فصل چهاردهم : احکام مساجد

فصل چهاردهم : احکام مساجد

فصل چهاردهم : احکام مساجد

وقف خاص مسجد

در قابليّت مسجد از براى تخصيص به صنف خاصّى تأمّل است، اظهر عدم تخصيص و صحّت وقف است، مگر آن که معلوم شود از قراين و شواهد وحدت مقصود از وقفيّت و خصوصيّت.

عدم اعتبار صيغه وقف

اظهر عدم اعتبار صيغه وقف است در مسجديّت، بلکه کافى است هر عمل دالّ بر معنى ايجاب با قبول اهلش، اگر چه به نماز خواندن يا بنا بر مسجديّت باشد؛ اگر چه احوط است در ايجاب آن، لفظ و تلفّظ به وقفيّت به عنوان مسجديّت، و همچنين قبول متولّى يا حاکم.

قصد قربت در وقف مسجد

و اظهر اعتبار قصد قربت است در مثل مسجد و کافى است اين که بگويد «جَعَلْتُهُ مَسْجِداً للّه » با اراده و اعلام مسجديّت به معناى معهود در عرف متشرّعه در مقابل مسجد به معنى لغوى؛ و در قبضش، کافى است نمازِ يک نفر که محکوم به صحّت باشد با اذن واقف به جهت مسجديّت.

مساجد مخالفين

و اقرب ترتيب آثار مسجديّت است بر مساجد مخالفين، در صورتى که محکوم به کفر نباشند، «و بِيَعْ» و «کنائس» مشترکند با مساجد مخالفين در جهت حصول تقرّب، و در ساير جهات، تأمّل است.

مصلى در خانه

و اتّخاذ مسجد در خانه شخصى ـ مثلاً ـ که بيش از مصلاّى شخصى نيست، موجب ثبوت احکام مسجد نيست در غير ثواب مقصود.

کفايت تحجير براى تحقق مسجد

بناى مساجد براى انشاى مسجديّت وتعميرآنهابراى ابقاى مسجديّت،از مستحبّات مؤکّده است؛و اقرب کفايت تحجيرمباح است براى مسجديّت و مقدّمات آن،اگر به اين قصد انجام بگيرد.

مستحبّات و مکروهات بنا در مساجد

مستحب است آن که مکشوف باشد مساجد، و مسقّف نباشند، بلکه مکروه است تظليل به غير عريش که از بوريا ساخته مى شود؛ و اقرب زوال کراهت به سبب ضرورت و مرجّحات ديگر است، و در صورت کراهت، نماز زير سايه مکروه است، نه مطلقا.و مستحب است که محلّ تطهير از اخباث، در خارج مسجد نزديک درب مسجد باشد؛ و اگر مستلزم تنجيس مسجد باشد چه در داخل يا خارج قريب و چه تنجيس ظاهر يا باطن مسجد که مسجديّت آن سابق باشد، جايز نيست بناى آن.و مستحبّ است که مناره، با ديوار مسجد باشد نه در وسط آن، بلکه در صورت مزاحمت مصلّين، جايز نيست توسّط مناره متأخّره از مسجديّت جميع صحن مسجد.و مکروه است بالاتر بودن مناره از سطح بالاى مسجد؛ و اقرب، ارتفاعِ کراهت است به سبب ضرورت و حاجت اگر مقرون به مفسده نباشد.

آداب ورود به مسجد

و مستحبّ است در وقت دخول در مسجد، تقديم پاهاى راست و در وقت خروج از آن، تقديم پاهاى چپ. و مستحبّ است تعاهد نعل در وقت دخول و استعلام آن براى امن از تنجيس مسجد. و مستحب است دعاى به مأثور در وقت دخول مسجد و خروج از آن؛ و استقبال در حال دعا، داخل مستحبّ است.و دعاى دخول، بعد از دخول است، و دعاى خروج، متّصل به خروج است بعد از تحقّق آن بنا بر اظهر.

تغيير بنا و تخريب مسجد

جايز است تخريب آنچه از مسجد، مُشرِف به انهدام است با مفسده يا خوف آن در ابقا، يا ساير مصالح، مثل ضمّ به مسجد ديگرى و توسعه مسجد اوّلى و امثال اينها؛ و احوط تأخير نقض است در صورت ثانيه تا فراغ از توسعه مگر با احتياج به آلات اولّى.و فتح باب زايد و روزنه و نحو اينها، موقوف به مصلحت عموم اهل مسجد است، يا دفع مفاسد از ايشان؛

اذن در تغيير و تخريب

و احوط انجام امور مذکوره با اذن متولّى شرعى، يا حاکم در صورت نبودن متولّى است، و همچنين عدول مؤمنين در صورت نبودنِ حاکم، اذن مى دهند، يا مباشرت مى کنند.و مستحبّ است اعاده بعد از تخريب به تعمير مسجد.

صرف آلات مسجدى در مسجدى ديگر

و جايز است صرف آلات آن و اثاث و فرش و ساير لوازم داخله مسجد يا خارجه آنها با علم يا اماره معتبره کاشفه از خروج از ملک مالک ، در مساجد ديگر با استغناى آن مسجد از خود آنها و ماليّت آنها، وگرنه خالى از تأمّل نيست.چنانچه اگر اوّلى مستغنى از ماليّت بشود و مساجد ديگر، مستغنى از عين باشند، جايز است صرف ماليّت آن در تعمير مساجد ديگر، يا آنچه ملحق به تعمير است.

صرف نذورات مسجدى در مسجد ديگر

و جايز است صرف غلّه و نذور مسجدِ معيَّن، در ساير مساجد با استغناى معيّن، يا تعذّر صرف فعلاً و فيمابعد، و همچنين است حال نذور و غلاّت موقوفه ساير مشاهد مشرّفه، و با تعذّرِ صرف در مماثل، صرفِ در وجوه برّ و مطلق قربتها مى شوند.

نظافت و روشنايى مساجد

و مستحب است کنس مساجد، و متأکّد است در پنجشنبه و شب جمعه؛ و مستحبّ است اسراج در مسجد به مقدار حاجت. و احوط عدم مخالفت با ناظر يا حاکم يا عدول مؤمنين، در کميّت و کيفيّتِ اين گونه تصرّفات است.

تزيين به طلا

و احوط ترک تزيين مسجد به طلا و ترک تصوير و نقش مساجد است مخصوصاً به ذوات الارواح که در غير مسجد هم محلّ اشکال است؛ و محتمل است کراهت نماز در مساجد مزخرفه و مصوّره اگر چه اختيارِ کراهتِ عمل بشود، در مقابل حرمت، و کتابت قرآن و احاديث صحيحه، از نقشِ ممنوع نيست.

غصب مسجد و لزوم اعاده آن

جايز نيست غصب مسجد به اخذ در طريق و املاک؛ و اگر اخذ شد، واجب است اعاده با امکان، به همان مسجد و با عدم امکان، به ساير مساجد، و وجوب آن، کفايى است. و اظهر ثبوت مؤونه، بر آخذ است در صورت احتياج به مؤونه.

تصرّفات جايزه

و تصرفات جايزه در مسجد، بر همه کس حلال است حتى غاصب، مگر آن که در بقاى غصب، مداخله داشته باشد.

عدم جواز بيع عرصه مسجد

و بيع عرصه مسجد جايز نيست در هيچ حال، به خلاف ساير موقوفات که در موارد استثنا، جايز است بيع آنها.

عدم جواز غصب براى مسجد

و چنانچه اخذ از مسجد جايز نيست، اخذ براى مسجد از طُرق و املاک يعنى از املاک نوع و شخص مسلمانها و متعلّق حقوق آنها جايز نيست، مگر آن که طريق از انتفاع خاصّ، خارج بشود و به اباحه اصليّه برگردد که حيازت آن براى احيا براى مسجديّت و غير آن جايز است.و همچنين مثل املاک شخصيّه است، اوقاف عامّه و خاصّه، مگر آن که مصلحت مسجديّت مثل ساير مصالح، مجوّز تبديلِ وقفِ عامى باشد که براى حاکم باشد اين گونه تغيير در وقف معيّنى از حيث زمان و مکان.

بقاى مسجديت بعد از زوال

و بعد از زوال آثار مسجديّت، جايز نيست تملّک آن و فعل ممنوع در مساجد، مگر در «مفتوح العنوه»، اگر مسجديّت آن به تبع آثار و ابنيه باشد و آن محل تامل است، بلکه اطلاق آن، محلّ منع است.

نجس شدن مسجد و لزوم ازاله

و تنجيس مساجد جايز نيست، و ازاله نجاست، واجب است بر عموم؛ و اظهر آن است که مؤونه محتاجٌ اليها بر مُنجِّس است .و ازاله نجاستِ ديگر در مسجد، جايز است اگر تنجيسِ مسجد، يا موجب هتکِ ممنوع نباشد.و در حکمِ تنجيس، فرقى بين ظاهر و باطن مسجد و نجاست سابقه و لاحقه نيست.

کيفيّت تطهير محل تخلّى براى بناى مسجد

و جايز است جعل مسجديت، براى محل غايط و بول بعد از پوشانيدن آن محلّ با خاک پاک.و اظهر اتحاد حکم اين نجاست، با نجاست ظاهر است در اين که شرط جعل مسجديّت، ازاله نيست، بلکه ازاله، حکم آن است؛ و ازاله باطن به ترتيب مذکور، مؤدّىِ به استحاله عين نجاست و استهلاک متنجّس به آن است، اگر چه اولى، ازاله عين است به اخراج بدون عسر؛ و احوط سبق مطلق ازاله است، اگر چه به نحو موارات باشد در جعل مسجديّت.

دفن ميّت در مسجد

دفن ميّت در مسجد جايز نيست در صورت ايذا و مزاحمت مصلّين يا تلويث باطن مسجد؛ و در غير اين تقدير، اظهر ـ چنانکه مقتضاى اصل است ـ عدم حرمت است اگر چه احوط، ترک است.

اخراج سنگ ريزه از مسجد

اخراج سنگريزه هاى مسجد در صورت دخول در مسجديّت و توابع آنها با بناى مسجد يا بعد از آن، حرام است؛ و در صورت اختصاصِ به آن، خلاف احتياط است، مگر آن که مسجد از شخص و ماليّت آن، مستغنى باشد [ که ] مثل ساير آلات، در مسجد ديگر صرف مى شود، و در غير اين دو صورت، مکروه است، و اگر اخراج شد، به همان مسجد، يا مسجد ديگرى، ادخال شود استحباباً، مگر آن که به جاروب کردن خارج شود و از مستحب، اخراج مثل آن باشد.

از مستحبّات و مکروهات بناى مساجد

و مکروه است زيادتى بر توسط در بالا بردن بناى مسجد، مگر آن که مصالحى خالى از مفاسد، رفع کراهت نمايد.مکروه است شرفه ها که بنا مى شود در بالاى ديوار مسجد و آن کنگره ديوار است. و بناى محاريب در داخل مسجد نه در ديوار مسجد، جايز نيست؛ و در کراهت آن در نفس ديوار به ازدياد از متعارفِ مستمرِّ به حسب عمل، تأمّل است.

مستحبّات و مکروهات در مسجد

و طريقْ قرار دادن مسجد، مکروه است، و ظاهر اين است که موضوعِ استطراق، منتفى مى شود با نماز خواندن.و مستحبّ است ترک بيع و شرا در مسجد، بلکه مطلق معاوضات و معاملات از عقود و ايقاعات غير عباديّه، مانند «نذر» و «عتق» و «وقف» و «نکاح» که حيثيّت عباديّت دارند؛و ترک راه دادن ديوانه ها و اطفال غير مميّزين که مراعات آداب مساجد نمى نمايند؛و انفاذ حکم، نه فتوا و تعلّم آن، بلکه انفاذ حکم هم ممکن است با ضمايم و مقارنات، مختلف باشد در کراهت، يا استحباب، يا وجوب، چنانچه مستفاد است از حکايت «دکّة القضاى مسجد کوفه»؛و تعريف گمشده ها؛ و رفع صوت در آن، و اجراى حدود غير ملوِّثه محرّمه در آن؛ و ترک لغو و ذکر دنيا و خوض در باطل اگر حرام نباشد؛ و انشاد شعر در مسجد غير آنچه که معلوم است رجحان آن مطلقا، مثل آنچه در معارف حقه و مدايح اهل بيت رسالت ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ و مراثى ايشان و مواعظ و حکم و استدلالات لازمه، براى معالم دينيّه باشد با خالى بودن از مفاسد و عناوين مکروهه ديگر، مانند رفع صوت تا حدّ کراهت.

و تخصيص خواندنيهاى در مسجد، به قرآن، دور نيست استحبابش، مگر آن که در مقابل معلوم الرجحان مطلق باشد. و توقير مسجد به ترک منافياتِ احترام، مستحبّ است مطلقا، و در بعض آنها کراهت ثابت است.و بعض امور مکروهه، تخلّص از کراهت آنها درمساجد،به فعل آنها بيرون مسجد با تناسب ـ مثل انشاد ضالّه ـ مى شود.و نوم در مساجد، مکروه است، و کراهت آن در «مسجدين» اشدّ است، و ضرورت مثل نداشتن مسکن، رافعِ کراهت است.و مکروه است دخول در مسجد براى کسى که بوى بدى از او استشمام مى شود، مثل آکل سير و پياز بدون اذهاب رايحه آنها؛ و دور نيست استحباب اعاده نمازى که خوانده شده با اين گونه بوها.و مکروه است آب بينى و دهان در مسجد ريختن که «نخامه» و «بصاق» باشد؛ و جايز است در صورتى که هتکِ محرّم و ايذاى مصلّين نباشد، و دور نيست استحباب ابتلاع غير مضرّ از آنها؛ و اگر مکروه به جا آورده شد، اخراج يا دفن آنها مستحبّ است.و دفن «قُمّله» (شپش) که ديده مى شود در مسجد در زير سنگ ريزه ها، يا اخراج آن، مستحبّ است، و علما فرموده اند: کشتن آن يا قصع (يعنى خُرد و ريز کردن آن) مکروه است و آن که اگر کرد، با خاک بپوشاند.و کشف عورت در مسجد با امن از مطّلعِ غير مَحرم، مکروه است، و دور نيست استحباب ستر ناف تا زانو يا کراهت کشف اينها.و سنگريزه را با انگشتها انداختن در مسجد مکروه است.

تبديل معابد به مسجد

معابد يهود و نصارى اگر در ذمّه اسلام باشند و در يَدِ آنها باشند، جايز نيست تعرّضى به آنها، و محترمند مثل مساجد ما؛ و جايز نيست تغييرات و نقض و هدم آنها مگر به شروط جواز در مساجد ما. و اگر اهلش رفتند و اضافه به آنها منقطع شد و مأيوس از رفت و آمد آنها شديم، ولايتِ آنها، به دست حاکم شرع ما است، و جايز است تبديل آنها به مسجد و تغييرات و هدمهاى لازم اين تبديل.و همچنين در صورتى که در دارالحرب باشد اين معابد، که با امکان، استعمالات، جايز و تبديل هم جايزاست به مسجد.و فرشها و لوازم معبد، در حکم معبد است؛ و احوط آن است که صرف آلات در مسجد، يا تبديل به مسجد، در تشخيص ضرورت و مصلحت، با نظر حاکم شرع از ما باشد.و در صورت تبديل به مسجد، معلوم الطّهاره از آن و مستصحب الطّهاره و معلوم النّجاسه و مستصحبِ آن، حکم آنها ظاهر است.و در موارد علم اجمالى که اطراف آن غير محصور نيست با عدم علم اجمالى به مطهِّر که مانع از علم به نجاست بقائيّه موضعى از آن باشد بنا بر عدم جريان استصحاب نجاست در موضوع خودش در اين فرض به واسطه علم به انتقاض حالت سابقه، احوط با عدم عسر و حرج، تطهير است، خصوصاً در صورتى که واقع در دارالحرب بوده.

ترتيب فضيلت نماز در مساجد

فضيلت نماز در مساجد، مربوط به تفاضل در خود مساجد است؛ پس به اين ترتيب، افضل است نماز در «مسجد الحرام» از «مسجدالنبى» ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ و آن از «بيت المقدّس» و «کوفه»، و آنها از «مسجد جامع»، و آنها از مسجد قبيله و آن از مسجد سوق، و براى هر کدام، مقدارى مذکور است در روايات، متفاوت به تفاوتى که اشاره به آن در خود مسجدها شد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

مقدمه

No image

احکام جماعت

No image

فصل دوازدهم : نماز قضا

No image

فصل دوّم : احکام قبله

No image

فصل هفتم : مبطلات نماز

Powered by TayaCMS