبطل بودنش خالى از قوت نيست همچنانکه اگر حرف واحدى وضع شده باشد براى معنا ولى نمازگذار آن را بقصد معنا نگويد بنابر اقوى مبطل نيست .

و اما اگر کلمه مشتمل بر دو حرف و يا بيشتر باشد و براى معنائى وضع شده باشد ولى بقصد حکايت معنا گفته نشود اگر باعث محو صورت نماز نشود بنابر احتياط مبطل است و اگر باعث محواسم نماز شود مبطل بودنش ‍ مسلم است هرچند که مکلف سهوا به آن تکلم کرده باشد.

و اما تکلم در غير اين صورت اگر سهوا باشد مبطل نيست همچنانکه جواب سلام دادن ضررى بنماز نمى زند بلکه واجب است و اگر جواب ندهد و همچنان سرگرم خواندن نماز شود نمازش باطل نيست تا چه رسد به جائيکه بمقدار جواب سلام سکوت کند لکن بخاطر ترک واجب فقط گناه کرده است .

مساءله 1 - در نماز ذکر گفتن و دعا کردن و قرآن خواندن - البته غير آن چهار آيه اى که سجده اش واجب است - در هر حال جائز است و اقوى اين است که در نماز بطور کلى سخن گفتن با غير خدا مبطل نماز است هرچن که به صورت دعا باشد مثلا به کسى بگويد: ( غفر الله لک ) (خدا تو را بيامرزد) و يا بگويد: ( صبحک الله بالخير) (خدا صبح تو را بخير بياغازد) تا چه رسد به اين که منظورش از اين خطاب دعا نباشد بلکه صرف تحيت باشد و همچنين اگر در نماز ابتداء آيه کسى سلام بدهد نمازش باطل مى شود.

مساءله 2 - جواب سلام اشخاص را دادن در بين نماز واجب است چيزى که هست در غيرنماز جواب بصورت (و عليک السلام ) است و در نماز بايد کلمه ( سلام ) جلوتر از کلمه ( عليک ) گفته شود هرچند که سلام دهنده کلمه ( عليک ) را قبل از کلمه ( سلام ) گفته باشد و احتياط آن است که رعايت مطابقت جواب با سلام را در داشتن الف و لام و نداشتن آن و مفرد بودن و جمع بودن آن ننمايد اگر سلام دهنده بگويد: ( سلام عليک ) او نيز در جواب بگويد: ( سلام عليک ) و اگر او گفته باشد: ( السلام عليک ) او نيز همين طور جواب دهد و نيز اگر او گفته باشد ( سلام عليکم ) او نيز بگويد ( سلام عليکم ) هرچند که اقوى اين است که مراعات اين مطابقت لازم نيست و اما در غير نماز مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام ، سلام دهنده بدهد مثلا اگر او گفته است سلام عليکم در پاسخ بگويد: عليکم السلام و رحمة الله و برکاته .

مساءله 3 - اگر گوينده بغلط سلام بدهد بطورى که عنوان سلام بر گفته او صادق نباشد در نماز جائز نيست جوابش داده شود و اما اگر عنوان سلام بر آن صادق باشد واجب است جوابش را صحيح بدهد.

مساءله 4 - اگرچنانچه سلام دهنده کودکى مميز باشد جوابش واجب است و بنابر احتياط آن است که قصد خواندن آيه شريفه : ( سلام عليکم ) که در قرآن است نکند و بلکه جائز نبودن قصد قرآنيت به سلام اقوى است .

مساءله 5 - اگر سلام دهنده بر جماعتى سلام دهد که نمازگذار يکى از آنان است احتياط آن است که اگر ديگران جواب او را مى دهند او در نماز جواب ندهد و اگر در همين فرض شک کند در اينکه سلام دهنده او را نيز در نظر داشته يا نه جائز نيست در نماز جواب دهد.

مساءله 6 - واجب است شنواندن جواب سلام در نماز و در غير نماز البته منظور اين است که بمقدار متعارف صدايش را بلند کند بطورى که اگر مانعى در بين نباشد سلام دهنده بشنود ( و اما اگر مسجد و يا محلى که او در آنجا است پر سر و صدا است ) و يا مسافت بين او و سلام دهنده زياد است بطورى که ممکن نيست شنواندن بگوش او على الظاهر ديگر جواب دادن و بگوش او رساندن واجب نيست و اگر در نماز است جائز نيست جواب دهد و اگر صداى خود را بلند کند به گوش ا مى رسد واجب است صدا را بلند کند مگر آن که بلند کردن صدا حرجى و دشوار باشد که در اين صورت اگر به اشاره ( و بلند کردن دست ) جواب را مى فهمد بنابر احتياط اشاره کند و اگر در نماز است واجب بودن جواب به صداى بلند و رساندن جواب به گوش او محل ترديد است و احتياط آن است که اگر ممکن است با اشاره جواب دهد و اگر سلام دهنده کر است اگر ممکن باشد که او را متوجه جواب و اشاره خود کند بعيد نيست که تا مقدار متعارف آن واجب باشد و اگر ممکن نباشد که او را متوجه اشاره خود کند بهمان سلام متعارف اکتفاء مى کند و ديگر اشاره واجب نيست .

مساءله 7 - در جواب سلام رعايت فوريت عرفى واجب است پس جائز است که آن قدر تاءخير بيندازد که عرفا جواب سلام و تحيت او شمرده نشود و اگر در عصيان و يا از روى فراموشى تاءخير بيندازد و يا عذرى مانع شود از اين که جواب را فورى بدهد تکليف ساقط مى شود باين معنا که اگر در نماز است ديگر جائز نيست جواب دهد و اگر در غير نماز است جواب دادن واجب نيست و اگر شک کند آيا اين مقدار فاصله ايکه افتاده تکليف را ساقط کرده يا نه در نماز جائز نيست جواب دهد و در غير نماز واجب نيست .

مساءله 8 - ابتداء بسلام مستحب کفائى است همچنان که جواب دادن به آن واجب کفائى است پس اگر جمعى وارد شدند برجماعتى کافى است در انجام وظيفه استحبابى که يکى از واردين بجمعيت سلام بدهد و کافى است يکى از آن جماعت جواب سلام آن يک نفر را بدهد.

مساءله 9 - اگر يک نفر به يکى از دو نفر سلام بدهد و آن دو نفر نفهمند که به کداميکشان سلام داد جواب سلام او بر هيچيک از آن دو واجب نيست و واجب نيست از او بپرسد که به کداميک از مادو نفر سلام کردى هرچند که نزديک تر به احتياط اين است که اگر در نماز نيستند هردوجواب او را بدهند.

مساءله 10 - اگر دو نفر که بهم برخورده اند به يکديگر سلام کنند بر هر دوواجب است جواب يکديگر را بدهند حتى آن هم که سلامش بعد از سلام ديگرى واقع شده بايد جواب بدهد و اگر جريان بعکس شد يعنى هر يک به خيال اين که ديگرى سلام داده به نيت جواب سلام او سلام بدهد ديگر به هيچ يک از آن دو جواب دادن لازم نيست و اگر شخصى به خيال اينکه ديگرى سلام کرد جواب بدهد با اينکه او سلام نکرده بود بر آن ديگرى جواب دادن واجب نيست هرچند که جواب دادن به احتياط نزديک تر است بلکه رعايت احتياط در همه صور خوبست .

پنجمين چيزى که نماز را باطل مى کند خنديدن به قهقهه است هرچند که از روى اضطرار باشد.

بله اگر فراموش کرده باشد که در نماز است عيبى ندارد همچنانکه تبسم کردن حتى عمديش ضررى به نماز نمى زند و قهقهه عبارت است از خنديدن با صداى بريده بريده و نزديک تر به احتياط آن است که بگوئيم خنده با صوت نيز همين حکم را دارد هرچند قهقهه نباشد و اگر مکلف در حال نماز خنده اى کند که اگر جلو آن را نگيرد هم صدا دارد و هم قهقهه چون خنده دلش را پر کرده ولکن او نمى گذارد رها شود و در نتيجه صورتش ‍ سرخ شده و بدنش مرتعش مى شود در اين صورت اگر باعث بر هم خوردن صوت نماز نشود اشکال ندارد.

ششم گريه کردن عمدى و با صوت است براى امر دنيوى و اما گريه کردن از روى سهو و يا بر امرى اخروى و يا درخواست امرى و حاجتى دنيوى از خداى تعالى مخصوصا درجائى که آن امر دنيوى امرى راجح و از نظر شرع مطلوب باشد نماز را باطل نمى کند.

و اما گريه اى که با آواز باشد و تنها به ريختن اشک باشد احتياط آن است که آن نماز را از نو بخواند هرچند که باطل نبودن آن خالى ازقوت نيست و کسى که بر امر دنيوى بى اختيار گريه صدادار مى کند و نمى تواند از آن خوددارى کند احتياط آن است که نمازش را از نو بخواند بلکه وجوب تکرار نماز خالى از قوت نيست و در اينکه آيا در نماز جائز است بر سيدالشهداء ارواحنا له الفداء گريه کرد يا نه محل تاءمل و اشکال است و به همين جهت احتياط ترک نشود.

هفتم هر علمى است هر چند کم ، که صورت نماز را بر هم بزند بطورى که صحيح باشد بگوئيم نماز نمى خواند چنين عملى نماز را باطل مى کند چه عمدى باشد و چه سهوى .

و اما عملى که صورت نماز را محو نمى کند اگر آن قدر طولانى باشد که موالات معتبر بين اجزاء نماز را از بين ببرد آن عمل نيز بنابراحتياط در صورت عمد نماز را باطل مى کند نه در صورت سهوا.

و اما اگر موالات را از بين نبرد عمديش هم نماز را باطل نمى کند تا چه رسد به سهوى آن هر چند که آن عمل زياد باشد مثل اينکه در همه نماز انگشتانش را حرکت دهد و يا با دست خود و يا اعضاى ديگراشاره کند براى خبر دادن کسى - و يا در نماز عقربى و يا مارى را بکشد و يا طفلى بردارد يا زمين بگذارد يا بخود بچسباند و يا شير بدهد و کارهائى ديگر نظير اينها که نه منافاتى با موالات دارد و نه صورت نماز را محو مى کند.

هشتم از مبطلات خوردن و نوشيدن است هرچند اندک باشد بنابراحتياط بله باکى نيست در بلعيدن ذرات باقى مانده از غذا که در دهان و يا بين دندان ها و نزديکتر به احتياط اجتناب از آن است و احتياط در ترک نگهدارى حبه قند (يا آب نبات ) در دهان ترک نشود هرچن که اندک باشد و تدريجا آب شده در حلق فرو برود با اينکه نه با موالات منافات دارد و نه صورت نماز را محو مى کند.

و در همه اين هشت امرى که گفتيم مبطل نماز است فرقى بين نماز واجب و مستحب نيست مگر در خصوص توجه به غير قبله که در نماز نافله اى که در حال راه رفتن خواندن مى شود اين توجه ضررى ندارد و در غير حال راه رفتن يعنى نمازى که ايستاده و رو به قبله مى خواند احتياط مبطل بودن آن است و مگر تشنه اى که در حال نماز وتر دعا مى کند و بنا روزه فردا را دارد و مى ترسد اگر بخواهد صبر کند تا نماز وترش تمام شود صبح مى شود و در پيش رويش ظرف آب هست و يا براى رسيدن به ظرف آن بيش از دو و يا سه گام برداشتن حاجت ندارد او مى تواند در بين نماز اين دو سه گام را برداشته و به آب برسد و خود را کاملا سيراب کند هر چند که سيراب شدنش از نظر زمان طول بکشد البته اين به شرطى است که ساير منافيات را مرتکب نشود و چون خواست بجاى اولش برگردد بايد عقب عقب برگردد تا پشت به قبله نکرده باشد و بنابراقوى بايد به نوشيدن آب اکتفاء کند و چيز ديگر ننوشد و نخورد هرچند که زمان نوشيدن اندک باشد همچنان که به احتياط آن است که تنها در خصوص نماز وتر چنين کند نه ساير نافله ها و بعيد نيست بگوئيم حکم مختص بصورت اشتغال به دعاء نيست بلکه در نماز وتر در هر حال که باشد همين که ترس صبح شدن داشته باشد مى تواند آب بنوشد هرچند که اکتفاء به حال دعاء به احتياط نزديک تر است و از اين هم نزديک تر به احتياط اين است که اين حکم را تنها در صورتى اعمال کند که تشنگيى در بين نماز پيدا شده باشد بلکه اقوى آن است بگوئيم شامل کسى نمى شود که قبل از نماز وتر تشنه بوده يا خودگفته در بين دعائى که بين نماز وتر مى خوانم آب مى خورم و باين قصد داخل نماز وتر بشود و قبل از دميدن صبح در بين دعاء آب بنوشد.

نهم از امورى که نماز را باطل مى کند گفتن کلمه ( آمين ) بعد از تمام شدن سوره حمد است مگر آن که تقيه در بين باشد و يا سهوا گفته باشد.

دهم شک در عدد رکعات نمازهاى واجب غير چهاررکعتى است و همچنين شک در دو رکعت اول از نمازهاى چهار رکعتى است که ان شاء الله تعالى تفصيل آن در محل خودش مى آيد.

يازدهم زياد شدن و يا کم شدن رکنى از ارکان نماز که چه عمدى باشد و چه سهوى نماز را باطل مى کند و همچنين کم وزياد شدن عمدى غير رکن .

مساءله 11 - در نماز علاوه بر آنچه تاکنون گفته شد که نماز را باطل مى کند چند چيز ديگر هست که در نماز ارتکاب آن مکروه است :

يکى دميدن با دهان (فوت کردن ) به محل سجده ( براى برطرف کردن غبار آن و يا بفرض ديگر) البته کراهت اين عمل وقتى است که از فوت کردن کلمه اى دو حرفى درست نشود و گرنه احتياط اجتناب از آن است .

يکى ديگر آه کشيدن و ناله کردن است .

و يکى ديگر آب دهان انداختن با شرطى و احتياطى که قبلا ذکر شد (يعنى به شرطيکه توليد کلمه دو حرفى نشود).

و يکى ديگر بازى کردن با انگشتان و شکستن آن ها.

و يکى دهن دره نمودن به اختيار است .

و يکى ديگر خويشتن دارى از بول و غائط است البته اين خويشتن دارى در نماز وقتى کراهت دارد که مضر بسلامتى نباشد و گرنه بايد از آن اجتناب کرد هرچند که اگر اجتناب نکند نماز صحيح است .

شکستن نماز واجب در حال اختيار جائز نيست و اما در حال ترس بر جان خود و بر نفس محترمه و يا ترس بر عرض و مال قابل اعتناء و امثال آن جائز است نماز را بشکند و خطر را از خودش و يا يک انسان ديگر و يا مال و عرضش دفع کند و بلکه در بعضى از اين احوال شکستن نماز واجب است ولى اگر از در نافرمانى نماز را نشکند و بدفاع نپردازد گناه کرده و نمازش ‍ صحيح است و نزديک تر به احتياط آن است که بگوئيم نماز مستحبى را هم در حال اختيار نبايد شکست هرچند که جواز آن بنظر اقوى است .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

گفتار درباره نیت

No image

مسائل مربوط به قیام

No image

گفتار در مسائل رکوع

No image

گفتار در مسائل سجده

Powered by TayaCMS