احکام طلاق
سوال 900 :
حکم مردى که به تعهّدات خويش در رابطه با همسرش عمل نمى کند و حاضر به طلاق اونيز نمى باشد چيست؟
سوال 901 :
اگر زنى شرط کرده باشد که در صورتى که شوهرش همسر ديگرى اختيار کند وکالت در طلاق داشته باشد آيا در صورتى که شوهر به خاطر ناسازگارى زن، همسر دوّمى اختيار کند باز هم همسر اوّل وکيل در طلاق است؟
جواب :
ظاهر اين است که اين شرط از چنين صورتى منصرف است، زيرا هدف از اين شرط، اين بوده که به همسر اوّل قناعت کند حال اگر همسر اوّل با پشت پا زدن به زندگى زناشويى مرد را در بلاتکليفى گذاشته، جايى براى تأمين آن شرط باقى نمى ماند يعنى زن وکالت در طلاق نخواهد داشت.
سوال 902 :
آيا طلاق به مجرّد ادعاى شوهر و اين که بگويد: من او را مطلقه نموده ام ثابت مى شود؟ به گونه اى که زن حقّ ازدواج داشته باشد و نفقه ساقط شود، يا اين که بايد با شهادت دو عادل باشد؟
جواب :
فقها در اين مورد اختلاف دارند، مرحوم محقّق قمى در جامع الشّتات و محقّق يزدى در ملحقات عروه مشروحاً بحث کرده اند و از مجموع ادلّه ظاهر مى شود که طلاق به مجرّد ادّعاى زوج خالى از اشکال نيست، بلکه بايد بيّنه اى بر آن قائم شود.
سوال 903 :
آيا در طلاق، عدالت دو شاهد در نظر زوج کافى است؟
جواب :
بله، عدالت دو شاهد در نظر زوج مادام که يقين برخلاف آن نباشد کافى است.
سوال 904 :
زن و مردى ازدواج کرده اند و مرد معترف به ازدواج هست ولى ادّعا مى کند در حضور عدّه اى، که آنها را عادل مى دانسته ام ـ ولى امکان اثبات عدالت آنها ممکن نيست ـ صيغه طلاق را جارى کرده ام و معلوم نيست که خود صيغه طلاق صحيح بوده يا خير، چون زوج روحانى نيست امّا سواد فارسى دارد و مى گويد از روى رساله صيغه طلاق را جارى کرده ام، آيا چنين طلاقى که اصل آن محرز است ولى از نظر صحّت معلوم نيست، صحيح است؟
جواب :
ادّعاى طلاق مزبور ظاهراً مسموع است.
سوال 905 :
پدرى دختر نابالغش را به عقد نکاح يک پسر بچه درآورده است، الآن دختر 17 ساله است در حالى که پسر 13 ساله است و از نظر جسمانى خيلى کوچک به نظر مى رسد، دختر پدر را از دست داده و يتيم شده و حاضر نيست با آن بچه ازدواج کند، زيرا نمى تواند منتظر بزرگ شدن او باشد. با توجّه به مطالب فوق از حضرت عالى تفاضا داريم اگر شرع مقدّس اسلام اجازه دهد حکم فرماييد دختر مذکور با برادر بزرگ آن پسر بچه ازدواج کند که خود دختر هم راضى است.
جواب :
هرگاه اجراى عقد مذبور از اوّل به مصلحت دختر صغير نبوده، اصل عقد باطل است و اگر فرضاً مصلحت بوده ولى الآن در انتظار ماندن آن دختر بيش از اين موجب عسر و حرج شديد است ولىّ پسر مى تواند صيغه طلاق آن دختر را اجرا کند و بعد با هر کس خواست ازدواج کند.
سوال 906 :
شخصى مى خواهد زن خود يا زن ديگرى را طلاق دهد، در شهرى که ساکن است، عادل به آن معنايى که فقها عظام فرموده اند نيست مگر بعضى از اشخاصى که شخص مطلِّق نه به چشم خود از آنها معصيتى ديده و نه از ديگران شنيده که تا حال معصيتى کرده باشند و در شهرهاى مجاور هم اشخاص عادلى را نمى شناسد و از طرفى هم به ناچار بايد اين طلاق واقع شود بفرماييد آيا نزد همان اشخاص فوق الذکر که مورد وثوق و حسن ظنّ هستند مى تواند اجراى طلاق کند؟
جواب :
همين گونه افراد براى شهود طلاق کافى هستند و عادل محسوب مى شوند