احکام تيمّم
مسأله 649 :
تيمّم بدل از وضو و بدل از غسل فرقى باهم ندارند، ولى احتياط مستحب آن است که در تيمّم بدل از غسل يک بار ديگر دستها را بر زمين زند و مجدداً با آن پشت دست راست و سپس پشت دست چپ را مسح کند.
مسأله 650 :
تمام پيشانى و پشت دستها را بايد مسح کند و اگر مختصرى از آن را مسح نکند تيمّم باطل است، خواه عمداً باشد يا از روى فراموشى، ولى دقّت زياد هم لازم نيست، همين اندازه که بگويند تمام پيشانى و پشت دستها مسح شده کافى است.
[126]
مسأله 651 :
براى اين که يقين کند تمام پيشانى و پشت دستها را مسح کرده بايد کمى از اطراف آن را نيز داخل کند، ولى مسح ميان انگشتان لازم نيست و احتياط واجب اين است که پيشانى و پشت دستها را از بالا به پايين مسح کند و کارهاى تيمّم را پشت سر هم به جا آورد و اگر ميان آنها بقدرى فاصله دهد که صورت تيمّم از بين برود باطل است.
مسأله 652 :
لازم نيست در موقع نيّت معيّن کند که تيمّم او بدل از غسل است يا بدل از وضو، همين اندازه که قصد اطاعت امر الهى را دارد کافى است، حتّى اگر يکى را به جاى ديگرى نيّت کند امّا قصد او اطاعت امر واقعى الهى باشد صحيح است.
مسأله 653 :
بنابر احتياط واجب بايد اعضاى تيمّم و کف دستها پاک باشد، ولى اگر کف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بکشد بايد با همان وضع تيمّم کند.
مسأله 654 :
بايد براى تيمّم، موانع را از اعضاى تيمّم برطرف کند و اگر انگشترى در دست دارد بيرون آورد، همچنين اگر موى پيش سر روى پيشانى افتاده آن را بايد کنار زند، حتّى اگر احتمال قابل توجهى مى دهد که مانعى در کار باشد بايد جستجو نمايد.
مسأله 655 :
هرگاه پيشانى يا پشت دستها يا کف دستها زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى بر آن بسته است که نمى تواند باز کند، يا ضرر دارد، بايد با همان حال تيمّم کند.
مسأله 656 :
کسى که خودش توانايى بر تيمّم ندارد بايد نايب بگيرد، يعنى کسى دستهاى او را بر زمين زند، و اگر ممکن نيست، بر زمين بگذارد و بعد با دست خودش او را تيمّم دهد، اگر اين هم ممکن نباشد بايد نايب دست خود را بر چيزى که تيمّم بر آن صحيح است بزند و بر پيشانى و دستهاى او بکشد.
مسأله 657 :
بعد از فراغت از تيمّم اگر شک کند که درست انجام داده يا نه، اعتنا نکند و اگر در اثنا شک کند احتياط واجب آن است که برگردد و قسمت مشکوک را دوباره انجام دهد.
[127]
مسأله 658 :
کسى که وظيفه اش تيمّم است نبايد پيش از وقت نماز تيمّم کند، ولى اگر براى کار واجب ديگر يا کار مستحبّى تيمّم کند و تا وقت نماز عذرش باقى باشد مى تواند با همان تيمّم نماز بخواند.
مسأله 659 :
کسى که وظيفه اش تيمّم است اگر يقين داشته باشد يا احتمال دهد که تا آخر وقت عذرش باقى مى ماند مى تواند در اوّل وقت با تيمّم نماز بخواند، ولى اگر يقين داشته باشد که تا آخر وقت عذر او برطرف مى شود بنابر احتياط واجب بايد صبر کند.
مسأله 660 :
کسى که با تيمّم نماز مى خواند مى تواند نماز قضا را نيز در آن حال با تيمّم بخواند، ولى هرگاه يقين دارد عذر او بزودى برطرف مى شود بايد صبر کند، همچنين بنابر احتياط واجب اگر اميد برطرف شدن عذر را بزودى دارد تأخير اندازد.
مسأله 661 :
کسى که نمى تواند وضو بگيرد يا غسل کند جايز است نمازهاى مستحبّى را با تيمّم بخواند، حتّى اگر مثلاً براى انجام نماز شب وقت تنگ است مى تواند تيمّم کند.
مسأله 662 :
کسى که به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمّم کند بعد از پيدا شدن آب يا برطرف شدن عذر، تيمّم او خود به خود باطل مى شود.
مسأله 663 :
تمام کارهايى که وضو را باطل مى کند تيمّم بدل از وضو را هم باطل مى کند و تمام کارهايى که غسل را باطل مى کند تيمّم بدل از غسل را هم باطل مى نمايد.
مسأله 664 :
هرگاه چند غسل بر انسان واجب شود و نتواند غسل کند يک تيمّم به قصد همه آنها کافى است.
مسأله 665 :
هرگاه به جاى غسل تيمّم کند لازم نيست وضو بگيرد، يا تيمّم ديگرى بدل از وضو کند، خواه غسل جنابت باشد يا غسلهاى ديگر، ولى احتياط مستحب آن است که در غسلهاى ديگر وضو بگيرد يا اگر نمى تواند تيمّم ديگرى بدل از وضو کند.
[128]
مسأله 666 :
هرگاه به جاى غسل تيمّم کند و بعد کارى که وضو را باطل مى کند انجام دهد براى نمازهاى بعد فقط بايد وضو بگيرد و اگر نمى تواند وضو بگيرد به جاى آن تيمّم کند.
مسأله 667 :
کسى که وظيفه اش تيمّم است اگر براى کارى تيمّم کند تا تيمّم و عذر او باقى است مى تواند تمام کارهايى را که وضو و غسل در آن شرط است به جا آورد، حتّى اگر تيمّم را به خاطر تنگى وقت نماز گرفته باشد دست گذاردن روى خط قرآن و مانند آن براى او جايز است.
مسأله 668 :
نمازهايى را که با تيمّم خوانده اعاده و قضا ندارد، ولى در چند مورد احتياط مستحب آن است که نمازهاى خود را اعاده کند: اوّل در جايى که آب نداشته يا مانع از استعمال آب داشته و عمداً خود را جُنُب کرده و با تيمّم نماز خوانده است. دوم در جايى که عمداً به جستجوى آب نرود و در تنگى وقت با تيمّم نماز بخواند و بعد بفهمد اگر جستجو مى کرد آب پيدا مى شد. سوم آن که مى دانسته يا گمان داشته که دسترسى به آب ندارد و آبى را که داشته ريخته و تلف کرده است.
[129]