فصل دوم: حکم ثانوى چیست؟

فصل دوم: حکم ثانوى چیست؟

در کتب اصولى و متون فقهى، به اصطلاحاتى هم‌گون، مانند حکم ثانوى، تشريع ثانوى، اصل ثانوى، امر ثانوى، قاعده ثانويه و... برمى‌خوريم. اين اصطلاحات از برخى جهت‌ها مشابه يک‌ديگر هستند و از جنبه‌هاى ديگر با هم متفاوت‌اند.

در اين فصل و فصل‌هاى ديگر کتاب، تنها درباره حکم ثانوى به بررسى خواهيم پرداخت، و در همين فصل، اصطلاحات هم‌گون ديگر را نيز تا حدى که به روشن‌شدن موضوع مورد بحث کمک کند، توضيح خواهيم داد.

در تعريف و تبيين حکم ثانوى و در مقابل آن حکم اولى، نظرياتى چند ارائه شده‌است:

1 - بر اساس آن‌چه ميان فقها مشهور است:

حکم اولى، حکمى است که بر افعال و ذوات به لحاظ عناوين اولى آن‌ها بار مى‌شود، مانند وجوب نماز صبح و حرمت نوشيدن شراب؛

حکم ثانوى، حکمى است که بر موضوعى به وصف اضطرار، اکراه و ديگر عناوين عارضى بار مى‌شود، مانند جواز افطار در ماه رمضان در مورد کسى که روزه برايش ضرر دارد يا موجب حرج است و سبب نام‌گذارى چنين حکمى به حکم ثانوى آن است که در طول حکم واقعى اولى قرار دارد.(1)

2 - برخى برخلاف تعريف رايج و مشهور، احکام اوليه و ثانويه را به گونه ديگرى توضيح داده و گفته‌اند:

احکام اوليه عبارت‌اند از آن دسته از احکام که بر موضوعات خود به نحو اطلاق و دوام بار مى‌شوند؛ يعنى احکامى که به صورت قضيه دائمه، همه مصاديق خارجى خود در جميع زمان‌ها و مکان‌ها و حالت‌ها را در بر مى‌گيرد، و احکام ثانويه عبارت‌اند از آن دسته از احکام کلى که داراى عناوين و موضوعاتى عام هستند، ولى نه به گونه مطلق، بلکه همراه با تقييد و توصيف به چيزى؛ بدين ترتيب، قضيه از حالت اطلاق و دوام بيرون مى‌آيد و به صورت قضيه حينيه وصفيه ماداميه، نمايان مى‌شود.(2)

برخى از صاحب‌نظران معاصر نيز در اين زمينه سخنى مشابه گفتار بالا دارند:

آن‌قسمت از احکام اسلامى که برمبناى نيازهاى ثابت وضع شده‌است، احکام‌اوليه است.(3)

بر اساس اين بيان، احکامى که با توجه به نيازهاى ناپايدار وضع مى‌شود، احکام ثانويه نام دارد.

3 - بعضى ديگر چنين گفته‌اند:

حکم اولى به آن دستورى گفته مى‌شود که شارع اسلام بر مبناى صلاح و فساد اولى موجود در موضوع يا متعلق، حکم نموده‌است و حکم ثانوى، در موردى است که شارع بر مبناى تزاحم صلاح و فساد حالت عارض و موقت،با مصلحت‌و مفسده ثابت‌اولى، حکم مى‌کند.(4)

4 - و بالاخره ديدگاه برخى ديگر چنين است:

«اوليت و ثانويت» امورى نسبى هستند. وقتى حکمى بر عنوانى از موضوعات بار مى‌شود، اگر بدون عنايت و نظر به عنوان ديگرى لحاظ شود، آن را حکم اولى مى‌نامند، اما چنان‌چه حکم يک عنوان که بر ذاتى رفته‌است، با عنايت و فرض اين‌که عنوان ديگرى نيز بر همين ذات، وجود دارد، بار شود، آن حکم ثانوى است، مثلاً وضو يک عنوان شرعى است که حکم نفسى آن استحباب، و حکم غيرى آن وجوب است. ذاتِ شستنِ دست و صورت و مسح سر و پا، به همراه قصد عنوان وضو، به علاوه نيت قربت -يا بدون آن بنا بر اختلافى که در اين مورد هست- ذاتى است که عنوان شرعى وضو بر آن رفته‌است. اکنون اگر وضويى براى مکلفى ضررى يا حرجى باشد، عنوان ضرر و حرج که با عنايت و نظر به عنوان وضو و در طول آن لحاظ مى‌شود، عنوان ثانوى وضو خوانده مى‌شود که حکم جواز ترک يا حرمت ارتکاب را براى آن ذات، به دنبال خود مى‌آورد.(5)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

استفتائات نذر

استفتائات نذر

یائِسِه

یائِسِه

وثیقه

وثیقه

نفقه

نفقه

No image

نری

پر بازدیدترین ها

No image

بررسى تعاریف

No image

خلاصه مطالب

No image

گونه‌هاى حکم ثانوى

No image

اصطلاحات هم‌گون

Powered by TayaCMS