مقصد اول در ميراث انساب
انسان (خويشاوندان ) سه مرتبه دارند:
(مرتبه اول ): مرتبه اول از طبقات ارث پدر و مادر بدون واسطه است اولاد هر چند باواسطه باشد لکن الاقرب فالاقرب يعنى تا از يک پشت کسى باقى است پشت بعدى ارث نمى برد.
(مرتبه دوم ): برادر و خواهر ميت و اولاد آنان است که ايشانرا کلاله مى نامند، و نيز اجداد است مطلقا چه پدرى و چه مادرى در اين مرتبه نيز تا کسى از پشت قبلى موجود باشد پشت بعدى ارث نمى برد.
(مرتبه سوم ): عموها و عمه ها و دائى و خاله هايند در اين مرتبه نيز تا کسى از پشت قبلى موجود است پشت بعدى ارث نمى برد.
مساءله 1 - در مرتبه اولى اگر چنانچه از ميت تنها پدرى مانده باشد همه مال ميت به قرابت به پدر او مى رسد، و اگر تنها مادرش مانده باشد ثلث مال را بعنوان فرض و بقيه را بعنوان رد مى برد، و اگر هر دو مانده باشند ثلث مال را بعنوان فرض به مادر مى دهند و بقيه را پدر به قرابت مى برد، و اين در صورتى است که مادر حاجب نداشته باشد (يعنى ميت خواهر و برادر نداشته باشد) و گرنه مادر يک ششم را مى برد و پدر بقيه را، و در اين فرض هر چند برادر و خواهر باعث شدند مادر سهم کمترى ببرد لکن خود آنان ارث نمى برند.
مساءله 2 - اگر از ميت تنها يک پسر بماند همه مال را بعنوان قرابت ارث مى برد، و اگر چند پسر بماند مال را بطور مساوى بين خود تقسيم مى کنند، و اگر يک دختر به تنهائى مانده باشد نصف مال را بعنوان فرض و بقيه را بعنوان رد مى برد، و عصبه ميت را نصيبى از ارث او نيست ، و اگر دو دختر و يا بيشتر بماند دو ثلث اموال ميت را بعنوان فرض و بقيه را بعنوان رد مى برند، و اگر از ميت هم پسر مانده باشد و هم دختر هر پسرى دو برابر دختر و هر دختر نصف يک پسر ارث مى برد، (فرضا اگر يک پسر مانده و يک دختر مال را سه قسمت نموده دو قسمت را به پسر و يکى را به دختر مى دهند.)
مساءله 3 - اگر فرزندان ميت با يکى از پدر و مادر او وارث اوباشند، اگر فرزندش تنها يک دختر باشد نصفمال را به فرض مى برد و يکى از ابوين او يک ششم را به فرض مى برد و بقيه کهثلث (و يا 6/2) است را چهار قسمت نموده سه قسم را به دختر و يک قسمت را پدر و مادر ردمى دهند، و اگر فرزندنش دو دختر يا بيشتر باشدمال ميت را پنج قسمت نموده چهار قسمت آن را بين دختران بطور مساوى بعنوان فرض و ردتقسيم مى کنند و به يکى از پدر يا مادر يک پنجم باقيمانده را بعنوان فرض و رد مىدهند، (توضيح اينکه دختران از تمامى مال دو ثلث (و يا 6/4) را مى برند که اگر آن راعدد 30 فرض کنيم سهم دختران 20 مى شود و سهم يکى از ابوين 5 مى شود که 6/1است و نتيجه 6/1 اضافه مى آيد که 5 تاست و آن را نيز پنج قسمت نموده چهار قسمت رابه دختران و يک قسمت را به وارث ديگر مى دهند، در مجموع فرض و رد دختران 24 4 +20 مى شود، و فرض و رد يکى از ابوين : 6=1+5 مى شود، بدين جهت بود که مولفرضوان الله عليه فرموده است از همان اول مال را پنج قسمت نموده چهار قسمت را که همان24 است به دختران و يک قسمت ديگر را که 6 است به يکى از ابوين بعنوان فرض و ردمى دهند)، و اگر فرزند ميت پسر باشد چه يکى و چه متعدد، به يکى از ابوين يک ششمبعنوان فرض مى دهند و بقيه را بين پسران بعنوان قرابت تقسيم مى کنند.
مساءله 4 - اگر فرزندان ميت با پدر و مادر او با هم وارث او باشند در صورتيکه فرزند يک دختر باشد و مادر هم حاجب نداشته باشد، يعنى بتواند سهمى از رد را ببرد، ارث او به پنج قسمت تقسيم مى شود سه قسمت آن را به يک دختر مى دهند که دو سهم و نيم (نصف ترکه ) بعنوان فرض و نيم سهم بعنوان رد است ، دو قسمت ديگر آن را بطور مساوى بين پدر و مادرش بعنوان فرض و رد تقسيم مى شود، و اما اگر مادر حاجب داشته باشد يک ششم مال را به او و بقيه را بين يک دختر و پدر بدين صورت تقسيم مى کنند که مال را چهار قسمت نموده سه قسمت را بعنوان فرض و رد به دختر و يک قسمت بعنوان فرض و رد به پدر مى دهند (توضيح اين مسئله در مسئله قبل گذشت .) و اگر دختر متعدد باشد و يا يک پسر يا چند پسر يا هم پسر و هم دختر باشند. در همه اين صور به هر يک از پدر و مادر يک ششم داده مى شود و بقيه را بين فرزندان بطور مساوى (اگر همه يک جنس هستند) يا بطور متفاوت (اگر مختلف هستند) تقسيم مى کنند و بهر پسرى دو برابر دختر مى دهند.
مساءله 5 - اگر يکى از پدر يا مادر و يکى از شوهر و زن وارث ميت بوده باشند به هر يک از زن و شوهر نصيب بالاتر را مى دهند (چون فرض در اين است که ميت فرزند ندارد، پس اگر ميت مرد است به همسرش يک چهارم و اگر زن است به شوهرش نصف مال را مى دهند)، و بقيه را به پدر او (اگر هست ) بعنوان قرابت و به مادر او (اگر هست ) بعنوان فرض و رد مى دهند.
مساءله 6 - اگر پدر و مادر ميت هر دو با يکى از زن و شوهر وارث ميت باشند نصيب بالاتر را به زن يا شوهر، و ثلث مال را (البته نه ثلث باقيمانده بلکه ثلث مجموع مال ) اگر حاجبى نباشد به مادر، و اگر حاجبى باشد سدس را بعنوان فرض به مادر و بقيه را بعنوان قرابت به پدر مى دهند.
مساءله 7 - اگر اولاد ميت با يکى از زن و شوهر وارث او باشند مثلا زن بميرد و شوهر و فرزندانش بمانند نصيب پائين تر که 4/1 است به شوهر و بقيه را به فرزندان او مى دهند، که اگر فرزند يکى باشد همه را مى برد، و اگر متعدد و از يک جنس باشند بطور مساوى ، و اگر مختلف باشند هر پسر دو برابر يک دختر مى برد.
مساءله 8 - اگر پدر و يا مادر ميت با فرزندان او و همسرش وارث او باشند در صورتيکه فرزند او تنها يک دختر باشد به همسر او نصيب کمترى را مى دهند، و بقيه را چهار قسمت نموده يک قسمت را به پدر و يا مادر او و مابقى را به يک دختر او مى دهند، و اگر دو دختر يا بيشتر باشند در صورتيکه همسر ميت زن او باشد پائين ترين نصيب که يک هشتم است را به او داده و مابقى را پنج قسمت نموده و در بين بقيه تقسيم مى کنند، و اگر شوهر او باشد نصيب پائين تر را به او و يک ششم را به پدر ميت و يا مادرش مى دهند و بقيه ترکه سهم دختران است که يا دو نفر يا بيشترند، و اگر فرزند ميت پسر باشد چه يک نفر و چه بيشتر، يا از هر دو جنس يعنى پسر و دختر باشد نصيب پائينى همسر را به او و يک ششم از اصل ترکه (نه از باقيمانده ) را به پدر يا مادر او مى دهند و بقيه را فرزندان مى برند که اگر از جنس واحد باشند بطور مساوى تقسيم مى کنند و اگر مختلفند پسر دو برابر دختر مى برد.
مساءله 9 - اگر پدر و مادر و فرزندان و همسر ميت وارث او باشند، اگر فرزند ميت تنها يک دختر است شوهر او نصيب پائين تر خود را و پدر و مادرش هر کدام سدس از ترکه را مى برند، و آنچه که مى ماند سهم دختر او است و نقصى که در اين فرض وارد مى شود در سهم او وارد مى شود، (توضيح اينکه سهم يک دختر 6/3 و سهم مادر 6/2 و سهم شوهر 6/(5/1) (ربع ) است و جمع اين سهام 6/(5/6) مى شود که نيم سدس کم مى آيد). و اگر شوهر مرده باشد زوجه اش نصيب پائين تر يعنى يک هشتم را مى برد، و در صورتيکه مادر حاجب نداشته باشد بقيه مال پنج سهم مى شود يک سهم آن را که قهرا از سدس بيشتر است مادر مى برد و سدس را هم بعنوان فريضه مازاد را بعنوان رد مى برد، و اگر مادر حاجب داشته باشد تنها سدس را به او مى دهند و بقيه بين پدر و دختر او بدين صورت تقسيم مى شود که آن را چهار قسمت نموده سه قسمت را بدخترش و يک قسمت را بپدرش مى دهند. و اگر فرزند ميت دو دختر يا بيشتر باشد نصيب پائين تر را به همسر او و دو سدس از اصل مال (نه از باقيمانده ) را به پدر و مادرش و بقيه را به دخترانش مى دهند، در اينجا نيز نقص (اگر ميت زن باشد 4/1 و اگر مرد باشد 8/1 است ) بر سهم دختران وارد مى شود، زيرا دو سدس سهم ابوين و دو ثلث سهم دختران تمام ارث را فرا مى گيرد و محلى براى يک چهارم شوهر و يا يک هشتم زن باقى نمى ماند لاجرم اين کمبود را از سهم دختران بر مى دارند و اگر فرزند ميت يک يا چند پسر و يا هم پسر و هم دختر باشد همسر او چه مرد باشد و چه زن نصيب پائين را مى برد، و پدر و مادر دو سدس از اصل مال (نه از باقيمانده ) را بعد از دادن سهم همسر مى برند، و آنچه مى ماند بين فرزندان پسر پخش و دختر پخش تقسيم مى شود.
(در اينجا تذکر چند نکته مهم است )
اول - اينکه اولاد اولاد هر چه پائين رود، و قول ما فارسى زبانها نوه و نتيجه و نبيره و پائين تر، در چند چيز قائم مقام اولادند، همانطور که اگر کسى بميرد و پدر و مادر و اولادى از او بر جاى بمانند اولاد ارث پدر و يا مادر خود را با پدر و مادر او تقسيم مى کنند، همچنين اگر از ميت پدر و مادر و نوه بمانند آن نوه نيز ارث مى برد، و همانطور که اگر ميت اولاد مى داشت پدر و مادر سهم کمترى مى بردند نوه هم داشته باشد حاجب از سهم بردن بيشتر آن دو مى شود، و همانطور که اگر ميت اولاد مى داشت ارث او به طبقه بعدى و ساير اقارب او نمى رسيد، نوه هم داشته باشد نوبت اقارب ميت نمى رسد، حال چه اينکه ميت پدر و مادرش باقى باشند يا نباشند، خلاصه اولاد هر بطنى قائم مقام آن بطن است و مانع است از اينکه نوبت به بطن بعدى برسد.
دوم - نوه و نبيره ميت در ارث بردن از او آن مقدارى را سهم مى برد که بوسيله آن با ميت مرتبط شده است ، بنابراين دخترزاده هاى ميت سهم مادر خود را از ميت ارث مى برند چه پسر باشند و چه دختر، و اگر ميت تنها يک دختر داشه باشد که در حيات خود او مرده است بچه هاى آن دختر مصف ترکه ميت (مادر مادر يا پدر مادر) را مى برند، و در صورتى که ميت غير يک دختر پدر و مادر نيز داشته باشد باز ورثه دختر نصف مال را مى برند و در هر صورت مازاد را بورثه ردى مى کنند هر چند که ورثه دختر، پسر باشند زيرا اگر مادرشان زنده بود نصف مال را مى برد و اگر از سهام زياد مى آمد به او رد مى شد. پسرزاده هاى ميت نيز ارثى را مى برند که اگر پسرزاده يک نفر باشد همه اموال ميت به او مى رسد، و اگر با او صاحب فريضه اى باشد اول فريضه او را مى دهند بعد آنچه باقى ماند از آن پسرزاده است .
سوم - اگر ميت هم پسرزاده داشته باشد و هم دخترزاده پسرزاده ها دو ثلث و دخترزاده ها يک ثلث مال را مى برند، زيرا اگر پدر دسته اول زنده بود دو ثلث و اگر مادر دسته دوم زنده بود يک ثلث مى برد، و اگر علاوه بر اين دو دسته از ميت همسرى نيز بر جا مانده است آن همسر نصيب کمتر را مى برد و سپس بقيه اموال را آن دو دسته (پسر زاده ها دو ثلث و دخترزاده ها يک ثلث ) مى برند.
چهارم - دخترزاده ها مانند پسرزاده ها اگر از يک جنس باشند ارث را بطور مساوى بين خود تقسيم مى کنند و گرنه پسر بخش و دختر بخش مى برند.
پنجم - از ترکه پدر حبوه او يعنى لباسى که بر تن داشته و انگشتر و شمشير و قرآن مخصوص پسر بزرگ است .
مساءله 1 - اگر پسر بزرگ ميت متعدد باشند به اينکه هر دو در يک روز بدنيا آمده باشند و پسرى بزرگتر از آن دو نباشد حبوه بين آن دو بطور مساوى تقسيم مى شود، همچنين است اگر بيشتر از دو نفر باشند، و اگر فرزند ذکور ميت يک نفر باشد حبوه به او مى رسد، و همچنين است اگر با او خواهر يا خواهرانى بزرگتر از او باشند.
مساءله 2 - در لباس پدر فرقى نيست بين لباس استفاده شده او و لباسى که براى خود دوخته و هنوز استفاده نکرده ، و نيز فرقى نيست بين اينکه يک دست لباس داشته باشد يا چند دست ، همچنانکه در قرآن و انگشتر و شمشير فرقى بين واحد و متعدد نيست بشرطى که استفاده شده باشند و يا براى استفاده کردن تهيه شده باشند نه براى فروش يا اهداء به ديگران .
مساءله 3 - اقوى آن است که غير از شمشير ساير سلاحها و اسب و زين آن جزء حبوه نباشد، هر چند رعايت احتياط از راه مصالحه بسيار مطلوب است .
مساءله 4 - اگر پدرى که درگذشته است حبوه و يا بعض از آنها را نداشته باشد پسر بزرگ حق ندارد قيمت آن را مطالبه کند.
مساءله 5 - در حبوه اين قيد معتبر نيست که پدر اموال ديگرى داشته باشد، پس اگر اموال ميت منحصر بهمان حبوه باشد و غير از آن مال ديگر نداشته باشد بنابر اقوى همه آن را پسر بزرگ مى برد، لکن احتياط کردن خوب است .
مساءله 6 - در پسر بزرگ بلوغ معتبر نيست و حتى بنابر اقوى لازم نيست که در لحظه مرگ پدر از مادر متولد شده باشد، پس اگر در شکم مادر باشد بايد حبوه را براى او کنار بگذارند همچنانکه ارث او را کنار مى گذارند، پس اگر پسر بزرگ بعد از مرگ پدر زنده متولد شد حبوه را مى برد، و اگر دختر باشد و يا اگر پسر بوده ولى مرده بدنيا آمد ظاهر اين است که حبوه مال بزرگترين پسر موجود است ، پس اگر ميت از يک زن فرزندى نه ماهه و از زنى ديگر فرزندى هفت ماهه در شکم آنان دارد و فرزند نه ماهه مرده بدنيا آمد حبوه مخصوص آن فرزنديست که در شکم مادر است البته به شرطى که پسر باشد.
مساءله 7 - اقوى آنست که در صاحب حبوه (پسر بزرگ ) عقل و رشد شرط نيست ، و در اينکه آيا شرط است اينکه مخالف نباشد يا شرط نيست بلکه از ساير مذاهب اسلامى هم باشد جبوه را مى برد؟ جاى تامل است هر چند بعيد نيست بگوئيم لازم است او را ملتزم به اعتقادش کنند، يعنى اگر در مذهب او حبوه نيست به او بگويند از نظر مذهب تو حبوه از آن تو نيست بلکه ارث همه ورثه است .
مساءله 8 - مخارج غسل و کفن و دفن ميت و نيز قرضهاى او مقدم بر حبوه است ، پس در صورت معراضه يعنى جائيکه اگر حبوه را به پسر بزرگتر بدهند جسد ميت زمين مى ماند و يا بدهکاريهايش بى محل مى شود مثل اينکه غير از حبوه مالى ندارد و يا اگر دارد کافى براى تجهيز و پرداخت ديونش نيست در اينصورت بايد اول ميت تجهيز شود و ديونش را اداء کنند بعد اگر چيزى از حبوه باقى ماند به پسر بزرگتر بدهند، و اما در صورتيکه تعارضى در بين نباشد يعنى ترکه ميت کافى براى اين دو مصرف هست احوط آنست که پسر بزرگ هم از سهمى از حبوه را خرج آن دو مصرف نمايد، مثلا اگر يک درهم ترکه خرج تجهيز و اداء ديون ميت شد او هم يک دهم قيمت حبوه را به ورثه بدهد.
مساءله 9 - اگر وصيت کرده باشد به مال معينى از ترکه در صورتيکه آن مال از حبوه باشد (مثلا گفته باشد پس از مرگم اسب سوارى ام را به فلان شخص بدهيد) اين وصيت نافذ است ، البته در صورتى که قيمت آن مال بيشتر از ثلث نباشد که اگر بيشتر باشد احتياج به اجازه پسر بزرگ دارد نه اجازه همه ورثه ، زيرا حبوه حق او بود، و پسر بزرگ در قبال حبوه ايکه پدرش براى ديگرى وصيت کرد مستحق چيزى نيست ، و اگر بطور مطلق وصيت کرد (يعنى گفت فلان مبلغ به فلانى بدهيد) و يا از حبوه و غير حبوه وصيت کرد (يعنى مثلا گفت از لباس و ساير مختصاتم و از اثاث خانه ام معادل فلان مبلغ به فلانى بدهيد) در صورتيکه آن مبلغ بيشتر از ثلث نباشد وصيت نافذ است ، و در صورت اول که مطلق وصيت کرده بود مبلغ وصيت از همه ترکه برداشته مى شود و از حبوه نيز به نسبت خودش ، و در صورت دوم که از حبوه و غير حبوه وصيت کرده بهر مقداريکه پدر از هر يک معين کرد همان مقدار از حبوه و همان مقدار که او گفته از غير حبوه بر مى دارند، و اما اگر وصيت بيشتر از ثلث باشد آن مقدارش که به حبوه مى خورد احتياج به اجازه پسر بزرگ و آن مقدارش که به ترکه مى خورد احتياج به اجازه همه ورثه دارد، و اگر وصيت به مقدار معلومى و يا به کسرى از کل مال کرده باشد يعنى گفته باشد فلان مبلغ و يا 2/1 مال مرا به فلانى بدهيد باز همين حکم را دارد.
ششم - با وجود پدر ميت جد و جده پدرى و مادرى او از او ارث نمى برند، لکن مستحب آنست که پدر و مادر ميت اگر بيشتر از يک ششم از اصل ترکه ميت را ارث بردند يک ششم اصل ترکه را به پدر و مادر خود بدهند که جد و جده پدرى و مادرى ميت هستند، بنابراين اگر کسى از دنيا برود در حاليکه پدر و مادرش و جد و جده پدرى و مادريش زنده اند مادر ميت که دو ششم يعنى ثلث اموال فرزندش را به ارث مى برد مستحب است نصف آن يعنى يک ششم يعنى ثلث اموال فرزندش را ارث مى برد مستحب است نصف آن يعنى يک ششم را بين پدر و مادر خودش بالسويه تقسيم کند، پدر ميت هم که دو ثلث اصل ترکه و يا چهار ششم آن را ارث مى برد مستحب است يک چهارم نصيب خود را که باز يک ششم اصل ترکه است بين پدر و مادر خود بالسويه تقسيم کند، و اگر از ابوين مادر يکى و يا از ابوين پدر يکى زنده است همه اين يک ششم را به آن يک نفر بدهند. تا اينجا مرتبه اول از مراتب انساب را بيان کرديم اينکه به مرتبه دوم رسيديم .
(مرتبه دوم ): مرتبه دو از طبقات ارث برادران و خواهران ميت و اولادانشان است که آنان را کلاله مى نامند و نيز اجداد ميت است مطلقا چه پدرى و چه مادرى ، و مادامى که از مرتبه قبلى کسى موجود باشد هيچيک از مرتبه بعدى ارث نمى برد.
مساءله 1 - اگر وارث ميت ميت منحصرا يک برادر پدرى و مادرى او باشد همه ما ترک او به قرابت به وى مى رسد، و اگر برادر يا برادرانى ديگر با او باشند همه اموال ميت بالسويه بينشان تقسيم مى شود، و اگر خواهرانى يا خواهرى هم با آنان باشد ما ترک او را بطور پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند.
مساءله 2 - اگر وارث ميت منحصر در يک خواهر ابوينى باشد نيمى از ما ترک ميت را به فرض و نيم ديگر را به رد و بعنوان قرابت مى برد، و اگر متعدد باشند دو ثلث را به فرض و بقيه را بعنوان قرابت مى برند.
مساءله 3 - در مورديکه از ميت کلاله پدر مادرى بر جاى نمانده باشد کلاله مادرى قائم مقام آن مى شود و حکم آن کلاله در يک نفر و چند نفر حکم کلاله پدر مادرى است ، يعنى اگر تنها وارث ميت يک برادر مادرى باشد همه ترکه را مى برند، و اگر متعدد باشند آنرا بالسويه بين خود تقسيم مى کنند، و اگر خواهرى هم با آنان باشد ترکه را پسر بخش و دختر بخش مى کنند، و اگر تنها يک خواهر مانده باشد نصف ترکه را به فرض و بقيه را به رد مى برد، و اگر متعدد باشند دو ثلث را به فرض و يک ثلث را به رد مى برند.
مساءله 4 - مادامى که ميت يک خواهر يا برادر ابوينى دارد ارث او به خواهر يا برادر پدريش نمى رسد.
مساءله 5 - اگر وارث ميت منحصر باشد به برادر و يا خواهر مادرى تنها، يک ششم اموال را به فرض و بقيه را به رد بعنوان قرابت مى برد، و اگر متعدد باشند ثلث را فرضا و بقيه را قرابتا در بين خود بطور مساوى تقسيم مى کنند هر چند که از نظر جنس مختلف باشند.
مساءله 6 - اگر برادران ميت مختلف باشند، بعضى ها برادران و خواهران مادرى و بعضى ديگر پدر مادرى ، يک ششم ترکه ميت را به عنوان فرض به برادر و يا خواهر مادرى مى دهند در صورتيکه يک نفر باشد، و اگر متعدد باشند يک ثلث را مى دهند و آنان اين يک ثلث را بين خود بالسويه تقسيم مى کنند هر چند در جنس مختلفند و بقيه ترکه (که يا پنج سدس است يا چهار سدس ) را ابوينى ها مى برند که اگر همه يک جنس هستند بين خود بالسويه تقسيم مى کنند و اگر خواهر و برادرند برادرها دو برابر خواهرها مى برند.
مساءله 7 - اگر ميت برادر يا خواهر ابوينى نداشته باشد بلکه پدرى تنها يا مادرى تنها داشته باشد حکم همان است که در مساءله قبلى گذشت زيرا کلاله پدرى تنها و مادرى تنها قائم مقام کلاله پدر مادرى مى باشد.
مساءله 8 - اگر از ميت تنها يک جد مانده باشد چه جد پدر و چه جد مادرى همه مال به او مى رسد، همچنانکه اگر يک جده مانده باشد چه پدرى و چه مادرى همه مال را مى برد.
مساءله 9 - اگر از ميت جد مادرى و يا جد جده مادرى با جد و يا جد و جده پدرى باقى مانده باشد مادرى ها يک ثلث اموال را مى برند و بالسويه تقسيم مى کنند و پدرى ها دو ثلث را مى برند لکن جد پدرى دو برابر جده پدرى مى برد.
مساءله 10 - اگر از ميتى جد و جده مادريش و يا يکى از آن دو با برادران مادرى ميت جمع شوند جد مادرى مانند برادر مادرى است ، و جده مادرى مانند خواهر مادرى است که در هر صورت ارث بين آنها بالسويه تقسيم مى شود.
مساءله 11 - اگر جد و جده پدر مادرى ميت و يا جد و جده پدريش با برادران پدرى او جمع شوند جد بمنزله برادر پدرى و جده بمنزله خواهر پدرى او است که در نتيجه دو سهم جد و يک سهم جده مى برد.
مساءله 12 - اگر خواهر و برادر ابوينى و يا پدرى ميت با جد و جده يا هر دو آنان از طرف مادر جمع شوند ثلث از ترکه را جد يا جده يا هر دو مى برند، و در صورت تعدد بالسويه تقسيم مى کنند، و دو ثلث را خواهران و برادران او مى برند که اگر متعدد از هر دو جنس باشند برادر دو برابر خواهر مى برد.
بله اگر يک خواهر با اجداد مادرى جمع شود نصف را خواهر بعنوان فرض و ثلث را جدها مى برند، و در يک سدس باقى مانده اشکال هست از اين جهت که آيا آن را بعنوان رد فقط به خواهر بايد داد يا به خواهر و اجداد با هم ، بنابراين نبايد احتياط ترک شود هر چند ارجح اين است که بگوئيم دو ثلث را خواهر و يک ثلث را جدها ببرند مانند ساير فروض .
مساءله 13 - اگر جدوده پدرى ميت با خواهر و برادر مادرى او جمع شوند در صورتيکه تنها يک خواهر و يا يک برادر باشد سدس و در صورت تعدد ثلث را مى برند و بين خود بالسويه تقسيم مى کنند هر چند که در جنس مختلف باشند، و بقيه را در هر دو فرض جدوده مى برند و هر جدى دو برابر جده مى گيرند.
مساءله 14 - اگر برادران ابوينى و يا پدرى ميت (البته در صورت نبودن ابوينى ) با اجداد پدرى و برادران و خواهران مادرى او جمع شوند سدس را در صورت يکى بودن برادر و يا خواهر و ثلث را در صورت تعدد به برادران و خواهران مادرى او مى دهند تا بين آنها بالسويه تقسيم شود، و بقيه را به برادران و خواهران ابوينى ، و اگر آنها نبودند به برادران و خواهران پدرى و اجداد او مى دهند، که اگر همه از يک جنسند بالسويه و اگر مختلفند پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند.
مساءله 15 - اگر برادران و خواهران ابوينى و يا پدرى با جدوده پدرى هم جدوده مادرى جمع شوند ثلث مال را جدوده مادرى داده مى شود تا اگر متعددند بالسويه تقسيم کنند، و دو ثلث باقى را آن چهار طائفه مى برند هر جدى بقدر يک برادر و هر جده اى بقدر يک خواهر.
مساءله 16 - اگر از ميت جدوده مادريش و خواهر و برادر ابوينى و يا پدريش و نيز مادريش باقى مانده باشد ثلث مال را به جدوده و خواهر و برادر مادرى او مى دهند تا بالسويه بين خود تقسيم کنند، و دو ثلث را به خواهر و برادر ابوينى و يا پدرى او مى دهند تا پسر بخش و دختر بخش تقسيم نمايند.
مساءله 17 - اگر جدوده پدرى با جدوده مادر با برادر و خواهر مادرى ورثه ميتى بودند ثلث را به جدوده و خواهر و برادر مادرى ميت مى دهند تا بالسويه تقسيم کنند، و دو ثلث را به اقرباى پدرى که در اينجها همان جد و جده پدرى ميت هستند مى دهند تا پسر بخش و دختر بخش تقسيم نمايند.
مساءله 18 - اگر جدوده پدرى با جدوده مادرى و خواهر و برادران ابوينى و يا پدرى و هم خواهر و برادرى مادرى ورثه ميتى باشند ثلث مال را بين اقرباى مادر بطور مساوى و دو ثلث را بين اقرباى پدريش بطور پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند.
مساءله 19 - اگر همسر ميت با برادران و خواهران ابينى و يا پدرى او و جدوده پدرى او با هم ورثه باشند نصيب اعلاى شوهر و يا زن را به او داده و بقيه را در هر دو صورت پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند، حال اگر همسر ميت با يکى از دو طايفه مادرى وارث باشند به همسر ميت نصيب اعلايش را مى دهند و بقيه را بين ديگران بطور مساوى تقسيم مى کنند چه خواهر و برادر مادرى ، و چه جد و جده مادرى باشند.
مساءله 20 - اگر همسر ميت با برادر و خواهر ابوينى و يا پدرى ميت و نيز برادر و خواهر مادرى او و يا جدوده پدرى او و برادر و خواهر مادرى او جمع شوند نصيب اعلاى همسر را داده سپس به بستگان مادرى او اگر يک نفر است سدس و اگر متعددند ثلث مال را مى دهند تا بين خود بالسويه تقسيم کنند چه همه مرد باشند و يا همه زن و يا مختلف باشند، و به بستگان پدريش يا ابوينى اش بقيه را مى دهند تا در بين خود پسر بخش و دختر بخش تقسيم کنند.
مساءله 21 - اگر همسر ميت با برادران ابوينى و يا پدرى او و جدوده مادريش جمع شوند و يا با جدوده پدرى و جدوده مادرى ميت جمع شوند همسر ميت چه شوهر باشد و چه زن نصيب اعلاى خود را مى برد و ثلث از مجموع ترکه (نه باقيمانده بعد از نصيب همسر) را به بستگان مادرى ميت ، چه برادر و خواهر و چه اجدادش مى دهند تا در بين خود بالسويه تقسيم کنند، و بقيه را به بستگان پدرى و يا ابوينى او مى دهند تا پسر بخش و دختر بخش تقسيم کنند.
مساءله 22 - اگر همسر ميت با برادران ابوينى و يا پدرى او و برادر و خواهر مادرى و جدوده مادرى جمع بشود همسر ميت چه شوهر و چه زن باشد نصيب اعلاى خود را مى برد، و ثلث از مجموع ترکه را به بستگان مادرى مى دهند تا بين خود بالسويه تقسيم نمايند، و بقيه را برادران ابوينى و يا پدرى ميت مى برند و بين خود پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند، در جائى هم که همسر با جدوده پدرى و برادران و خواهران مادرى و جدوده مادرى جمع شود همين حکم را دارد.
مساءله 23 - اگر همسر ميت با برادر و خواهر ابوينى و يا پدرى او و جدوده پدريش جمع شود همسر نصيب اعلاى خود را برده مابقى را بقيه در بين خود پسر و بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند، و اما اگر برادران و خواهران ميت و همچنين جدوده او همه مادرى باشند بقيه را بطور مساوى تقسيم مى کنند.
مساءله 24 - اگر همسر ميت که با شوهر و يا زن او هست با برادر و خواهر پدرى يا ابوينى ميت و جدوده پدرى او و نيز برادر و خواهر مادرى او جمع شود همسر نصيب اعلاى خود را مى برد، و يک ششم از ترکه را به برادر و خواهر مادريش مى دهند اگر يک نفر باشد، و ثلث ترکه را مى دهند اگر متعدد باشند تا آنرا بالسويه بين خود تقسيم کنند، و باقيمانده را به بقيه مى دهند تا پسر بخش و دختر بخش کنند.
مساءله 25 - اگر همسر ميت که يا زن با شوهر است با برادران ابوينى و يا پدرى او و جدوده پدرى او و نيز جدوده مادرى او جمع شود همسر نصيب اعلاى خود را مى برد، و جدوده مادرى ثلث اصل ترکه (نه باقيمانده بعد از سهم همسر) را بين خود بالسويه تقسيم مى کنند که نصف را مادر مادر و نصف را پدر مادر مى برد، و بقيه را بين برادران و خواهران و جدوده پدرى بصورت پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند، که يک سهم را مادر و پدر ميت و خواهران ميت و دو سهم را پدر پدر ميت و برادران او مى برند.
مساءله 26 - اگر همسر ميت با برادران و خواهران ابوينى و يا پدرى ميت و برادران و خواهران مادرى او و جدوده مادرى و جدوده پدرى او جمع شوند همسر نصيب بيشتر خود را مى برد، و ثلث را به بستگان مادرى ميت (يعنى برادران و خواهران مادرى و پدر مادر و مادر مادر او) مى دهند تا در بين خود بطور مساوى تقسيم کنند و بقيه را به ديگران ، که برادران و خواهران ابوينى و پدرى و جدوده پدرى ميت باشند مى دهند تا پسر بخش و دختر بخش تقسيم نمايند.
در اينجا تذکر چند نکته لازم است )
اول - اينکه برادرزاده و خواهر زاده ميت حکم نوه را دارد، همانطور که تا از ميت يک نفر اولاد باقى است نوه او ارث نمى برد، همچنين مادامى که از او يک برادر و يا خواهر باقى است برادرزاده و خواهر زاده او ارث نمى برند هر چند که فرزندان برادر ابوينى ميت باشند.
دوم - اولاد برادر و خواهر ميت در صورت نبودن خواهر و برادر او ارث کسى را مى برند که قرابشان به ميت به وسيله او هست ، اگر برادرزاده اند ارث برادر مادريش وارث او باشد همه مال را بعنوان فرض و رد به ارث مى برند و در صورت تعدد بالسويه بينشان تقسيم مى کنند، و اگر خواهر و برادر پدريش وارث او باشند همه مال را به ارث مى برند، و در صورت تعدد بينشان پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند. اين در صورتى بود که وارث برادر و يا خواهر ميت باشد، حال اگر برادرزاده و خواهرزاده ميت وارث او باشند بايد ببينند اگر واسطه بين آنان و ميت برادر او بود چقدر به او مى رسيد و اگر خواهر او بود چقدر مى رسيد تا آن وقت بين خود بالسويه تقسيم کنند، و اگر وارث ميت فرزندان دو خواهر ابوينى يا اگر ابوينى نداشت دو خواهر يا بيشتر پدرى او باشند مثل فرض سابق عمل مى شود با اين تفاوت که در اينجا پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى شود، و اگر وارث ميت اولاد ذکور ابوينى و يا پدرى ميت باشند يعنى اولاد برادران ابوينى يا پدرى او باشند و يا هم آنها باشند و هم اولاد خواهران ابوينى يا پدرى او، بايد واسطه ها را زنده فرض کرد و مال را به حسب پسر بخش و دختر بخش بين واسطه ها تقسيم کرد سپس ارث هر برادرى را بين فرزندان او وارث هر خواهرى را بين فرزندان او پسر بخش و دختر بخش تقسيم نمود.
سوم - گفتار در ارث بردن نوه و نبيره و نتيجه برادر و خواهر ميت همان گفتاريست که در مساءله قبلى گذشت که هر وارثى بمقدارى ارث مى برد که اگر واسطه بين او و ميت زنده بود آنمقدار را مى برد، کيفيت تقسيم هم همان است که در آن مسئله گذشت .
چهارم - در مورديکه ميت فرزندان برادر يا خواهر ابوينى دارد فرزندان برادر و خواهر پدرى او ارث نمى برند، و اين حکم در همه وسائط جريان دارد البته مخصوص جائى است که درجه هر دو دسته يکى باشد و اما اگر ميت برادرزاده اى پدرى و نوه هائى از برادر ابوينى دارد مشمول اين حکم نيست .
پنجم - در جائيکه ميت جدوده بدون واسطه دارد جدوده با واسطه او ارث نمى برند، بعبارتى ديگرى با وجود جد و جده نزديکتر جده و جده دورتر ارث نمى برد، حتى اگر از آن چهار جدى که گفتيم بدون واسطه اند يک نفر موجود باشد جدوده با واسطه دارد جدوده با دو واسطه اش ارث نمى برند، بهمين صورت هر کس که به ميت نزديکتر است مانع مى شود از ارث بردن آنکه دورتر است .
ششم - جد اعلاء در صورتيکه در صنف جدوده کسى پائين تر از او و نزديکتر به ميت موجود نباشد با برادر و خواهر ميت ارث مى برد، همچنانکه نوه هاى چندمين پشت برادر يا خواهر ميت بهر چند واسطه که باشند در صورتيکه نزديکتر به ميت کسى از صنف موجود نباشد با جد ميت ارث مى برند، بنابراين جد جد ميت هر چه بالا رود با برادر ميت شريک در ارث مى شود، تا چه رسد به اينکه برادر ميت مرده باشد و فرزندان او باقى باشند، و همچنين اگر فرزند برادر ميت هر چه هم پائين رود اگر با جد بدون واسطه ميت جمع شود ارث مى برد تا چه رسد به اينکه جد باواسطه باشد. حاصل کلام اين است که نزديکتر به ميت از هر صنف مقدم است بر دورتر از همان صنف نه از صنف ديگر.
هفتم - اگر اجداد هشت گانه (يعنى ابوين پدر پدر و ابوين مادر پدر و ابوين پدر مادر و ابوين مادر مادر) همگى وارث ميتى (که نبيره آنان است ) شدند احتياط در اين است که با يکديگر مصالحه و تراضى کنند، حال چه اينکه شخصى ديگر با آنان ارث بر باشد يا نباشد.
(مرتبه سوم ): مرتبه سوم از طبقات ارث عمو و عمه و دائى و خاله ميت است ، مادامى که کسى از طبقه دوم موجود باشد اهل اين طبقه ارث نمى برند.
مساءله 1 - اگر وارث ميت منحصر باشد به عمومه ابوينى او (يعنى برادر و خواهر ابوينى پدر! و يا عمومه پدرى او، تمام ترکه ميت به آنها مى رسد، اگر همه عمو هستند و يا همه عمه هستند مال را بالسويه تقسيم مى کنند، و اما اگر از هر دو جنسند پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند.
مساءله 2 - اگر وارث ميت منحصر باشد به عمومه مادرى ميت (يعنى برادر و خواهر مادرى پدرش ) ترکه ميت همه اش به آنان مى رسد، اگر همه مرد يا زن هستند بطور مساوى بين خود تقسيم مى کنند و اگر از هر دو جنسند احتياط را ترک ننموده با يکديگر مصالحه و تراضى کنند.
مساءله 3 - اگر عمومه ابوينى و يا پدرى ميت با عمومه مادرى او جمع شدند يک ششم از ترکه ميت را به عمومه مادرى ميت مى دهند اگر چنانچه يک نفر باشد (يا عموى مادر ميت و يا عمه مادرى او باشد)، و اگر متعدد و از يک جنس باشند يک ثلث اموال به آنان مى رسد تا بين خود بطور مساوى تقسيم کنند، و اگر از هر دو جنسند رعايت احتياط را نموده با يکديگر مصالحه و تراضى کنند و بقيه اموال (که 6/4 يا 6/5 است ) را به عمومه ابوينى و يا عمومه پدرى ميت مى دهند تا در بين خود اگر مختلفند پسر بخش و دختر بخش و اگر از يک جنسند بطور مساوى تقسيم کنند.
مساءله 4 - اگر وارث ميت منحصر باشد به خئوله (دائى و خاله ) ابوينى و يا پدرى او، اگر يک نفر باشد همه ارث به او مى رسد، و اگر متعدد باشند بطور مساوى بين خود تقسيم مى کنند چه اينکه چند نفر دائى باشند يا چند نفرخاله و يا از هر دو جنس . و حکم در موردى که وارث خئوله مادرى او باشد همين است .
مساءله 5 - اگر خئوله ابوينى و يا پدرى ميت با خئوله مادرى او وارث او باشند، يک ششم از اموال او را به خئوله مادريش مى دهند اگر يک نفر باشد، و اگر متعدد باشند ثلث مال را بين خود تقسيم مى کنند چه از يک جنس باشند و چه مختلف ، و بقيه را به خئوله ابوينى او مى دهند، و اگر نداشت در صورت تعدد بين خود بالسويه تقسيم مى کنند چه از جنس واحد باشند و چه مختلف .
مساءله 6 - اگر عمومه ابوينى و يا پدرى ميت با با خئوله ابوينى و يا پدرى او جمع شوند، يعنى ميت هم آنها را داشته باشد و هم اينها را، يک سوم اموال به خئوله او مى رسد تا در صورت تعدد بالسويه بين خود تقسيم کنند، و دو سوم بعمومه او مى رسد تا اگر متعدد و از نظر جنس مختلف باشند پسر بخش و دختر بخش تقسيم نمايند.
مساءله 7 - اگر عمومه مادرى ميت و خئوله مادرى او جمع شوند ثلث اموال به خئوله مى رسد که در صورت متعدد بودن بالسويه تقسيم مى کنند چه يک جنس باشند و چه مختلف ، و دو ثلث را به عمومه او مى دهند که در صورت تعدد و عدم اختلاف بالسويه و در صورت اختلاف احتياط نموده و با يکديگر مصالحه کنند.
مساءله 8 - اگر عمومه ابوينى و در صورت نبودن آنان عمومه پدرى ميت با خئوله ابوينى و يا اگر نبودند پدرى ميت و نيز با عمومه مادرى ميت جمع شوند، ثلث اموال را به خئوله مى دهند تا در صورت تعدد بالسويه تقسيم کنند چه از يک جنس باشند و چه مختلف ، و از دو ثلث باقيمانده يک ششم را عمومه مادرى او مى دهند البته اگر يک نفر باشد و گرنه ثلث آن را به ايشان مى دهند تا اگر از يک جنسند بالسويه بين خود تقسيم کنند، واگر مختلف باشند با يکديگر صلح نمايند، و باقيمانده از دو ثلث را به عمومه ابوينى و اگر نبودند پدرى او مى دهند که اگر يک نفر است همه را مى برد و اگر متعدد و يک جنسند بالسويه و اگر مختلفند پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند.
مساءله 9 - اگر عمومه ابوينى و اگر نبودند عمومه پدرى ميت با عمومه و خئوله مادرى ميت جمع شوند، ثلث اموال به خئوله مادرى مى رسد که در صورت تعدد بالسويه تقسيم مى کنند چه اينکه همه دائى باشند يا همه خاله و يا مختلف ، و يک ششم از دو ثلث باقيمانده را عمومه مادرى در صورتيکه يک نفر باشند و ثلث آن را در صورتيکه چند نفر باشند مى دهند و آنها اگر عمو و عمه هستند بخاطر رعايت احتياط با يکديگر مصالحه مى کنند، و آنچه بعد از ثلث و سدس در يک صورت و ثلث ديگر در صورت ديگر باقى مى ماند به بقيه ورثه مى دهند و در بين آنان اگر عمو و عمه باشند پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند.
مساءله 10 - اگر عمومه ابوينى و يا پدرى ميت با خئوله ابوينى و يا پدرى او و نيز با خئوله مادرى او جمع شوند، ثلث اموال ميت (يعنى عدد 9 از 27) را به خئوله او مى دهند چه خئوله ابوينى و چه پدرى و چه مادرى ، بدين ترتيب که يک ششم همان ثلث (يعنى 5/1 از 9) و يا ثلث منهاى ثلثش (يعنى 9 منهاى 3) را به خئوله ابوينى و يا خئوله پدرى او مى دهند و آنها به هر حال بالسويه بين خود تقسيم مى کنند. سپس دو ثلث باقى مانده از ترکه را به عمومه ميت مى دهند اگر يک نفر است همه را مى برد و اگر متعددند و همه عمو يا همه عمه هستند بالسويه و اگر مختلفند پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند.
مساءله 11 - اگر خئوله ابوينى ميت و يا خئوله پدرى او با عمه و خئوله مادريش جمع شوند، ثلث ترکه به همه خئوله او مى رسد اگر مادريش يک نفر است سدس آن ثلث را و اگر متعددند ثلث آن ثلث را بطور مساوى بين خود تقسيم مى کنند چه اينکه همه دائى باشند يا همه خاله و يا از هر دو جنس ، و بقيه آن ثلث (که يا ثلث منهاى سدس است و يا ثلث منهاى ثلثش ) را به خئوله ابوينى و يا به خئوله پدرى ميت مى دهند و آنها بالسويه تقسيم مى کنند چه اينکه همه دائى يا همه خاله يا مختلف باشند، و دو ثلث باقى مانده از ترکه به عمومه مادرى ميت مى رسد (چون فرض کرديم که عمومه ابوينى يا پدرى ندارد) اگر يک نفر است همه دو ثلث را مى برد چه عمو باشد و چه عمه و اگر متعدد و مختلف باشند با مصالحه احتياط مى کنند.
مساءله 12 - اگر هر چهار صنف در موردى جمع شوند ثلث اموال ميت را براى خئوله جدا مى کنند، آنگاه ملاحظه مى کنند اگر خئوله مادرى ميت يک نفر است سدس آن را و اگر چند نفرند ثلث آن را مى برند و بين خود بالسويه تقسيم مى کنند گرچه مختلف باشند، و باقيمانده از آن ثلث را خئوله ابوينى يا پدرى ميت مى برند و در هر حال بالسويه بين خود تقسيم مى کنند، از دو ثلث باقيمانده از دو ثلث را به عمومه از طرف پدر و يا از طرف ابوين مى دهند و آنها بين خود بطور مساوى اگر يک جنسند و بطور پسر بخش و دختر بخش اگر مختلفند تقسيم مى کنند.
مساءله 13 - اگر همسر ميت که يا شوهر او هست يا زوجه او با عمومه ابوينى و يا عمومه پدرى او جمع شود نصيب اعلاى خود را مى برد، و بقيه مال را به باقى ورثه مى دهند و آنها بين خود بطور پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند، و اگر آن همسر با خئوله ابوينى و يا پدرى ميت جمع شود نيز همين حکم را دارد با اين تفاوت که در اينجا بقيه اموال در بين خئوله بطور مساوى تقسيم مى شود يعنى خاله ميت بمقدار دائى او مى برد، و همچنين است در جائيکه همسر ميت با خئوله مادرى او جمع شود، و در جائى هم که همسر ميت با عمومه مادرى او وارث او هستند حکم همين است با اين تفاوت که در صورت اختلاف جنس (يعنى وجود عمو و عمه ) در تقسيم سهم الارث بايد احتياط را ترک نکرده با يکديگر مصالحه کنند.
مساءله 14 - اگر همسر ميت که يا شوهر او يا زوجه اوست با عمومه ابوينى اگر ندارد پدرى ميت و عمومه مادرى او جمع شود نصيب بيشتر خود را مى برد، و عمومه مادرى يک ششم از بقيه را اگر يک نفر است و ثلث آن را اگر متعددند مى برند، که اگر همه عمو يا همه عمه اند بالسويه تقسيم مى کنند و اگر مختلفند احتياط قبل را رعايت مى نمايند، و بعد از سهم همسر و يک ششم عمومه مادرى بقيه را عمومه پدرى و يا ابوينى بين خود بطور پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند. و اگر همسر ميت با خئوله ابوينى و يا پدرى و نيز با خئوله مادرى جمع شود، همسر ميت نصيب اعلاى خود را مى برد، و يک ششم از بقيه را يک خاله و يک دائى مادرى و اگر متعدد باشند يک سوم بقيه را مى برند و در بين خود بطور مساوى تقسيم مى کنند چه اينکه همه دائى ميت باشند يا همه خاله و يا هم خاله و هم دائى باشند، و باقيمانده مال را بقيه ورثه يعنى خئوله ابوينى و يا پدرى در بين خود بطور مساوى تقسيم مى کنند چه اينکه همه دائى يا همه خاله يا از هر دو باشند.
مساءله 15 - اگر يکى از زن و شوهر بعد از مرگ ديگرى با عمومه ابوينى و يا پدرى او و خئوله ابوينى يا پدريش جمع شود نصيب اعلاى خود را مى برد، و ثلث مجموع ترکه (قبل از بيرون کردن سهم همسر) را به خئوله مى دهند تا بين خود بطور مساوى تقسيم کنند چه اينکه همه دائى يا خاله يا مختلف باشند، و باقيمانده را به بقيه ورثه مى دهند تا بين خود پسر بخش و دختر بخش تقسيم کنند. و اگر در همين فرض خئوله مادرى بجاى ابوينى و يا پدرى ارث بر باشند باز همسر نصيب اعلاى خود را مى برد و ثلث اصل ترکه را خئوله مادرى بالسويه بين خود تقسيم مى کنند و بقيه را عمومه در بين خود پسر بخش و دختر بخش مى کنند.
مساءله 16 - اگر با يکى از زن و شوهر که از ديگرى ارث مى برد عمومه مادرى و خئوله ابوينى و يا پدرى ارث بر باشند همسر که يا شوهر است يا زن نصيب اعلاى خود را مى برد، و ثلث مجموع ترکه را خئوله در بين خود بالسويه تقسيم مى کنند چه از يک جنس باشند و چه مختلف ، و يک ششم از باقيمانده را در صورت يک نفر بودن و ثلث را در صورت تعدد به عمومه مادرى مى دهند تا آنها در بين خود بالسويه تقسيم کنند البته اگر از يک جنس باشند اما اگر هم عمو باشد و هم عمه با يکديگر مصالحه مى کنند تا احتياط لازم رعايت شده باشد، و مابقى مال را به ورثه مى دهند تا در بين خود پسر بخش و دختر بخش تقسيم کنند، و اگر در همين فرض بجاى خئوله ابوينى و يا پدرى خئوله مادرى وارث باشند بهمان نحوى که قبلا گفته شد تقسيم مى کنند لکن عمومه در تقسيم کردن ارث خود احتياط گذشته را رعايت مى کنند.
مساءله 17 - اگر با همسر ميت که يا زوجه او و يا شوهر اوست عمومه ابوينى و يا پدرى ميت و نيز خئوله ابوينى و يا پدرى او و همچنين عمومه مادرى او وارث او باشند همسر نصيب اعلاى خود را مى برد، و ثلث از اصل ترکه را به خئوله او مى دهند تا در بين خود بطور مساوى تقسيم کنند، و يک ششم از باقيمانده را در صورت يک نفر بودن و يک ثلث را در صورت تعدد به عمومه مادرى او مى دهند تا آنان نيز بين خود بطور مساوى تقسيم کنند و در صورتيکه مختلفند يعنى عمو و عمه باشند احتياط به مصالحه را ترک نکنند، و آنچه مى ماند را به بقيه ورثه يعنى عمومه ابوينى و اگر نبودند عمومه پدرى ميت مى دهند تا آنها بين خود بطور پسر بخش و دختر بخش تقسيم کنند. و اگر با همسر ميت عمومه ابوينى و يا پدرى ميت و هم عمومه مادرى او و خئوله مادريش وارث او باشند همسر نصيب اعلاى خود را مى برد، و ثلث از ترکه را خئوله مادرى بين خود به يکسان تقسيم مى کنند، و يک ششم از بقيه را در صورت انفراد و يک سوم را در صورت تعدد عمومه مادرى او بين خود به يکسان تقسيم مى کنند مگر آنکه هم عمه باشد و هم عمو که در اين صورت احتياط گذشته را رعايت مى کنند، و آنچه باقى مى ماند عمومه ابوينى و يا پدرى بطور پسر بخش و دختر بخش بين خود تقسيم مى کنند.
مساءله 18 - اگر با همسر ميت عمومه ابوينى و يا پدرى و خئوله ابوينى و يا پدرى و خئوله مادرى او جمع شوند همسر ميت نصيب اعلاى خود را مى برد، سپس ثلث اصل ترکه (نه ثلث آنچه بعد از نصيب همسر مى ماند) را به خئوله بدين قرار مى دهند که آن ثلث را شش قسمت نموده در صورت يک نفر بودن يک سدس و در صورت تعدد دو سدس (که مى شود يک ثلث ) را خئوله مادرى بين خود به يکسان تقسيم مى کنند، و باقيمانده از آن يک ثلث (که يا 6/5 است يا 6/4) را خئوله ابوينى و يا پدرى بين خود به يکسان تقسيم مى کنند بطوريکه خاله بمقدار دائى مى برد، و در بقيه ترکه ميت را عمومه او به نحو پسر بخش و دختر بخش بين خود تقسيم مى کنند.
مساءله 19 - اگر با همسر ميت خئوله ابوينى و يا پدرى او نيز خئوله مادريش و عمومه مادريش جمع شوند همسر نصيب اعلاى خود را مى برد، و ثلث اصل ترکه سهم خئوله ميت است بدين قرار که آن را شش قسمت نموده يک سدس آن را در صورت انفراد و يک ثلث آن را در صورت تعدد خئوله مادرى ميت بين خود بطور مساوى تقسيم مى کنند و بين دائى و خاله فرق نمى گذارد، و باقيمانده از آن ثلث (که يا 6/5 است يا 6/4) را ساير خئوله بين خود بطور مساوى تقسيم مى کنند، و بقيه از ترکه به عمومه ميت مى رسد که آنان نيز اگر همه عمو يا عمه هستند بطور مساوى تقسيم مى کنند و اگر مختلفند واجب است مصالحه کنند تا رعايت احتياط شده باشد.
مساءله 20 - اگر با همسر ميت عمومه ابوينى و يا پدرى او و نيز عمومه مادريش و خئوله ابوينى و يا پدرى او و نيز خئوله مادريش جمع شوند همسر نصيب اعلاى خود را مى برد، و ثلث اصل ترکه که سهم خئوله است را به شش قسمت تقسيم نموده يک سدس را در صورت انفراد و دو سدس که همان ثلث است را در صورت تعدد خئوله مادرى مى برند و بطور يکسان بين خود تقسيم مى کنند، و باقيمانده از آن ثلث (که شش قسمت شد) را به ساير خئوله که ابوينى يا پدرى است مى دهند و آنها آنرا در بين خود بطور مساوى تقسيم مى کنند و فرقى بين دائى و خاله نمى گذارند، باقيمانده از اصل ترکه سهم عمومه است بدين قرار که هر چه باشد آن را به شش قسمت تقسيم مى کنند يک قسمت آن را در صورت انفراد و دو قسمت آن را در صورت تعدد به عمومه مادرى مى دهند و عمومه آن را در بين خود بطور مساوى تقسيم مى کنند مگر در جائيکه هم عمو باشد و هم عمه که واجب است احتياط گذشته را رعايت کنند، و باقيمانده از آن شش قسمت را عمومه ابوينى و يا پدرى در بين خود بطور پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى کنند.
مساءله 21 - در مورديکه يک نفر از عمومه ابوينى بر جاى مانده ، مثلا يک عمه و يا يک عموى ابوينى از ميت باقيمانده است ، عمو و عمه هاى پدرت تنها ارث نمى برند، و همچنين مادامى که يک نفر از صنف خئوله ابوينى باقى است خئوله پدرى تنها ارث نمى برد.
(در اينجا تذکر چند نکته لازم است )
اول - مادامى که يکى از عمومه يا خئوله موجود باشد اولاد آنها از ميت ارث نمى برند (چه عمو و عمه ابوينى و چه پدرى و چه مادرى و نيز چه دائى و خاله ابوينى و چه پدرى و چه مادرى ) بنابراين با وجود يک خاله مادرى مثلا فرزندان عمو و عمه ميت و خاله زاده ها و دائى زاده هايش بهيچ وجه ارث نمى برند مگر در يک مورد و آن اين است که عموى پدرى ميت با پسر عموى ابوينى او جمع شود که در خصوص اين مورد ارث را به عمو نمى دهند بلکه به پسر عموى مى دهند البته بشرطيکه با اين فرزند عموى ابوينى عموئى ابوينى و يا عموئى مادرى نباشد و يا عمه اى ابوينى يا پدرى و يا مادرى و نيز دائى و خاله اى ابوينى يا پدرى يا مادرى نباشد، و فرقى نيست بين اينکه عموى پدرى يک نفر باشد يا چند نفر، و نيز فرقى نيست بين اينکه پسر عموى ابوينى يک نفر باشد يا چند نفر که در چنين مواردى ارث را به پسر عمو مى دهند نه بعمو و نه به پسر عموها و پسر عمه ها و دائى ها و خاله ها. و در اين مسئله فرقى نيست بين اينکه همسر ميت (يعنى شوهر اگر ميت زن است و زوجه اگر ميت مرد است ) موجود باشد يا نه ، و اين حکم مخصوص اين مورد است و در غير آن جارى نيست . بله اگر وارث ميتى عمه پدرى او و پسر عموى ابوينى او باشد رعايت احتياط و مصالحه کردن مطلوب است .
دوم - اولاد عمومه و خئوله در صورت نبودن خود آنان و کسى که در درجه آنان است قائم مقام آنها هستند، قاعده کلى اين است که هر کس به ميت نزديکتر باشد هر چند به يک سبب ، مقدم است بر کسى که از او دورتر است هر چند خويشاونديش با ميت به دو سبب باشد، مگر در يک مورد که در مسئله قبلى به آن اشاره شده ، و اولاد عمومه و خئوله آن مقدار ارث مى برند که اگر خود عمومه و خئوله زنده بودند همان قدر را مى بردند.
سوم - منسوبين به مادر ميت در اين طبقه يعنى دائى و خاله چه ابوينى و چه پدرى ، و اولاد آنان همواره ارث ميت را بين خود بالسويه تقسيم مى کنند، خاله همان مقدار مى برد که برادرش مى برد. اما منسوبين به پدر ميت يعنى عمو و عمه و اولاد آنان ارث ميت را پسر بخش و دختر بخش مى برند بله در خصوص عمومه مادرى و اولاد آنان چاره اى جز احتياط و مصالحه نيست .
چهارم - در مورديکه ميت پسر عمو و پسر عمه ابوينى دارد ارث او به پسر عمو و پسر عمه پدرى او نمى رسد، در خئوله نيز حکم همين است لکن با وجود اينکه ميت پسر عمو و يا پسر عمه ابوينى دارد پسر دائى و پسر خاله پدريش در صورت نبودن فرزندان خاله و دائى ابوينى ارث مى برند، همچنانکه با وجود فرزندان خئوله ابوينى اولاد عمومه پدرى با نبودن اولاد از خئوله ابوينى ارث مى برند.
پنجم - اينکه در سابق گفتيم فرزندان عمومه و خئوله قائم مقام آنهايند و اگر اين فرزندان از عمومه متعدد باشند بايد در تقسيم ارث خود عمومه و خئوله را که واسطه بين آنها و ميت هستند زنده فرض کرد بعد ارثى که به خئوله را که واسطه بين آنها و ميت هستند زنده فرض کرد بعد ارثى که به خئوله مى رسد بين دائى ها و خاله ها بطور مساوى تقسيم نمود آنگاه هر مقدار به هر دائى يا خاله مى رسد بين فرزندان آنان بالسويه تقسيم کنند، و سهمى که به عمومه مى رسد بين عموها و عمه ها پسر بخش و دختر بخش تقسيم نموده آنگاه هر مقدار که به هر عمو يا عمه مى رسد بين فرزندانشان پسر بخش و دختر بخش تقسيم کنند، و در اولاد عمومه مادرى احتياط به صلح رعايت شود. اين حکم در موردى که يک واسطه يا چند واسطه باشد فرق نمى کند.
ششم - ارحامى که از حواشى نسب ميت هستند داراى رتبه مى باشند يعنى آنکه به ميت نزديکتر است در ارث بردن رتبه اى مقدم دارد نسبت به آنکه دورتر است ، مثلا عمو و عمه ها و پسر و دختر عمو و عمه خود ميت هر چه هم پائين روند بشرط صدق عرفى (اما در صورتيکه فاصله با ميت آنقدر زياد باشد که عرف نگويد فلانى فلانى پسر عموى فلان ميت است اين تقدم را ندارد) مقدم هستند بر عمو و عمه پدر يا مادر ميت و دائى و خاله پدر يا مادر او. بله اگر از طايفه اول هيچ کس موجود نباشد طايفه دوم قائم مقام آن ها مى شوند و در آنها نيز رعايت تقدم رتبه لازم است ، و اگر از اين طايفه يعنى عمو و عمه و دائى و خاله پدر ميت هم کسى موجود نباشد و از بچه هاى آنان نيز کسى نباشد نوبت مى رسد به عمو و عمه و خاله و دائى جد ميت و جده او، و در صورت نبودن آنها نوبت مى رسد به اولاد آنها که باز رعايت مقدم داشتن آنکه به ميت نزديکتر است لازم مى باشد.
هفتم - اگر براى وارثى دو سبب از اسباب ارث يا سببى براى ارث بيشتر موجود باشد همه آن ارث هاى مکرر و يا بيشتر را مى برد مگر آنکه يک سبب مانع سبب ديگر شود، مثل اينکه يک سبب از سبب ديگر نزديکتر به ميت باشد که در اينصورت ارث از ناحيه مانع را مى برد نه ارث از ناحيه ممنوع را، مثلا اگر زنى شوهرش از دنيا برود و به عقد برادر او در آيد و از او صاحب فرزندى بشود آن فرزند براى فرزند قبلى زن که از شوهر اول داشت هم برادر مادرى است و هم پسر عموى او که اگر يکى از آن دو از دنيا برود ديگرى از جهت برادرى ارث مى برد نه از جهت پسر عموئى . و در اين مسئله فرقى نيست بين اينکه موجب ارث بردن سببى باشد يا نسبى ، بنابراين اگر دو موجب سببى و يا يک موجب سببى و نسبى در موردى جمع شوند اگر يکى از آن دو جهت مانع باشد وارث از همان جهت مانع ارث مى برد نه از جهت ممنوع مثال ديگر آزاد کننده برده و ضامن جريره (18) او است که چون ولاء عتق (19) مقدم و ولاء ضمان جريره و مانع از تاثير آن است وارث بر علت ولاء عتق ارث مى برد نه به علت ضمان جريره ، و اما اگر اين دو علت هيچ يک مانع از تاثير ديگرى نباشد وارث بهر دو جهت ارث مى برد مثل اينکه زنى دختر عموى شوهرش باشد (و شوهر از طبقه اول فرزند و پدر و مادر و از طبقه دوم جد و جده و برادر و خواهر نداشته باشد و از طبقه سوم هم عمو و عمه و دائى و خاله نداشته باشد و وارثتش منحصر به فرزندان آنها باشد) هم ارث همسريش را مى برد و هم ارث عمومت را، و کيفيت ارث در موارد اجتماع همان کيفيت در حال انفراد است و احتياطى که در عموهاى مادرى همه جا گوشزد مى شد در اينجا نيز جارى است .