مواردى که فقط قضاى روزه واجب است
سوال 129 :
دختر بچهاى که از سن يازده يا دوازده سالگى شروع به گرفتن روزه مىکند و قبل از آن نمىدانسته که روزه بر او واجب است، آيا نسبت به قضا و کفّاره روزههاى قبلى تکليفى دارد يا خير؟
جواب :
قضاى روزههايى که نگرفته بر او واجب است؛ ولى دادن کفّاره لازم نيست، مگر اين که در ياد گرفتن مسأله کوتاهى کرده و در حين عمل نيز ملتفت بوده؛ يعنى احتمال مىداده که روزه بر او واجب باشد که در اين صورت کفّاره نيز بايد بدهد.
سوال 130 :
در نُه سالگى که سال اول تکليفم بود، بنابه گفته مادرم که مىگفت تو توانايى گرفتن روزه را ندارى، روزه نگرفتم و در آن موقع، خودم هم قدرت تشخيص اين امر را نداشتم که توانايى گرفتن روزه را دارم يا خير. اکنون براى روزههايى که در آن سال نگرفتهام، چه کار بايد بکنم؟
جواب :
به اندازهاى که يقين داريد بعد از بلوغ روزه نگرفتهايد، بايد قضا نماييد و در فرض مسأله، کفّاره واجب نيست.
سوال 131 :
پزشکى به مريضى گفته که تو داراى يک بيمارى هستى که روزه گرفتن
(316)
برايت مضر است و او چندين سال روزه نگرفته است؛ ولى بعدا فهميده که پزشک، در تشخيص خود اشتباه کرده و روزه، ضررى براى او نداشته است. حکم روزههايى که ترک شده، چيست؟
جواب :
کفّاره بر او واجب نيست؛ ولى قضا لازم است.
سوال 132 :
کسى از خوف ضرر، روزههايش را افطار کرده و کفّاره آن را هم پرداخته است؛ ولى پس از چند سال فهميده که خوفش بى جا بوده و روزه هيچ ضررى براى او نداشته است. حکم اين فرد چيست؟
جواب :
در صورت مذکور، قضاى روزههايى که نگرفته، واجب است.
سوال 133 :
يک نفر چندين سال مريضى مستمر داشته و روزه نگرفته و کفّاره آن را پرداخت کرده است. سپس به پزشک مراجعه مىکند و پزشک مىگويد که خوب شدهاى و مىتوانى روزه بگيرى و مريض شک مىکند که احتمالاً در ماه رمضان گذشته هم مىتوانستهام روزه بگيرم، ولى خيال مىکردم که توانايى آن را ندارم. آيا در اين فرض، قضاى روزه ماه رمضان گذشته بر او لازم است يا همان کفّاره کافى است؟ اگر از گفته پزشک، يقين يا اطمينان عادى پيدا کند که در رمضان گذشته مىتوانسته روزه بگيرد، چه حکمى دارد؟
جواب :
در صورت شک در اين که در ماه رمضان گذشته، عذرش برطرف شده بود يا نه، قضاى روزه لازم نيست و کفّارهاى که داده، کافى است؛ ولى اگر بعد از رجوع به پزشک، از گفته او يقين و يا اطمينان پيدا کرد که عذرش در ماه رمضان گذشته برطرف شده بوده است، قضا لازم است؛ ولى کفّاره ندارد.
سوال 134 :
شخصى در ماه مبارک رمضان به جهت عسر و حرج، روزهاش را افطار مىکند (او کشاورز است و عطش و تشنگى او را مضطرب نموده، بعدازظهر چيزى مىخورد و مىآشامد)؛ ولى به اندازه ضرورت اکتفا نمىکند. حال، وظيفهاش چيست؟
جواب :
در فرض سوال، نوشيدن به اندازه رفع عطش جايز است؛ ولى بعدا بايد
(317)
قضاى آن را به جا آورد و اگر هنگامى که بيشتر از مقدار لازم براى رفع عطش مىنوشد، اعتقادش اين باشد که اين کار جايز است و احتمال عدم جواز ندهد، کفّاره لازم نيست.
سوال 135 :
آيا قضاى روزه بر کسى که از روى تقيّه روزهاش را افطار کرده، لازم است يا خير؟
جواب :
اگر کسى که از او تقيّه مىکند، از غير مخالفين باشد و يا اين که تقيّه در ترک صوم باشد، روزه باطل است و قضا واجب است و اما اگر تقيّه از مخالفين و در چيزى باشد که به فتواى فقهاى آنها برمىگردد (مثل افطار کردن قبل از زايل شدن سرخى طرف مشرق)، چنانچه نيّت او اين باشد که باقى بر روزه باشد، روزهاش صحيح است، هر چند احتياط مستحب در قضا کردن است.
سوال 136 :
مردى که گمان مىکند انزال، سبب باطل شدن روزه است، نه دخول و در هنگام روزه، با همسرش مجامعت و دخولِ بدون انزال انجام مىدهد، تکليف روزهاش چيست؟
جواب :
اگر جاهل مقصّر باشد، بنا بر اقوى و اگر جاهل قاصر باشد، بنا بر احتياط قضاى روزه بر او واجب است؛ ولى کفّاره ندارد، مگر اين که جاهل مقصّر باشد و در هنگام عمل نيز ملتفت باشد؛ يعنى احتمال ابطال روزه را بدهد که در اين صورت بايد کفّاره نيز بدهد.
سوال 137 :
اگر در ماه مبارک رمضان کارى که مکلّف احتمال مىدهد مبطل روزه باشد، از او سر بزند، ولى بعدا بفهمد که آن کار روزه را باطل نمىکند، روزهاش صحيح است يا باطل؟ اگر گمان کند کارى روزه را باطل نمىکند و مرتکب آن شود و بعد بفهمد که آن کار، مبطل روزه بوده، روزهاش چه حکمى دارد؟
جواب :
در صورت اول، اگر با احتمال مفطر بودن مرتکب آن کار شده، روزهاش باطل مىشود و قضا دارد؛ ولى کفّاره ندارد ودر صورت دوم نيز اگر
(318)
جاهل مقصّر باشد، بنا بر اقوى و اگر جاهل قاصر باشد، بنا بر احتياط روزهاش باطل است و قضا دارد؛ ولى کفّاره ندارد، مگر اين که جاهل مقصّر ملتفت باشد ؛ يعنى در ياد گرفتن مسأله کوتاهى کرده باشد و در موقع عمل احتمال بطلان روزه را نيز بدهد که در اين صورت کفّاره را هم بايد بدهد. همچنين اگر بداند که کارى حرام است، ولى نداند که باعث ابطال روزه مىشود يا نه و مرتکب آن شود و آن فعل حرام، مبطل روزه باشد، احتياطا کفّاره هم بر او واجب مىشود.
سوال 138 :
اگر شخصى روزى را که مردّد بين آخر شعبان و اول رمضان است، افطار کند، از نظر قضا و کفّاره چه حکمى دارد؟ اگر روزى را که مردّد بين آخر رمضان و اول شوال است، افطار کند، حکمش چيست؟
جواب :
اگر کسى شک کند که امروز، آخر ماه شعبان است يا اول ماه رمضان و افطار کند، چنانچه بعدا معلوم شود اول ماه رمضان بوده است، فقط قضا دارد و اگر معلوم شود آخر ماه شعبان بوده و يا به حالت شک باقى بماند و معلوم نشود که آخر شعبان بوده يا اول رمضان، قضا و کفّاره ندارد و اگر شک کند که آخر ماه رمضان است يا اول شوال و افطار کند و بعدا معلوم شود که آخر ماه رمضان بوده است و يا به حالت شک بماند و معلوم نشود که آخر رمضان بوده يا اول شوال، قضا و کفّاره لازم است و اگر معلوم شود که اول شوال بوده، چيزى از قضا و کفّاره بر عهده او نيست، اگرچه احتياط مستحب دادن کفّاره است.
سوال 139 :
کسى در شب ماه رمضان چيزى مىخورد که مىداند موجب قى کردن در فردا مىشود، روزهاش از جهت قضا و کفّاره چگونه است؟
جواب :
در مفروض سوال، بنا بر احتياط قضا بر او واجب است؛ ولى کفّاره ندارد؛ اما اگر پس از خوردن، اين مطلب را فراموش کند و قصد روزه کند و فردا نيز قى نکند، روزهاش صحيح است.
(319)
سوال 140 :
چنانچه روزهدار بداند که اگر به محلّى برود، او را مجبور به افطار مىکنند و به آن جا برود، حکم روزهاش از جهت قضا و کفاّره چيست؟ اگر پس از رفتن او را مجبور نکنند، چه طور؟
جواب :
به مجرّد اين که روزهدار قصد رفتن به آن جا را بکند، روزهاش باطل مىشود، چه او را مجبور به افطار کنند يا نکنند؛ ولى در هر صورت کفّاره ندارد.