طلاق

طلاق

:: طلاى خُلعى وبذل مال ::

سوال :

اگر زنى از شوهرش درخواست طلاق خلعى کرد به خاطر آن که خوش ندارد با او باشد يا به علت بهانه جويى خودش ونه به خاطر مسائل دينى ويا شرافتى از طرف شوهر وپس از آن که تا مدت دو سال زن اصرار به طلاق داشته باشد وتمام راه هاى صلح به نتيجه نرسد، آيا شوهر شرعاً يا عرفاً حق دارد مقدارى پول از زن درخواست کند؟ وآيا مقدار اين پول معيّن است؟

جواب :

شوهر جايز است همسر خود را طلاق خلعى بدهد ـ در فرض سوال يادشده ـ وفديه خلع مى تواند همه مهريّه يا قسمتى از آن ويا بيشتر از آن باشد.

:: عدّه طلاق ::

سوال :

آيا عدّه طلاق سه ماه است؟ آيا نگه داشتن عدّه به مدّت سه مرتبه عادت ماهيانه ديدن درست است؟ يکى از بستگانم بعداز سه مرتبه که عادت ماهيانه را ديد به عقد مردى ديگر در آمد، وبعد از يک ماه با هم ازدواج کردند، مشکلى در کار وجود دارد يا خير؟

جواب :

عدّه طلاق براى زنى که عادت ماهيانه دارد وباردار نيست، سه مرتبه ديدن عادت ماهيانه، وبراى زنى که در سن ديدن عادت ماهيانه هست ولى ـ به جهتى غير از باردارى ـ عادت نمى بيند، سه ماه مى باشد، لذا، در فرض سوال، هيچ مشکلى نيست.

:: به سفررفتن زنى که طلاق خلع گرفته است ::

سوال :

آيا بر زنى که در زمان عده طلاق بائن – خلع – بسر مى برد جايز است براى بجا آوردن عمره به سفر برود؟ وآيا بطور کلى مسافرت کردن بر او جايز است، مطلقه رجعى چطور؟

جواب :

مطلقه خلعى در فرض سوال، سفر در هرصورتى برايش جايز است خواه سفر عمره باشد وخواه غير آن، ولى مطلقه رجعى مادامى که در عدّه بسر مى برد شرعاً حق سفر غيرواجب را ندارد.

:: خوددارى شوهر از طلاق ونيز خوددارى آوردن همسر خود به خانه ::

سوال :

در صورتى که مرد از طلاق وحتى طلاق خلع به منظور عقب انداختن طلاق خوددارى کند واز سوى ديگر زنش همچنان در خانه پدرى باشد، همسرش چه وظيفه اى دارد؟ آيا چنين زنى بايد همچنان در خانه پدرى بماند؟

جواب :

بايد به حاکم شرع جامع الشرايط شکايت کند.

:: طلاق دادن زن وازدواج با خواهر او ::

سوال :

آيا مردى که زنش را طلاق داده، مى تواند با خواهر زنش ازدواج کند؟

جواب :

در صورتى که عده خواهر اول سپرى شده باشد جايز است.

:: حقوق مادر زوجه ::

سوال :

بنده دوبار ازدواج کردم وهر دوبار همسر خود را طلاق دادم. پدرم مرحوم شده وتنهافرزند مادرم مى باشم. همسرانم با مادرم مشکلات زيادى داشتند ودر اين مواقع هميشه حق را به مادرم مى دادم. زيرا با اين کار مى خواستم به مادرم که عمرش را برسر تربيت من گذاشته بود نيکى کرده وامر خداى متعال را در خصوص برّ والدين انجام داده باشم. گاهى اوقات که همسرم به مادرم توهين مى کرد مجبور مى شدم او را کتک بزنم زيرا مادرم بزرگسال وبيمار بود. ورعايت حال او را مى کردم. وقتى مشکل بحرانى مى شد مادرم پيشنهاد طلاق مى داد ومن راهى جز طلاق نداشتم. من در سن کم ازدواج کردم وفکر مى کنم درست تصميم نگرفته باشم. در حال حاضر با مادر ودو فرزند خود زندگى مى کنم ونسبت به گذشته عذاب وجدان دارم واز نعمت ازدواج بى بهره ام ودر تنگناى شديدى به سر مى برم. به نظر شما آيا اين امور تقاص گذشته من مى باشد؟

جواب :

در حديث آمده است: «إن المؤمن کيّس فطن؛ مؤمن زيرک وهوشيار است». بدين معنا که اگر مادر و همسر خود را يک جا جمع کرد، مى داند چگونه هردو را راضى نگه دارد وبراى خاطر هيچ کدام به ديگرى ستم نکند. بله اگر راهى براى هم جوارى وسازش نبود لازم است که فرزند مکان مناسبى تهيه کند وهرکدام از مادر وهمسرش را در يک خانه جاى دهد تا هردو در آسايش باشند وبدين ترتيب مادرش را اکرام کند وهر روز وهرگاه امکان داشت به ديدار او برود وحال او را جويا شود وتمام نيازهاى او را برآورد تا مادرش احساس خوشبختى وآرامش کند. با چنين تدبيرى از يک سو به مادرش نيکى کرده وخدا را خشنود ساخته واز سوى ديگر با آزردن زن وبچه خود آرامش را از زندگى خود سلب نکرده است. بنابراين يا بايد اگر صلاح را در آن مى دانيد به يکى از دو زن سابق خود رجوع کنيد، يا اين که ازدواج مجدد نماييد وصدالبته به آنچه سفارش کرديم عمل کنيد.

:: زنى که نمى داند طلاق اول او باطل است ::

سوال :

زنى با مردى که نسبت به وظايف خود لاابالى است ازدواج کرد وبا مراجعه به يکى از روحانيون طلاق گرفت وپس از گذراندن عده با مرد ديگر ازدواج نمود. پس از آن دريافت که طلاق مذکور بدون حضور شهود بوده واز اساس باطل است. از اين رو از شوهر دوم جدا شد وپس از مراجعه به برخى علما، در حضور شهود عدول طلاق گرفت وبا عقد جديدى به ازدواج شوهر دوم درآمد. پس از گذشت پنج سال شنيد که شوهر دوم براو حرام ابدى گرديده است. باتوجه به اين که نمى دانست طلاق او باطل بوده واکنون جدايى پس از پنج سال مشقت بسيارى برايش به همراه دارد، وظيفه اش چيست؟

جواب :

اگر علم ويقين دارد که طلاق اول باطل بوده، ازدواج دوم اگر با دخول همراه بوده، تحريم ابدى را به دنبال مى آورد وبايد ازهم جدا شوند (ولو به طلاق صورى). ولى اگر نسبت به بطلان طلاق اول ظن يا شک دارد، به دليل اصاله الصحة ازدواج دوم صحيح خواهد بود.

:: عده مطلقه ::

سوال :

عده مطلقه چقدر است؟ ودر اين مدت از چه کارهايى منع شده است؟

جواب :

اگر عادت ماهيانه مى بيند، عادت او سه حيض، واگر در سنى است که بايد عادت ببيند ولى نمى بيند، سه ماه است. زنى که طلاق رجعى گرفته است، مادامى که در عده است نبايد از خانه شوهرش بيرون برود ودر اين مدت حق ازدواج ندارد. ولى اگر طلاق او رجعى نيست در مدت عده فقط ازدواج برايش ممنوع است.

:: دادخواهى در دادگاه هاى غيرشرعى ::

سوال :

زنى مطلقه وداراى دو دختر چهار ونه ساله ام که در يکى از کشورهاى اروپايى زندگى مى کنم. شوهر سابق من براى طلاق به من پيشنهاد کرد به محاکم شرعى برويم. ولى من قبول نکردم واز او خواستم به دادگاه هاى قانونى ورسمى اروپا برويم تا دخترانم از قانون بيمه تکفل برخوردار شوند. آيا اين کار من معصيت است وبايد به يکى از دادگاه هاى شرعى در اين کشور يا کشورهاى اسلامى بروم. احکام صادره از سوى دادگاه هاى اروپا چه حکمى دارد ودر صورت مغايرت با قوانين اسلامى شوهر سابقم ملزم به رعايت آن است يا نه؟

جواب :

محاکم غيرشرعى اعتبارى ندارد وبايد به محاکم شرعى مراجعه کنيد. حتى اگر رأى صادره از اين محاکم مطابق رأى محاکم شرعى باشد براى همسرتان لازم الاتباع نيستند، چه رسد به اين که مغاير باشد. بايد دانست که بين زن وشوهر بايد چنان روح تفاهم وتوافق حاکم باشد که خداى ناکرده به هيچ دادگاهى براى طلاق مراجعه نکنند؛ زيرا بدين وسيله زندگى آنان متلاشى وخانواده ازهم مى پاشد وکودکان از خوشبختى ومهر والدين محروم مى شوند. اختلاف، امرى شيطانى ومورد نکوهش خداى رحمان است.

:: حاکم شرع وطلاق زن ::

سوال :

آيا حاکم شرع مى تواند بدون دليل وهرچند زن مايل به ادامه زندگى باشد، او را طلاق دهد؟

جواب :

طلاق دادن جايز نيست مگر اين که شوهرش به نيکى با او معاشرت نکند يا به او نفقه ندهد وخود زن خواهان طلاق باشد.

:: دوازده سال عقدبستگى ::

سوال :

دخترى مدت دوازده سال است که به عقد جوانى درآمده ولى هنوز در خانه پدرى زندگى مى کند ودراين مدت دخول حاصل نشده. مدت ها پيش که او از شوهر تقاضاى طلاق کرد، امتناع کرد وگفت: دوست دارد با آن دختر زندگى کند وگرنه تا آخر عمر او را در اين حالت نگاه خواهد داشت.

چه راه شرعى اى وجود دارد براى اين که از دست آن جوان رها شود وطلاق بگيرد تا مجدداً بتواند با شخص ديگرى ازدواج کند؟

جواب :

اگر به عقد آن جوان درآمده ولى او را دوست ندارد، مى تواند مهر خود يا مال ديگرى را به او بذل کند تا او را طلاق بدهد. ولى اگر شوهر به نيکى با او معاشرت نمى کند، نه نفقه مى دهد ونه حاضر است او را طلاق دهد، مى تواند با اجازه حاکم شرع طلاق بگيرد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

وقف

No image

کفارات

No image

دیات

No image

ولایت

No image

اخلاق وآداب اسلامى

پر بازدیدترین ها

No image

روزه

No image

طهارت

No image

خمس

No image

ازدواج

No image

کفارات

Powered by TayaCMS