فصل پانزدهم : نماز خوف

فصل پانزدهم : نماز خوف

فصل پانزدهم : نماز خوف

«نماز خوف» در سفرِ شرعى، قصر است، و در حضر، قصر است در صورتى که به جماعت ادا شود، و اگر فرادى ادا شد، مشهور، قصر بودن آن است و آن اظهر است.و اظهر لزوم ارتباط خوف به قصر و اتمام است؛ پس اگر فرقى نيست بين آنها در حال اشتغال به نماز در محل خوف به مناسباتى، حال آن، حالِ سفر در تعيّن قصر مطلقا نيست.چنانکه اظهر ثبوت حکم است براى زنها در صورت ثبوت موضوع که خوف خاصّ، مؤثّر در قصر و اتمام باشد و بدون آنها با مردها ضرورى باشد.

جماعت در نماز خوف

و در صورت اداى آن به جماعت، مى تواند با طايفه اى يک نماز و با طايفه اى اعاده نماز اوّل نمايد، و حکايت شده که اين نماز «بطن النخل» است که حضرت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ به جا آورده آن را در آن.و مى تواند نماز «ذات الرّقاع» را به جا آورد در صورتى که عدوّ، در غير جهت قبله از خلف آن يا يمين يا يسارِ آن باشد، يا آن که در جهت قبله، قابل رؤيت در وقت هجوم آنها نباشد، تا بتوانند در حال اشتغال به نماز مقاومت نمايند.و احتياط، موافقِ با اعتبارِ اين شرط است در اختيار اين طريقه؛ و در صورتى که احتمال هجوم به سبب قوّت دشمن باشد بر همه مقاتلين، يا بعض آنها، اگر چه از بعض دشمن باشد؛ وگرنه خوف، مسوّغ اين طريقه نيست.و در صورتى که در مسلمين کثرتى که قابل دو فرقه شدن و کفايت يک فرقه در حال اشتغال فرقه ديگر به نماز، باشد؛ وگرنه متعيّن است غير اين طريقه، مثل فرادى، يا جماعت به طريقه متقدمه.

و اما اعتبار عدم احتياج به تفريقِ به ازيدِ از دو فرقه، پس معلوم نيست؛ و اظهر عدم اعتبار است در صورت عدمِ استلزامِ انتظار، محو صورت نماز را، پس مى تواند نماز سه رکعتى را با هر طايفه از طوايف ثلاثه، يک رکعت به جماعت به جا آورد و بعد منتظر باشد، مثل انتظارِ با فرقه دوّم در نماز دو رکعتى؛ و همچنين در چهار رکعتى، چهار فرقه نمايد.

کيفيّت نماز «ذات الرقاع»

و کيفيّت نماز «ذات الرقاع» اين است که يک طايفه، يک رکعت نماز را با امام به جماعت به جا مى آورند در نماز دو رکعتى، و بعد از تمام يک رکعت، رکعت دوّم را اگر قصد انفراد نکردند بعد از قيام امام، يا به بعد از سجودهاى او، خودشان به قصد امر فعلىّ ـ بنا بر احوط در اين قصد ـ به جا مى آورند و نماز را تمام مى کنند و بعد از تسليم مى روند به جاى فرقه ديگر در مقابل دشمن و آن فرقه مى آيند و به امام اقتدا مى نمايند، و رکعت دوّم امام، رکعت اوّلِ ايشان مى شود و امام در حال تشهّد، مشغولِ به آن مى نشيند تا ملحق شوند فرقه دوّم بعد از تمام رکعتِ دوّمِ خودشان به امام، و امام تشهد را با ايشان تمام کرده و سلام نماز مى دهد.و مى تواند بعد از تشهّد، منتظر بشود و مشغول ذکر باشد و با آنها سلام بگويد؛ و مى تواند قبل از تشهّد، مشغول ذکر باشد و با آنها تشهد و سلام بگويد؛ و مى تواند امام، ترک انتظار نموده و تشهد و سلام خود را انجام دهد و مأمومين رکعت دوّمِ خودشان را فرادى انجام دهند.

و امام، مخيّر است در حال انتظارِ طايفه دوّم، بين قرائت و انتظار در آن، با مراعات ترکِ سکوتِ طويل و تطويل آن؛ و دور نيست [ که ] اصلح، قرائت باشد در صورت لحوقِ طايفه دوّم به جماعت در آن رکعت.

افتراق نماز خوف با نماز در حال امن

و افتراق اين نماز از نمازِ در حال امن، در انفراد قهرى يا اختيارى، جوازى يا وجوبىِ طايفه اوّل است؛ و در انتظار امام است براى اتمام طايفه دوّم تا با آنها تشهد و سلام بگويد بنا بر عدم جواز در غير اين نماز، و گذشت آنچه مربوط به آن است و در ائتمام قائم به قاعد است بنا بر ارتباط منع با مورد، و اظهر عدم ارتباط است.

کيفيّت نماز خوف در مغرب

و در نماز مغرب مخيّر است امام بين اين که با فرقه اولى، يک رکعت به جماعت و با فرقه دوّم، دو رکعت به جماعت به جا آورد، يا به عکس. و در ساير وظايف، حکمِ نماز دو رکعتى اجرا مى شود.لازم نيست مساوات بين دو طايفه در عدد، و همچنين تعدّد در هر طايفه لازم نيست؛ پس اگر غرض، حاصل شد به حراست يک نفر، کافى است. و اختلاف بين دو فرقه در وحدت و تعدّد جايز است.

سهو در نماز خوف

سهوِ در اين نماز در حال جماعت با اشتراک در رکعات، حکم ندارد از حيث شک ؛ و سهوِ موجبِ سجدتين از مأموم، موردِ تحمّل امام نيست و از امام، موردِ متابعت مأموم نيست.

اخذ سلاح در نماز خوف

اخذ سلاح در حال نماز لازم است، چنانکه در حال حراست، لازم است.و در صورت مزاحمتِ حملِ سلاح با افعال نماز و عدم امکان نماز تامّ به نحو انفراد در غير محل خوف، ترجيح مى دهد اهمّ را به مثل: «شدّت خوف» و «نزديکى دشمن» و نماز را بدون افعال مزاحمه حفظ نفس، تمام مى کند يا با ابدال آنها، اگر بدل دارند.و اقرب، تعيينِ مقدار محمول، به مناسبت مقام است، نه [ اين که ] مطلقا حمل همه آنها لازم است، و نه [ اين که ] مطلقا يک سلاح، کافى است؛ بلکه آنچه لازمِ حفظِ در مورد خاصّ است، لازم است حمل آن.و هم چنان که اخذ سلاح، واجب است، اخذ آلات دفاع از لباس و غير آن [ نيز [ لازم است، و در مزاحمت با افعال نماز، رعايتِ اهميّتِ مثلِ حمل سلاح مى شود.

تعبديّت اخذ سلاح

اظهر، تعبديّتِ حمل سلاح و آلات دفاع است در حال نماز، نه شرطيّت براى صحّت آن، پس نماز بدون حمل، صحيح است، اگر چه غيرِ حامل آن، آثم است، مانند قبل و بعد از نماز. و در محمول اگر نجاستى باشد، جايز است حمل آن اگر ممّا تتمّ فيه الصلاة نباشد؛ وگرنه جواز آن، موقوف به ضرورت و عدم اندفاع خوف بدون حمل و عدم امکان نماز فرادى در غير محل خوف است، اگر چه ملبوسِ فعلى، يا متعدّى به بدن و ثوب نباشد نجاست آن بنا بر احوط، و همچنين است در تقييد به عدم امکانِ انفراد اگر چه با حمل سلاح باشد، يا در کنار صف بودن در صورتى که سِلاح، موذىِ غير باشد.

نماز عُسفان

و اما نماز «عُسفان» به فتواى «شيخ» و اتباع او و حکايت او بدون سند از حضرت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ پس احوط عدم اختيار آن است با اندفاع خوف به مثل نماز فرادى، يا به نحوى که مستلزم نماز مخالفِ قاعده نباشد.و طريقه آن، ائتمام دو صف و متابعت آنها است تا سجود، و حراست صف دوّم است اهل صفِ اوّل را در سجدتين؛ و به عکسِ اين، در رکعت دوّم بعد از انتقال صفِ دوّم به جاى صف اوّل.و اظهر کفايت از اين ترتيب است اگر به سبب ازيديّتِ صفوف از دو صف، هر صفى جز يک سجده را، تارکِ متابعتِ در آن و مشغولِ حراست ديگران نباشند اگر مستلزم فعل کثير به سبب مزيد انتقال نباشد به جهت رعايت اتّصال در يکى از هر صف مثلاً؛ و اختيار تخلّف در غير رکن، بر تخلف در آن مقدّم است.و معتبر است در اين کيفيّت، که دشمن، در جهت قبله باشد و نتواند از راهى غيرِ معلوم، حمله نمايد، و امور آنها آشکار بر اهل نماز باشد، و بتوانند نمازگزارها حراست نمايند به طريقه مذکوره، و ممکن است افتراق به دو صف، چنانکه در اين طريقه مذکور شد.

نماز شدّت خوف (مطارده)

و در نماز «مطارده» و شدّت خوف که با هيچ يک از طرق متقدّمه حتى فرادى، نمى توانند اداى قصر با کيفيّات مذکوره نمايند، تکبير و مابعد آن را به هر صورت که ممکن باشد، ادا نمايند، و تکبيرة الاحرام را با امکان، با استقبال به جا مى آورند و با امکان، مستمرِّ بر استقبال مى شود و با امکان، رکوع و سجود را بعد از نزول به جا مى آورند؛ و با عدم امکان، در حال رکوب اگر چه به سجود بر زين اسب باشد با رعايتِ بودنش از چيزهايى که سجده بر آن صحيح است با وضع بر آن؛ و با عدم امکان، سجده بر زين مى نمايد اگر چه سجده ندارد؛ و با عدم امکان، با ايماى به سر با اخفضيّتِ سجود از رکوع و هکذا رعايتِ اَجزا و ابدال آنها به ترتيب با استقبال ممکن يا بدون آن با عدم امکان به جا مى آورد.و با عدم تمکّن از تطهّر به آب، تيمّم به خاک، و با عدم امکان، با غبارِ آنچه بر اسب است و [ يا ] آنچه غبار دارد، به جا مى آورد.و اگر شديدتر شد امر قتال و تمکّن از سجود و رکوع نداشتند، تکبير و ايما براى رکوع و سجود با سر مى کنند؛ و اگر ممکن نشد، با چشم کافى است؛ و اگر آن هم ممکن نشد، ساقط است رکوع و سجود، و فقط بعد از تکبيرة الاحرام، براى هر يک رکعت، تسبيحات اربعه را به ترتيب معهود در نماز مختار اگر قرائت ممکن نشد، به جا مى آورد. و آنچه ممکن است از اذکارِ رکوع و سجود در وقت تعذّر آنها و تعذّر ايما يا تمکّن از آنها يا ايماى بدل از آنها به جاى آورد؛ و قرائت، ساقط نمى شود. و همچنين هر رکعتى، حکم خودش را دارد از حيث امکان اصل، يا عدم امکانِ غيرِ بدل.

و اگر از تمام تسبيح معهود، متمکّن نشد، تکبير و هر چه از آن ممکن است مى گويد بدل قرائتِ يک رکعت؛ و در فرض مذکور، احوط، مواظبت بر تشهد و تسليم است با امکان مثل تکبيرة الاحرام که بدل رکعت، بدل آن نمى شود.و شک در رکعت، مبطل است اگر چه منشأ آن، شک در تسبيح باشد.و جماعت با شروط آن ـ که از آن جمله، عدم تقدّم بر امام و عدم حايل و بُعد مخصوص است ـ مشروع است در رکعات تسبيح، و تحمّل، در تسبيح نيست که بدل از مجموع قرائت و رکوع و سجود باشد، و اختلاف در جهت قبله به جهت ضرورت، ضرر به جماعتِ در اين جا ندارد.

حصول يا کشف امن در نماز و بعد از نماز

اگر نماز را با ايما يا تسبيح به جا آورد و در اثنا، امن حاصل شد به طورى که مى تواند رکوع و سجود به جا آورد، بقيّه را تمام از حيث کيفيّت به نحو نماز غير خائف به جا مى آورد؛ و اگر اصل خوف زايل شد، اتمام مى نمايد در مقابل تقصير؛ و همچنين است عکس در امن مبدل به خوف شديد در اثنا؛ و استيناف اصل نماز در دو صورت، لازم نيست.اگر با خيالِ دشمن يا اقبال او، نماز خوف يا شدّت خوف را به جا آورد، بعد معلوم شد که منشأ آن، خيال بوده، احوط اعاده نماز است، خصوصاً در صورتِ تقصيرِ در فحص از موضوع، يا عقلايى نبودن خوف.

نماز خائف از درنده و سيل

اگر خائفِ از «درنده ها» «و دزدها» و «سيل» و نحو آن باشد، مثل خوف از هجوم اعدا، قصرِ در کيفيّت مى نمايد. و اگر تخفيف، مطلوب است، مثل زمان مقاتله و تأثير دارد قصرِ کميّت، در زوال منشأ خوف، تقصير در عددهم مى نمايد؛ و در جميع احوال، مراعات اتيانِ به وظيفه اصليّه با قدرت و عدم خوف از ناحيه آن مى نمايد، چنانکه گذشت در خوف از اعدا. و از اين مطلب، حکم نماز در محاربه با دشمنهاى غير دينى در موارد جواز دفاع با تأثير قصرِ در کميّت يا کيفيّت در تخلّص، معلوم مى شود. و دور نيست عدم اختصاص احکام مذکوره، به خوفِ تلفِ نفس و عِرض، و جريانش در خوف بر مال فى الجمله.و احوط ترک «نماز جمعه» است در حال خوف به غير طريقه سوّم که نماز «عُسفان» بود به جهت نقل و تعدّد در يک مکان در اوّلى و بقاى امام بدون عدد به انتظار طايفه دوّم در نماز و انتفاى خطبه براى غير طايفه اوّل در دوّم از سه طريقه.

مبادرت در نماز خوف

جايز است نماز خوف،به هرطريق ازطرق مذکوره با يأسِ از تمکّن تا آخر وقت؛و امّا با علم به تمکّن و نماز آمِن تا آخر وقت، احوط ترک مبادرت است؛و با احتمالِ زوالِ خوف در وقت، اظهر جواز مبادرت و احوط تأخير است،و همچنين است حال نماز در شدّت خوف.و امّا طريقه اوّل که نماز «ذات النّخل» است،پس در هيچ حال، مانعى ندارد در غير«نماز جمعه»، چنانکه گذشت.

نماز غريق

[ شخصِ ] «موتحل» (در گل افتاده) و «غريق» و «حريق» و امثال ايشان، هر چه ممکن است از کيفيّات نماز مختار، به جا مى آورد، و غير ممکن، ساقط است، مگر آن که بدل داشته باشد، مثل تسبيح از قرائت و ايماى به سر از رکوع و سجود؛ و دور نيست جواز قصر، در صورت رجاى نجات با قصر، نه با تمام يا اقربيّت قصر به نجات، چنانچه در جميع اسباب خوف، مذکور شد. واللّه العالم والحمد للّه والصّلاة على محمّد و آله الاطهار.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

مقدمه

No image

فصل دهم : نماز جمعه

No image

احکام جماعت

No image

فصل دوازدهم : نماز قضا

No image

فصل سیزدهم : نماز جماعت

Powered by TayaCMS