6. آيت اللّه سيد ابوالقاسم خوئى
کالبد شکافى که در ساعات آخر حيات پس از فوت مغزى, قبل از فوت قلبى, اعضايى از شخص را براى استفاده در علاج احياء بر مى دارد با توجه به ضرورت علاج احياء جايز است يا نه؟ و با وصيت قبلى خود شخص چه حکمى دارد؟ لطفاً اشاره اجمالى به دليل. واين عمل براى کشف جرم با اذن اولياى ميّت جايز است يا نه؟
اصل عمل کالبد شکافى بدون ضرورت شرعيه جايز نيست و نيز برداشتن عضوى براى علاج زندگان بدون وصيت, ولى با وصيت صاحب جسد در حيات خود به هر مقدار که وصيت به آن واقع شد جايز است و وجه جواز, دفع منافات ناشى از لزوم احترام مسلم ميّت آن مانند حيّ است با اذن مستفاد از وصيت.(1)
آيا وصيت قبلى مسلمان در زمان حيات در مورد استفاده از بدن او براى تشريح يا استفاده از بعضى اعضاى او مانند کليه, قلب و چشم اثرى در حکم جواز و رفع ديه دارد يا نه؟ (لطفاً با اشاره اجمالى به دليل).
وصيت اثر در جواز و رفع ديه هر دو دارد, زيرا دو حکم نام برده به لحاظ احترام مسلم است و در فرض وصيت ارتکاب خلاف احترام او صورت نگرفته.
خريد و فروش اعضاى آدم زنده براى پيوند; مانند يک کليه و يک چشم و خون چه حکمى دارد؟
جايز است و مانعى ندارد, ولى اعضاى رئيسه مثل چشم را نمى توان فروخت.
در مورد محکومين به اعدام در دادگاه شرع, آيا حاکم شرع مى تواند به لحاظ مصلحت تخفيف کيفر محکوم را موکول به اهداى عضوى براى نجات مسلمانى از مرگ نمايد يا نه؟ البته مراد موارد حدود الهى است نه موارد قصاص هاى اشخاص؟
در صورتى که موجب حدّ آن محکوم به بيّنه ثابت شده قابل اسقاط و اعفا نيست و در صورتى که به اقرار او ثابت شده حاکم شرع مى تواند عفو کند.
استفاده از باقيمانده زايمانى, مانند جفت و پرده جنين براى اعمال جراحى ديگران جايز است يا نه؟
جايز است و مانعى ندارد.
آيا جايز است از استخوان هاى مکشوفه در مقابر مسلمين براى تعليم و تعلّم و احياناً براى علاج احيا استفاده کرد؟
مانعى ندارد.(1)
جايز نيست بدن مرده مسلمان را تشريح کرد و اگر تشريح کنند برگردن تشريح کننده ديه لازم مى شود به طورى که تفصيل آن را در کتاب ديات بيان کرده ايم.
جايز است بدن مرده کافر را تشريح کرد به تمام انواع تشريح و همين طور است اگر مرده اى اسلام او مشکوک باشد و فرق نمى کند که تشريح بدن کافر يا مشکوک الاسلام در بلاد اسلامى بوده باشد يا غير اسلامى.
اگر زنده ماندن يک مسلمانى متوقف باشد بر تشريح بدن مرده مسلمانى, و تشريح بدن غيرمسلمان, و يا مشکوک الاسلام ممکن نباشد و راه ديگرى براى زنده نگه داشتن آن مرد مسلمان نباشد, در اين صورت جايز است که بدن مرده مسلمان را تشريح کنند و نسبت به لزوم پرداخت ديه در چنين صورتى در باب ديات ذکر شده است.
جايز نيست بريدن عضوى از اعضاى بدن مرده مسلمان مانند چشم و يا عضو ديگر به منظور پيوند زدن آن عضو به بدن شخص زنده ديگر, و قطع کننده ملزم به پرداخت ديه آن عضو به ورثه مرده مى باشد, ولى چنان چه زنده ماندن فردى مسلمان متوقف بر بريدن عضو بدن مرده مسلمان و پيوند به شخص زنده گردد, جايز است بريدن آن عضو ولى قطع کننده بايد ديه آن را بپردازد, و در هر دو صورت پيوند زدن عضو قطع شده به بدن ديگرى اشکال ندارد و پس از پيوند چون جزء بدن شخص زنده مى گردد, احکام بدن زنده بر او جارى است ….
و ظاهر اين است که جايز باشد شخصى در حال حيات خود وصيت کند که پس از مردن او عضوى از اعضاى او را قطع کنند و به ديگرى پيوند زنند و در اين صورت بريدن عضو آن ميت ديه ندارد.
اگر شخصى راضى شود که در حال حيات خود عضوى از اعضاى او را بريده و به ديگرى پيوند زنند, چنان چه عضوى که به رضايت خود او بريده مى شود از اعضاى رئيسه باشد که بريدن آن صدمه اى به حيات او مى زند و يا نقص و عيبى در او ايجاد مى کند, بريدن آن عضو جايز نيست و اگر با بريدن آن عضو ضرر و عيبى بر او وارد نمى شود, مانند بريدن مقدارى از پوست و يا گوشت ران که جاى آن روييده مى شود, در اين صورت بريدن آن عضو به رضايت خود او جايز است و مى تواند براى بريدن آن عضو مبلغى نيز دريافت کند.
جايز است تبرع کردن خون به بيمارانى که احتياج به تزريق خون دارند و جايز است گرفتن مبلغى در مقابل دادن خون, ولى در هر دو صورت بايد دادن خون براى صاحب آن ضرر جانى نداشته باشد.
جايز است بريدن عضوى از بدن مرده کافر و يا مشکوک الاسلام به منظور پيوند آن به بدن شخص مسلمان و پس از پيوند چون جزء بدن مسلمان مى شود, احکام بدن مسلمان بر او جارى است و همين طور جايز است عضوى از اعضاى بدن حيوان نجس العين را به بدن شخص مسلمان پيوند زد و چون پس از پيوند جزء بدن مسلمان مى گردد احکام بدن مسلمان بر آن عضو جارى است و نماز خواندن با آن عضو نيز جايز است.(1)