مظالم عباد

مظالم عباد

مظالم عباد

سوال 941 :

ـ لطفاً معنا و حکم مظالم عباد را بيان فرماييد.

جواب :

مظالم عباد(1) اصطلاحاً به اموال و بدهيهايى گفته مى شود که انسان از روى ظلم و بى عدالتى از بندگان خدا گرفته و نپرداخته است و حکم شرعى آن اين است که اگر صاحب آنها را مى شناسد بايد عين اموال را به آنها بدهد و اگر عين تلف و مصرف شده، بايد مثل يا قيمت آنها را بپردازد و اگر صاحب آنها رانمى شناسد و معلوم نيستند اين اموال و بدهيها، ولو در ذمه شخص باشد، از مصاديق مجهول المالک مى شود(2) ضمناً، آنچه در

----------

1 ـ المَظْلِمَة بکسر اللام ما تطلبه عند الظالم و اسم ما اخذ منک ظلماً، تقول عند فلان مَظْلِمَتى، ج مَظالِم: اقرب الموارد.

2 ـ مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل الشيعه، جلد 11، ص 342 بابى تحت عنوان «باب وجوب ردالمظالم الى اهلها» منعقد کرده و رواياتى نقل فرموده است يکى از آنها فرمايش امام صادق (عليه السلام) به ابى بصير است که فرمود: من اکل من مال اخيه ظلماً و لم يردّه اليه اکل جذوة من النار يوم القيمه.

و نيز در جلد 12، ص 144 بابى تحت عنوان مظالم عباد مطرح فرموده و در آنجا روايت ذيل را نقل کرده است.

محمد بن يعقوب، عن على بن محمّد بن بندار، عن إبراهيم بن إسحاق; عن عبدالله بن حمّاد، عن على بن أبى حمزة قال کان لى صديق من کتّاب بنى اميّة فقال لى: استأذن لى على أبى عبدالله(عليه السلام) فاستاذنت له «عليه» فأذن له، فلمّا أن دخل سلّم وجلس ثم قال جعلت فداک انى کنت فى ديوان هولاء القوم فاصبت من

----------

(صفحه358)

ماشينهاى عمومى و مسافربرى از طرف صاحبش جا مى ماند يا در مغازه ها، از مشترى جا مى ماند، يا در مسافرخانه و امثال آن جا مى ماند و پولى که اشتباهاً و اضافى به انسان داده مى شود و بعداً متوجه مى شود، يا بدهى و خسارتى که شخص به ديگرى وارد کرده و مثلاً ضرر مالى يا بدنى که موجب ديه شده و جبران نکرده و آنچه از اين قبيل امور است همه دين است که اگر طرف را مى شناسد واجب است بهر نحو او را راضى کند و اگر او را

----------

دنياهم مالاً کثيرا، و أغمضت فى مطالبه، فقال أبو عبدالله(عليه السلام): لولا أنّ بنى اميّة وجدوا لهم من يکتب و يُجبّى لهم الفىء و يقاتل عنهم و يشهد جماعتهم لما سلبونا حقّنا، ولو ترکهم الناس و مافى أيديهم ما وجدوا شيئاً إلاّ ما وقع فى أيديهم قال: فقال الفتى: جعلت فداک فهل لى مخرج منه؟ قال: إن قلت لک تفعل؟ قال: أفعل، قال له: فاخرج من جميع ما کسبت «اکتسبت» فى ديوانهم فمن عرفت منهم رددت عليه ماله، و من لم تعرف تصدّقت به، و أنا اضمن لک على الله عزّ و جلّ الجنّة، فاطرق الفتى طويلا ثمّ

قال له: لقد فعلت جعلت فداک، قال ابن أبى حمزة: فرجع الفتى معنا إلى الکوفة فما ترک شيئاً على وجه الأرض الاّ خرج منه حتّى ثيابه التى کانت على بدنه قال: فقسمت له قسمة و اشترينا له ثيابا و بعثنا إليه بنفقة، قال: فما أتى عليه إلاّ أشهر قلائل حتّى مرض، فکنّا نعوده، قال: فدخلت يوما و هو فى السّوق قال: ففتح عينيه ثمّ قال لى: يا على و فى لى والله صاحبک، قال: ثمّ مات فتولّينا أمره، فخرجت حتّى دخلت على أبى عبدالله(عليه السلام) ، فلمّا نظر إلىّ قال لى: يا على وفينا والله لصاحبک، قال: فقلت صدقت جعلت فداک والله هکذا والله قال لى عند موته.

و نيز در عدة الداعى، ص 129 تحت عنوان «المتحمّل لمظالم العباد و تبعات المخلوقين، مردود الدّعأ» از پيغمر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل کرده که «قال اوحى الله الىّ اَنْ يا اخا المرسلين و يا اخا المنذرين، انذر قومک، لايدخلوا بيتاً من بيوتى، و لأحد من عبادى عند احد منهم مظلمة فانى العنه مادام قائماً يصلّى بين يدى حتّى يرد تِلک المَظلَمَة.

خلاصه اين که از مجموع روايات استفاده مى شود که مظالم عباد عبارت است: از حقوق مالى و بدهى هايى که از راه ظلم و ستم و زور از قبيل دزدى، غصب، کم فروشى، خيانت و امثال اينها جمع آورى و به عهده ذمه انسان آمده است که اگر عين آنها موجود است بايد خود آنها را بدهد و اگر مصرف و تلف شده بايد مثل يا قيمت آنها را بدهد و چون منشأ بدست آمدن آنها ظلم و تجاوز بوده است لذا به آنها مظلمه و مظالم عباد گفته اند و در هر صورت حکم آنها همان است که قبلاً بيان شد عصمنا الله من الزلل و آمننا من الفتن.

عن ابى جعفر (عليه السلام) قال الظلم ثلاثة: ظلم يغفره الله و ظلم لا يغفره الله و ظلم لايدعه الله، فامّا الظلم الذى لايغفره فالشرک و اما الظلم الذى يغفره فظلم الرجل نفسه فيما بينه و بين الله واما الظلم الذى لايدعه فالمداينة بين العباد (وسائل الشيعه، ج 11، ص 342)

قال المجلسى (ره) فى البحار، ج 75، ص 322، المدايَنَةُ بين العباد اى المعاملة بينهم، کناية عن مطلق حقوق الناس فانها تترّتب على المعاملة بينهم او المراد به المحاکمة بين العباد فى القيامة فان سببها حقوق الناس...

----------

(صفحه359)

نمى شناسد بايد پس از يأس از شناسايى صاحب آن، بعنوان مجهول المالک و مظالم عباد به فقير غير سيد صدقه داده شود، و همچنين کليه حقوق مالى که انسان به ديگران مديون شده (مثل نفقه زن و اجرت کارگر و حتى کتک زدن به کودک خود که موجب ديه شده باشد) و دسترسى به آنها يا ورثه آنها ندارد يا نمى تواند آنها را شناسايى کند، در تمام اين موارد واجب است به مقدار يقينى، به عنوان مجهول المالک و مظالم عباد، به فقير غير سيد صدقه بدهند و خود را برىءالذمه کنند.

سوال 942 :

ـ شخصى از دنيا رفته و مقدارى مظالم عباد به ذمه اوست و مقدارى هم اموال موجود هست که ورثه او مى دانند مال مردم است ولى صاحب آن را نمى شناسند وظيفه چيست؟

جواب :

در فرض سوال آنچه که يقين دارند به مردم بدهکار و به ذمه او بوده است و طلبکارها و ذوى حقوق معلوم نيستند بايد از اصل مال او به غير سيد صدقه دهند و اموالى که موجود است بعد از فحص و يأس از پيدا شدن صاحبان آنها به عنوان مظالم عباد بدهند به فقرا و احتياطاً از حاکم شرع يا نماينده او اجازه بگيرند.

----------

(صفحه360)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

احکام خانواده

No image

طــلاق

No image

ارث

No image

حقـوق

No image

قـضـا

پر بازدیدترین ها

No image

طهارات و نجاسات

No image

مظالم عباد

No image

نماز

No image

غسل مس میت

No image

معاملات طلا

Powered by TayaCMS