مسائل متفرقه استطاعت
«46» م - اگر زنى شوهرش از دنيا برود و در حيات شوهرش استطاعت مالى نداشته باشد و بعد از مردن او از ارث شوهر، استطاعت مالى پيدا کند ولى از جهت مرض نتواند به حج برود در صورتى که مرض او بنحوى است که قدرت بر رفتن به حج ندارد مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست و همچنين اگر بعد از مردن شوهر، شغل يا زراعت يا صنعتى که بتواند بعد از بر گشتن از حج، مثلاً يکسال زندگى خود را اداره کند نداشته باشد مستطيع نمىشود هر چند ارثى که برده براى رفتن به حج و برگشتن کافى باشد.
«47» م - زنى که مهريهاش وافى براى مخارج هست و آن را از شوهر خود طلبکار است اگر شوهرش تمکّن از اداء آن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع نيست و اگر تمکن دارد و مطالبه آن براى زن مفسدهاى ندارد با فرض اينکه شوهر نفقه و مخارج زندگى زن را مىدهد لازم است زن، مهريه را مطالبه کند و به حج برود و چنانچه براى او مفسده دارد مثل اينکه ممکن است مطالبه به نزاع و طلاق منجر شود که براى زن مفسده دارد، مستطيع نشده است.
«48» م - با وجوه شرعيه مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطيع مىشود و اگر به مکه برود کفايت از حَجةالاسلام مىکند.
«49» م - اگر کسى منزل گران قيمتى دارد و در صورتى که آن را بفروشد و منزل ارزانتر بخرد و با تفاوت قيمت آن بتواند به حج برود، چنانچه منزلى که دارد زائد بر شئون او نباشد لازم نيست آن را بفروشد و با اين فرض مستطيع نيست و اگر زائد بر شئون او باشد با وجود سائر شرايط مستطيع است.
«50» م - کسى که از راه کسب يا غير کسب مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و بعد از برگشتن از حج مقدارى از مؤونه زندگى خود را از در آمد کسب مثل منبر و بقيه را از شهريهاى که از وجوه شرعيه است تأمين مىکند اگر در راه اداره زندگى بعد از مراجعت از حج نياز به شهريه داشته باشد مستطيع است.
«51» م - اگر کسى زمين يا چيز ديگرى را بفروشد که منزل مسکونى تهيه کند در صورت نياز به منزل مسکونى خواه ملکى باشد يا اجارهاى که مناسب با شأن او باشدمستطيع نمىشود هر چند پولى که بدست آورده براى مخارج حج کافى باشد.
«52» م - اگر شخصى از سالهاى قبل مستطيع بوده و فعلاً مسافرت با هواپيما بجهت کسالت براى او مقدور نباشد و غير از هواپيما وسيله ديگرى براى او فراهم نباشد چنانچه اميد خوب شدن داشته باشد نمىتواند نايب بگيرد و بايد در وقت تمکن به حج برود و اگر متمکن نشد و نايب هم نگرفت تا فوت شد بايد از ترکه او براى او حج بدهند و اگر از سالهاى قبل استطاعت نداشته در فرض مزبور مستطيع نشده است.
«53» م - هر گاه زنى با کسب مىتواند مخارج خويش را متکفل شود و مخارج حجش را نيز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براى مخارج به زحمت مىافتد اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج براى زن نباشد مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر، مانع استطاعت زن نمىشود.
«54» م - کسى که در محل خودش مستطيع نيست واجب نيست به حج برود هر چند استطاعت حج ميقاتى را داشته باشد، ولى اگر رفت و وقتى به ميقات رسيد استطاعت حج از آنجا را با همه شرايط ديگر داشت مستطيع مىشود و کفايت از حَجةالاسلام مىکند.
«55» م - کسى که بعد از استطاعت مالى بدون تأخير، سعى در رفتن به حج داشته و در قرعهکشى شرکت نموده و از جهت اينکه قرعه به نامش اصابت نکرده نتوانسته به حج برود در صورتيکه طريق مشروع منحصر به اين راه بوده مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست ولى اگر مسامحه کرد و تأخير نمود در صورتيکه مطمئن باشد که اگر در مرحله قبل شرکت مىکرد قرعه بنامش اصابت مىکرد و در سالهاى بعد هم در قرعهکشى شرکت کرد حج بر او مستقر شده است هر چند قرعه بنام او اصابت نکند.
«56» م - کسى که براى حج نيابتى، اجير شده و بعد در همان سال استطاعت مالى پيدا کرده چنانچه براى حج در آن سال اجير شده باشد بايد حج نيابتى را بجا آورد و اگر استطاعت او باقى ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.
«57» م - در حصول استطاعت فرقى نيست بين اينکه در ماههاى حج يعنى شوال و ذيقعده و ذيحجه مال پيدا کند يا قبل از آن، که عرفاً صدق موسم حج کند بنابر اين اگر در ايامى که صدق موسم حج کند استطاعت مالى پيدا شود و استطاعت بدنى ساير شرايط موجود باشد نمىتواند خود را از استطاعت خارج کند، حتى در اوائل سال و قبل ازماههاى حج.
«58» م -خدمه کاروانهاکه وارد جده مىشوند اگر ساير شرايط استطاعت را دارند از قبيل داشتن وسايل زندگى بالفعل يا بالقوه و رجوع به کفايت، مثلاً کار و صنعت و غير آن که با آنها مىتوانند پس از مراجعت ادامه زندگى مناسب خود را بدهند مستطيع هستند و بايد حَجةالاسلام بجا آورند و کفايت از حج واجب آنان مىکند، و چنانچه ساير شرايط را ندادند به مجرد امکان حج، براى آنان استطاعت پيدا کردند بايد حج واجب را بجا آورند، و حکم روحانى کاروان نيز همين است لکن اگر بعد از مراجعت از مکه نياز به شهريه حوزه دارند مستطيع مىشوند.
«59» م - پزشکان يا کسان ديگرى که با مأموريت به ميقات آمدهاند و در ميقات جامع شرايط استطاعت هستند، واجب است حَجةالاسلام بجا آورند هر چند که لازم است مأموريت خود را نيز انجام دهند.