3ـ گنج
مسأله 1505 :
گنج مالى است که در زمين يا درخت يا کوه يا ديوار پنهان باشد و کسى آن را پيدا کند و طورى باشد که به آن، گنج بگويند.
مسأله 1506 :
اگر انسان در زمينى که ملک کسى نيست گنجى پيدا کند مال خود او است و بايد خمس آن را بدهد.
مسأله 1507 :
نصاب گنج بنابراحتياط، 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا است. يعنى اگر قيمت چيزى را که از گنج به دست مى آورد، بعد از کم کردن مخارجى که براى آن کرده به 105 مثقال نقره سکّه دار يا 15 مثقال طلاى سکّه دار برسد، بايد خمس آن را بدهد.
مسأله 1508 :
اگر در زمينى که از ديگرى خريده گنجى پيدا کند و بداند مال کسانى که
صفحه 350
قبلاً مالک آن زمين بوده اند، نيست. مال خود او مى شود و بايد خمس آن را بدهد. ولى اگر احتمال دهد که مال يکى از آنان است; بايد به او اطلاع دهد و چنانچه معلوم شود مال او نيست، بايد به کسى که پيش از او مالک زمين بوده اطلاع دهد و به همين ترتيب به تمام کسانى که پيش از او مالک زمين بوده اند خبر دهد، و اگر معلوم شود مال هيچ يک از آنان نيست، مال خود او مى شود و بايد خمس آن را بدهد.
مسأله 1509 :
اگر در ظرف هاى متعددى که در يکجا دفن شده، مالى پيدا کند که قيمت آنها روى هم 105 مثقال نقره سکّه دار يا 15 مثقال طلاى سکّه دار باشد، بايد خمس آن را بدهد. ولى چنانچه چند گنج در جاهاى مختلف پيدا کند. اگر قيمت هر کدام به حدّ نصاب رسيد خمس آن را بدهد، و اگر همه آنها روى هم به اين مقدار برسد، بنابراحتياط خمس آن را نيز بپردازد.
مسأله 1510 :
اگر دو نفر گنجى پيدا کنند که قيمت سهم هر يک از آنان به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلاى سکه دار برسد، بايد خمس آن را بدهند.
مسأله 1511 :
اگر کسى حيوانى را بخرد و در شکم آن مالى پيدا کند چنانچه احتمال دهد که مال فروشنده است، بنابر احتياط واجب بايد به او خبر دهد، و اگر معلوم شود مال او نيست، بايد به ترتيب، صاحبان قبلى آن را خبر کند و چنانچه معلوم شود که مال هيچ يک از آنان نيست، بنابر احتياط مستحب خمس آن را بدهد.