فصل هشتـم : احکام شک و سهو و خلل

فصل هشتـم : احکام شک و سهو و خلل

فصل هشتـم : احکام شک و سهو و خلل

1 . اگر عارض شد يکى از شکوک و ندانست حکم آن را، پس اگر وقت، وسعتِ غير اتمام با جهل را ندارد، اتمام بر مظنون و بعد از آن، به مشکوک مى نمايد و بعد اگر موافقت ظاهر نشد، قضا مى نمايد.و اگر وسعت دارد، مى تواند قطع نمايد و عمل به وظيفه، بعد از تعلّم نمايد و مى تواند اتمام به رجا نمايد، بعد اگر مخالفت معلوم شد، اعاده يا قضا نمايد و اگر موافقت معلوم شد، اکتفا مى نمايد.

شک در نمازهاى دو رکعتى

شک در عددِ رکعتِ نماز واجبِ دو رکعتى ـ چه متعلّق به نقيصه از واجب باشد يا به زياده ـ موجب اعاده نماز است، مانند «صبح» و «نماز قصرى» و «نماز عيدين» در صورت وجوب و «نماز کسوف» و «نماز جمعه واجبه».

عدم وجوب ادامه تروّى

و احوط رعايت استقرار شک است به تروّى، [ و ] آيا واجب است ادامه تروّى تا از نماز خارج شود به فصل طويل، يا جايز است قطع؟ اظهر عدم وجوب ادامه تروّى است و عدم جواز فعل نمازى است مگر به رجاى وظيفه؛ و بر تقدير علم و انکشاف مطابقت، اظهر صحّت است با اتيان به رجاى وظيفه.

حکم نمازهاى دو رکعتى غير از يوميّه

و در اطلاق حکم، در واجبِ بالعارض، مثل نافله منذوره، يا مستحبِّ بالعارض، مثل معاده براى جماعت يا براى احتياط، يا نماز عيدين و جمعه يا نيابتى تبرّعى، تامّل است، و احوط اتمام با عمل شک و اعاده واجب است.و در مواضع تخيير، بعد از اکمال دو رکعت، پس اگر به قصدِ قصر خوانده، احوط عدم اکتفا به آن است با شک و اگر به قصدِ اتمام خوانده، احوط عدم عدول و ابطال است.و شک در رکوع در نماز آيات، حکم شک در رکعت را ندارد، چنانچه گذشت، مگر در صورت استلزام مثل شک در خامس و سادس.

شک در نماز مغرب

و شک در رکعات نماز مغرب، مثل شکِّ در نماز واجبِ دو رکعتى است و موجب اعاده نماز است با تفصيلى که در شک در نماز دو رکعتى گذشت.

شک در خواندن نماز

اگر شک کرد در فعل نماز، پس اگر در وقت باشد، اتيان نمايد، و اگر در خارج وقت باشد، اعتنا نمى نمايد، و بر او قضا نيست چه يک نماز باشد يا دو نماز. و ظنّ در اين جا، به حکم شک است، مگر آن که اطمينانى باشد، و خواهد آمد حکم ظنّ در مقدار فوائت.

اگر در نماز عصر يا بعد از آن، شک کند که ظهر را خوانده بود يا نه

و اگر شک کرد بعد از علمِ به آن که نماز عصر را خوانده است، در اين که نماز ظهر را هم خوانده بوده يا نه، اظهر جواز بنا بر خواندن ظهر است، و احوط اتيان به ظهر است در وقت مشترک؛ و اگر در وقت مختصِّ به عصر اين شک واقع شد، همچنين اظهر، جواز بنا به فعل ظهر است.و اگر در وقت اختصاصى به عصر، عالم يا شاکّ بود در فعل نماز عصر و شاکِّ در فعل نماز ظهر هم بود، نماز عصر را به جا مى آورد؛ و شک بالنسبه به نماز ظهر، شکِّ بعد از وقت است؛ و همچنين در صورت بقاى مقدار يک رکعت، با شک در عصر، به جا مى آورد آن را و با علم به آن و شک در ظهر، اعتنا نمى نمايد. اگر شک در فعلِ ظهر نمايد در اثناى نماز عصر در وقت مشترک، پس اظهر جواز بنا بر فعل ظهر و عدم وجوب عدول است، بلکه جواز عدول، محلّ تأمّل است.

و احوط در جميع صورِ بنا بر فعل ظهر و اتمام عصر، اتيان به ظهر است اگر چه قضا باشد.و مثل شک در ظهر در اثناى عصر است، شک در وضو يا غسل در اثناى نماز، در حکم به جواز بنا بر حصول طهارت که از محلّ شرعى آن تجاوز کرده است.

شک بعد از محلّ و بعد از فراغ

اگر شک کند در فعل چيزى از افعال نماز، پس اگر داخل در فعل ديگر نشده باشد، به جا مى آورد مشکوک را، مثل شک در اذان قبل از اقامه و در اقامه قبل از تکبير، و شک در تکبير قبل از شروع در قرائت، و شک در قرائت قبل از دخول در رکوع، و شک در رکوع قبل از دخول در سجود اگر چه بعد از هوىّ براى سجود باشد بنا بر احوط.و اگر منتقل شده از مشکوک و داخل در غير شده، مثل مذکورات بعد از شروع در فعل متأخّر به نحوى که خواهد آمد، اعتنا به شک نمى نمايد اگر چه مشکوک از ارکان و از دو رکعت اول باشد، و فرقى در غير، بين واجب و مستحبّ نيست.و از موارد عدم اعتنا است، شکِ در حمد در حال اشتغال به سوره، بلکه در آيات و کلمات هر سوره با اشتغال به متأخّر؛ و امّا شک در سجود در حال نهوض قبل از قيام، محلّ احتياط است، و احتمالِ رجوع قائم است، بلکه رجوع، اظهر است در شک در سجود قبل از استواى جلوس و يا قبل از تحقّق قيام؛ و امّا بعد از قيام، پس اعتنا نمى کند، چنانکه اشاره شد.

و شک در رکوع در حال هوىِّ به سجود، پس محلّ احتياط است، و عدم اعتنا در دخولِ در مطلقِ غير، محتمل است اگر چه در خبر، اين دو فرع، به عکس هم محکوم است و احتمال فرق به عدم رجوع، در اين جا قائم است.و همچنين شک در تحقّق انتصاب از رکوع در حال هوىّ براى سجود، يا در حال جلوس براى سجود، مورد احتياط است.و شک در نيّت بعد از تحقّق تکبير، اعتنا به آن نمى نمايد. و شک در تسليم بعد از دخول در مستحبّات بعد از آن مثل تعقيب، يا در منافيات کاشفه از فراغ، مورد اعتنا نيست، و احوط در صورت دوّم فى الجمله، اعاده است.

و همچنين مأموم با بودنِ او به هيئت مُصلّى به انصات قرائت امام و وضع يدين بر فخذين، اعتنا به شک در تکبيرة الاحرام نمى کند، مثل منفرد بعد از دخول در قرائت.

تلافى مشکوک، رجاءً

اظهر، جواز احتياط است به تلافى مشکوک بعد از دخول در غير به رجاى مطلوبيّت با عدم محذور ديگر، و اگر منکشف شد عدم حاجت، احوطِ فى الجمله، اعاده نماز است؛ و در صورتى که آنچه را به جا آورده مثل اذکارِ قربيّه باشد، ضررى ندارد، پس منفىّ، رخصت است نه عزيمت، بنا بر اظهر.

شک در صحت و فساد

شک در صحّت و فساد، مورد اعتنا نيست اگر چه در محلّ باشد، مثل شک در وجود بعد از انتقال.

شک در نماز اضطرارى

در نماز مضطرّ با تحقّق غيريّت واقعيّه، حکمِ نماز مختار ـ که عدم اعتنا است ـ جارى است، و با توقّف غيريّت به قصد، اشکال است، مثل جلوس بدل قيام و جلوس بين سجدتين. و احتياط در تدارک است در آنچه تدارک آن مضرّ نيست، وگرنه اعاده نماز بعد از اتمام آن با تدارک به رجاى وظيفه مى شود.

شک در سجود، در حال قيام با تذکرِ نسيان تشهد

اگر شک در سجود، در حال قيام کرد، بعد متذکّرِ نسيان تشهد شد، آيا تدارک مى کند سجود را؟ و همچنين اگر در حال قيام، متذکّر نسيان تشهد شد و نشست، پس شک در سجود کرد، آيا تدارک مى کند يا نه؟ اظهر تدارک است به سبب انکشاف آن که خروج، سهوى بوده و دليل شکِّ بعد از خروج، منصرف از آن است، و مقتضاى قاعده، تدارک مشکوک است مادام [ که ] الامکان.

ترتيب اثر يا عدم ترتيب اثر بر شک

اگر شاکّ، در محلّ به جا آورد مشکوک را، يا آن که منتقِل به جا نياورد مشکوک را، بعد متذکّرِ عدمِ حاجت در اوّل، و حاجتِ در دوّم شد، اعاده نماز ندارد در غير ارکان، و تلافى، در صورت دوّم مى کند مادام [ که ] در رکن ديگر داخل نشده.

انقلاب شک

اگر شک کرد بين دو و چهار، و بعد از سلام، منقلب شد به شک بين سه و چهار، يا آن که شک بين دو و سه و چهار کرد، و بعد از نماز، منقلب به شک بين سه و چهار شد، احوط، عملِ شک دوّم است. و اگر شک بين دو و چهار کرد، و بعد از سلام، منقلب به شک بين دو و سه شد، ضميمه مى نمايد با تمام عملِ شک دو و سه، سجودِ سهو را براى سلام در غير محلّ.

اگر شک بين دو و سه کرد و بنا بر سه گذاشت و قبل از رکوعِ رکعت ديگر شک کرد بين سه بنائى ـ نه واقعى ـ و چهار، منقلب مى شود به شک بين دو و سه و چهار، و عمل آن را انجام مى دهد با سجود سهو براى زيادتيها.اگر شک کرد بين دو و سه و رکعت چهارم را به جا آورد، بعد يقين کرد که در حين حدوثِ شک ، سه رکعت به جا نياورده بوده، لکن مردّد بين دو رکعت در آن زمان و يک رکعت بوده، شک او به حسب حال فعلى، بين دو و سه است [ که ] بايد عمل آن را از حال به جا بياورد.

شک شخص عاجز از قيام

کسى که عاجز از قيام باشد و عارض شد براى او يکى از شکوک، ظاهر اين است که رکعت قيامى على التّعيين، جلوسى مى شود، و جلوسى به حال خود است؛ و قيامىِ على التّخيير، متعيّن مى شود در جلوس که عِدْل آن است. و اگر متجدّد شد قدرت، در احتياط، مخيّر است بين [ يک ] رکعت قيامى و دو رکعت جلوسى؛ پس در شک بين دو و سه و شک بين سه و چهار، دو رکعتِ جلوسى، وظيفه او است؛ و در شک بين دو و سه و چهار، چهار رکعت با فاصله جلوسى وظيفه او است، و احوط اعاده نماز است در صورت عجز مستمرّ در صورت اوّل.

عدم جواز قطع نماز در شک صحيح

جايز نيست در شکوک صحيحه، قطع نماز و استيناف، به حسب تکليف، بلى اگر قطع کرد، معصيت کرده و نماز مستأنف صحيح است.

حکم غفلت از شکِ باطل

در شکوک باطله، اگر غافل از شک شد و اتمام کرد، بعد معلوم شد موافقت با واقع، اظهر صحّت نماز است.

شک در صحّت و دو فرع ديگر

شک در صحّت، موردِ اصالة الصّحه و قاعده فراغ است، و تفصيلِ دخولِ در غير و عدم، در آن جارى نيست، پس شک در صحّت تکبيرة الاحرام قبل از قرائت، اعاده ندارد.بعد از تحقّق داعى، شک در نيّتِ اخطارى، بعد از تکبير يا در اثناى آن، محلّ اعتنا نيست، و قبل از شروع، اخطار مى نمايد بنا بر وجوب آن.شک در ذکر رکوع، يا سجود، يا طمأنينه در حال ذکر، يا وضع بر اعضاى سبعه با تحقّق سجود اگر بعد از فوات محلّ نسيانى به رفع رأس باشد، مورد اعتنا نيست.

ترديد در قصد فريضه يا نافله

اگر شک کند در اين که به قصد فريضه داخل شده يا نافله، پس اگر داعى معلوم باشد، کشف مى شود فعل و عنوان او با داعى از قِبل کشفِ علّت از معلول؛ و غلطِ در معلول، اثر ندارد، بلکه ممکن است اکتفا به داعى، و قصد خلافِ ناشى از غلط، نه تجدّد رأى که احتمال آن مفروض نيست، بى اثر است؛ و اگر داعى؛ معلوم نباشد، احوط اتمام بر آنچه قصد کرده است اجمالاً و اعاده نماز فريضه است.

شک در قصد ظهر يا عصر يا ادا و قضا

و اگر شک کند در قصد ظهر يا عصر با يقين به عدم اتيان به ظهر سابقاً، يا شک در اتيان آن، پس در وقت مختص به ظهر يا مشترک، قصد ظهر مى نمايد و اتمام مى نمايد؛ و در وقت مختصّ به عصر در صورتى که قصد امر فعلى داشته بدون تقييد به عنوان، بلکه مجرّد تطبيق در مقصود، قصد عصر مى نمايد و اتمام مى کند.و اگر يقين به فعل ظهر سابقاً داشته: پس با قصدِ امر فعلى و خطأ در تطبيق با قصد عصر، تمام مى نمايد، چه در وقتِ مشترک باشد يا مختصِّ به عصر؛ وگرنه صحّتش با عدول احتمالى، قابل منع است.و اگر بعد از نماز شک کند در قصد ظهر يا عصر، چهار رکعت به قصد مافى الذّمه به جا مى آورد، و برى ء الذّمه از [ هر ] دو فريضه مى شود؛ و اگر شک کند بعد از نماز، در فريضه و نافله، به جا مى آورد فريضه را که شک در تحقّق آن دارد.و اگر در اثنا، شکِّ در ادا و قضا نمايد و به ملاحظه داعى، کشف يکى از آنها ننمايد، احتياطاً اتمامِ به مقصود اجمالى و اتيان به ادا و قضا مى نمايد، و همچنين در اتيان در صورت شک بعد از نماز.

شک در دو رکعت اوّل رباعيّه

شک در دو رکعت اوّل از رباعيّه، موجب بطلان نماز است، بلکه بايد دو رکعت، احراز شود (و خواهد آمد که احرازِ ظنّى، کافى است)، و در جريان حکم مذکور در نافله منذوره ـ مثل «صلات اعرابى» ـ تأمّل است، مثلِ تأمّل در نافله دو رکعتى منذوره در ترتيب حکم نفل يا فرض، يا عمل به قواعد و رفع يد از دليلِ عدم سهو در نافله و دليل اعاده با شک در دو رکعتى يا دو رکعت اوّل؛ و احتياط در دو مورد مذکور، ترک نشود؛ و همچنين در بطلان صورت شک در عدد رکعات با عدم محفوظيّت دو رکعت اوّل، بلکه اين فرع، از جزئيّات مسأله سابقه است.بعد از اکمال دو رکعت با يقين، اگر شک در زيادتى نمايد، نماز صحيح است.و صورتهاى شکِّ در زيادتى با تساوى دو احتمال، عبارت است از آنچه اشاره به آن مى شود، ان شاء اللّه تعالى.

شک بين دو و سه

از آنها شک بين دو رکعت و سه رکعت است، [ که ] بنابر اکثر مى گذارد و با يک رکعت ديگر نماز را تمام مى نمايد، و بعد از سلام، نماز احتياط که عبارت از يک رکعت ايستاده يا دو رکعت نشسته است، به جا مى آورد به نحو تخيير، اگر چه اختيارِ اوّل احوط است.و اظهر اناطه احراز رکعتين و تحقّق اکمال سجدتين، به رفع رأس از سجده ثانيه است، و قبل از آن، شک، مبطل است و بعد از آن، معتبر است.

شک بين سه و چهار

و از آن جمله شک بين سه و چهار رکعت است، در هر حال، که نمى شود مگر بعد از احراز دو رکعت، [ که ] بنا بر چهار مى گذارد و بعد از اتمام نماز و سلام، يک رکعت ايستاده، يا دو رکعت نشسته نماز احتياط، به جا مى آورد به نحو تخيير.و اگرشک بين سه و چهار، قبل از رکوع باشد و متذکّر نسيان يک سجده از رکعت سابقه شد، اظهر بطلان نماز است، به جهت عدم احراز رکعتين تأمّتين، به خلاف ما بعد از رکوع که اظهر صحّت و بنا بر چهار است، چنانچه گذشت.

شک بين دو و چهار

اگر شک کرد در اين که دو رکعت به جا آورده يا چهار رکعت، بنا بر چهار گذاشته و نماز را تمام مى نمايد و بعد از سلام، دو رکعت نماز احتياط ايستاده به جا مى آورد که در آنها «فاتحة الکتاب» مى خواند، و دور نيست استحباب دو سجده سهو بعد از نماز احتياط.

شک بين دو و سه و چهار

اگر شک کند بين دو و سه و چهار بعد از احراز دو رکعت تمام، بنا بر چهار مى گذارد، و بعد از سلام نماز، دو رکعت ايستاده و دو رکعت نشسته نمازهاى احتياط به جا مى آورد با فاصله سلام بين دو نماز احتياط، و با تعيين آنچه ذکر شد با ترتيب مذکور بنا بر احوط.

شک بين «چهار و پنچ» و «چهار و شش»

اگر شک کند بين چهارم و پنجم بعد از رفع رأس از سجده اخيره، تشهد و سلام به جا مى آورد و دو سجده سهو بعد از نماز به جا مى آورد؛ و اگر شک مذکور، بعد از فراغ از رکوعِ رکعت مشکوکه و قبل از رفع رأسِ از سجده اخيره واقع شد، احوط، بطلان نماز است به عدم اکتفا، و صحّت و لزوم اتمامِ مشکوک، محتمل است، پس احوط، اتمام و اعاده است. و احوط ضميمه دو سجده سهو است به اتمام.و همچنين در صورت شک بين چهار و شش در مابين رکوع و رفع رأس از سجده اخيره رکعت مشکوکه، احتياط مذکور عمل شود؛ و در صورت وقوع شکِ مذکور بعد از رفع رأس، احتياط در سجده سهو بعد از سلام و اعاده نماز است.و اگر شک بين چهار و پنج، قبل از تحقّق رکوع در رکعت مشکوکه باشد، اظهر رجوع شک است به شک بين سه و چهار در رکعت سابقه، و علاج، به هدم قيام و تشهد و سلام و اتيان به نماز احتياطِ مذکورِ در آن شک است. و احوط، اضافه سجود سهو است براى زيادتيهاى بعد از رفع رأس از رکعت سابقه قبل از هدم قيام.

شک بين سه و پنج

و اگر شک بين سه و پنج، قبل از رکوع باشد، راجع به شک بين دو و چهار در رکعت سابقه مى شود، و عملِ آن شک را به نحو متقدّم به جا مى آورد با ضميمه سجود سهو براى زيادتيها.

و اگر شک مذکور، بعد از رکوع باشد، احوط اتمام رکعت و نماز به اضافه يک رکعت است، و پس از سلام، اعاده نماز است. و همچنين احتياط، به اتمام نماز و اعاده نماز است در شک بين دو و پنج بعد از رفع رأس از سجده اخيره که با آن احراز دو رکعت مى شود. و همچنين شک بين سه و چهار و پنج قبل از رکوع رکعتِ مشکوکه، راجع مى شود به شکّ بين دو و سه و چهار در رکعت سابقه، که هدم قيام نموده و بعد از سلام نماز، عمل آن شک را به جا مى آورد با سجود سهو براى زيادتى ها و قيام بيجا، و در غير اين صورت ـ مثل شک بعد از رکوع در رکعت مشکوکه ـ پس از اتمام نماز، احتياط، به تکميل چهار رکعت يقينى در داخل نماز و سلام نماز و اعاده نماز، مى نمايد.

شک بين پنج و شش

و در شکّ بين پنج و شش بعد از اکمال سجدتين ـ على اىّ حال ـ بطلان محقّق است؛ و در حال قيام با هدمِ قيام، عملِ شکّ چهار و پنج مى شود با سجود سهو براى زيادتى ها.و در صورت مقابل بودن احتمال شش، با احتمالى که قابل تصحيح است به بنا بر يقين به تحقّق، احوط اعاده نماز بعد از اتمام آن به تکميل اقلّ احتمالى است.

قاعده اى براى بعضى شکوک

و بالجمله در غير صور منصوصه که مذکور شد، احتياط در بنا بر اقلِّ متيقن الوجود و تکميل نماز بر آن تقدير و اعاده نماز است با ضمّ سجود سهو در صورت زيادتى هاى يقينيّه که به جا آورده در نماز اولّ.و در صورتى که به علاج و معامله شک در رکعت سابقه، قابل رجوع به منصوص است، متعيّن است آن عمل با ضميمه سجود سهو براى زيادتى ها و قيام بيجا.و در ساير صور که مطرّد در صورت وقوع شک بعد از رکوع رکعت مشکوکه است: پس ملاحظه شود آنچه ذکر شد در مثل شک بين دو و پنج، و بين سه و پنج، و شک بين دو و سه و پنج، و شک بين دو و چهار و پنج، و شک بين دو و سه و چهار و پنج، و شک بين سه و چهار و پنج، و شکّى که طرفِ اکثرش، احتمالِ شش رکعت باشد.و رعايت احتمالِ اکثرِ مبطل، به اعاده و اقلِّ صحيح، به تکميل و اتمام با سجود سهو اگر سببش محقّق باشد، به احتياطِ متقدّم، مى شود؛ و احتمال رعايت اکثرى که قابل بنا است در غير موارد نصّ و موارد رجوع و هدم ـ چنانچه گذشت ـ ضعيف است جدّاً.

فرض عدم احراز رکعتين

و در شک بين سه و چهار در حال قيام و قبل از رکوع: اگر يقين به ترک سجده در رکعت سابقه ـ يعنى ثانيه بعد از رجوع ـ نمايد، نماز باطل مى شود بنا بر اظهر، زيرا احراز رکعتين تماماً نکرده است؛ و همچنين در شک بين سه و پنج، يا سه و چهار و پنج در حال قيام قبل از رکوع با يقين مذکور به ترک سجده از رکعت سابقه.و در شکوک صحيحه که معتبر است در آنها اکمال سجدتين: اگر شک در اکمال کرد قبل از انتقال از محلّ، مثل حال جلوس قبل از تشهد يا قيام، نماز باطل مى شود به واسطه محکوميّت به عدم اکمال شرعاً بر تقدير صحّت؛ و اگر بعد از دخول در غير مشکوک باشد، صحيح است به واسطه محکوميت به تحقّق مشکوک.

اعتبار ظن در تمامى رکعاتِ همه نمازها

ظنّ در اخيرتين از رباعيّه در هر مرتبه باشد و به هر چيز از زياده يا نقصانِ رکعت، تعلّق بگيرد، ابتدايى باشد يا بعد از شک، با تروّى باشد يا بدون آن، به منزله علم است در تصحيح و ابطال و در عدم لزوم نماز احتياط و سجود سهو، و اظهر تعميم حکم به اعتبار ظنّ است در رکعات، به اوّلتين از رباعيّه، و به ثنائيّه و ثلاثيّه، و لازم در همه اين مذکورات، اعتبارِ اعمّ از يقين و آنچه به منزله يقين است.

اعتبار ظن در افعال نماز مطلقا

و اظهر تعميم اعتبار ظنّ است در افعال، چه به وجود تعلّق بگيرد چه به عدم، به مصحِّح يا به مبطل، به رکن يا غير رکن، در محلّ شک يا نسيان يا خارج از محلّ آنها، پس تدارک مى کند با ظنّ به عدمِ فعلِ واجب با بقاى محلّ تدارک، و باطل مى شود نماز با خروج محلّ تدارک در رکن.و تدارک لازم نيست مطلقا در صورت تعلّق به فعلِ هر فعلى که باشد، اگر چه احتياط در اعاده است فى الجمله، چنانچه لازم نيست احتياط در امورى که مبطل نيست فعل يقينى آنها.

نماز احتياط و تخلّلِ منافى

جايز نيست ترک «نماز احتياط» و اعاده اصل نماز اگر چه با تحقّقِ قربت در معاده ـ مثل آن که بعد از ابطال باشد ـ مُبرئ ذمّه است، و بايد بدون تأخير، مبادرت به نماز احتياط نمايد، به نحوى که در صورت احتياج، اخلالى به نماز از فصل طويل و منافيات ديگر حاصل نشود؛ و اگر بعد از سلام و قبل از نماز احتياط، منافى به جا آورد، بعد معلوم شد تماميّت اصل نماز، لازم نيست به جا آوردن نماز احتياط، بلکه جايز نيست چنانکه معلوم شد، اگر چه معلوم نشود تماميّت اصل به جهت منافى.

کيفيّت نماز احتياط

و نماز احتياط بايد بعد از سلام و نيّت و تکبيرة الاحرام، واقع بشود مطابق با مجبور در نيّت و خصوصيّات آن و در جهت قبله و نيابت و اصالت و ادا و قضا به نحوى که در مجبور لازم است، لکن در جابر، اين خصوصيّات قصديّه، تقديرى است نه جزمى، پس قصد امر واقعىّ فعلىّ جزمى، کافى است؛ و جميع امور معتبره در مشترک بين نافله و فريضه و مختصّه به فريضه يا نافله، در اين نماز، معتبر است.و اظهر تعيّن فاتحه است در نماز احتياط، و احوط اخفات آن حتى در بسمله بر تقدير اخفات در قرائت تخييريّه، و عدم زياده بر فاتحه است، يعنى زيادتى سوره و قنوت.

نحوه جبران نقص

و با نماز احتياط، جبران مى شود نقصِ محتمل در فريضه، حتى اگر در وقت، معلوم شد نقصان فريضه به قدرى که قابل مجبوريّت به نماز احتياط است.و فرقى نيست بين معلوميّتِ جابريّتِ نماز احتياطِ اوّل، يا با نماز احتياط دوّم در صورت تعدّد، در تحقّق جبران مذکور. و اگر معلوم شد نقصان نماز و جابريّت خصوص احتياطى که در اثناى آن، متذکّر نقص شده، اظهر جابريّت و کفايت اتمام نماز احتياط است به نحوى که از حال به بعد جابريّت آن محفوظ باشد.

کم و زيادى رکن در نماز احتياط

زيادتى رکن يا نقص آن اگر چه سهواً باشد، مبطل نماز احتياط است و احوط در صورتى که سهواً ابطال نموده باشد، ضميمه اعاده نماز احتياط است با اعاده اصل نماز.

معلوميّت نقص در اثنا

و اظهر عدم تعيّن فاتحه است بعد از معلوميّت نقص در اثنا، قبل از اتمام آن، اگر چه احوط، اختيار آن است. و بعد از تحقّقِ جبرانِ نقصِ معلوم به نماز احتياط اوّل، لازم نيست اتمام دو احتياط به اتيان نماز احتياط دوم که معلوم شده عدم احتياج به آن.

معلوميّت نقص در مخالف در کيفيّت

و در مخالفِ در کيفيّت، مثل تذکّر نقصِ رکعت در اثناى نماز احتياطِ جلوسى، چه آن که مسبوق به دو رکعت قيامى بشود، مثل شک بين دو و سه و چهار، يا نشود، مثل شک بين سه و چهار ـ احوط عدم اکتفا به اتمام نماز احتياط جلوسى است، چه آن که تذکّر قبل از رکوع باشد يا بعد از آن، بلکه بعد از اتمام نماز احتياط، نماز را اعاده مى نمايد احتياطاً، و احوط از آن، تبديل رکعت جلوس قبل از رکوع رکعت اوّل در صورت تذکّر قبل از رکوع رکعت اوّل، به يک رکعت قيام و اتمام نماز و اعاده اصل نماز است.

معلوميّت نقص در مخالف در کميّت

و امّا مخالفِ در کميّت، مثل تذکّر سه رکعت، در اثناى نمازِ احتياطِ دو رکعتى، پس اگر قبل از رکوع رکعت دوّم، متذکّر شد، هدمِ قيام نموده و تشهد و سلام نماز مى دهد و نماز با آن تمام مى شود بنا بر اظهر. و اگر داخل رکوع رکعت ثانيه شده بعد متذکّر شود، احتياط باطل است، و حکم تذکّر نقص بعد از نماز، جارى است؛ و احوط در اين فرض، اعاده است بعد از اتمام بر طبق تذکّر با عدم اعتنا به آنچه به جا آورده است.و اگر متذکّر نقصِ دو رکعت شد در اثناى نماز احتياطِ يک رکعتى، اتمام رکعت احتياطِ قيامى به يک رکعت قيامى ديگر و جريان حکم تذکّر نقص در اين جا با اغتفار زيادتى تکبيرة الاحرام و تشهد و تسليم اگر واقع شده است، خالى از وجه نيست، اگر چه احوط پس از اتمام به صورت مذکوره، اعاده اصل نماز است.و اگر در شک بين سه و چهار، بنا بر چهار گذاشت و يک رکعت نماز احتياط به جا آورد، بعد متذکّر نقص دو رکعت شد، اظهر الحاق يک رکعت قيامى ديگر است به آن، و احوط پس از اتمام، اعاده نماز است؛ و اگر متذکّر تمام شد در اثناى احتياط، محکوم به حکم نافله است در حرمت قطع و عدم آن، و جايز است ترک آن در صورت سبق تذکّر بر شروع.

رعايت احکام جزئيّت در نماز احتياط

مقتضاى مستفاد از ادلّه از احتياط بودنِ اين نماز مفصول، اين است که در غير جهات معلومه، رعايت جزئيّت بشود و گرنه از احتياط، خارج مى شود؛ پس احتياط حاصل نمى شود با تخلّلِ مبطل عمدى عمداً، مثل کلام، يا مبطل مطلق مطلقا، مثل حدث، پس اعاده مى نمايد اصل نماز را با تخلّل اينها، مگر اين که منکشف شود تماميّتِ اصل قبل از اعاده. و از لوازم جزئيّت، وجوبِ مبادرت و موالاتِ بين احتياط و اَصل است، نه آن که وجوب، تعبّدى و نفسى است.

شک در نماز احتياط

اگر شک کرد در فعل نماز احتياط بعد از وقت، يا بعد از دخول در فعل ديگر، يا بعد از منافى، يا فصل طويل، بنا بر اتيان مى گذارد، و گرنه بنا بر عدم مى گذارد و به جا مى آورد نماز احتياط را بنا بر احوط؛ و اظهر عدم التفات است، چنانکه در تفصيل نفى سهو در سهو خواهد آمد، و همچنين شک در رکعات و افعال نماز احتياط، چنانکه خواهد آمد در مسأله اى که به آن اشاره شد.

اعتبار عدم تخلل منافى در اجزاى منسيه

امّا اجزاى منسيّه متدارکه ـ مثل سجود و تشهد ـ پس احوط اعتبار عدم تخلّل منافى مطلق ـ مثل حدث و فصل طويل ـ بين سلام و قضاى آنها است، و احوط اعاده نماز است بعد از قضاى آنها با تخلّل منافى مذکور.

خواندن نماز، بين فريضه و نماز احتياط و...

اگر مشغول به نمازى شد قبل از نماز احتياط يا قضاى تشهد و سجده بنا بر احتياط متقدّم از بطلان به تخلّل منافى که فصل طويل از آن است: پس اظهر صحّت نماز دوّم است مترتّباً بر عصيان نهى از قطع که مقتضاى احتياطِ متقدّم است؛ و احوط، اتيان به نماز احتياط يا قضاى مذکور است، بعد از نماز دوّم، و اعاده نماز اوّل است، بعد از آن.و فرقى در مذکور، بين عمد و سهو نيست، مگر آن که اگر نماز دوّم مترتّب بر اوّل باشد؛ پس در صورت عمد، صحيح نمى شود، به خلاف سهو در وقت صالح براى دوّم.و همچنين در صورت عدم ترتّب، صحيح است نماز دوّم حتى در عمد، و در صورت سهو در شروع در مترتّبه، عدول به احتياط در سابق، خالى از وجه نيست اگر چه احتياط، در اعاده اصل نماز است با اين عدول.

عدم کفايت اعاده اصل نماز، از تکميل نماز با نماز احتياط

احوط عدم اکتفا به اعاده اصل نماز است، از تکميل آن با نماز احتياط يا قضاى منسىّ، بلکه چون اعاده منافى است، احوط اتيان به نماز سوّم است بعد از فراغ از دوّم، چه آن که اعاده نماز اوّل عمدى بوده، يا سهوى.

مصادفت نماز احتياط با ضيق وقت فريضه

و اگر احتياط ظهر، مصادفِ ضيق وقت شد، مزاحم آن مى شود اگر يک رکعت براى عصر باقى مى ماند، وگرنه نماز عصر را مى خواند و نماز ظهر، به فعل منافى، باطل مى شود و قضاى آن لازم است، چنانچه گذشت.

و اگر در اثناى احتياط، عالم به ضيق وقت شد، قطع مى نمايد و مشغول به نماز عصر ـ که يک رکعت آن را در وقت ادراک مى نمايد ـ مى شود و محلِّ عدول نيست بنابر اظهر.

لزوم اتيان احتياط و قضاى جزء، حتى بعد از وقت

و اگر در عصر ـ مثلاً ـ احتياطى يا قضائى، لازم شد، در صورت خروج وقت، بعد از فراغ از نماز عصر، به جا مى آورد بعد از نماز، و خروج وقت، مانع از صحّت احتياط يا قضا نمى شود، و در صورت اداى يک رکعت از وقت عصر، مجموع نماز و توابع، ادا مى شود.

و احوط ترتيب قضا است به حسب فوت، و فائتِ سابق را مقدّم در قضا مـى دارد. و امّا بـا رکعات احتياط، پس احـوط تـاخير قضاى منسىّ، از رکعات احتياط است.

شک در شک

بعد از نماز، اگر شک در شکِّ در نماز و سببِ احتياط بعد از نماز کرد، اعتنا نمى نمايد و بر او احتياطى نيست، مثل شک در موجب قضا بعد از نماز، و همچنين [ به ] شک بعد از نماز، در اين که واقعِ در رکعت سوم، شک تکليف آور يا ظنّ غير موجب تکليف بوده، اعتنا نمى نمايد و نماز صحيح است.و همچنين [ به ] شک در اثناى در شک در فعل سابق، مثل شک در حال قيام در شک در سجود سابقاً [ اعتنا نمى نمايد ]؛ بلکه فعلاً اگر شاکّ است در سجود، التفات نمى کند به جهت دخول در غير و اگر عالم به شک سابق و شاک در عمل به شک به فعل سجود بوده باشد، اعتنا نمى کند اگر فعلاً هم شاکّ باشد؛و اگر عالم يا ظانّ به عدم سجود باشد، تدارک مى کند.

علم و ظن به ترک سجود در قيام

و اگر عالم بود به ترک عمدى سجود ـ مثلاً ـ در حال قيام، باطل است نماز در صورت عمد در قيام صلاتى بيجا.و اگر علم به ترک سهوى سجود ـ مثلاً ـ حاصل شد در حال قيام، تدارک مى کند تا عدم دخول در رکن ديگر، و همچنين ظنّ به ترک سهوى سجود بنا بر مختار، وگرنه صحيح است نماز اگر فائت، رکن نباشد.

حکم عدم عمل به مقتضاى شک

و اگر علم حاصل کرد به عدم عملِ به مقتضاى شک از روى عمد، باطل مى شود نماز به نحو مقدّم، و اگر سهواً عمل نکرده باشد، تدارک مى کند با بقاى محلّ، و با خروج از محلّ تدارک به دخول در رکن، صحيح است نماز، مگر آن که فائت، رکن باشد که محلِّ احتياط، به اعاده نماز است.

شک در شکِ در عدد رکعات يا جزء

و اگر شک در شک در عدد رکعات داشت، مثل آن که شک داشت که در جلوس سابقِ بر اين جلوس، شاکّ بين دو و چهار بوده، تا نمازش باطل باشد يا نه، اعتنا نمى کند به شکِّ مشکوک؛ و اعتبار، به شکِ فعلى است. اگر شکِّ فعلى داشت، عمل بر طبق آن مى نمايد، و در صورت ظنّ به چنين شکّى که مفروض شد، احوط بلکه اظهر، بطلان نماز است [ زيرا [که ظنِّ به مبطل ظاهرى، به منزله علمِ به آن است، و علم به آن، در حکم علم به مبطل واقعى است. و اگر شک کرد در حال تشهد در سجود و در شکّ قبل از تشهد در سجود، اظهر تدارک شک است از اين جهت که نمى داند شک، حادث بعد از خروج از محلّ شده است، نه از آن جهت که شکِّ در شک مورد اعتنا است.و اگر شک کرد در اين که سابقاً شک بين دو و سه يا سه و چهار کرده بود: پس فعلاً اگر شاکّ است به هر شکّى، عمل به آن مى کند؛ و اگر شاکّ نيست، عمل به يقين يا ظنّ خودش مى کند، و تفصيل اين فرع، از فروع سابقه معلوم مى شود. آنچه ذکر شد در فروع شکّ در شک بود.

شک در سهو

و امّا شکّ در سهو، پس عبرت، به حال فعلى است. [ و ] اگر شکّ در ترک جزئى سهواً کرد، بعد از دخول در جزء ديگر، اعتنا نمى کند، و قبل از خروج از محلّ مشکوک، تدارک مى کند، مثل شکّ در سجود يا تشهد بعد از قيام، يا در سجود در حال تشهّد.

علم به سهو و ندانستن محل آن

و اگر عالم به سهو بود و جاهل به محلّ آن، مثل آن که بداند سهو از سجود کرده، لکن نداند از چه رکعت بوده: پس اگر علم و شکّ، بعد از فراغ باشد، واجب است قضاى سجده؛ و اگر در اثنا باشد با بقاى محلّ تدارک در يک تقدير، احوط تدارک آن مشکوک فعلاً با قضاى محتمل ديگر، بعد از نماز است.و اگر در حال قيام، شک کرد در سهو از سجود در يکى از دو رکعتهاى گذشته، با علم به سهو، احوط تدارک ممکن التّدارک و قضاى محتمل ديگر و اعاده نماز است.و اگر عالم بود به ترک سجده اى يا قرائتى بعد از نماز، يا بعد از امکان تدارک يکى از آنها در نماز، احوط قضاى سجده و سجده سهو است، وگرنه تدارک مى کند آنچه را که در محلّ فعلى آن است، و اعتنا نمى کند به آنچه مورد قاعده تجاوز است به دخول در غير؛ و اگر هر دو، مورد قاعده است، با امکان تدارک، احوط تدارکِ هر دو در نماز و اعاده نماز است، مگر آن که قرائت را به قصد قربت فعليّه و قرآنيّتِ بى محذور به جا آورد، کـه محتمل است عدم لزوم اعاده نماز، و سجود سهو براى زيادتى ها به جا مى آورد. و اگر شک کند در ترک سجده يا تشهد سهواً، با علم به يکى از آنها بعد از سلام نماز، احتياطاً قضاى هر دو و اعاده اصل نماز مى نمايد؛ و اگر در اثنا و با وجود محلّ تدارک باشد ـ مثل شکّ در ترک سجود، يا تشهد در حال جلوس از همان رکعت ـ احتياطاً هر دو را به جا مى آورد و اعاده نماز مى نمايد؛ و همچنين در صورت عدم دخول در رکن ديگر، مثل آن که در حال قيامِ قبل از رکوع، اين علم و شکّ باشد؛ و اگر در محلّ تشهد و خارج از محلّ سجود باشد ـ مثل آن که تشهد فعلى و سجود در رکعت سابقه باشد ـ اکتفا به فعل تشهد بنمايد.

علم اجمالى به ترک سجده يا رکوع

و اگر بعد از نماز، يقين کرد به ترک سجده يا رکوعى سهواً، احوط اعاده نماز است بعد از قضاى سجده، و همچنين در صورت علم و شک در اثنا با دخول در رکن ديگر؛ و اگر محلّ تدارک سجده باقى باشد، اتيان به سجده مى نمايد، مثل آن که در حال جلوس يا بعد از قيام و قبل از رکوع بعد باشد، و احوط اعاده نماز است.

علم اجمالى به ترک رکوع يا قرائت

اگر شک نمايد در اين که متروکِ سهوى، رکوع است يا قرائت، احوط اعاده نماز است بعد [ از ] اتيان به سجده سهو براى ترک قرائت، و همچنين در صورت شک بعد از خروج هر دو از قابليّت تدارک به دخول در رکن ديگر.و امّا با بقاى محلّ تدارک براى يکى، اظهر، اکتفا به فعل ممکن التّدارک است، مگر در صورتى که قاعده تجاوز در هر دو جارى باشد، که احتياطاً ممکن التّدارک را به جا مى آورد و اعاده نماز مى نمايد.

شک در نماز احتياط، و شک در سجده سهو

و شک در «نماز احتياط»، در عدد رکعاتش و در افعال آن، مورد اعتنا نيست اگر چه در محلّ باشد بنا بر اظهر، و بنا بر صحيح مى گذارد در شک در رکعات؛ و همچنين در اصل فعل آن؛ و همچنين در «سجود سهو»، در فعل آن، و در کيفيّت آن و در کيفيّت ذکر رکوع و طمأنينه آن در محلّ بنا بر اظهر، و احتياط مناسب در محلّ آن است.و اگر شک کرد بعد از نماز که احتياطِ لازم، يک رکعت است يا دو رکعت، احتياطاً هر دو را به جا مى آورد و اعاده نماز مى نمايد؛ و محتمل است اکتفا به يکى از دو طرف شک با اعاده در تحقّق احتياط؛ چنانکه محتمل است اکتفا به فعل دو طرف شکّ بدون اعاده، و احوط آن است که اوّلاً ذکر شد.اگر شک کند در سجده سهو که دو عدد به جا آورده يا يک عدد، بنا بر دو مى گذارد اگر چه قبل از تشهد آن باشد؛ و اگر شکّ کند که دو عدد به جا آورده يا سه عدد، بنا بر دو مى گذارد؛ و همچنين شکّ در ذکر و طمأنينه آن، مورد اعتنا نيست اگر چه قبل از رفع رأس باشد.

و شکّ در اصل فعل آن، مورد احتياط است.تدارکهاى در اثناى نماز براى سهوِ شکّى يا سهوِ غفلتى، و همچنين تشهد فراموش شده، و سجده فراموش شده که بعد از نماز، قضا مى شود، در جريان حکم سهو [ در آنها [که عدم اعتنا است، تأمّل است، احتياط مناسب، ترک نشود.

بعض فروض شک در سجده

اگر سهو از سجده کرد [ و ] در حال تشهّد، متذکّر شد و فراموش کرد عود را تا بعد از قيام، مادام [ که ] رکوع نکرده عود مى کند، و بعد از رکوع اگر متذکّر شد، قضا مى کند بعد از نماز.

و اگر منسىّ رکن باشد و در رکن ديگر داخل شد و متذکّر شد، نماز باطل است.و اگر شکّ کرد در سجده در حال جلوس، پس از آن سهو و غفلت نمود و برخاست بعد متذکّر شد، پس اظهر جريان حکمِ شکِّ در محلّ است که حادثِ در محلّ بوده است، پس به جا مى آورد سجده را.و اگر بعد از اعتقادِ نسيان سجده، سهواً برخاست [ و ] پس از قيام، شکِّ در فوت سجده يا در تدارک سجده نمود، عمل بر طبق شکِّ فعلى بعد از تجاوز مى نمايد و اعتنا به شکّ نمى نمايد بنا بر اظهر.

حکم سهو در نماز احتياط و سجده سهو

و نسيان در سجود سهو در نقص يا زياده يا فعل واجب در آنها [ را ] اگر در محلّ متذکّر شود، تدارک مى کند؛ و اگر بعد از سلام، متذکّر شد، اعاده سجدتين مى نمايد بنا بر احوط.و احوط در رکعات احتياط بعد از اتمام آنها به نحو محتمل با عدم حکم براى سهو و شکّ در آنها، اعاده اصل نماز است، از آن جهت که معامله اصل نماز با رکعات احتياط در زياده و نقيصه سهوى در رکن و غير آن و در شکّ در عدد رکعات و در اصل فعل و در افعال قبل از تجاوز و بعد از آن با اجراى نفى سهو به معناى اعمّ از شک و غير آن در سهو، يعنى در موجب شک يا اعمّ، تأمّل است؛ پس موافق قاعده عمل مى شود، مگر آن که مسلّم باشد در مواردى، عمل بر خلاف آن، چنانکه اشاره به بعض از دو قسم شد.و در موجبات سجود سهو در رکعات احتياط، اظهر عدم وجوب سجود سهو است.

شک بعد از فراغ و بعد از وقت و شکوک متعاقبه

مذکور شد از شکوکى که اعتنا به آن نمى شود، شکِّ بعد از تجاوز است، و از آن جمله، شک بعد از فراغ است در صورت احتمال صحّت در يک طرف شکِّ، و ذکر مى شود شک بعد از وقت. و در تعاقب شکوک مختلفه يا شکّ و ظنّ، عمل بر طبق متأخّر مى نمايد.

شک امام و مأموم

اعتبار ندارد شکِّ امام و مأموم، و هر کدام رجوع به ديگرى مى نمايد، و امام رجوع مى کند به مأموم اگر چه يکى باشد و آن يک، زن باشد، يا فاسق باشد، يا طفل مميّز بنا بر شرعيّت عبادتش.

فرقى نيست بين حصول ظنِّ فعلى براى رجوع کننده و عدم آن؛ و [ آيا ] در صورت مخالفت ظنّ شخصى با اِخبارِ حافظِ از امام و مأموم، اعتبار به ظنّ است يا به اِخبار؟ محلّ تأمّل است، احوط عمل به آن است که موافق قاعده شکّ در رکعات است. و اظهر عدم فرق در جواز رجوع شاکّ، بين متيقّن و ظانّ است، و فحص، لازم نيست؛ و رجوع ظانّ، به غير خودش، اگر چه متيقّن باشد، محلّ اشکال است، چنانچه گذشت.و هر کدام از امام و مأموم [ که ] يقين دارد، رجوع به غير خودش نمى کند؛ و اگر هر دو شاکّ باشند به شک متّحد، هر دو، به حکمِ آن شک، عمل مى کنند بدون رجوع به جهت توافق در وظيفه ظاهريّه.و در صورتى که شکّها متغاير باشند و رابطه اى بين آنها نباشد، هر کدام عمل به شک خود مى نمايد و منفرد مى شود.

فرض وجود رابطه بين شک امام و مأموم

و در صورتى که رابطه بين دو شک باشد: آيا رجوع به رابطه بنمايند؛ مثلاً اگر امام شاکّ بين دو و سه و مأموم بين سه و چهار باشد، رجوع به سه نمايند و اتمام با يک رکعت نمايند؛ و همچنين در ساير اقسام و موارد به واسطه رجوع هر کدام به يقين ديگرى از جهتى؟ پس خالى از وجه نيست اگر چه احتياط فى الجمله در اعاده نماز است در صورت رجوع و بقاى ائتمام يا عمل هر کدام به شک خودش با انفراد.و اگر امام شک کند بين دو و سه، و بعض مأمومين بين سه و چهار، و بعض ديگر بين سه و پنج، بنا به رابطه مذکوره، همه رجوع به سه مى نمايند.و اگر امام و بعض مأمومين، شاکّ بين دو و سه بودند و بعض ديگر بين سه و چهار، ممکن است بگوييم عمل امام و موافقين او، به احتياط [ مى شود ] و رجوعِ مخالفين، به يقين امام به عدم رابعه [ مى شود ] و ثمره در بنا و احتياط بعد از اتمام، ظاهر مى شود. و اگر در فرض مذکور بعضِ مخالف، ذاکر و حافظ باشد، رجوع امام به متذکّر و رجوع مأمومينِ موافقين به امام، خالى از وجه نيست، و احتياط به اعاده است بعد از عمل مذکور.

رجوع امام و مأموم در افعال

و عموم حکم بر رجوع هر يک از امام و مأموم به ديگرى به افعال ـ مثل رکعات ـ خالى از وجه نيست به جهت عموم و اولويّتِ از متيقّن که رکعت باشد.

صورت حصول ظنّ براى امام و مأموم

و در صورت ظنّ هر دو و عدم انقلاب، رجوعى نيست، بلکه در صورت اختلاف، هر کدام عمل به ظنّ خودش مى کند و از محلّ افتراق، منفرد مى شوند، و احوط اعاده نماز است در صورت اشتراک صورى و افتراق قصدى با ائتمام تا محلّ افتراق صورى در بعض صور، يا انفراد از حين اطّلاع به اختلاف ظنّها بنا بر جواز انفراد به اين گونه حوادث.

سهو امام و مأموم

در احکام سهو (به معنى مقابل شکّ) اگر مختصّ به امام باشد، حال امام، حال منفرد است در آنها به تفصيلى که گذشت و به مأموم مربوط نيست بنا بر اظهر و اشهر، يا مشهور.

و بر تقدير ارتباط، در صورتى مقبول است که مأموم، يقين به موجبِ سهو از امام داشته باشد که متابعت در سجود سهو مى نمايد.و همچنين سهو مختصّ به مأموم، مؤثّر در احکام آن است براى مأموم، مثل صورت انفراد او، و بر او است قضاى سجده بعد از نماز در صورت نسيان، و احوط وجوب سجده سهو است بر او بعد از نماز در صورت اختصاص به ايجاد سبب، و همچنين قضاى تشهد فراموش شده.و اگر مشترک باشد سهو به معنى مذکور بين امام و مأموم، عمل مى کنند هر دو به موجب آن و سجده سهو به جا مى آورند بدون متابعت، و ترک امام، مجوّز ترک مأموم نمى شود.

کثير الشک

«کثير الشک »، اعتنا به شک نمى کند، بلکه بنا بر وقوعِ مشکوک مى گذارد، مگر اين که وقوع آن، مبطل باشد، پس بنا بر صحيح مى گذارد، و فرقى بين شک در رکعات و افعال نيست؛ و اظهر عدم رخصت است در عمل به مقتضاى شک با وجود کثرت محقّقه، مگر در امور مطلوبه مطلقه، مثل اذکار و قرائت قرآن.

لزوم ترتيب اثر بر سهو ولو کثير باشد

و اظهر عدم انتفاى احکام سهو به معنى غفلت است در خارج نماز، مثل سجود سهو به واسطه کثرت، مثل داخل نماز، مثل بطلان به سهو از رکن و تلافى در غير آن تا رکن ديگر و قضاى در بعض، به خلاف سجده سهوِ مسبّب از شک؛ بلکه مستفاد از ادلّه، اراده شارع ازاله کثرت شک را، به ترک ترتيب اثر بر آن است و کثرت نسيان، ـ؟ مَرَضى است غير مربوط به عمل به لوازم آن و عدمش و تابع بقاى سببش است.

کثرت شک در فعل مخصوص

و اگر کثير شد شک در فعلى مخصوص ـ مثل رکوع رکعت اوُلى از فريضه صبح ـ اظهر رعايت خصوصيّات شکِّ کثير در انتفاى حکم شک [ است ]؛ و با انتفاى بعض خصوصيّات، عمل به حکم شکوک مى نمايد؛ و همچنين کثرت شک در تکبيرة الاحرام، رفع حکم شک در ساير تکبيرات نمى کند بنا بر اظهر.

کثرت شک در فرضى که شک، حکم ندارد

و اگر شک، حکم نداشته باشد ـ مثل شک بعد از محلّ يا بعد از فراغ ـ کثرت آن، اثبات حکم نمى کند و کثيرالشک نمى شود، نه در آن و نه در غير آن؛ پس تدارک مى کند با شک در محلّ.

عدم ارتباط کثرت سهو به کثرت شکّ

و کثرت سهو در نمازى يا عبادتى، رفع حکم شک از آن عمل نمى نمايد، نه نماز يا عمل ديگر هم؛ و همچنين ساهى در ساير اعمال و حافظ در نماز، به حکم شک در نماز، عمل مى کند.

عدم لزوم ضبط براى کثيرالشک

اظهر عدم وجوب ضبط نماز است براى متمکّن، مثل تخفيف نماز و تحويل انگشتر، حتى در صورت علم به طروّ شک در نماز خاصّى؛ و جايز است نمازِ مقصود را اتمام نمايد و عمل به حکم شک ننمايد در صورت کثرت اگر چه ضبط، قريب به يقين است.

کثرت ظنّ

و کثرت در ظنّ، اثرى ندارد و عمل به ظنّ در محلّ آن بنمايد، مگر آن که معلوم باشد نزد ظانّ که ظنّش عقلايى نيست که با اين التفات، منقلب به شک بشود.

ميزان در کثيرالشک

ميزان در کثيرالشک ، خروج از متعارف است به طرف زياده و مادام [ که ] معلوم نباشد کثرت، بنا بر عدم آن مى گذارد، و بعد از تحقّق و احراز و شک در زوال، باقى به حکم کثيرالشکّ است. و اظهر تحقّق کثرت عرفيّه است، به اين که «در سه فرد متماثل متوالى از هر عملى، سه شک متماثل بنمايد»، پس از آن اگر در سه فرد، شک نکرد، زايل مى شود، و در نقصان از سه شک تأمّل است و حکم کثرت، مستصحب است.اظهر اين است که کثرت شک در فعل صلات، در حکم کثرت شک در حال تلبّس به نماز است، و اين که کثرت شک که ابتداى آن، ابتداى وسوسه است، حکم آن عامّ است به هر دو صورت.

شک در نافله

شک در عدد رکعات نافله، مورد اعتنا نيست، و با صحّت نماز به هر تقدير مى تواند بنا بر اکثر بگذارد بدون رکعات احتياط؛ و مى تواند بنا بر اقلّ بگذارد؛ و در صورتى که يک طرف شک، بطلان نماز باشد، متعيّن است بنا بر طرف ديگر؛ پس شک در «وتر»، محکوم است به همان که صحّتش موقوف بر آن است در صورت احتمال که يک رکعت باشد نه زياده، و شک در وقوع آن، محکوم به عدم است مثل فريضه، و فرقى در تخييرِ مذکور، بين نافله دو رکعتى و غير آن نيست، مانند «وتَر» و «نماز اعرابى» و غير اينها بنا بر قول به آن.و همچنين اظهر، جريان حکم است در نافله فعليّه مثل «صلات عيد» بدون شرايط وجوب، و «فريضه معاده» ندباً، حتى «کسوف» و «نماز به نيابت» از اموات تبرّعاً و هر نمازى که صدق فرض فعلى بر آن نمى کند اگر چه به نحو واجب تخييرى باشد، و اظهر عدم جريان حکم نافله است، در نافله منذوره، اگر چه محلّ احتياط است.

شک و سهو در افعال نافله

اظهر عدم اعتبار شک در نافله در افعال است اگر چه احوط تدارک است در محلّ؛ و امّا سهو به معنى نسيانِ فعل در نافله، پس اظهر وجوب تدارک است با بقاى محلّ تدارک بر حسب مذکور در فريضه؛ و اظهر عدم لزوم سجده سهو است براى موجباتش در نافله، و همچنين است انتفاى قضاى تشهد و سجده فراموش شده بعد از نماز، بلکه با بقاى محلّ تدارک در نماز، تدارک مى شود، چنانکه گذشت.

س . شکيات بر چند قسم است؟

ج . بر سه قسم است: اول، اعتبارى در او نيست، به اين معنى که اعتنا به اين شک نبايد نمود، قسم دوم: در هر صورت بعد از فکر که در شک ماند باطل است، قسم سوّم؛ صحيح است با شرايطى که ذکر مى شود.

نماز احتياط

س . احکام نماز احتياط را بيان فرماييد.

ج . نماز احتياط واجب است و کيفيّت آن چنان است که بعد از سلام، پيش از منافى،برخيزد و نيّت نماز احتياط [ را [در قلب قصد کند قربة الى اللّه از آنچه احتمال دارد که کم شده؛ و آن مثلاً يا يک رکعت است ايستاده، يا دو رکعت است ايستاده و تلفّظ نيّت در اين جا جايز نيست و همچنين شرط نيست قصد وجوب ولکن احوط ترک نکردن است؛ پس بعد از نيّت، تکبيرة الاحرام بگويد، مثل تکبير نماز و قرائت حمد بکند بدون سوره و اخفات در آن نمايد حتى در «بسمله» بنا بر احوط و رکوع و سجود بکند و تشهد و سلام بخواند به نحوى که در نماز مى خواند و اگر يک رکعت ايستاده باشد، تشهد و سلام را متّصل به آن نمايد.

س . اگر کسى نماز احتياط را ترک کند و اعاده نمايد فريضه اى را که شک در آن نموده، چه صورت دارد؟

1 . [ تفصيل احکام نماز احتياط پيش از اين ذکر شده است. ]

2 . حتى فصل طويل.

3 . کافى است قصد امر واقعىِ فعلى.

4 . گذشت تبعيّت آن با «بسمله» در اخيرتين.

ج . کفايت مى کند اگر ابطال عمل نمايد، ولکن گناهکار است و چنين عملى نکند.

س . هرگاه شکى در نماز کرد و بنا به آن شک گذاشته و سلام نماز را داد، خواست نماز احتياط بکند يا يک رکعت يا دو رکعت کرده، بعد يقين نمود که اصل نمازش تمام بوده، آيا نماز احتياط را بايد بکند يا نکند؟

ج . نماز احتياط را احتياج نيست و نمازش صحيح است، پس چون مفروضِ سوال، شروع در نماز احتياط است اگر در صورت اوُلى باشد از صُوَر ثمانيه، نماز احتياط را قطع مى کند؛ و اگر در صورت ثانيه و ثالثه باشد و يک رکعت کرده، استحباباً به اضافه يک رکعت ديگر تمام مى کند و نافله محسوب است؛ و همچنين اگر بفهمد کم بودن نماز را پيش از نماز احتياط آن، کمى را تمام کند اگر مبطلى که عمداً و سهواً مبطل باشد به عمل نياورده باشد.

س . اگر بعد از اتمام کردن نماز احتياط، فهميد که موافق اتّفاق نيفتاده نماز احتياطى که کرده، مثل آن که دو رکعت نشسته و دو رکعت ايستاده کرد، بعد مطّلع شد يک رکعت کم بوده، اصل نمازش چه صورت دارد؟

ج . احتياط اين است که يک رکعتِ ناقص را بکند و احتياط، اعاده کردن اصل نماز است، اگر چه صحّت آن بى وجه نيست و احتياط به اعاده، لازم نيست و بهتر اعاده است در جميع صور با علم به کم بودن بعد از نماز احتياط، يا در بين آن.

س . اگر عمل به احتياط نمود و شک کرد که آيا نماز احتياط با کم بودن اصل نماز موافق بوده يا نه چه کند؟

ج . نمازش صحيح است و اعتنا به چنين شک نکند.

س . هرگاه در اثناى نماز احتياط، شک مى کند که آيا يک رکعت است، يا دو رکعت است، چه کند؟

ج . بنا را بر صحّت گذارد،يعنى اگر يک رکعت بايد بکند بگويد يک رکعت است،

1 . جواز قطع نافله و اتمام آن به اضافه يک رکعت، اختصاص به بعض صور ندارد بنا بر اظهر.

2 . اين احتياط و اعاده احتياطى در فرض مسأله، لازم نيست.

3 . چون راجع به شکِ بعد از فراغ در صحّت است.

4 . چنانکه ذکر شد در تعليقه در شک در عدد رکعات نماز احتياط.

اگر دو رکعت بايد بکند، بگويد دو رکعت است.

س . در نماز احتياط، سهواً کلام بيجا اتّفاق افتاد، سجده سهو دارد يا نه؟

ج . بلى سجده سهو واجب است، بلکه در جميع منافيات و غيره که در اصل نماز مى باشد در اين هم مى باشد.

س . در نمازهاى مستحبى اگر شک واقع شود، چه صورت دارد؟

ج . درباقى ماندن به شک مخيّر است مابين اقلّ واکثر،مثل آن که شک کند که اين، يک رکعت است يا دو رکعت،به هر کدام که بنا را گذاشت صحيح است،ولى بنا را براقلّ گذارد بهتر است.

س . در نماز مستحبّى سلام بيجا يا کلام بيجا يا غيره، اتّفاق افتاد، سجده سهو مى خواهد يا نه؟

ج . سجده سهو ندارد، بلکه اگر تشهد فراموش شده باشد، يا سجده فراموش شده، قضا ندارد.

س . اگر کسى شک کند در اثناى نماز به اين که اين نماز ظهر است يا عصر، تکليفش چيست؟

ج . بايد بنا را به ظهر قرار دهد يعنى به قصد ظهر، نماز را تمام کند اگر نماز ظهر را نکرده باشد.

س . اگر شک کند که اين رکعتِ آخر مغرب است، يا اوّلِ عشا، چه بايد کرد؟

ج . از آخر مغرب قرار دهد.

س . مظنّه در اثناى نماز، حکم يقين را دارد يا نه؟

1 . بنا بر احوط، و اظهر عدم وجوب است، چنانچه گذشت در تعليقه.

2 . در منافى عمد و سهو يا تعمّد به مطلق منافى.

3 . به نحو اطلاق معلوم نيست.

4 . در صورتى که نماز به هر تقدير صحيح [ باشد ] وگرنه بنا بر صحيح از احتمالها مى گذارد.

5 . تفصيلش گذشت در تعليقه.

6 . و همچنين در ظهر و عصر.

ج . اقوى اعتبار ظنّ است مطلقا در عدد رکعات.

س . هرگاه کسى شک کند بعد از اکمال سجدتين در ميانه دو و سه و بنا را به سه گذاشت برخواست يک رکعت هم کرد، شد چهار رکعت، هنوز به رکوع نرفته، مظنّه اش به دو رفت، چه کند؟

ج . بايد رکعت را خراب کند و بنشيند بر زمين و بنا را بر دو بگذارد و تشهد بخواند و برخيزد و باقى مانده نماز را تمام کند و بعد از سلام، دو سجده سهو براى قيام بيجا و دو سجده به جهت تسبيحات، يا حمد که خوانده باشد، به جا آورد به قصد احتياط نه به نيّت وجوب.

س . هرگاه در حال قيام شک کند مابين سه و چهار و بنا را بر چهار گذاشت، بعد يقين کرد که در رکعتى که برخاسته يک سجده نکرده، چه بايد کرد؟

ج . در اين صورت نمازش باطل است و بايد به هم بزند و از سر بگيرد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

احکام جماعت

No image

مقدمه

No image

فصل دوازدهم : نماز قضا

No image

فصل اوّل : احکام وقت

Powered by TayaCMS