گفتار درباره نیت

گفتار درباره نیت

گفتار درباره نيت

مساءله 1 - نيت عبارت است از قصد انجام کارى (مانند نماز) و در نيت نماز معتبر است که انگيزه اش بر عمل تنها تقرب بخداى تعالى و فرمانبرى دستور او باشد و در نيت واجب نيست که آن را بزبان بياورد زيرا نيت عمل قلب است نه عمل بدن همچنانکه واجب نيست در نيت آن را در دل خطور دهد مثلا در دل و خزانه خيال با خود بگويد: ( من نماز ظهر را بمنظور امتثال فرمان الهى مى خوانم ) بلکه در نيت همين مقدار کافى است که عمل را با داعى انجام دهد و داعى عبارت است از اراده اجمالى که از اهداف در نظر گرفته شده نشئت گرفته و در دل اثر مى گذارد و آدمى را به سوى انجام فعل بحرکت درمى آورد و عمل انسان را از اينکه مانند عمل ساهى و غافل باشد خارج مى سازد و آن را فعل فاعلى مختار مى سازد و جان کلام اينکه نيت در نماز همان حالتى است که انسان قبل از همه افعال ارادى و اختياريش دارد چيزى که هست در ساير اعمالش اهدافى را در نظر دارد و در نمازش تنها هدفش امتثال امر الهى و تقرب به درگاه او و امثال اين معانى است .

مساءله 2 - قيد ديگرى که درنيت معتبر است عبارت است از اخلاص باين معنا که غير از تقرب بدرگاه الهى و انجام دستور او هدف ديگرى او را به سوى نماز برنينگيخته باشد پس اگر چيز ديگر که منافى با تقرب بسوى خدا است ضميمه نيت او باشد عملش باطل است مخصوصا اگر آن چيز و آن غرض ‍ رياء و خودنمائى باشد که در هر حال عبادت را فاسد مى سازد چه اينکه در ابتداء عمل باشد و به منظور خودنمائى و رياء عمل را آغاز کرده باشد و چه اينکه در بين نماز اين قصد برايش پيدا شده بود چه اينکه در اجزاء واجب نماز رياء کند و چه در اجزاء مستحب آن و يا در اوصاف عمل مثل اينکه اگر ناظرى در بين نبود نمازش را درخانه مى خواند ولى چون ناظرى پيدا شده براى اينکه باو بفهماند من چنين و چنان کسى هستم نمازش را در مسجد و يا بجماعت بخواند و يا در اوصافى ديگر خودنمائى کند.

و گاهى ميشود که انسان بعد از عمل رياء مى کند مثلا بعد از انجام عمل بديگران خبر مى دهد که من چنين و چنان کرده ام تا به غرضى از اغراض ‍ دنيوى از قبيل ستايش مردم و جاه و مال و امثال آن برسد و اين عمل نماز را باطل نمى کند هرچند که حرام است همچنانکه از رسول خدا صلى الله عليه وآله درباره رياکار آمده که فرموده اند:

( المرائى يدعى يوم القيامة باربعة اسماء يا فاجر يا کافر يا غادر يا خاسر حبط عملک بطل اجرک و لاخلاص لک اليوم التمس احرک ممن کنت تعمل له ) ( يعنى در روز قيامت رياکار را با چهار نام مى خوانند با نام فاجر و کافر و حقه باز و زيانکار و باو مى گويند اى فاجر و اى کافر و اى حقه باز و اى زيانکار عملت بى نتيجه شد و اجرت تباه گشت و در نتيجه تو امروز از عذاب الهى رهائى ندارى مزد عملى که کرده اى را از کسى بگير که براى خوش آيند او کردى ) .

مساءله 3 - غير از رياء از اغراض دنيوى ديگر چه مباح باشد که (بود و نبودش ‍ يکسان باشد) و چه راجح که بودنش بهتر است در صورتى که تابع باشد و غرض اصلى نمازگذار همان تقرب و امتثال امر الهى باشد و بس اشکال ندارد و اما اگر عکس اين باشد يعنى نماز را بخاطر بدست آوردن آن غرض ‍ مباح و يا راجح بخواند و مسئله تقرب بخدا تبعى و فرعى باشد نمازش ‍ بدون اشکال باطل است و همچنين در صورتى هم که قسمتى از انگيزه اش ‍ در عبادت تقرب بخدا و قسمتى ديگر آن غرض دنيوى باشد بطورى که اگر آن غرض در کار نبود انگيزه تقرب به خدا او را بسوى عبادت تحريک نمى کرد هرچند که غرض مباح و يا راجح نيز به تنهائى تحريکش نمى کرد عبادتش باطل است و نزديکتر به احتياط آن است که مکلف در همه مواردى که غير از تقرب بخدا هدف ديگرى در نظر داشته هرچند آن هدف تبعى بوده باشد تا چه رسد بصورتيکه هردو هدف يعنى امتثال امر الهى و غرض ضميمه دو هدف مستقل باشند نماز را اعاده کند.

مساءله 4 - اگر در نماز بخاطر اينکه چيزى را به کسى بفهماند صدا را بذکر و يا قرائت قسمتى از حمد و سوره بلند کند نمازش باطل نمى شود چون هدفش ‍ در اصل آن ذکر يا قرائت امتثال است تنها بلندتر گفتن آن به فرضى ديگر صورت گرفته و همچنين است صورتيکه نمازش را در جائى مخصوص يا زمانى خاص انجام دهد که در بودن آنجا و در خواندن آن زمان غرضى مباح که در نظر دارد حاصل مى شود البته بشرطى که همانطور که در فرض قبلى گفته شد اصل خواندن نماز به منظور امتثال باشد و داعيش بر انتخاب آن مکان و آن زمان خاص رسيدن به غرضى از قبيل خنک شدن و امثال آن باشد.

مساءله 5 - بر مکلف واجب است در نيت خود نوع نمازى را که مى خواهد بخواند معين کند هرچند که بطور اجمال باشد مثل اينکه مثلا نيت کند نمازى را مى خوانم که فعلا بذمه دارم البته بشرطيکه در آن لحظه فقط يک نوع نماز بر ذمه داشته باشد و يا اگر دو نماز مثلا به ذمه دارد يکى ظهرو يکى عصر نيت کند اولين نمازى که بذمه ام آمده مى خوانم و يا نماز دومى که بذمه ام آمده مى خوانم .

مساءله 6 - در نماز بيش از قصد عنوان نمازى که مى خواهد بخواند نيت اداء و قضاء واجب نيست مگر وقتيکه همان عنوان هم قضائش براو واجب باشد و هم ادائش پس همينکه عنوان و نام نمازى را که گاهى متصف بقضاء و گاهى متصف باداء ميشود قصد کند مثلا در وقت نماز ظهر قصد کند نماز ظهر ميخوانم کفايت مى کند.

بله اگر نماز ظهر روزهاى قبليش از او فوت شده و مى خواهد در وقت نماز ظهر امروز نماز ظهرى بخواند بايد در نيت خود معين کند اين نماز ظهرى که مى خواهد بخواند قضاء گذشته است و يا نماز ظهر امروز است و اگر قصد امتثال امرى کند که فعلا متوجه اوست و پيش خود خيال کند که وقت باقى است در نتيجه نيت اداء کند بعد معلوم شود وقت گذشته بوده نمازش ‍ صحيح است و قضاء واقع شده همچنانکه اگر نيت قضاء کند بخيال اينکه وقت گذشته بعد معلوم شود وقت باقى بوده نمازش صحيح و اداء است .

مساءله 7 - واجب نيست در مورد قصر نيت کند که مثلا نماز ظهر شکسته مى خوانم و در مورد اتمام نيت کند که نماز ظهر را تمام مى خوانم بلکه در مواردى چون مسجدالحرام و غيره که مخير است بين دو رکعتى و چهار رکعتى لازم نيست در آغاز نماز نيت کند که مثلا دو رکعت نماز ظهر مى خوانم و يا چهار رکعت نماز ظهر مى خوانم پس اگر با ترديد در اينکه چهار رکعت بخواند يا دو رکعت شروع کرد بخواندن نماز و بنا دارد که بعد از تشهد اول تصميم بگيرد سلام بدهد يا ندهد و دو رکعت ديگر را نيز بياورد نمازش صحيح است .

بلکه اگر از اول نماز هم در نيت خود دو رکعتى را معين کند متعين نمى شود بلکه مى تواند به چهاررکعتى عدول کند همچنانکه اگر در اول نيت چهار رکعتى کند مى تواند در سر دو رکعتى عدول نموده سلام بدهد و بلکه اقوى آن است که با تعيين متعين نمى شود و احتياجى بعدول ندارد و اين سلام نماز است که يکى از دو طرف ترديد را معين مى کند اگر در سر دو رکعتى سلام بدهد نمازش شکسته شده و اگر در چهاررکعتى سلام بدهد نمازش ‍ تمام شده است و قصد تعيين يکى از دوطرف هيچ دخالتى ندارد.

نتيجه اين مطلب درجائى معلوم مى شود که مکلف در نماز محل بحث بعد از تمام کردن دو سجده شک کند بين دو و سه رکعت مى توانند بنا را بر سه بگذارد و طبق دستورى که در شک بين دو و سه در نمازهاى چهار رکعتى هست عمل کند و از باطل شدن نمازش جلوگيرى بعمل آورد و احتياجى نيست به اينکه براى خارج شدن نمازش از دو رکعتى - که شک در آن مبطل است - در نيت خود عدول به چهار رکعتى کند بلکه بعيد نيست که همين حکم شک عمل را متعين کند و احتياط به اينکه در نظائر مورد بحث نيت عدول نموده و بعد از نماز به دستور شک عمل نمايد و سپس نماز را اعاده کند سزاوار نيست ترک شود.

مساءله 8 - در نماز قصد وجوب و استحباب واجب نيست (يعنى در نماز واجب قصد وجوب و در نماز مستحب و قصد استحباب لازم نيست ) بلکه کافى است قصد قربت مطلقه کند (مثلا نيت کند که نماز ظهر مى خوانم قربة الى الله و يا نيت کند نماز نافله شب مى خوانم قربة الى الله ) و به احتياط نزديکتر قصد آن دو است .

مساءله 9 - در هنگام نيت واجب نيست که نماز مورد نظرش را بطور مفصل و با همه جزئياتش در نظر بياورد بلکه تصور اجمالى آن کافى است .

مساءله 10 - اگر دربين نماز نيت کند که نماز را بشکند (به اينکه بنا بگذارد که در نماز نيست و يا ديگر ادامه نمى دهد) و يا قصد کارى کند که نماز را مى شکند با توجه به اينکه آن کار نماز را مى شکند پس اگر با همين تصميم نماز را تمام کند نمازش باطل است و همچنين باطل است اگر به چنين تضمينى قسمتى از نماز را بخواند پس از آن به نيت اول برگردد و بهمان اکتفاء کند - يعنى آن قسمت را پس از تجديد نيت تکرار نکند.

و اما اگر قبل از آن که چيزى از نماز را انجام دهد از تصميم خود برگشته بنابگذارد که نماز را نشکند و ادامه دهد نمازش باطل نيست و همچنانکه اقوى باطل نبودن نماز در آن دو صورت اگر توجه نداشته به اينکه تصميم بر شکستن نماز يا تصميم بر انجام کار منافى با نماز، نماز را باطل مى کند و خيال مى کرده که اين تصميم منافاتى با نيت ندارد لکن نزديک تر به احتياط آن است که در همه فرضهاى گذشته نماز را تمام نموده دوباره آن را اعاده کند.

مساءله 11 - اگر در بين نماز شک کند همين نماز را به نيت ظهر شروع کرده يا به نيت عصر و يقين دارد که نماز ظهر را نخوانده در صورتيکه وقت مختص به عصر نباشد ( يعنى بيش از چهار رکعت تا اذان مغرب مانده باشد) بايد نيت ظهر کند و نمازش صحيح است و همچنين اگر شک دارد در اينکه ظهر را خوانده يا نه بنابر اقوى نيت ظهر مى کند و نمازش صحيح است .

و اما در وقت مختص بعصر اگر مى داند عصر را نخوانده نمازى را که در دست دارد مى شکند و نماز عصر را شروع مى کند و بعد از آن نماز ظهر را قضا مى کند البته اين در فرض است که از وقت مختص بعصر حداقل بقدر خواندن يک رکعت باقى مانده باشد و اما اگر باقى نمانده باشد از آن نماز صرف نظر مى کند و هر دو نماز را با رعايت ترتيب قضا مى کنهد و احتياطى که نبايد ترک شود اين است که اگر قسمتى از يک رکعت را در وقت درک کرده ، آن نماز را به نيت عصر تمام مى کند و قضاء آن را نيز بخواند و اگر در همين فرض نمى داند که قبلا ظهر را خوانده يا نه بعيد نيست جائز باشد که به شکستن اعتنا نکند و بنا بگذارد که نماز ظهر را خوانده لکن احتياط اين است که اين نماز را قضاء کند و اگر مى داند که ظهر را خوانده از آنچه در دست خواندن دارد صرف نظر نموده از نو نماز عصر را شروع مى کند.

بله اگر خود را در نماز عصر به بيند و شک کند که آيا از اول نماز نيت عصر کرده و يا در اول نيت ظهر کرده بوده بنا را بر اين مى گذارد که از اول نيت عصر کرده بوده .

مساءله 12 - در چند جا عدول يعنى برگرداندن نيت از نمازى به نماز ديگر جائز است يکى در نمازهائيکه دنبال هم قرار دارند مانند ظهر و عصر و مانند مغرب و عشاء که اگر مکلف داخل در نمازدوم شده و يا فراموش کرده که نماز اول را نخوانده در صورتى که در بين نماز متوجه شود و از محل عدول بنماز سابق تجاوز نکرده باشد واجب است نيت را به نماز اول برگرداند و اما اگر بعد از تمام شدن نماز متوجه شود و يا از محل عدول تجاوز کرده باشد مثل اينکه در رکوع رکعت چهارم نماز عشاء باشد ديگر نمى تواند عدول کند و در فرض اول که بعد از نماز متوجه شده و نمازى که خوانده بعنوان نماز دوم ( يعنى عصر و عشاء) صحيح است و بايد نماز اول را بخواند.

و اما در فرض دوم که رکعت چهارم در حال رکوع يا بعد از متوجه شده نماز را تمام نموده نماز قبلى را بعداز آن بياورد و نزديک تر به احتياط آن است که از نو مغرب و عشائى دنبال آن عشاء بخواند و همچنين است حکم در قضاء دو نمازى که دنبال هم قرار دارند مثل اينکه فرضا نماز ظهر و عصرش و يا نماز مغرب و عشاء يک روزش قضاء شده باشد و شروع کرده در انجام قضاء آندو ولى قبل از خواندن اولى دومى را نيت کرده در بين نماز و يا بعد از آن متوجه اشتباه خود شود بلکه نزديکتر به احتياط - اگر نگوئيم اقوى - اين است که در همه نمازهاى قضاء به اين وظيفه عمل کند (مثل اينکه نماز صبح و نماز ظهر يک روز را فراموش کرده بجاى اينکه اول صبح را نيت کند به نيت ظهر داخل نماز قضاء شده ).

مورد ديگر از موارد جواز عدول اين است که مشغول نماز امروزش شد در بين نماز بيادش آمد که نماز قضائى بر گردنش هست در اينجا مستحب است در صورت بقاء محل عدول و وسعت وقت اينکه عدول کند و نماز قضاء بخواند و سپس به نماز يوميه خود بپردازد مگر آن که در اثر اين عدول وقت فضيلت يوميه اش فوت شود که در اينجا مستحب بودن عدول محل تاءمل است بلکه مستحب نبودنش خالى از قوت نيست .

مورد ديگر عدول کردن از نماز واجب به نماز مستحب است که در دو جا جائز است يکى در نماز ظهر جمعه است براى کسى که قرائت سوره جمعه را فراموش کرده و بجاى آن سوره اى ديگر خوانده و به نصف آن سوره رسيده و يا از نصف هم تجاوز کرده باشد مى تواند نيت خود را به نافله برگرداند و موضع دوم جائى است که نمازگذار مشغول نماز واجب باشد و در بين نماز جماعتى برپا شود و او از اين معنا نگران باشد که اگر نمازش را تمام کند بجماعت نرسد در چنين وضعى مى تواند نيت خود را از نماز واجب به نافله برگرداند و در دو رکعتى سلام بدهد و بجماعت برسد (و اما اگر از دو رکعت تجاور کرده برکوع رکعت سوم رسيده باشد عدول از آن جائز نيست ).

مساءله 13 - عدول از نماز مستحبى به نماز واجب جائز نيست همچنانکه از نماز مستحبى به نماز مستحبى ديگر جائز نيست هرچند که نمازى مانند نمازهاى واجب داراى وقت تقدم و تاءخر باشد و همچنين جائز نيست که از نماز قضاء به نماز اداء عدول کند.

بنابراين اگر شخصى به نيت قضاء داخل نماز شود و در بين نماز به يادش ‍ آيد که وقت نماز امروزش تنگ شده اگر بخواهد نماز قضاء را تمام کند نماز امروزش قضاء مى شود نمى تواند نيت خود را به نماز امروز عدول دهد بلکه بايد آن را قطع نموده و نماز امروزش را بخواند و همچنين جائز نيست در دو نماز دنبال هم مانند ظهر و عصر از نماز اول عدول کند به نماز دوم بخلاف عکس اين مسئله که عدول از نماز دوم به نماز اول جائز است پس ‍ اگر خيال مى کرده ظهر را نخوانده و به نيت ظهر داخل در نماز شد و در بين نماز فهميد که ظهر را خوانده نمى تواند نيت خود را به عصر برگرداند و اگر در جائى که عدول جائز نيست عدول کند بعيد نيست که نماز اولش که از آن عدول کرده صحيح باشد بشرطى که داخل در رکن نشده باشد و بنابراين اگر در حال خواندن حمد وسوره نمازى که به نيت ظهر شروع کرده بعصر عدول کند بعد متوجه شود که ظهر را نخوانده آنچه از آيات حمدو سوره (در بين آن خيال وبين لحظه ايکه متوجه شد بعنوان عصر) قرائت کرده دوباره بعنوان ظهر قرائت مى کند و نماز ظهرش صحيح است .

مساءله 14 - اگر مثلا در نماز شب به نيت دومى نماز نافله شب تکبيرة الاحرام گفت بعد در بين نماز فهميد که دو رکعت اول را نخوانده نمازش صحيح است و قهرا دو رکعتى اول حساب مى شود و اين از باب عدول نيست و احتياجى هم به عدول ندارد چون اول بودن و دوم بودن امر قصدى نيست بکله دائر مدار واقع است .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

گفتار درباره نیت

No image

مسائل مربوط به قیام

No image

گفتار در مسائل رکوع

Powered by TayaCMS