گفتار در احکام حائض

گفتار در احکام حائض

گفتار در احکام حائض

1 - براى حائض نماز و روزه و طواف و اعتکاف جائز نيست .

2 - هر چيزى که براى محدث (يعنى بى وضو و جنب ) حرام است بر او نيز حرام است پس حائض نمى تواند با بدن و دست خود نام مبارک ( الله ) و نيز اسماء انبياء و ائمه عليهم السلام على الاحوط تماس دهد و همچنين مس خطوط قرآن بتفصيلى که در وضوء گذشت .

3 - آنچه که بر جنب حرام است و آن عبارت است از خواندن سوره هائى که سجده آن ها واجب است و همچنين خواندن بعضى از آن سوره ها و نيز داخل شدن در مسجد الحرام و مسجد النبيى و مکث کردن در ساير مساجد و نهادن چيزى در مساجد بتفصيليکه در احکام جنابت گذشت بر حائض ‍ نيز حرام است چون حائض در همه احکام مانند جنب است .

4 - وطى در جلو او، هم بر او حرام است و هم بر شوهرش و اما بهره گيرى هاى ديگر از قبيل بوسيدن و تفخيذ و امثال آن و حتى بنابر اقوى وطى در عقب او جائز است هرچند که وطى در عقب زن کراهت شديدى دارد و نزديکتر به احتياط آنست که از آن اجتناب شود و همچنين بهره گيرى از بين ناف و زانوى او کراهت دارد.

آنچه که گفتيم بر حائض حرام است در صورتى است که علم وجدانى بحيض بودن خود داشته باشد و يا از راه امارات شرعى از قبيل عادت و تميز و مثل آن بفهمد که حيض است بلکه در جائى هم که محکوم باشد بحيض گرفتن در هفت روز و يا به رجوع بر عادت زنان خويشاوند بايد از اين محرمات اجتناب کند و اما اگر مرد نداند که زن حيض است و در حال جماع بفهمد واجب است کنار بکشد و هم چنين اگر اصلا حيض نبوده و در آن حال حيض شود و اگر زن خبر دهد به اينکه حيض شد و يا حيضش ‍ برطرف شد گفته اش مسموع است پس اگر خبر دهد که حيض است وطيش ‍ بر مرد حرام است و اگر خبر دهد که حيض برطرف شد وطيش جائز است .

مساءله 1 - درحرمت وطى فرقى بين زن دائمه و منقطعه و نيز بين زن آزاد و کنيز نيست .

مساءله 2 - اگر زن از حيض پاک شود براى شوهر جائز است او را وطى کند هرچند که غسل نکرده باشد چيزى که هست وطى قبل از غسل حيض ‍ مکروه است بلکه قبل از شستن فرج نيزکراهت دارد و نزديکتر به احتياط آنستکه قبل از شستن فرج وطى انجام نشود.

اگر زن حائض را وطى کند بنابر احتياط بايد کفاره دهد و کفاره اش در اول حيض يک دينار و در نيمه آن نصف دينار و در آخر ربع دينار است و اما بر خود زن هرچند که راضى به وطى بوده باشد کفاره واجب نيست و وجوب کفاره در صورتى است که هم علم بحيض داشته باشد و هم بداند که وطى در حال حيض حرام است بلکه در صورت جهل هم اگر جاهل مقصر باشد در بعضى از موارد بنابراحتياط واجب مى شود.

مساءله 3 - منظور از اول حيض ثلث اول و منظور از وسط ثلث دوم و منظور از آخر ثلث آخر آن است ، مثلا اگر ايام حيض شش روز باشد هر ثلث آن دو روز مى شود و اگر هفت روز باشد هر ثلث دو روز و يک سوم روز خواهد بود و بهمين ترتيب .

مساءله 4 - اگر باعتقاد اينکه زن حائض است او را وطى کرد و بعد معلوم شد حيض نبوده ويا باعتقاد اينکه حيض نيست او را وطى کرد بعد معلوم شد حيض بوده کفاره بر او واجب نميشود.

مساءله 5 - اگر در حال مقاربت ناگهان زن حيض شود و او کنار نکشد و همچنان ادامه دهد در اينکه آيا کفاره بگردنش مى آيديا نه اشکال است احتياط واجب آنستکه کفاره را بدهد.

مساءله 6 - در کفاره وطى مکلف مى تواند بجاى دينار قيمت آنرا بپردازد و در اين قسمت معيار قيمت زمان پرداختن است نه قيمت زمان وطى .

مساءله 7 - کفاره نامبرده را هم مى تواند به يک مسکين بدهد و هم مى تواند به 3 نفر از مسکينان بدهد.

مساءله 8 - کفاره وطى حائض با تکرار وطى تکرار مى شود البته منظور از اين تکرار اين است که وطى در اوقات مختلف انجام شود، مثلا يک بار در اول حيض و يکبار در وسط و يکبار در آخر آن که در اين صورت بايد يک دينار و سه چهارم دينار کفاره بدهد و همچنين است اگر در وقت واحد يکبار وطى کند و کفاره دهد و بار ديگر نيزوطى کند و امااگر قبل از دادن کفاره وطى اول بار ديگر وطى کند بعضى گفته اند کفاره تکرار نمى شود و احتياط واجب آنستکه آنرا تکرار کند.

پنجم از احکام حيض بطلان طلاق او در حال حيض است بشرطى که دخول به او شده باشد و حامله هم نباشد و شوهر حاضر و يا در حکم حاضر باشد مثل اينکه بتواند به آسانى از حال او باخبر شود.

بنابراين اگر زن بوسيله شوهر اصلا وطى نشده و يا اينکه حامله است و شوهرش غائب و يا بحکم غائب است (مثلا زندانى ) است بطورى که بهيچ وجه نميتواند از حال زن خبر بگيرد آيا حائض است يا نه ، طلاقش صحيح است البته مسئله خصوصيات ديگرى دارد که جاى تعرض آن اينجا نيست .

اگر شوهر غائب باشد و شخصى که در محل حاضر است و مى تواند از حال همسر او خبر بگيرد را وکيل کند که او همسر وى را طلاق دهد آن وکيل نميتواند در حال حيض همسر موکل خود را طلاق دهد.

ششم از احکام حيض اين است که حائض بعد از انقطاع خون و بند آمدن آن بايد براى هر کارى که مشروط بطهارت از حدث اکبر است غسل کند و غسل او از نظر کيفيت و احکام مانند غسل جنابت است با اين تفاوت که با غسل جنابت مى شود نماز خواند ولى با غسل حيض نميشود و زن قبل از غسل و يا بعد از آن بايد براى هر کارى چون نماز که مشروط به طهارت از حدث است وضوء بگيرد بخلاف غسل جنابت که بيانش گذشت و اگر تنها از وضوء معذور باشد بايد براى حيضش غسل کند و براى نمازش تيمم بدل از وضوء بگيرد اگرتنها از غسل معتذر باشد بايد وضوء بگيرد وبدل از غسلش تيمم کند و اگر از هردو معتذر باشد بايد دو بار تيمم کند يکى بدل از وضوء و يکى بدل از غسل .

مساءله 10 - اگر آبى که دارد تنها براى يکى از ايندو عمل کفايت مى کند بنابراحتياط غسل را مقدم بدارد.

مساءله 11 - اگر بدل از غسل تيمم کند و سپس حدثى از او صادر شود تيمم او باطل نمى شود و همچنان اعتبار دارد تا وقتيکه بآب دسترسى پيدا نمود غسل کند ولى نزديکتر به احتياط آنست که بعذ از حدث تيمم را تجديد کند.

هفتم از احکام حيض اين استکه زن حائض روزه هائى را که درايام حيضش ‍ نگرفته واجب است قضا کند چه روزه رمضان و چه روزه هاى واجب ديگر و بنابراقوى نمازهاى واجب غير يوميه مانند نماز آيات و دور رکعت نماز طواف و نمازى که به نذر واجب شده بنابراحتياط بخلاف نمازهاى يوميه که قضاء آنچه در حال حيض نخوانده واجب نيست بلکه زن بعد از داخل شدن وقت نماز و گذشتن مقدارى که مى توانست در آن مقدار از زمان حداقل واجب نماز را بحسب حاليکه دارد انجام دهد و انجام نداد و حيض ‍ شد بايد آن نماز را قضا کند (مثلا در ظهر بمقداريکه او مى توانست بحسب حالى که از نظر کند خواندن و يا تند خواندن يا سلامتى و بيمارى يا سفر وحضر دارد و نيز از نظر تحصيل شرائطى که ندارد بحسب تکليف فعلى اش ‍ که يا وضو است يا غسل يا تيمم از نظر بگذرد و او در اين مقدار وقت نمازش را نخوانده باشد و حيض شود بايد نماز ظهر را قضا کند) بخلاف کسيکه در اول وقت اين مقدار فرصت نداشته که قضاء نماز نامبرده بر او واجب نيست ولى نزديک تر به احتياط آنستکه اگر بمقدار وضو گرفتن و اداء نماز وقت داشته هرچند که به مقدار تحصيل شرائط وقت نداشته آن نماز را قضا کند اگرچه اقوى آنستکه بگوئيم واجب نيست .

مساءله 12 - اگر زن حائض قبل از گذشتن وقت نماز پاک شود در صورتيکه به مقدار تحصيل شرائط وقت دارد بايد نمازش رابه نيت اداء بخواند و اگر نخوانده باشد قضاء آن بر او واجب است بلکه نزديکتر به احتياط آنستکه اگر براى بيش از تحصيل يکى از شرائط يعنى طهارت و درک يک رکعت نماز وقت داشته و نخوانده آن نماز راقضاء کندهرچند که اقوى واجب نبودن قضا است .

مساءله 13 - اگر گمان برد به اينکه وقت براى درک يک رکعت نماز داراى شرائط ندارد و بهمين جهت آنرا ترک کرد بعد معلوم شد وقت داشته قضاء آن نماز واجب است .

مساءله 14 - اگر درآخر روز پاک شود و از وقت بمقدار چهاررکعت نماز در عصرو دو رکعت در سفر را درک کند تنها بايد نماز عصر بخواند و ظهر از او ساقط است نه اداء آن واجب است و نه قضاءش و اما اگر در حضر مقدار پنج رکعت نماز و در سفر مقدارسه رکعت نماز از وقت را درک کند هر دو نماز بر او واجب است و اگر ترک کرده قضاء آنها را بايد به جاى آورد و اما مغرب و عشاء اگر از آخر شب کمتر از مقدار پنج رکعت در حضر و يا چهار رکعت در سفر را درک کند واجب است بر او تنها خصوص عشاء را اداء کند و اما مغرب اداءش و قضاءش از او ساقط است .

مساءله 15 - اگر معتقد باشد باينکه براى هر دو نماز وقت دارد و هر دو را به نيت اداء خواند بعد معلوم شد وقت نداشته و وظيفه اش خواندن نماز دوم به تنهائى بوده نمازش درست است و چيزى بر عهده اش نيست و همچنين است اگر تنها نماز دوم را آورده باشد بعد معلوم شود وقت تنگ بوده و اما اگر در اينحال هر دو نماز را ترک کند بايد نماز دوم را قضاء نمايد و اگر باعتقاد اينکه وقت تنگ است تنها دومى را بخواند بعد معلوم شود وقت براى هر دو باقى بوده نماز دومش صحيح است و واجب الهى اولى را بعد از آن در وقت اداء و در خارج وقت قضاء کند.

مساءله 16 - براى حائض مستحب است که در وقت هر نمازى پنبه را عوض ‍ کند و وضوء بگيرد و به مقدار نماز خواندن رو به قبله بنشيند و ذکر خداى تعالى بگويد و براى او چند چيز مکروه است يکى خضاب بستن با حناء و غير آن و يکى خواندن قرآن هرچند کمتر از هفت آيه باشد و يکى قرآن با خود داشتن هرچند که باو روکش و غلاف باشد و يکى دست کشيدن بحاشيه و مابين سطرهاى قرآن .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

شرط سوم استمرار قصد است

No image

شرط پنجم

No image

شرط ششم

No image

شرط هفتم

پر بازدیدترین ها

No image

فصل در استحاضه

No image

شرط ششم

No image

شرط پنجم

Powered by TayaCMS