گفتار در معرفى و بیان نجاسات

گفتار در معرفى و بیان نجاسات

گفتار در معرفى و بيان نجاسات

نجاسات يازده چيز است :

اول و دوم بول و غائط هرحيوانى که خون جهنده داشته باشد و حرام گوشت باشد هرچند که حرمت گوشتش ذاتى نباشد و بلکه بخاطر عروض ‍ عارضى بوده باشد مثل شتر و گاو و مرغ و هر حيوانى که بحسب ذاتش ‍ حلال گوشت است و بخوردن نجس عادت کرده باشد و يا انسانى با آن وطى کرده باشد که در اين صورت حرام گوشت بالعرض شده بول و غائطش نجس مى شود.

و اما از حيوان حلال گوشت پاک است و همچنين از حيوانى که شرط اول را ندارد يعنى خونش جهنده نيست و نيز گوشتى بر بدن ندارد مانند مگس و پشه و نظائر آنها و اما حيوانى که خون جهنده ندارد ولى گوشت بر بدن دارد (مانند ماهى ) پاک بودن بول و فضله اش محل اشکال است هرچند که طهارت خالى از وجه نيست خصوصا در فضله اش همچنان که اقوى نجاست فضله و بول پرنده حرام گوشت است .

مساءله 2 - اگر شک شود در فضله اى که آيا از حيوان حلال گوشت است يا از حرام گوشت حال يا شکش در خود آن حيوان است که آيا حلال گوشت است يا حرام گوشت و يا شکش در فضله است که آيا اين فضله از فلان حيوان است که فضله اش نجس است يا از فلان حيوانى که فضله اش پاک است مثلا چيزى را مى بيند نمى داند فضله موش است و يا فضله سوسک در اينجا حکم به طهارت آن مى کند و همچنين اگر در فضله حيوانى شک کند که آيا از حيوانى است که خون جهنده دارد و يا از حيوانى که خون جهنده و گوشت ندارد نظير مثالى که آورديم و اما اگر شک کنددر اين که فضله از حيوانى است که خون جهنده دارد يا از حيوانى که خون جهنده ندارد ولى گوشت دارد و مى داند که بهرحال از حيوان حرام گوشت است دراينجا طاهر بودن آن محل اشکال است هرچند که پاک بودنش خالى از وجه نيست .

سوم از نجاسات منى - نطفه - از هرحيوانى که خون جهنده دارد چه حلال گوشت باشد و چه حرام گوشت و اما منى حيوانى که خون جهنده ندارد پاک است .

چهارم مردار از هر حيوانى که خون جهنده دارد البته آن قسمت از مردار که داراى حيات بوده نه مثل مو و سم و چنين عضوى هم که از زنده چنين حيوانى قطع شود مردار است اگر اجزاء ريزى چون پوسته و سله جوش ها و کورکها و پوسته لب و سله زخم و امثال اينها که بعد از خوب شدن از بدن مى افتد و پوسته هاى ريزى که از بدن جرب دار مى ريزد که همه پاک است و همچنين اجزائى که جان حيوانى ندارد چون استخوان و شاخ و دندان و منقار و ناخن و سم و مو و پشم و کرک و پر که از مرده آنها پاک است و همچنين تخم مرغ مرده بشرطى که پوسته روئى آن بسته شده باشد در صورتيکه از حلال گوشت باشد بلکه از غير حلال گوشت نيز پاک است .

و در پاک بودن ملحق مى شود به چيزهائى که ذکر شد انفحه که عبارتست از چيز زرد رنگى منجمد که در جوف سيراب بره و بزغاله قبل از غذا خور شدن قرار دارد و با آن پنير درست مى کنند و همچنين شيرپستان حيوان مردار پاک است و (اين دو يعنى تخم مرغ وشير) به خاطر اين که ظرف آن نجس است نجس نمى شود و احتياط به اجتناب در شير حيوان مرده حرام گوشت ترک نشود.

مساءله 3 - نافه مشک (که در ناف آهو مى رويد) اگر احراز شود که جان حيوانى دارد اگر نرسيده از آهوى زنده و يا مرده جدا شود اقوى نجاست آنست و اگر بالغ و مستقل از آهو شده باشد و يا زنده بودن آهو حياة از آن زائل گشته باشد و خلاصه بحدى رسيده باشد که بايد بيفتد و يا آن را بکنند اقوى طهارت آنست چه اينکه از آهوى زنده جدا شده باشد و چه از آهوى مرده و اگر شک شود در اين که اصولا نافه مشک از اعضائى از آهو است که زندگى حيوانى دارد يا نه باز محکوم به طهارت است و اگر علم دارد بزندگى حيوانى آن ولى شک دارد در اين که آنرا بعد ازرسيده شدنش از حيوان جدا کرده اند و يا نارس جدايش ساخته اند محکوم به نجاست است و اما خود مشک در همه صورتها بدون اشکال طاهر است مگر آن که ازناحيه چيزى که محکوم به نجاست است (مانند نافه ) رطوبتى در آن رخنه کرده باشد که در اين صورت طهارتش خاى از اشکال نيست و اگر مکلف جاهل بوضع آن باشد حکم به طهارت آن مى کند.

آنچه که از دست مسلمان و يا بازار مسلمين از قبيل گوشت و پيه يا پوست گرفته مى شود اگر مکلف نداند که قبلا از دست کافر بدست مسلمان رسيده محکوم بطهارت است هرچند که يقين نداشته باشد به اين که حيوان را باذبح اسلامى ذبح کرده اند و همچنين اگر چيزى از آن قبيل در سرزمين مسلمانان افتاده باشد پاک است و اما اگر بداند که فروشنده مسلمان آن را از کافرى خريدارى کرده در اين فرض اگر احتمال بدهد مسلمان نامبرده بعد از فحص و تحقيق واحر از ذبح اسلامى از کافر خريده پاک است و بلکه بنابراحتياط اين را نيز بداند که مسلمان نامبرده معامله حيوانى که ذبح شرعى شده با آن کرده در اين صورت نيز محکوم بطهارت است و اما اگر علم داشته باشد به اينکه مسلمان بدون فحص و تحقيق آنرا از کافر گرفته بنابراحتياط بلکه اقوى وجوب اجتناب از آن است .

اگر گوشتى و يا دنبه اى و يا پوستى از کافرى و يا از بازار کفار بگيرد و نداند که از حيوان دارى خون جهنده است و يا از غير آن مانند ماهى و امثال آن است محکوم بطهارت است هرچند که علم به تذکيه آن نداشته باشد ولکن نماز خواندن با آن و در آن جائز نيست .

مساءله 6 - اگر چيزى از دست کافر و يا از بازار کفار بدست آورد و نداند آيااز اجزاء حيوان است و يا اصلا حيوانى نيست محکوم به طهارت است و نماز در آن صحيح است بشرطيکه علم نداشته باشد بملاقات آن با نجاست مسرى و از اين قبيل است لاستيک و شمعى که در اين اعصار از کشورهاى غيراسلامى وارد مى شود و مکلف اطلاعى از حقيقت آن ندارد که محکوم به طهارت است .

پنجم از نجاست خون حيوانى است که خون جهنده دارد بخلاف خون حيوانات ديگر نظير ماهى و پشه و شپش و کيک که طاهر است و خونيکه مکلف شک دارد از کداميک است محکوم به طهارت است و احتياط آنستکه از علقه ايکه از نطفه درست شده حتى عقله در تخم مرغ اجتناب شود هرچند که طهارت در علقه اى که درتخم مرغ درست شده خالى از رجحان نيست وخونيکه درتخم مرغ ديده مى شود پاک است هرچند که اجتناب از آن به احتياط نزديکتر است بلکه اجتناب از همه آن تخم مرغ چنين است مگر آن که خون مورد بحث در رگى قرار گرفته باشد و يادر زير پوستى واقع باشد که آن پوست بين خون و غير آن حائل باشد.

مساءله 7 - خونيکه بعد از ذبح حيوان درحيوان ديده مى شود اگر حيوان حرام گوشت باشد احتياط واجب اجتناب ازآن است و اگر از حيوان حلال گوشت باشد طاهر است بشرطيکه باندازه متعارف هنگام ذبح و يا نحر خون از حيوان آمده باشد حال چه اين که خون باقيمانده در بدن حيوان در شکم آن باشد و يا در لابلاى گوشت و رگها و قلب و يا کبد آن باشد البته اين در صورتى است که آن خون بوسيله چاقوى نجس و امثال آن از وسايل تذکيه آلوده نشده باشد.

و همچنين خونيکه در اجزاء حرام حيوان حلال گوشت مانند بيضه و طحال و امثال آن باقى مانده طاهر است ولى نزديکتر به احتياط اجتناب از آن است و خونى که در اثر خر خر کردن حيوان از گلوى او بدرون شکمش ‍ برمى گردد و يا در اثر سر بالا بودن حيوان در هنگام ذبح داخل در شکم او مى شود جزء خون باقيمانده پاک محسوب نمى شود و نجس است و خون باقيمانده ايکه گفتيم پاک است خوردنش حلال نيست مگر آنکه در اثر اندک بودن مستهلک در آش و آبگوشت بشود و يا در گوشت باشد بنحويکه جزء آن شمرده شود که خوردنش حلال است .

مساءله 8 - اگر در چيزى شک شود که آيا خون است يا رنگ پاک است مثل رطوبتى زرد رنگ که از زخم ترشح مى شود بطوريکه مکلف شک مى کند آيا خون است يا نه و همچنين اگر منشاء شک او تاريکى هوا و يا نابينائى و يا امثال آن باشد و نفهمد رطوبتى که از زخم او ترشح شده خون است يا چرک محکوم به طهارت است وبر او واجب نيست از ديگران بپرسد که اين رطوبت چيست و هم چنين اگر در خونى شک شود که آيا از حيوان داراى خون جهنده است يا نه چه اينه شکش شک در خود حيوان باشد و مثلا نداند مار جزء آندسته است يا اين دسته و يا اين باشد که خصوص اين خون مثلا از گوسفند است يا از ماهى بنابراين اگر درلباسش خونى ببيند و نداند از بدن خودش بوده و يا از پشه و يا از کيک آن خون محکوم به طهارت است .

مساءله 9 - خونيکه از لاى دندانهابيرون مى آيد نجس و بلعيدن آن حرام است اگر در آب دهان مستهلک شود پاک مى شود و بلعيدنش جائز است و آب کشيدن دهان بوسيله مضمضه و امثال آن واجب نيست .

مساءله 10 - خونيکه در زير ناخن - و يا زير پوست - در اثر ضربه - منجمد مى شود اگر با پاره شدن پوست بيرون بيايد نجس است مگر آنکه يقين حاصل شود که استحاله شده يعنى ديگر خون نيست بلکه چيز ديگرى شده است پس اگر پوست پاره شود و آب به آن خون برسد آن آب نيز نجس ‍ مى شود و وضوء گرفتن و غسل کردن با وجود آن خون مشکل است پس ‍ واجب است نخست آنرا از زير پوست پاره شده خارج سازد مگر آنکه خارج ساختن آن دشوار و حرج باشد که در اينصورت بايد چيزى از قبيل باند يا چسب بعنوان جبيره روى آن بکشد و سپس با آب وضوء يا غسل روى آنرا مسح کند و يا وضوء و غسل را با فرو بردن عضو در آب انجام دهد يعنى مثلا دست خود را از آرنج به نيت وضوء در آب کر يا جارى که نجاست نمى پذيرد فرو کند و درآورد همه اينها زمانى است که از اول بداند آنچه منجمد شده خون بوده است و اما اگر احتمال دهد که گوشت بدن او در اثر ضربه مانند خون مرده شده پاک است .

هشتم از نجاسات مست کننده ايکه در اصل مايع و روان باشد مانند شراب و اما چيزهائيکه در اصل جامد است مانند حشيش و امثال آن پاک است هرچند که آنرا بجوشانند و بصورت شربتى درآورند چون مايع بودن آن عارضى است و اما آب انگور اگر آنرا با آتش بجوشاند ظاهرا پاک است هرچند که هنوز دو ثلث آن تبخير نشده باشد لکن خوردن آن بدون اشکال حرام است آبى هم که از مويز و کشمش گرفته مى شود با اينکه دو ثلث آن تبخير نشده پاک است و حلال است بنابر اقوى و اما اگر آب انگور و کشمش ‍ اگر بخودى خود جوش بيايند و مست کننده شوند بطوريکه گفته شده است نيز نجس خواهند شد و همچنين فشرده خرما اگر اين فرضى در آن تحقق يابد آن نيز نجس مى شود و اگر مکلف شک کند در اينکه اين مايع انسانرا مست مى کند يا نه در همه آنچه نام برديم از انگور و کشمش و خرما محکوم بطهارت است .

مساءله 11 - خوردن کشمش و خرمائى که در روغن جوش آمده و پخته شده و يا لاى پلو و ساير غذاها و يا در آبگوشت و آش ريخته شده اشکال ندارد مخصوصا در مورديکه مکلف شک دارد در جوش آمدن جوف آنها که غالبا هم اين شک را دارند.

نهم از نجاست فقاع - آبجو- است شرابى است که غالبا آنرا از جو مى گيرند و اما شرابيکه از غير آن بگيرند در حرمت و نجاستش تاءمل است هرچند که به آن فقاع گفته شود مگر آنکه مست کننده باشد.

ششم و هفتم سگ و خوک بيابانى است که هم عين آن نجس است و هم آب دهانش و اما سگ و خوک دريائى پاکند.

دهم از نجاسات کافر است و کافر کسى است که متدين بدينى غيراسلام باشد و يا اگر اسلام اختيار کرده و منتسب به آن شده يکى از ضروريات اسلام را با اينکه مى داند از ضروريات است منکر باشد بطوريکه برگشت انکارش نسبت به آن ضرورى به انکار رسالت و يا تکذيب رسول خدا صلى الله عليه وآله و يا تنقيص شريعت مطهره آنجناب باشد و يا از او گفتار و کردارى سر بزند که اقتضاى کفر او را داشته باشد و در کافر فرقى نيست مرتد و کافر اصلى چه حربى و چه ذمى و اما ناصبى ها که با امام اميرالمؤ منين عليه السلام دشمنى مى کنند و بآنجناب ناسزا مى گويند و خوارج که خدايتعالى هر دو طائفه را لعنت کند بدون ترديد نجسند چه اينکه چيزى ازضروريات اسلام را انکار داشته باشند و برگشت انکارشان به انکار رسالت باشد يا نه و اما غالى ها که درباره امام اميرالمؤ منين عليه السلام غلو نموده (آنجناب را العياذ بالله خدا مى دانند) اگر اين غلوشان مستلزم انکار الوهيت خدايتعالى و مستلزم انکار توحيد و يگانگى خدايتعالى و يا نبوت رسولخدا صلى الله عليه وآله باشد آنها نيز کافرند و گرنه حکم بکفرشان نمى شود.

مساءله 12 - غير از دوازده امامى ها از ساير فرقه هاى شيعه اگر از آنان گفتار و رفتارى که حاکى از دشمنى آنان نسبت به ساير ائمه باشد سرنزند پاکند و اما اگر چنين چيزى از آنها بظهور برسد آنها نيز مانند ساير ناصبى ها نجسند.

يازدهم از نجاسات عرق شتر نجاستخوار است و اما عرق غير شتر از حيواناتى که نجاستخوار شده اند پاک است لکن اجتناب از آن به احتياط نزديکتر مى باشد همچنانکه اقوى طهارت عرق جنب از حرام است ولکن به احتياط واجب اجتناب از آن در نماز لازمست و نزديکتر از اين به احتياط آن است که بطور کلى از عرق جنب از حرام اجتناب شود چه در نماز و چه در غير نماز.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

شرط سوم استمرار قصد است

No image

شرط پنجم

No image

شرط ششم

No image

شرط هفتم

پر بازدیدترین ها

No image

فصل در استحاضه

No image

شرط ششم

No image

شرط پنجم

No image

شرط سوم استمرار قصد است

Powered by TayaCMS