2 ـ معدن
مسأله 1869 :
اگر از معدن طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، زغال سنگ، فيروزه، عقيق، زاج، نمک و هر چيزى که بر آن عنوان معدن، صدق کند، چيزى به دست آورده شود، چنانچه به مقدار نصاب رسيده باشد، بايد خمس آن داده شود.
مسأله 1870 :
نصاب معدن بنابر احتياط (105) مثقال نقره يا (15) مثقال طلا مى باشد، و احتياط واجب آن است که نصاب، قبل از کم نمودن مخارج اخراج و تصفيه، محاسبه شود لکن مقدارى را که بايد خمس آن را ادا نمود بعد از کم نمودن مخارج است.
مسأله 1871 :
آنچه را که از معدن استفاده شده است چنانچه به حد نصاب نرسد در صورتى که به تنهائى يا با منفعت هاى ديگر کسب، از مخارج ساليانه زياد بيايد خمس آن واجب است.
مسأله 1872 :
گچ و آهک و گل سر شور و گل سرخ بنابر احتياط واجب از معدن به حساب مى آيد و خمس دارد.
مسأله 1873 :
کسى که از معدن چيزى به دست مى آورد، بايد خمس آن را
[299]
بدهد چه معدن روى زمين باشد يا زير آن، در زمينى باشد که ملک است يا در جايى که مالک ندارد.
مسأله 1874 :
اگر شک کند که آنچه را خارج نموده است به حد نصاب رسيده است يا خير، احتياط واجب آن است که امتحان نمايد يعنى از راه وزن کردن يا راههاى ديگر قيمت آن را معلوم نمايد.
مسأله 1875 :
اگر چند نفرى چيزى از معدن بيرون آورند، چنانچه بعد از کم کردن مخارجى که براى آن کرده اند، اگر سهم هر کدام آنها به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا برسد بايد خمس آن را بدهند.
مسأله 1876 :
اگر معدنى را که در ملک ديگرى است بدون اذن صاحب آن استخراج کنند آنچه از آن بدست مى آيد مال صاحب ملک است و چون صاحب ملک براى بيرون آوردن آن خرجى نکرده، بايد خمس تمام آنچه را که از معدن بيرون آمده بدهد.
مسأله 1877 :
اجير گرفتن براى اخراج معدن جايز است و اجاره کننده، مالک معدن مى شود در صورتى که اجير به نحو خاص باشد يعنى جميع منافع او يا منفعت مخصوصه خارج کردن، براى اجاره کننده باشد اما اگر اجير به نحو مطلق باشد، در صورتى که خودش قصد تملک کند، مالک مى شود.
مسأله 1878 :
اگر معدن در زمين آبادى باشد که مسلمين آن را به زور و غلبه بدست آورده اند مانند اکثر اراضى ايران و عراق، چنانچه مسلمانى آن معدن را اخراج کند مالک مى شود و بايد خمس آن را بپردازد، و اگر غير مسلمان اخراج کند مالک نمى شود. و اگر کافر معدنى را از زمينى که در حال فتح مسلمين، موات است اخراج کند مالک نمى شود.