شجاج

شجاج

شجاج

سوال 1259 :

آيا جراحات و شکستگى استخوان فک بالا و پايين، و گوش و لب، از مصاديق سر و صورت مى باشد، يا چون اين اعضا داراى عنوان خاصّ مى باشند، از قاعده مذکور خارج، و با توجّه به نسبت همين اعضا به شکستگى استخوان و جراحت، ارش تعيين خواهد شد؟

جواب :

از مصاديق سر و صورت است، و مشمول احکام شجاج مى باشد.

سوال 1260 :

در جراحاتى مانند حارصه، و همچنين در تغيير رنگ مانند کبودى، آيا التيام يا سرايت موجب کاهش يا افزايش ديه مى گردد؟

جواب :

التيام تأثيرى ندارد; ولى افزايش اگر نتيجه عادى و غير قابل اجتناب جنايت باشد، تأثير دارد.

سوال 1261 :

در گواهى پزشکى قانونى عنوان شده: «متلاحمه ساعد دست راست، که منجر به آسيب ديدگى عضلات محل گرديده...» آيا علاوه بر ديه متلاحمه، ارش آسيب ديدگى عضلات هم به آن اضافه مى شود؟

جواب :

در صورتى که نتيجه آن از کار افتادگى نسبى آن عضو باشد، بايد محاسبه شود.

سوال 1262 :

در گواهى پزشکى قانونى اين جمله آمده است: «جنايت باعث کوفتگى و ضربديدگى لگن شده است.» آيا صدمه مذکور ديه دارد، يا ارش، يا هيچ کدام؟

جواب :

اگر تنها اثر آن درد محل بوده باشد ديه و ارش ندارد; امّا اگر تغييرى، هر چند براى مدّتى، در عضو يا استخوان پيدا شود ارش دارد.

سوال 1263 :

در گواهى پزشکى قانونى چنين ذکر شده: «داميه در ريشه انگشت شست ايجاد شده است.» آيا ريشه انگشت شست جزء انگشت است، يا جزء دست؟

جواب :

اگر عرفاً جزء انگشت باشد، حکم انگشت بر آن جارى مى شود.

سوال 1264 :

در مجموعه استفتائات جديد، جلد اوّل، صفحه 400، سوال 1335 فرموده ايد: «جرح بر گردن در بعضى از موارد، ديه و در بعضى موارد ارش دارد.» لطفاً بفرماييد: در چه مواردى ديه، و در چه مواردى ارش دارد؟ و آيا در مواردى که ديه دارد، ديه جراحات گردن در حکم سر و صورت است، يا در حکم بدن؟ نحوه محاسبه ديه آن چگونه است؟ حکم صدماتى که باعث تغيير رنگ در گردن مى شود چگونه است؟

جواب :

انواع ديه حارصه و داميه و سمحاق و مانند آن در مورد گردن نيز صادق است. ولى ديه آن مانند ديه بدن مى باشد; نه مانند ديه سر و صورت، و در غير موارد ديه ارش دارد.

سوال 1265 :

شخصى بدن ديگرى را گاز گرفته، و جراحت حارصه اى، مثلا به طول دو سانتى متر، ايجاد کرده است. ولى از آنجا که بين دو دندانش فاصله بوده، در محلّ جراحت مذکور نيز به همين شکل فاصله افتاده است; آيا يک حارصه محسوب مى شود، يا دو حارصه؟

جواب :

با توجّه به اين که زخمها نزديک به هم است، عرفاً يک زخم محسوب مى شود.

سوال 1266 :

آيا جراحات وارده بر آلت تناسلى زن و مرد، و عانه آنها، ديه دارد يا ارش؟ اگر ديه دارد، نحوه محاسبه آن چگونه است؟

جواب :

جراحات اعضاى تناسلى، همانند ساير جراحات بدن است، که تقسيم به انواع مختلف حارصه و داميه الى آخر مى شود.

سوال 1267 :

شخصى در جريان تصادف، سمت راست بدنش به زمين کشيده شده است، به شکلى که يک سمت صورت وى تماماً خراشيده شده، و عمق آن در حدّ حارصه است. آيا تمام اين صدمه يک حارصه محسوب مى شود، يا به نحو ديگرى محاسبه مى گردد؟

جواب :

با توجّه به اتّصال عرفى زخم، يک حارصه محسوب مى شود.

سوال 1268 :

با توجّه به قلّت پوست و گوشت روى پيشانى، پشت دست، و پشت انگشت، آيا غير از حارصه و داميه جراحات ديگر در اين نواحى قابل تصوّر است؟

جواب :

افراد از اين جهت مختلفند; در صورتى که گوشت کافى نداشته باشد ملتحمه و مانند آن تصوّر نمى شود، ولى سمحاق و موضحه و مثل آن قابل تصوّر است.

سوال 1269 :

در موارد جراحت متلاحمه، که به فلج عضو مى انجامد، ولى با درمان مى توان از فلج شدن پيشگيرى کرد; بفرماييد:

1ـ آيا بر شخص مجروح واجب است خود را درمان کند؟

جواب :

چنان چه درمان آن ساده باشد، به طورى که منتهى شدن به فلج عرفاً اسناد به مجروح داده شود، لازم است.

2ـ در صورت درمان، آيا مى توان هزينه هاى افزون بر مقدار ديه را از جانى گرفت؟

جواب :

آرى مى توان گرفت.

سوال 1270 :

با توجّه به اين که شکم از حيث عرض داراى دو لايه است (يکى پوست شکم، و ديگرى شکمبه) اگر جراحتى پوست شکم را پاره کند، امّا شکمبه را پاره نکند، چه نوع جراحتى است؟ و ديه آن چقدر است؟

جواب :

چنانچه وارد فضاى خالى داخل بشود، جائفه است.

سوال 1271 :

فقها در تعريف «نافذه» فرموده اند: «نافذه جراحتى است که در اعضاء بدن فرو رود.» و در تبيين ماهيّت «موضحه» فرموده اند: «جراحتى که از گوشت بگذرد، و پوست نازک روى استخوان را کنار زده، و استخوان را آشکار کند.» لطفاً بفرماييد فرق بين اين دو جراحت چيست؟ آيا فرقشان اين است که موضحه تا روى استخوان فرو مى رود، امّا نافذه علاوه بر آن از کنار استخوان هم عبور مى کند؟ اگر چنين است، چنانچه فقط نيم سانت از کنار استخوان عبور کند، در اينجا تفاوت نافذه با موضحه فقط نيم سانت است; امّا تفاوت ديه آن 5 شتر است! زيرا ديه موضحه 5 شتر، و ديه نافذه (در مرد) 10 شتر است. اين، چگونه قابل توجيه است؟

جواب :

نافذه آن است که به مقدار کافى در بدن نفوذ کند; خواه مثل ماهيچه ها باشد، يا مواردى که استخوان است، و از کنار استخوان به مقدارى که عرفاً نفوذ ناميده شود بگذرد. و در موارد شکّ حکم نافذه جارى نمى شود.

سوال 1272 :

اگر چيزى از يک طرف وارد بدن و از طرف ديگر خارج گردد. (مثل اين که تيرى به بازوى شخص وارد، و از سمت ديگر خارج شود) ديه آن چقدر است؟

جواب :

يک جنايت محسوب مى شود.

سوال 1273 :

آيا نافذه در کلّيّه اعضاى بدن (دست، پا، گردن، ذَکَر، پستان، إليتين، لب، زبان، انگشت، کف دست و ديگر اعضا) صادق است؟

جواب :

قدر مسلّم از نافذه مواردى است که آلت جارحه به مقدار قابل ملاحظه اى در بدن نفوذ کند; مانند نيزه، خنجر، چاقو و امثال آن. امّا جراحت وارده به يک انگشت، يا لب، يا مانند آن، مصداق نافذه نيست.

سوال 1274 :

هرگاه آلت ضرب يکى از اعضاى داخلى بدن، از قبيل کبد، را مجروح کند، و جراحت بدون عيب التيام يابد; آيا علاوه بر ثلث جراحت جائفه، آن جراحت ارش نيز دارد؟

جواب :

آن جراحت اضافى، ارش دارد.

سوال 1275 :

آيا ديه جراحاتى که در اثر ضربه واحد بر سطح عضوى که دچار شکستگى شده حادث مى شود، مانند حارصه، داميه، تغيير رنگ، و امثال آن، بر ديه شکستگى افزوده مى شود؟

جواب :

آرى ديه شکستگى جدا از ديه جراحت است.

سوال 1276 :

سر شخصى را با سنگ شکسته ام. (البتّه قصد پرتاب داشته ام، نه شکستن.) و نمى دانم چه مقدار جراحت وارد شده، بلکه فقط مى دانم از سر مجروح خونى آمده است. و اکنون شخص مجروح فوت کرده، و اصلا دسترسى به ورثه و بستگان او نداشته، و نخواهم داشت. ديه آن چقدر است؟

جواب :

در صورتى که فقط مى دانيد سر او زخم شده، و بيشتر از آن را يقين نداريد، ديه آن قيمت يک شتر است. و در صورتى که به مجنىّ عليه دسترسى نداريد، به نيّت او ديه اش را به فقيرى صدقه مى دهيد. مگر اين که يقين داشته باشيد که او از شما راضى شده است.

سوال 1277 :

در اثر تيراندازى با تفنگ ساچمه اى، مجنىّ عليه از ناحيه دست، يا ساير اعضا که ديه معيّن دارد، مجروح شده، و ساچمه در گوشت نفوذ کرده، و پزشک نوع جراحات وارده را داميه و مانند آن اعلام نموده است. در اين فرض، آيا هر يک از جراحات يک نافذه محسوب، و يک صد دينار ديه تعلّق مى گيرد؟ يا اين که بايد براى هر يک از جراحات ديه آن جرح، به نسبت به ديه آن عضو سنجيده شود؟

جواب :

هر يک از جراحات يک ديه دارد، ولى توجّه داشته باشيد اين جا از نوع نافذه و جائفه نيست; بلکه غالباً داميه است. هر چند بهتر آن است که با يکديگر مصالحه کنند.

سوال 1278 :

اگر شخصى در نزاعى با خودکار به دست ديگرى بزند. به طورى که مقدارى از پوست دستش کنده شود و خون بيايد، چه حکمى دارد؟ ناگفته نماند نمى دانم چقدر از پوست دست وى جراحت ديده، فقط مى دانم که پوستِ دستش کنده شده، و خون آمده است. و اصلا از شخصى مجنىّ عليه و فاميلهايش اطّلاعى ندارم، تا حلاليّت طلب کنم.

جواب :

اين جراحت داميه نام دارد، و ديه آن در غير سر و صورت نصف قيمت يک شتر است، و در صورتى که به مجنىّ عليه دسترسى نداريد، ديه اش را به نيّت او به فقيرى صدقه مى دهيد; مگر اين که يقين داشته باشيد که او از شما راضى شده است.

سوال 1279 :

در نزاعى با پاشنه چکش به صورتِ شخصى زده ام. نمى دانم صورتِ شخص مجروح، سرخ شده است، يا کبود يا سياه، و اصلا به آن شخص و ورثه و بستگانش دسترسى ندارم، و بعد از اين هم نخواهم داشت. خواهشمندم ديه آن را بيان فرماييد.

جواب :

حدّاقل ديه در اينجا ديه سرخ شدن است، که 51 مثقال طلاست. (مثقال شرعى حدود 18 نخود است، و مثقال معمولى 24 نخود. بنابراين، اگر به حساب مثقال معمولى باشد 41 از آنچه در بالا گفتيم کم مى شود.)

سوال 1280 :

چنانچه در اثر ضربه اى در پلک تحتانى و فوقانى کبودى ايجاد شود، آيا جانى بايد سه دينار به مجنىّ عليه بدهد، يا شش دينار؟

جواب :

اگر کبودى متّصل واحدى بوده باشد، يک جنايت محسوب مى شود. و اگر دو کبودى جداگانه از هم باشد، دو جنايت حساب مى شود.

سوال 1281 :

جراحتى که به اعضاى درونى انسان وارد شود بر اساس نوع عضو آسيب ديده در داخل بدن، متفاوت است. در حالى که ديه در تمام موارد آن در حدّ جائفه و يکسان است. (به طور مثال جائفه اى که منجر به پارگى روده مى شود، با جائفه اى که تنها منجر به پارگى پرده صفاق و چادرينه (امنتوم) مى شود از نظر سير درمان و هزينه ها و نقص عضو به هيچ وجه يکسان نيستند، لکن ديه آن ها يکى است.) آيا مى توان در حکم تفاوتى قائل شد؟

جواب :

در اين گونه موارد که علاوه بر ديه ايجاد يک جراحت جائفه، به اعضاى درونى مانند روده ها صدمه وارد مى شود، نسبت به آن مقدار اضافه بايد ارش داده شود.

سوال 1282 :

حکم شرعى جراحات يا لطماتى که به هنگام تنبيه و تربيت شاگردان به وجود مى آيد، در فروع زير چيست؟

الف) شاگرد صغير باشد.

ب) شاگرد بالغ باشد.

جواب :

با اجازه ولىّ باشد.

د) بدون اجازه ولىّ باشد.

هـ) جهت جلوگيرى از وقوع منکر باشد.

سوال 1283 :

بعضى از کودکان توسّط پدر و مادر شديداً مورد ضرب و جرح قرار مى گيرند، و گاه آثار اين شکنجه ها در بيمارستان ديده مى شود، و متأسّفانه قانونى جهت منع آن موارد وجود ندارد. حکم آن چيست؟

جواب :

اين گونه شکنجه ها محکوم به ديه و ارش است; و فرقى با جنايات ديگران ندارد.

سوال 1284 :

آيا جراحتى که در اثر ورود ساچمه شليک شده از اسلحه کمرشکن شکارى به شخص وارد مى شود، از مصاديق مادّه 483 قانون مجازات اسلامى است، که مقرّر مى دارد: «هرگاه نيزه يا گلوله و مانند آن، در دست يا پا فرو رود، در صورتى که مجنىّ عليه مرد باشد ديه آن يک صد دينار، و در صورتى که زن باشد دادن ارش لازم است.» يا ساچمه، گلوله محسوب نشده، و جراحت مزبور مشمول مادّه 480 قانون مجازات اسلامى است که با توجّه به نوع جرح (حارصه، داميه، متلاحمه، سمحاق، موضحه، هاشمه، منقله، مأمومه، و دامغه) بايد تعيين ديه شود؟

جواب :

اين حکم (حکم نافذه) شامل ساچمه نمى شود، و بايد از عناوين ديگر که اشاره کرديد براى ديه آن استفاده کرد.

سوال 1285 :

دکتر مقدارى از پوست بدن را براى ترميم جراحت يا سوختگى، برداشته است. آيا براى اين قسمت ديه يا ارش جداگانه اى در نظر گرفته مى شود؟

جواب :

ديه و ارشى براى اين قسمت نيست.

سوال 1286 :

همان گونه که مستحضريد جرم دامغه ديه و ارش دارد، ولى پزشکى قانونى ارشى هم تحت عنوان کاهش استحکام جوار استخوان ناشى از گرانبوتومى اعلان نموده است. آيا جانى اين ارش را هم بايد بپردازد؟

جواب :

تنها ارش پاره شدن پوسته مغز را، علاوه بر ديه مأمومه، بايد بپردازد

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دیه منافع

No image

ارش

No image

شجاج

No image

دیه جنین

No image

عاقله

پر بازدیدترین ها

No image

دیه جنین

No image

عاقله

No image

دیه زنان

No image

دیه اعضا

No image

دیه منافع

Powered by TayaCMS