شرط هفتم
شرط هفتم اين است که سفر کار و شغل دائمى او نباشد بنابراين چارپادارى که شغلش حل مال التجاره مردم از اين شهر به آن شهر است و کسانى که ماءمور رساندن نامه هاى مردم از اين شهر به آن شهرند و رانندگانى که با ماشين خود مردم را از اين شهر به آن شهر مى برند و امثال اين گونه افراد نمازشان همواره تمام است و از اين قبيلند کشتيرانان در صورتى که منزل مسکونى آنان خارج از کشتى باشد و کشتيرانى تنها شغل آنان باشد و اما اگر منزلشان همان کشتى آنان باشد جزء صنف سابق خواهند بود و صاحبان اين گونه مشاغل ( يعنى مکارى و راننده و ملاح و امثال آن ) در سفرى که شغلشان هست نمازشان تمام است هرچند که سفر براى کار شخصى خودشان باشد نه براى غير مثل اينکه اثاث و خانواده خود را جابجا کنند.
بله اگر سفرى بروند که جزء شغل آنان نيست مثلا چارپاى خود را بخوابانند و با مرکب ديگران بسفر حج و زيارت و امثال آن برود نماز را شکسته مى خواند و معيار در شکسته نشدن نماز و روزه اين است که سفر عمل و شغل شمرده شود و وقتى سفر شغل شمرده مى شود که اولا تصميم بر اين کار بگيرد و ثانيا به اين منظور مسافرت بکند آن قدر که عرف تصديق کند که او به چنين شغلى مشغول شده .
بنابراين معيار در اين باب دو و سه بار سفر کردن نيست ، بله بعيد نيست در صورتى هم که عرف شغل او را سفر بداند در سفر اول واجب باشد نماز را شکسته بخواند ولى نزديکتر به احتياط آن است که در سفر اول و دوم هم شکسته بخواند و هم تمام و اما در سفر سوم وظيفه اش در تمام خواندن متعين مى شود.
مساءله 22 - کسى که تنها در تابستان مکارى و راننده و يا ناخدا مى شود و اما در زمستان شغلى ديگر مى گيرد و يا استراحت مى کند و يا بعکس در زمستان مشغول مى شود و در تابستان از آن کار دست مى کشد ظاهرا بر او واجب است در فصلى که شغلش سفر است نماز را تمام بخواند و روزه را بگيرد هرچند که نزديکتر به احتياط آن است که بين قصر و اتمام جمع کند و اما مثل حمله دار تنها در موسم حج شغلش سفر مى شود واجب است نماز را شکسته بخواند و روزه را افطار کند.
مساءله 23 - کسى که شغلش سفر است در تمام خواندن نماز و روزه گرفتن معتبر است که در شهر خود و يا شهرى ديگر ده روز نماند که اگر ده روز در جائى بماند هرچند که از اول قصد اقامه ده روز را نداشته باشد حکم قبلى يعنى سفر شغل درباره اش جارى نيست و بعد از اقامه ده روز در اولين سفرى که آغاز مى کند نماز و روزه را مى شکند و اما سفر دوم و سوم دوباره بحکم قبل از اقامه بر مى گردد لکن براى کسى که در غير شهر اقامه کرده و از اول هم قصد نداشته احتياط به اينکه در سفر اول بين قصر و اتمام جمع کند سزاوار نيست بلکه نزديک تر به احتياط براى او آن است که در سفر دوم و سوم نيز جمع کند چه نيت کرده باشد و چه نکرده باشد و همچنين براى کسى که در شهر خود ده روز مانده چه اينکه ماندن ده روزش با قصد بوده و يا بدون قصد.
مساءله 24 - اگر شغل او سفر نباشد ولکن پيش آمدى برايش کرده که بايد پى در پى سفر کند چنين کسى بايد نماز را شکسته بخواند و روزه نگيرد پس کسى که در شهرى غير وطنش کارى دارد و ناگزير است چند بار پى در پى آمد و شد کند بلکه کسى هم که منزلش مثلا تا حائر حسينى هشت فرسخ است و نذر کرده و يا بناگذارى کرده که در هر شب جمعه آن حضرت را زيارت کند و همچنين کسى که منزلش در شهرى است و محل کارش در شهرى ديگر که تا وطنش هشت فرسخ است و همه روزه اين مساحت را طى مى کند ظاهر اين است که وظيفه اش در شهرى که وطن او نيست و همچنين در بين راه قصرباشد.
مساءله 25 - يکى از طوائفى است چوپانى است که چراندن دام در بيابانها شغل اوست حال چه اينکه اين عمل را در محدوده اى مخصوص انجام دهد يا در جاهاى مختلف و يکى پيله ور و تاجرى است که در حال دوره گردى تجارت مى کند و يکى ديگر جهانگردى است که شغل او سياحت است و جائى را وطن قرار نداده و ممکن است سياح را مصداقى از عنوان ششم يعنى خانه بدوشها گرفت بهر حال بر او واجب است که نماز و روزه را تمام کند.