فلسفه تولى و تبرى

فلسفه تولى و تبرى

فلسفه تولى و تبرى [1]

سوال: منظور از تولى و تبرى چيست؟

توضيح اين که: منظور از «تولى» و «تبرى» که به عنوان دو دستور اسلامى به ما آموخته‌اند چيست و آيا اين دو دستور را در دنياى امروز نيز مى‌توان انجام داد؟

پاسخ: معمولا «اسلام» را تشبيه به درخت برومندى مى‌کنند که مبانى عقيده‌اى، اصول و ريشه‌هاى آن را تشکيل مى‌دهد و برنامه‌هاى وسيع عملي، فروع و شاخه‌هاى آن را و نيز معمولا ده موضوع را به عنوان فروع و شاخه‌ها ذکر مى‌کنند، در حالى که برنامه هاي عملي اسلام گسترده‌تر از آن است که در ده موضوع خلاصه شود، ولى اهميت اين دستورات ده گانه سبب شده است که آنها را در رديف اول بشمارند وگرنه مسلما منحصر به اينها نيست. از اين دستورات ده گانه، سه قسمت مربوط به عبادات و نيايش و پيوند با خداست - نماز، روزه، حج - و دو قسمت مربوط به مسائل اقتصادى و پيوند با خلق خدا - زکات، خمس - و پنج قسمت مربوط به مسائل اجتماعى و نظامى و سياسى است - جهاد، امر به معروف و نهى از منطر، تولى و تبرى - فعلا سخن از دو دستور اخير است که به معنى «دوست داشتن» و «تنفر داشتن» است. چه کسى را دوست بداريم و از که متنفر باشيم؟

دوستان خدا، مردم حق طلب، انسانهاى ارزنده و حاميان حق و عدالت را دوست بداريم و از آلودگان، ستمگران، بى بند و باران و دشمنان خدا و مردم، متنفر باشيم.

چرا همه را دوست نداريم؟ چرا با همه خلق خدا خوب نباشيم؟ مگر در دنياى امروز مى‌توان اصل زندگى مسالمت‌آميز را با همه کس و در همه جا فراموش کرد؟

بايد از کسانى که از طرفدار «تز» دوستى با همه و در تحت هر شرايطى هستند پرسيد: آيا در جهاتى که ظالم و مظلوم و ستمگر و ستمديده، استعمارگر و استعمار شده، حق طلب و اشغالگر و پاک و ناپاک وجود دارد همه را دوست بداريم؟! با همه خوش باشيم؟! ما به همه کمک کنيم؟! آيا هيچ منطق انسانى چنين اجازه‌اى را به ما مى‌دهد؟ آيا عاطفه زنده هيچ مردمى با اين سازشکارى غلط هماهنگى دارد؟

اگر اين دو اصل در اصول اساسى برنامه‌هاى عملى اسلام گنجانيده شده، به خاطر آن است که طرفداران حق و عدالت و آزادگى و پاکى و درستى، صفوف خود را هر چه فشرده‌تر سازند و ناپاکان و ستمگران و آلودگان هر چه تنهاتر بمانند و در يک محاصره اجتماعى و اخلاقى از طرف انسانهاى مثبت و ارزنده قرار گيرند.

آيا بدن آدمى هر غذايى را مى‌پذيرد؟ آيا ذائقه انسان يک وسيله تولى و تبرى، براى جدا کردن غذاهاى مفيد از زيانبخش نيست؟

آيا به هنگام خوردن غذاهاى مسموم و گرفتار شدن بدن به مسموميت غذايى، «معده» را سازشکارى را پيش مى‌گيرد و انسان را تسليم مرگ مى‌کند يا اين که تمام قدرت خود را به کار مى‌اندازد تا از طريق «استفراغ تنفر خود را از غذاى مسموم ابراز کرده، آن را به بيرون پرتاب کند؟

آيا تعادل نيروى جاذبه و دافعه رمز بقاى جهان هستى نيست؟ چگونه بقاى جامعه انسانى مى‌تواند از تعادل اين دو نيرو که در شکل تولى و تبرى ظاهر مى‌شود مستنا بماند؟

اگر به جاى اين دو دستور، روح سازشکارى با همه کس و هر مکتب و بى تفاوت بودن در برابر هر چيز و هر صحنه پيدا شود و عوامل مثبت و سازنده را جذب نکند و عوامل مزاحم و منفى را از خود نراند، نابودى چنان اجتماعى سريع خواهد بود؛ به همين دليل، در حديثى از پيامبر (ص) مى‌خوانيم: «اوثق عرى الايمان الحب فى اللَّه و البغض فى اللَّه؛ محکمترين دستگيره‌هاى ايمان، دوست داشتن براى خدا، و ابراز تنفر کردن براى خداست.» [2]

پى‌نوشت‌ها

---------------

[1]. سفينه البحار، جلد 1.

[2]. پاسخ به پرسشهاى مذهبى - نويسندگان: آيات عظام ناصر مکارم شيرازى و جعفر سبحانى

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

هدیه قرآن به غیر مسلمان

No image

لباس احرام

No image

فلسفه ازدواج موقت

No image

سؤال از فلسفه احکام

Powered by TayaCMS