دیه اعضا

دیه اعضا

ديه اعضا

1ـ ديه مو

سوال 1190 :

زنى در جريان يک اختلاف، موى سر دخترى را با قيچى کوتاه مى کند، به طورى که موجب نقصان زيبايى وى مى شود. آيا به خاطر اين نقص زيبايى ارش تعلّق مى گيرد، يا چون عنوان «کندن مو» صدق نمى کند و موها دوباره رشد مى نمايد، چيزى تعلّق نمى گيرد؟

جواب :

چون نقص محسوب مى شود، ارش دارد. و ارش آن معمولا چيز مختصرى است.

سوال 1191 :

در بسيارى از جنايات و حوادثى که منجر به صدمه پوستى، يا کندن پوست مى گردد، مسلّماً علاوه بر صدمه پوستى، عدم رويش مو نيز حادث مى گردد. آيا براى عدم رويش مو نيز ديه يا ارشى در نظر گرفته مى شود؟ آيا تمام موهاى بدن چنين است، يا اين که اعضاى بدن از نظر رويش و عدم رويش مو متفاوتند؟

جواب :

هر دو ديه دارد; مشروط بر اين که موها در موضعى باشد که فقدان آن عيب محسوب شود; مانند موى سر و ابروها و صورت مردان و امثال آن.

سوال 1192 :

آيا تراشيدن موى سر و صورت شخصى، بدون رضايت او ديه يا ارش دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آيا رويش مجدّد مو و عدم رويش آن، يا زن و مرد بودن مجنىّ عليه، تأثيرى در حکم دارد؟

جواب :

در سر و صورت مرد اگر طورى مو ازاله کند که نرويد هرکدام يک ديه دارد، و همچنين در موى سر زن. و اگر برويد در مرد احتياط مصالحه به ارش است، و در زن ديه آن مهر المثل عادلانه است.

سوال 1193 :

با توجّه به اين که از بين بردن موى سر و صورت و ابرو ديه معيّن دارد، چنانچه جراحتى مثل متلاحمه يا موضحه سبب از بين رفتن قسمتى از موى سر، يا صورت، يا ابرو شود; به گونه اى که ديگر نرويد، به علاوه نقص زيبايى ايجاد شود. آيا هم ديه جراحت، و هم ديه مو، و هم ارش زيبايى گرفته مى شود؟

جواب :

فقط ديه جراحت و ديه مو (البتّه به نسبت مقدار مو) پرداخته مى شود.

2ـ ديه چشم

سوال 1194 :

کسى که داراى يک چشم سالم و بينا است، و چشم ديگرش به طور مادرزاد، يا در اثر بيمارى، يا علل غير جنايى ديگر نابيناست، اگر بر اثر ضربه اى، بينايى خود را از دست دهد، ديه آن چه مقدار است؟

جواب :

بنابر احتياط واجب ديه کامله تعلّق مى گيرد.

سوال 1195 :

طبق اظهار نظر پزشکى قانونى در اثر شليک يک گلوله جنايات زير حاصل شده است:

1ـ چشم چپ به طور کامل تخليه گرديده است.

2ـ کاسه چشم چپ در جمجمه دچار شکستگى (هاشمه) شده است.

3ـ در پلکهاى فوقانى و تحتانى نيز پارگى (داميه) ديده مى شود.

آيا ديه تخليه چشم و شکستن کاسه چشم (جمجمه) و پارگى پلکها، هر کدام جدا پرداخت مى شود، يا فقط يک ديه (ديه چشم چپ) واجب است؟

جواب :

علاوه بر ديه يک چشم، ديه شکستن استخوان نيز بايد پرداخته شود.

سوال 1196 :

از بين بردن دو چشم نابينا ديه دارد، يا ارش؟ در صورتى که بايد ديه پرداخت شود، چه مقدار است؟

جواب :

ديه آن 31 ديه کامله آن چشم است.

سوال 1197 :

با توجّه به اين که فقهاى عظيم الشأن ديه مجموع چهار پلک دو چشم را ديه کامل ذکر کرده، و بين پلکهاى بالا و پايين فرق قائلند. به اين صورت که ثلث ديه کامل را براى پلکهاى بالا، و براى پلکهاى پايين نصف ديه کامل قرار داده اند، لطفاً بفرماييد:

اوّلا: با توجّه به امکانات جرّاحى امروزى در چشم پزشکى، و جرّاحى ترميمى، مى توان گفت که تقريباً هميشه امکان ترميم پلکها وجود دارد. آيا در اين صورت نيز ديه کامل دارد، يا نظر اهل خبره در مورد ترميم و عدم ترميم، در تعيين مقدار ديه مؤثّر است؟

ثانياً: از نظر ارزش عضوى، و نحوه درمان، بين پلکهاى بالا و پايين اختلاف محسوسى با توجّه به پيشرفت علم پزشکى مشاهده نمى شود. آيا اختلاف ديه منصوص است و بايد اطاعت کنيم، يا امکان تغيير بر مبناى نظريّه پزشکى و خبرگان وجود دارد؟

ثالثاً: در صورتى که پلکهاى بالا ثلث ديه داشته باشد، و پلکهاى پايين نصف ديه کامل، تکليف باقيمانده چه مى شود؟

جواب :

در صورتى که از طريق جرّاحى امروز، کاملا ترميم شود بايد ارش پرداخت شود. و چنانچه نقصانى باقى بماند، بايد به نسبت محاسبه شود. در ضمن همان گونه که نوشته ايد ديه پلک بالا ثلث، و پلک پايين نصف، و باقيمانده (يک سدس) ملغى است.

3ـ ديه بينى

سوال 1198 :

با توجّه به مادّه 442 قانون مجازات اسلامى، مبنى بر اين که: «ديه شکستن استخوان هر عضوى که براى آن عضو ديه معيّنى است، خُمس آن مى باشد، و اگر معالجه شود و بدون عيب گردد، ديه آن 54 ديه شکستن آن است...»، و مادّه 382 همان قانون، مبنى بر اين که: «اگر با شکستن، يا سوزاندن، يا امثال آن، بينى را فاسد کنند، در صورتى که اصلاح نشود، موجب ديه کامله است، و اگر بدون عيب جبران شود، ديه آن يک صد دينار مى باشد» و نظر به رويّه حاکم در اکثر محاکم، که هرگاه بينى در اثر صدمات عمدى يا غير عمدى صرفاً دچار شکستگى شود، احتساب ديه را خارج از قاعده کلّى ملحوظ در مادّه 442 قانون مجازات اسلامى دانسته، و مستند به مادّه 382 قانون مذکور، جانى در صورت اصلاح شکستگى، محکوم به پرداخت يک صد دينار مى گردد، و در صورت عدم اصلاح، يک ديه کامله منظور مى گردد. در حالى که به نظر مى رسد موضوع اين مادّه فساد بينى مى باشد، و شکستن، يا سوزاندن، يا امثال آن به عنوان اسباب فساد بينى مطرح گرديده، نه از مصاديق آن. لذا با عنايت به ابهام در مفهوم و مصاديق فساد بينى، بفرماييد:

اوّلا: منظور از فساد بينى به طور مشخّص چه مى باشد؟ و چگونه جبران مى گردد؟

ثانياً: ديه شکستن بينى در صور مختلف چه مقدار مى باشد؟

جواب :

اوّلا: منظور از فساد بينى آن است که بر اثر عفونتِ جنايت، يا پاشيدن اسيد، يا مانند آن، کلّ بينى از بين برود. ثانياً در صورت فساد کامل، ديه کامله دارد، و در صورت شکستن و فساد ناقص، اعمّ از اين که جبران شود يا نشود، رجوع به ارش خواهد شد.

سوال 1199 :

با توجّه به نظرات فقهاى بزرگوار شيعه مبنى بر اين که: «اگر با شکستن يا سوزاندن يا امثال آن بينى فاسد شود موجب ديه کامل است.» لطفاً بفرماييد: با عنايت به اين که با پيشرفت علم پزشکى، امروزه شکستگى بينى به سادگى و با هزينه کم قابل درمان است، و معمولا با شکستن بينى فاسد نمى شود، آيا

باز هم ديه کامل بايد پرداخت، يا اگر بدون عيب ترميم شود، يکصد دينار بايد داد، يا اين که با نظر خبرگان پزشکى، دست قاضى در تعيين ديه باز است؟

جواب :

اگر به راحتى قابل درمان باشد مشمول حکم ارش است.

سوال 1200 :

ضربه اى به بينى شخصى خورده، و خون دماغ شده است. اين جنايت ديه دارد، يا ارش؟

جواب :

ارش دارد.

سوال 1201 :

فقها براى از بين بردن هر يک از سوراخهاى بينى ثلث ديه کامل، و براى سوراخ کردن بينى (به طورى که هر دو سوراخ و پرده فاصل ميان آن پاره شود، يا اين که آن را سوراخ نمايد) در صورتى که باعث از بين رفتن آن نشود ثلث ديه کامل، و اگر جبران و اصلاح شود خُمس ديه کامل در نظر گرفته اند. لطفاً بفرماييد:

اوّلا: منظور از سوراخ کردن بينى چيست؟ آيا منظور بسته شدن بينى، يا قطع شدن، يا تغيير شکل عضو آن مى باشد؟

ثانياً: آيا سوراخ کردن ديواره بين مجارى بينى، که از عوارض عملهاى جرّاحى داخل بينى است، نيز مشمول اين حکم مى گردد؟

ثالثاً: با توجّه به معالجات ترميمى امروز تکليف چيست؟ آيا همان ديه منظور است، يا مى توان آن را کم يا زياد نمود؟

جواب :

منظور از سوراخ کردن اين است که مثلا با نوک خنجرى از يک طرف بينى بزنند و از طرف مقابل بيرون آيد. و در شرايط فعلى که به راحتى قابل ترميم است، ديه تبديل به ارش مى شود.

4ـ ديه گوش

سوال 1202 :

با توجّه به اين که گوش شامل سه بخش خارجى، ميانى و داخلى است، و با عنايت به اين که فرموده اند: «از بين بردن مجموع دو گوش ديه کامل دارد.»

اوّلا: آيا لاله گوش ديه کامل دارد، يا از بين بردن هر سه قسمت مذکور ديه کامل دارد؟

ثانياً: در صورت از بين بردن قسمتهاى ميانى و داخلى تکليف چيست؟

ثالثاً: منظور از فلج کردن گوش چيست؟ و ديه آن چه مقدار است؟

جواب :

لاله هر دو گوش اگر از بيخ کنده شود ديه کامل دارد. و امّا نسبت به بقيّه، اگر شنوايى از کار بيفتد آن هم ديه کامل دارد. و منظور از فلج کردن گوش آن است که لاله چنان آسيب ببيند که خود را رها کند، و مانند يک قطعه گوشت آويزان شود. و ديه فلج کردن دو سوّم ديه کامله است.

5ـ ديه گردن

سوال 1203 :

از نظر پزشکى ستون فقرات از 26 قطعه استخوان تشکيل شده، و شامل بخشهاى دنبالچه، کمر، پشت و گردن مى باشد. گردن شامل هفت عدد مهره و توده ماهيچه اى است، که شکستن گردن ناظر بر شکستن مهره هاى گردن است، والاّ ماهيچه قابل شکستن نيست. شارع مقدّس و قانونگذار، در خصوص شکستن و نقص گردن، اقدام به تعيين ديه خاص و ارش نموده، و بدين طريق آن را از عنوان ديه احتسابى براى ستون فقرات خارج کرده است. لکن پزشکان محترم به اعتبار اطلاق عنوان کلّى «ستون فقرات» بر مهره هاى گردن در اصطلاح پزشکى، و بدون توجّه به تعيين ديه به صورت مستقل و جداگانه براى شکستگى گردن (مهره هاى گردنى) در متون فقهى و قوانين موضوعه، ديه شکستگى ستون فقرات را مبناى تعيين ديه شکستگى مهره هاى گردن قرار مى دهند. با توجّه به مقدّمه فوق بفرماييد:

1ـ آيا شکستگى گردن ناظر به شکستن مهره هاى گردن است؟

جواب :

با توجّه به اين که براى گردن ديه جداگانه اى تعيين شده، و شکستگى مربوط به مهره است، حساب آن را بايد از حساب ستون فقرات جدا کرد.

2ـ در احتساب ديه شکستگى مهره هاى گردن يا ارش، ديه گردن مبنا و ملاک محاسبه قرار مى گيرد، يا ديه ستون فقرات؟

جواب :

مبنا ديه گردن است.

سوال 1204 :

جراحت گردن ديه دارد، يا ارش؟ چنانچه جراحت در زير چانه باشد، ديه سر و صورت تعلّق مى گيرد، يا ارش؟

جواب :

جراحت در گردن ديه دارد، و مشمول احکام حارصه و داميه در بدن است. و چانه در حکم صورت است.

6ـ ديه دست

سوال 1205 :

آيا در شکستگى دو استخوان مچ دست، به عنوان استخوان زند اعلى و زند اسفل، و دو استخوان ساق، مجموعاً ديه شکستگى يک استخوان پا و دست در نظر گرفته خواهد شد، يا براى شکستگى هر استخوانِ عضو مذکور، ديه مستقل و جدا از هم تعيين مى گردد؟ ضمناً نظر مبارکتان را در شکستگى استخوان کف دست و شست دست بيان فرماييد.

جواب :

هر يک از آن دو استخوان کف دست و پشت دست، ارش دارد.

سوال 1206 :

پزشکى قانونى در شکستگى استخوان کف دست و پشت دست ديه، يا ارش به نسبت تعداد استخوانها، در نظر مى گيرد. مثلا در پنج استخوان موجود در کف دست، براى شکستگى هر استخوان بيست دينار ارش تعيين مى نمايد، که در مجموع به اندازه يک پنجم ديه دست مى شود. آيا اين تقسيم بندى صحيح است؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آيا در ساير اعضا نيز يک پنجم ديه شکستگى استخوان، به تعداد استخوانهاى همان عضو تقسيم خواهد شد، يا براى شکستگى هر استخوان آن عضو همين يک پنجم ملاک عمل قرار خواهد گرفت؟ ضمناً ديه جراحت وارده بر کف دست و پشت دست با چه معيارى محاسبه خواهد شد؟ و در مورد تغيير رنگِ پوست سر هم اظهار نظر فرماييد.

جواب :

ديه تقسيم بر تعداد استخوانها مى شود، و در ساير اعضا نيز تقسيم خواهد شد. مگر اين که نقش يک استخوان با ديگر استخوان ها تفاوت کلّى داشته باشد، و جراحت وارده بر کف دست يا پشت دست به نسبت همان عضو، يعنى دست، سنجيده مى شود. و در مورد تغيير رنگ پوست ارش لازم است.

سوال 1207 :

شکستگى يکى از استخوانهاى پنجگانه پشت دست يا پا، ديه دارد يا ارش؟ چنانچه ديه معيّن داشته باشد، ديه آن بر اساس 54 از 51 از 101 ديه کامله محاسبه مى شود، يا بر اساس 54 از 51 از 21 ديه کامله (در فرض بهبودى عضو بدون عيب) اندازه گيرى مى شود؟

جواب :

ديه آن عضو تقسيم بر تعداد استخوانها مى شود، سپس احکام شکستن استخوان بر هر کدام جارى خواهد شد. مثلا اگر در دست ده استخوان ريز باشد، پانصد دينار تقسيم به ده قسمت مى شود، و ديه هر استخوان پنجاه دينار است. حال اگر آن استخوان بشکند و به حال اوّل برنگردد، بايد يک پنجم آن را که ده دينار است بپردازد، و اگر مثل اوّل شود بايد هشت دينار بپردازد.

7ـ ديه انگشتان دست

سوال 1208 :

ديه جراحت در انگشتان دست به نسبت ديه انگشت سنجيده مى شود، يا به نسبت ديه دست؟

جواب :

بايد به نسبت ديه انگشت سنجيده شود.

سوال 1209 :

لطفاً فتواى شريف را درباره سوال هاى زير مرقوم فرماييد:

الف) در مواردى که به دليل ضرورتِ تشخيصِ هويّتِ ميّتِ مجهول الهويّه، قطع انگشتان وى تجويز مى شود، آيا ديه نيز دارد؟

ب) در صورت ثبوت ديه، مقدار آن چه اندازه، و بر عهده کيست؟ و نحوه مصرف آن چگونه است؟

جواب :

در صورت ثبوت ديه بر مباشر قطع، آيا او مى تواند ذمّه خود را برىء کرده، و آن را بر عهده کسانى که خواستار تشخيص هويّت ميّت هستند، يا بيت المال بگذارد؟

جواب :

قطع انگشتان در مواردى که شرعاً جايز است ديه ندارد.

سوال 1210 :

همانطور که مستحضريد درباره ديه انگشتان، دو نظريّه وجود دارد:

1ـ تساوى انگشتان از نظر ديه; بر اساس اين قول، که در بين قدما و متأخّرين شهرت يافته، و رواياتى نيز بر آن دلالت دارد، به هر يک از انگشتان 101 ديه کامل تعلّق مى گيرد.

2ـ تفاوت انگشت ابهام از نظر ديه با ساير انگشتان; معتقدان اين نظريّه گرچه بر سه دسته تقسيم مى شوند، و هر کدام در تعيين ديه ابهام و ساير انگشتان نظرى را برگزيده اند; ولى همگى بر متفاوت بودن ديه ابهام با غير آن اتّفاق نظر دارند.

با عنايت به اين که در عصر حاضر، مشاغل متحوّل و دگرگون شده، و اشخاصى که دچار آسيب در ناحيه انگشتان شده، و داراى مشاغلى چون جرّاحى و خطّاطى و مانند آن هستند، صدمه وارده، به شغل آنها آسيب جدّى مى رساند، لطفاً بفرماييد:

الف) آيا مى توان گفت، تفاوت مطرح شده در معتبره ظريف (ميان ابهام و ساير انگشتان) به خاطر تفاوت در ميزان کارآيى آنهاست؟

جواب :

مشهور و معروف عدم تفاوت انگشتان است. و به فرض تفاوت داشته باشد، مسأله کارآيى و فن آورى جنبه حکمت دارد; نه علّت.

ب) بر اين اساس، آيا مى توان از انگشت ابهام الغاى خصوصيّت کرد و اين تفاوت را در مورد ساير انگشتان نيز تعميم داد؟ يعنى ديه خسارت وارده بر انگشتان را با توجّه به اهميّت شغل و ارزش هر انگشت تعيين کنيم؟

جواب :

اگر قياس منصوص العلّه بود، اين سخن صحيح بود; ولى با توجّه به اين که حکمتِ حکم است نه علّت آن، اين تسريه صحيح نيست.

8 ـ ديه پا

سوال 1211 :

در پاسخ سوالى در مورد شکستگى دو استخوان ساق يک پا، مرقوم فرموديد: «هر کدام از استخوانها ديه مستقلّى دارد.» آيا هر کدام از استخوانهاى فوق الاشعار يک پنجم ديه پا را (در صورت معيوب بودن) دارد، يا کمتر از يک پنجم؟ لطفاً مقدار ديه را مرقوم فرماييد.

جواب :

ديه مزبور تقسيم به دو استخوان مى شود; يعنى هر کدام نصف ديه شکستن استخوان پا را دارد.

سوال 1212 :

پاى شخصى در تصادف آسيب ديده، بدين جهت مجبور شده اند آن را قطع کنند، آيا ديه دارد؟

جواب :

در صورتى که پاى او طورى مجروح شده که به کلّى از کار افتاده، و ناچارند آن را قطع کنند، بايد ديه قطع پا را بدهند.

9ـ ديه آلت تناسلى

سوال 1213 :

پسرم توسّط يک پزشک ختنه شد. به دليل بى احتياطى و عدم مهارت در عمل جرّاحى، خسارات ذيل بر ايشان وارد شد:

1ـ از بين رفتن تمام پوست روى آلت.

2ـ قطع قسمتى از آلت.

3ـ تنگ شدن مجراى بول و کج شدن آلت.

4ـ از بين رفتن توان مقاربت و لذّت جنسى (به دليل فقدان پوست طبيعى روى آلت) و عدم انزال، که نتيجه آن عدم توليد مثل و بارورى است.

5ـ عمل جرّاحى آلت و ترميم پلاستيکى.

ديه ضايعات فوق چيست؟

جواب :

نسبت به ضايعاتى که در پوست آلت و تنگى مجرا و کج شدن به وجود آمده، طبق تشخيص کارشناس ارش تعلّق مى گيرد. و در مورد عدم بارورى، اگر بعد از معالجه مسأله حل نشود، آن نيز ارش دارد.

10ـ ديه اعضاى داخلى

سوال 1214 :

آيا اعضاى داخلى بدن داراى ديه مقرّر و معيّن هستند، يا ارش دارند؟

جواب :

اين اعضا مشمول ارش مى باشند; و قاعده وحدت و تعدّد در اين اعضا جارى نمى شود.

سوال 1215 :

اگر شخصى عمداً با چاقو يا مانند آن، جراحت جائفه اى به شخصى وارد کند، و در اثر آن ضربه، صدمه اى به طحال، يا قلب، يا ساير امحاء و احشاء وى وارد شود، که طبق نظريّه پزشکى قانونى، نقص عضوى در داخل بدن ايجاد گردد، آيا علاوه بر ثلث ديه کامله، که ديه مقدّر جائفه است، براى صدمات ديگر هم ارش در نظر گرفته مى شود؟ اگر نقايص فوق به صورت شبه عمد، مثل تصادف باشد، چه حکمى دارد؟

جواب :

صدمات وارده بر اعضاى داخلى علاوه بر ديه جائفه، ارش دارد

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

دیه اعضا

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دیه منافع

No image

ارش

No image

شجاج

No image

دیه جنین

No image

عاقله

پر بازدیدترین ها

No image

عفو از دیه

No image

ضمان جریره

No image

دیه اعضا

No image

ارش

Powered by TayaCMS