اذن ولىّ در ازدواج باکره
سوال 1 :
- جوانى است که- بنا به وظيفه شرعى و نيازهاى روحى- تصميم به ازدواج گرفته و دختر جوان رشيده بالغهاى را انتخاب نموده است که با او توافق کامل دارد، أمّا پدر دختر موافقت نمىکند، تکليف شرعى چيست؟
جواب:
- در ازدواج دختر باکره إذن پدر شرط است، بلى اگر دختر مائل به ازدواج باشد و پسر کفو عرفى و شرعى او هست و دختر بترسد که اگر او را ردّ کند بعدا شوهر خوبى پيدا نشود پدر نمىتواند او را منع کند؛ و در صورت منع، ولايتش ساقط مىشود.
سوال 2 :
- دخترى مىخواهد با پسرى که دو پا و يک دست خود را از دست داده ازدواج کند و ليکن خانواده اين دختر مخالفت مىکنند، دختر خواهش
استفتاءات، ج3، ص: 159
کرده است اين موضوع را به اطّلاع برسانيم که آيا مىشود بدون إجازه خانوادهاش إقدام به ازدواج کند يا نه؟
جواب:
- در ازدواج دختر باکره إذن پدر يا جد پدرى شرط است و إذن سائر افراد خانواده معتبر نيست.
سوال 3 :
- اگر دختر بالغه و رشيده باکرهاى که مرجع تقليدش ازدواج بالغه رشيده باکره را بدون إذن پدر تجويز مىنمايد با پسرى که مقلّدش إذن پدر دختر را شرط در صحّت نکاح مىداند، ازدواج کند، و پدر دختر هم راضى به اين ازدواج نباشد؛ حکم اين ازدواج چيست؟ و اگر از روى نسيان يا عمد و يا جهل باشد چگونه است؟ ضمنا حکم آن را در موارد قبل و بعد از دخول نيز بيان فرمائيد؟
جواب:
- پسر نمىتواند ترتيب آثار ازدواج صحيح بر اين تزويج دهد، مگر در صورتى که پدر دختر عقد آنان را إجازه دهد، بلى چنانچه دخول شده باشد بعيد نيست که بتوانند مجدّدا بدون إذن پدر ازدواج نمايند هر چند احتياط نبايد ترک شود.
سوال 4 :
-
سوال 1 :
- ازدواج دختر باکرهاى بدون إذن پدر انجام گرفته است، نظر مبارک در مورد صحّت يا بطلان عقد چيست؟
جواب:
- عقد مذکور باطل است، مگر اين که- بعد از عقد- پدر آن را إجازه نمايد.
استفتاءات، ج3، ص: 160
سوال 2 :
- در صورت بطلان عقد، در مورد مهريّه چگونه عمل شود؟
جواب:
- در صورتى که دخول محقّق شده باشد و دختر عالم به بطلان عقد نبوده، مهر المثل را حقّ دارد.
سوال 5 :
- در يک ازدواج، پدر دختر مهريّه دخترش را تعيين و پيشنهاد نموده و پسر مهريّه مزبور را پذيرفته است، آيا همين عمل پدر دختر، خود إعلام رضايت وى نيست تا دختر و پسر خودشان بدون کسب إجازه لفظى ديگر عقد را در غياب پدر جارى نمايند؟ به هر حال، پدر دختر در همان غيبت خود به ازدواج دخترش با پسر مذکور باطنا راضى بوده است و بعدا به اين که دخترش نفقه و مهريّه را دريافت کند راضى شده، آيا عقد صحيح است؟ و آيا حالا دختر مىتواند بدون طلاق از پسر جدا شود؟
جواب:
- صحّت عقد مذکور موقوف به إجازه پدر است، و چنانچه پدر عقد را إجازه نکند، احتياط را مراعات نمايند*.
سوال 6 :
- آيا دختر بدون إذن پدر مىتواند شخصا إقدام به ازدواج نمايد، در صورتى که اين سه شرط برقرار باشد: 1- ميل به ازدواج 2- هم کفو بودن دو طرف 3- احتمال اين که اگر اين شخص را ردّ کند هم کفو ديگرى براى او پيدا نخواهد شد؛ ضمنا پدر نيز داراى صلاحيّت اخلاقى نبوده و متعهّد به إجراء أحکام الهى نيست؟
استفتاءات، ج3، ص: 161
استفتاءات ج3 169 س 24 ..... ص : 168
جواب:
: ازدواج دختر باکره منوط به إجازه پدر است، ولى اگر با ميل دختر به ازدواج، پدر از ازدواج وى با کفو شرعى و عرفى ممانعت کند و خوف آن باشد که کفو ديگرى براى خواستگارى دختر پيدا نشود در اين صورت ولايت پدر ساقط است، و دختر مىتواند بدون إجازه پدر ازدواج کند.
سوال 7 :
- آيا شرط صحّت عقد موقّت براى دختران باکره إذن پدر است؟
اگر تنها با رضايت مادر باشد چطور؟ در صورتى که پدر با عقد دائم موافق ولى با صيغه عقد موقّت مخالف باشد مىتوان براى مدّت کوتاهى با فرد مورد نظر صيغه محرميّت خواند؟
جواب:
- عقد بايد با إجازه پدر باشد، و فرقى بين عقد دائم و عقد موقّت نيست.
سوال 8 :
- دختر باکرهاى بدون اطّلاع پدرش ازدواج نموده (پدر در بلد نبوده، ليکن إمکان إجازه گرفتن از وى بوده است) و پدر بعد از اطّلاع إجازه نداده است؛ حالا هم مرد حاضر به طلاق نيست. آيا دادگاه مىتواند با استناد به فتواى حضرت إمام که إجازه پدر را شرط مىدانند حکم به عدم صحّت عقد کند؟
وظيفه چيست؟
جواب:
- عقد مزبور باطل است. و دادگاه حقّ طلاق ندارد. ولى خود طرفين اگر بکارت دختر زائل شده مىتوانند ثانيا بدون إجازه پدر با هم ازدواج کنند.
استفتاءات، ج3، ص: 162
سوال 9 :
- دختر بالغه و رشيدهاى به عقد شخصى در آمده و بعد از اجراء عقد از پدرش طلب إذن مىنمايد، ليکن پدر إذن نمىدهد، با اين که دختر و پسر هر دو کفو شرعى و عرفى يکديگر هستند و دختر ميل تام به زندگى با اين پسر دارد و مىگويد غير از اين پسر با شخص ديگرى ازدواج نمىکند و پدر هم مىگويد که در مورد اين پسر اصلا إجازه نخواهد داد؛ آيا در اين صورت إذن پدر لازم است يا نه؟ و در فرضى که إذن پدر لازم شد از پسر إبراء مدّت مىخواهد يا نه؟
جواب:
- ازدواج دختر باکره منوط به إجازه پدر است مگر آن که با ميل دختر به ازدواج، پدر از ازدواج وى با کفو عرفى و شرعى او ممانعت کند و خوف آن باشد که کفو ديگرى براى خواستگارى دختر پيدا نشود که در اين صورت ولايت پدر ساقط است، و در موردى که ولايت پدر ساقط نيست، صحّت عقد مشروط به إجازه پدر است و اگر پدر إجازه نکند، دختر نمىتواند آثار عقد صحيح را مترتّب نمايد و احوط آن است که با طلاق در عقد دائم و با إبراء مدّت در عقد متعه از هم جدا شوند گرچه اين احتياط واجب نيست*.
سوال 10 :
- من بيشتر اوقات در خانه دائيم مىخوابم (چون ايشان راننده
استفتاءات، ج3، ص: 163
هستند و هميشه در سفر مىباشند و من هم مجبورم که پيش زن و بچّهاش بمانم و از آنها سرپرستى کنم) و چون يک اتاق بيشتر ندارند همگى پيش هم مىخوابيم، آنها داراى دخترى مىباشند به سنّ بلوغ، مىترسم که احساسات نوجوانى ما را به گناه اندازد. آيا به نظر شما مىتوانيم صيغه عقد موقّت بين خود بخوانيم و پدر و مادرها هيچ گونه اطّلاعى نداشته باشند؟ مشروط بر اينکه اگر صيغه عقد بخوانيم هيچ گونه نزديکى با هم نخواهيم داشت.
جواب:
- پدر دختر بايد إجازه بدهد ولى إجازه پدر پسر لازم نيست.
سوال 11 :
- جوانى به خواستگارى دخترى مىرود (که برادر او عضو بسيج است و حدود پنج ماه است که به اسارت متجاوزين بعثى در آمده) خانواده دختر جواب مىدهند: "از دين و أخلاق يا لحاظ ديگر شما راضى هستيم و خود دختر نيز همين طور، ولى براى انجام اين پيوند بايد صبر کنى تا اسير جنگى ما (برادر دختر) برگردد" و اين أمر باعث انجام نشدن ازدواج مىگردد.
آيا از نظر شرعى درست است که خانواده دختر صبر کنند تا اسير آنان آزاد شود؟
جواب:
- اختيار با پدر دختر است، مگر آنکه دختر ميل به ازدواج داشته باشد و پسر حاضر نباشد صبر کند و پدر اگر فعلا موافقت نکند خوف آن باشد که بعدا خواستگارى که کفو دختر باشد پيدا نشود، در اين صورت ولايت پدر ساقط است.
استفتاءات، ج3، ص: 164
سوال 12 :
- اگر شخصى پدر نداشته باشد و تحت تکفّل مادر باشد براى ازدواج او (با صيغه موقّت باشد و يا عقد دائم) إذن چه کسى واجب است؟ آيا إجازه اجداد شرط است يا نه؟
جواب:
- اگر دختر است و جدّ پدرى دارد بايد با إجازه او عقد کند.
سوال 13 :
-
الف
: آيا دخترى که پدر و پدر بزرگ نداشته باشد مىتواند ازدواج موقّت بکند؟
جواب:
- مانع ندارد.
ب:
اگر پدر داشته باشد ولى در شهر ديگرى باشد و به آسانى تماس با او ممکن نباشد چطور؟
جواب:
- اگر طورى است که إجازه گرفتن از او ممکن نيست إشکال ندارد، ولى اگر تماس با او ممکن است- و لو مدّتى طول بکشد يا سخت باشد- بدون إجازه نمىتواند صيغه شود.
سوال 14 :
- پدرى دخترش را به نامزدى شخصى انتخاب کرده و پس از عقد براى مراسم عروسى به تکاپو افتاده است، ولى چون از أوّل پدر بدون اطّلاع دختر دست به اين کار زده دختر ناراضى بوده و هست، ألبتّه اگر پدر در همان اوائل از خواستههاى دختر مطّلع مىشود بهتر از اين بود که با مخالفت فعلى او رو به رو گردد. از طرف ديگر، اقوام داماد هم داراى سوابق خوبى نيستند.
مستدعى است نظر مبارکتان را مرقوم فرمائيد؟
استفتاءات، ج3، ص: 165
جواب:
: احتياط آن است که يا دختر به ازدواج رضايت بدهد و يا داماد او را طلاق دهد. و در غير اين صورت دختر نمىتواند با ديگرى ازدواج کند.
سوال 15 :
- اينجانب دخترى داشتم که در ده سالگى براى خدمتکارى به خانه کسى رفته است، الآن حدود هفده سال است که در خانه اوست و نمىگذارد دخترم به خانه بيايد تا او را شوهر دهم، و من غيرتم قبول نمىکند ناموسم در خانه أجنبىّ باشد، لطفا حکم شرعى آن را بيان فرمائيد؟
جواب:
- اختيار با خود دختر است و کسى حقّ ندارد مزاحم او شود، و در ازدواج دختر إذن پدر معتبر است.
سوال 16 :
- به واسطه اختلاف سليقه بعضى از دخترها و پدرهايشان، گاهى دخترها مائل به ازدواج با بعضى از پسرها مىشوند- که با آنان همفکر و هم سليقهاند- ولى پدر مائل به ازدواج دختر با آنان نيست، آيا باز هم رضايت پدر را در عقد دختر لازم مىدانيد؟
جواب:
- اگر با ردّ خواستگار مورد پسند دختر کفو شرعى و عرفى ديگرى براى دختر پيدا مىشود، و تأخير ازدواج دختر تا پيدا شدن کفوى که مورد پسند پدر هم باشد مفسده ندارد، إجازه پدر شرط است.
استفتاءات، ج3، ص: 166
سوال 17 :
- اگر مردى با دختر باکرهاى بدون إذن پدر او ازدواج کند و پس از حامله شدن دختر پدر دختر به عقد راضى شود آيا اين إذن در حليّت کافى است؟ و آيا فرق است بين [رضايت پدر بعد از] أولاد آوردن و قبل از پيدا شدن حمل؟
جواب:
- با إجازه پدر صحيح مىشود و فرقى نيست.
سوال 18 :
- دخترى که بالغه، رشيده، عاقله، حدود بيست ساله و تحصيل کرده مىباشد و مايل به ازدواج با جوان متديّن مسلمانى است، أمّا پدر دختر به واسطه امور مادّى إذن نمىدهد، آيا در اين صورت دختر مىتواند بدون إذن پدر ازدواج کند؟
جواب:
- إذن پدر در ازدواج دختر باکره شرط است، مگر در صورتى که از تزويج به کفو منع کند و دختر نياز به ازدواج داشته باشد و بترسد که اگر از اين ازدواج صرف نظر کند شوهر خوبى براى او پيدا نشود.
سوال 19 :
- در صورتى که ولىّ دختر بالغه رشيده راضى به أصل ازدواج دخترش با شخصى باشد ليکن نسبت به خصوصيّات ازدواج (از قبيل مقدار مهر و کيفيّت جشن و تعيين زمان عقد و زمان عروسى و غيره) که دختر با پسر توافق نمودهاند مخالفت مىکند، و به نحوه توافق آنان رضايت ندهد، اگر بدون رضايت
استفتاءات، ج3، ص: 167
و إذن ولىّ شرعى نسبت به خصوصيّات مذکور، عقد بين آنان واقع شود آيا صحيح و قابل ترتيب أثر است يا نه؟
جواب:
- با فرض راضى نبودن پدر نسبت به خصوصيّات مورد توافق پسر و دختر اگر باز به أصل ازدواج آنها راضى است عقد صحيح است* و گرنه صحّت عقد موقوف به إجازه پدر است.
سوال 20 :
- آيا دخترى که ازدواج کرده سپس طلاق گرفته و براى بار دوّم با فرد ديگرى مىخواهد ازدواج کند، آيا باز هم إذن پدر شرط است؟ و در صورتى که پدر را نتوان پيدا کرد بايد چه کرد؟
جواب:
- إجازه پدر در ازدواج دختر باکره شرط است. بلى در صورت نياز دختر به ازدواج اگر پدر غائب است و تحصيل إجازه ممکن نيست إجازه معتبر نيست.
سوال 21 :
- در مورد دختر باکرهاى که ولىّ او به عللى مصرّا براى ازدواج دائم با جوانى إجازه ندهد و طرفين نيز به هر وسيله که شده ازدواج نمايند، در صورت وقوع و إجراء صيغه عقد دائم بدون حضور و إجازه ولىّ، اين ازدواج شرعا چه صورتى خواهد داشت؟
جواب:
- موقوف است به إجازه پدر يا جدّ پدرى دختر.
استفتاءات، ج3، ص: 168
سوال 22 :
- لطفا به دو سوال ذيل پاسخ بفرمائيد:
1- دختر باکرهاى هنگام إجراء صيغه عقد دائم إظهار داشته: "پدر و جدّ پدرى ندارم" بعدا معلوم شده است که إظهار دختر دروغ بوده و ولىّ دارد. اين عقد چه صورت دارد، آيا صحيح است يا خير؟
2- آيا در عقد دائم و يا منقطع، حضور شاهد هم لازم است يا خير؟
جواب:
- 1- صحّت عقد موقوف است به إجازه پدر يا جدّ پدرى دختر.
جواب :
2- شاهد لازم ندارد.
سوال 23 :
- دخترى را پدر و مادرش با اکراه و إجبار به عقد کسى در مىآورند، و او را وادار مىکنند که به اطاق عقد بيايد و در حضور عاقد بلى بگويد، و بالأخره او بلى مىگويد ولى در دل راضى نيست. آيا چنين عقدى صحيح است يا خير؟ و در صورت صحيح نبودن آيا به طلاق احتياج هست يا نه؟
جواب:
- اگر عقد با إذن و رضايت پدر بوده و شوهر کفو دختر است احتياط آن است که يا دختر عقد را إجازه کند و يا بدون طلاق با فرد ديگر ازدواج ننمايد.
سوال 24 :
- حضرت إمام إذن پدر را در دختر باکره احتياط واجب مىفرمايند، در بعضى موارد پسر و دختر به هم علاقه دارند و لازم مىبينند قبل از ازدواج بيشتر با هم آشنا شوند و معاشرتهايشان حرام نباشد، ولى تحصيل إذن پدر به واسطه شرم و حياء و موانع ديگر مشکل است، آيا إمام
استفتاءات، ج3، ص: 169
استفتاءات ج3 179 س 5 ..... ص : 178
إجازه مىفرمايند که اين احتياط ترک شود و بدون إذن ولىّ، صيغه محرميّت جارى گردد يا خير؟
جواب:
- ازدواج دختر باکره منوط به إجازه پدر است، و فرقى بين ازدواج دائم و منقطع نيست.
سوال 25 :
- اگر دخترى باکره نباشد، ولى عدم باکره بودن او مستند به زنا باشد، آيا همين براى صحّت ازدواج بدون إذن پدر کافى است يا خير؟
جواب:
- بعيد نيست عدم الحاق به بکر، لکن احتياط در آن ترک نشود.
سوال 26 :
- اينجانب دخترى هستم هيجده ساله که مدّت هشت ماه است يکى از افراد فاميل از من خواستگارى کرده و خانوادهام نيز قبول کردهاند، و اينان بارها آمدهاند و گفتهاند که "إجازه بدهيد صيغه را بخوانيم تا پسر و دختر به همديگر محرم بشوند" أمّا خانواده من قبول نمىکنند، و مىگويند "پسر اگر مىخواهد بيايد و برود، ولى ما نمىگذاريم صيغه بخوانيد" من هم حاضر نيستم و مىگويم گناه دارد. از طرفى هم پسر مىگويد ما بايد درباره زندگى آيندهمان حرف بزنيم. آيا مىشود بدون إجازه پدر و مادر براى يک مدّت معيّنى با شرائط معيّن، صيغه محرميّت بخوانيم يا نه؟ و اگر ممکن است بفرمائيد که ما چکار کنيم که از نظر شرعى گناهى مرتکب نشويم و إشکال نداشته باشد؟
جواب:
- بدون عقد بر يکديگر محرم نيستند، و عقد بايد با إجازه پدر دختر باشد.
استفتاءات، ج3، ص: 170
سوال 27 :
- پدرى به خاطر اين که إجازه عقد را نداده به دادگاه شکايت کرده و حکم به ابطال عقد واقع شده گرفت، و بنابر احتياط طلاق را جارى کرده ولى دختر و پسر مجدّدا به ازدواج هم در آمدهاند با توجّه به اين که آنها دختر دائى و پسر عمّه بوده و همديگر را دوست داشته و به احتمال زياد زوجه حامله مىباشد تقاضا داريم که حکم شرعى را بيان فرمائيد؟
جواب:
- اگر قبل از عقد دوّم دخول محقّق شده عقد ازدواج دوّم صحيح است و احتياج به إذن و إجازه پدر ندارد.
سوال 28 :
- نظر به اينکه در توضيح المسائل إجازه پدر را براى ازدواج دخترش شرط فرمودهايد، ولى در جلد دوّم تحرير الوسيله إجازه پدر را در بعضى از صور مسأله براى دخترى که به سنّ رشد شرعى رسيده باشد شرط نفرمودهايد، مستدعى است نظر خود را در مورد دخترى که کبيره و رشيده است و مىخواهد ازدواج کند ولى پدر دختر إجازه نمىدهد بيان فرمائيد، که به کدام يک از دو نظريه مذکور عمل شود.
جواب:
- ازدواج دختر باکره بايد با إجازه پدر باشد، بلى اگر پسر کفو عرفى و شرعى دختر باشد و دختر ميل به ازدواج دارد و بترسد که اگر با او ازدواج نکند ديگر شوهر خوبى براى او پيدا نشود پدر نمىتواند او را از ازدواج منع کند.
سوال 29 :
- شما در أمر ازدواج إجازه پدر را در مورد دختر باکره شرط مىدانيد، بفرمائيد اگر دختر باکرهاى پدر نداشته باشد إجازه چه کسى شرط
استفتاءات، ج3، ص: 171
است؟ و آيا إجازه مادر و برادرش همانند إجازه پدر است يا خير؟
جواب:
- اگر پدر و جدّ پدرى ندارد إجازه خودش کفايت مىکند و إجازه ديگران شرط نيست.
سوال 30 :
- دختر شانزده سالهاى را پدرش در غياب او به عقد من در آورد، أمّا وقتى که دختر خبردار شد اين نکاح پدرش را قبول نکرد. آيا نکاح پدر صحيح است؟ و در صورتى که دختر مرا قبول ندارد نفقه او به گردن من خواهد بود؟ و آيا او مىتواند با فرد ديگرى ازدواج کند؟
جواب:
- احتياط آن است که يا دختر عقد را إجازه کند و يا پسر او را طلاق دهد. و در صورت عدم تمکين دختر نفقه واجب نيست. و بدون طلاق دختر نمىتواند شوهر کند.
سوال 31 :
- جوانى هستم که به سنّ ازدواج رسيده و مىخواهم با دخترى ازدواج کنم، ولى پدر و مادرم با اين ازدواج مخالفت مىکنند (ضمنا من يک برادر بزرگتر از خود دارم که هنوز مجرد مىباشد) آيا اگر ازدواج کنم ازدواجم شرعى خواهد بود؟
جواب:
- اختيار ازدواج در دست خود شما است، و پدر و مادر در ازدواج پسر ولايت ندارند، ولى تا مىتوانيد رضايت آنها را تحصيل نمائيد.
استفتاءات، ج3، ص: 172
سوال 32 :
- دختر 22 سالهاى هستم که حدود يک سال است با شخصى مذهبى براى ازدواج آشنا شدم و با هم به توافق رسيديم ولى چون خانواده من مذهبى نيستند- يعنى پدر و مادرم نمازخوان نيستند و پدرم منکر خدا و إسلام است- خانواده پسر با ازدواج ما مخالفت کردند و من مخالفت شديد خانواده ايشان را نمىدانستم، لذا بدون اين که پدرم بداند با ايشان محرم شدم و خود را زن ايشان حساب کردم (البته هنوز دختر هستم) و پسر تلاش بسيار کرد تا رضايت خانوادهاش را به دست آورد ولى آنان راضى نشدند تا بالأخره پسر تصميم به استخاره گرفت و استخاره هم بد آمد، البتّه خودش مىگويد از اينکه استخاره کرده پشيمان است لطفا بفرمائيد آيا رضايت پدر و مادر ايشان در ازدواج پسرشان لازم است؟ و نيز آيا ما مىتوانيم خلاف اين استخاره عمل کنيم؟
جواب:
- إجازه پدر و مادر در ازدواج پسر شرط نيست، و استخاره إلزام نمىآورد، و به اين استخاره ترتيب أثر ندهيد. ولى در صحّت عقد شما اجازه پدرتان شرط است.
سوال 33 :
- من حدود يک سال و نيم پيش خواستم با دخترى ازدواج کنم، از او در مورد رضايت پدرش پرسيدم، إظهار داشت پدرش موافقت نموده است. با توجّه به اينکه إمام خمينى رضايت پدر را احتياط واجب دانستهاند (و احتياط واجب را هم تقريبا همه فقهاء إجازه دادهاند که مىشود از مجتهد ديگرى تقليد کرد) من در اين مسأله از مجتهد ديگرى که إجازه پدر را مستحبّ مىدانست تقليد کردم، و خودمان صيغه عقد را خوانديم، ولى مدّتى قبل فهميدم مجتهدى که ما در اين مسأله از او تقليد کرديم در آن موقع فوت کرده بوده و من خبر نداشتهام، الآن به علّت اختلافاتى نمىتوانم از پدر دختر تحقيق نمايم که
استفتاءات، ج3، ص: 173
إجازه داده است يا نه، ولى مطمئنّم که خانوادهاش از ازدواج ما خبر داشتهاند.
آيا عقد ما درست است يا باطل؟ و آيا بدون إجازه من مىتوانند اين دختر را به عقد ديگرى در آورند؟
جواب:
- نمىتوانند بدون طلاق زن را به ديگرى شوهر دهند، و احتياط آن است که يا پدر دختر عقد را إجازه کند و يا مرد زن را طلاق دهد.
سوال 34 :
- دختر باکرهاى بدون إجازه پدرش شوهر اختيار نموده، و به واسطه شکايت پدر (که علّت آن فقدان صلاحيّت اخلاقى پسر بوده) ازدواج آنها باطل شده، ولى بلافاصله مجدّدا بدون إذن پدر و مادر با همان پسر ازدواج نموده، آيا ازدواج دوّم با همان پسر صحيح است يا باطل؟
جواب:
- اگر در وقت ازدواج دوّم هنوز دختر باکره بوده اعتبار إذن پدر به قوت خود باقى است، و اگر باکره نبوده ولايت پدر ساقط بوده است.
سوال 35 :
- محترما معروض مىدارد که دخترى را يک نفر خواستگارى نموده، دختر مذکور نه پدر داشته و نه جدّ ولى راغب بوده که با اين شخص ازدواج کند، أمّا مادر او که زوجه ديگرى بوده نمىگذاشته دختر به فرد مذکور شوهر کند، تا جائى که شخص خواستگار مجبور شده که دختر غير بالغ خود را ولايتا براى پسر مادر دختر عقد نمايد، و حالا که دختر او بالغ شده إظهار مىدارد که من مائل نيستم با پسر لاابالى ازدواج کنم، و پسر هم حاضر نمىشود که دختر را طلاق دهد. تکليف اين دختر چيست؟ در ضمن همين موضوع از محضر
استفتاءات، ج3، ص: 174
بعضى سوال شده و ايشان فرمودهاند که پسر بايد استحبابا دختر را طلاق بدهد.
جواب:
- اگر معلوم نيست که عقد براى دختر مفسده داشته محکوم به صحّت است، و بدون طلاق دختر نمىتواند با ديگرى ازدواج نمايد.
سوال 36 :
- اگر پدر دختر نسبت به ازدواج دائم دخترش رضايت داشته ولى از قرائت صيغه عقد بى اطّلاع باشد و در جلسه عقد حاضر نباشد، ولى براى اين ازدواج دائم مهريّه دخترش را تعيين کرده باشد، آيا رضايت پدر دختر براى ازدواج دائم (با توجّه به اين که مهريّه ازدواج دائم مذکور را نيز پدر دختر تعيين و پيشنهاد کرده و پسر پذيرفته باشد) براى صحّت عقد کافى است؟ و آيا عدم اطّلاع پدر دختر از قرائت عقد، و عدم حضور شخص پدر دختر در جلسه عقد موجب بطلان عقد مىشود؟ با توجّه به اين که پدر دختر در زمان قبل از عقد و در زمان معيّن إجراء عقد و در زمان بعد از إجراء عقد با ازدواج دخترش با آن پسر رضايت داشته باشد، آيا عقد جارى شده بدون اطّلاع دختر و بدون حضور پدر دختر صحيح است؟
جواب:
- اگر پدر در وقت عقد به آن راضى بوده و يا آن که بعدا راضى شده و عقد را اجازه نموده عقد صحيح است و حضور پدر در مجلس عقد شرط نيست.
سوال 37 :
- اينجانب يک سال و نيم قبل از انقلاب مقدارى از طلاهايم را که از پدرم هديه گرفته بودم بدون اطّلاع پدر و مادر فروختم و پولش را در راه خدا
استفتاءات، ج3، ص: 175
دادم. امسال که خواستم بقيّه طلاهايم را براى کمک به دولت بدهم پدرم راضى به اين کار نبود، أوّلا مىخواستم ببينم تکليف من نسبت به طلاهائى که قبلا دادهام چگونه است؟ چون در آن زمان نمىدانستم پدرم راضى نيست. و ثانيا آيا از لحاظ شرعى إجازه پدرم لازم است يا نه؟ مسأله ديگر ازدواج با معلول است، آيا بدون إجازه پدر إمکان پذير است يا نه؟
جواب:
- از چيزى که پدر به شما هديه کرده آنچه قبلا به دولت کمک کردهايد إشکال نداشته، و از اين به بعد از پدرتان إجازه بگيريد* و بدون إجازه پدر نمىتوانيد ازدواج کنيد.
سوال 38 :
- هر گاه از دختر باکرهاى با عقد ازدواج ولى بدون إذن پدر إزاله بکارت شود، بعدا (با توجّه به اين که إذن پدر در ازدواج دختر باکره شرط است) با طلاق احتياطى (طلاق خلعى) از آن مرد جدا شود و دوباره با همان مرد ازدواج کنند، آيا صحّت عقد دوّم منوط به إذن پدر دختر است؟
جواب:
- در فرض مرقوم ازدواج دوّمى صحيح است، و إذن پدر شرط نيست.
دخترى که ولىّ ندارد در ازدواج آزاد است
سوال 39 :
- دخترى هستم 25 ساله، چند سالى است که پدر خود را از دست داده و جدّ پدرى هم ندارم، مىخواهم با مردى که از نظر سنّى چندين سال از من
استفتاءات، ج3، ص: 176
بزرگتر است ازدواج کنم، ولى برادر و مادرم با اين ازدواج مخالفت مىکنند و مىگويند: "با حرف مردم چه کنيم؟" در صورتى که فرد مزبور از نظر ايمان و روش زندگى قابل توجّه است؛ تقاضا دارم که اگر موضوع ازدواج ما إشکال شرعى ندارد و اگر إجازه مىفرمائيد، حکمى بفرمائيد تا مادر و برادرم را موظّف به اجراء کند.
جواب:
- در فرض مرقوم، اختيار ازدواج و حقّ انتخاب همسر با خود شما است و رضايت برادر و مادر شرط نيست.
استفتاءات، ج3، ص: 177