پيوند اعضاء
سوال 990 :
اگر عضوي از بدن ميت غير مسلمان به بدن مسلمان زنده وصل شود و منجر به حلول حيات نگردد لمس محلّ مذکور و نماز با آن چه حکمي دارد ؟
جواب :
اگر طوري است که فعلا عضو بدن اين مسلمان محسوب مي شود و مثل دندان غير مسلمان است که بجاي دندان مسلمان در داخل لثه او قرار گرفته است پاک است و نماز با آن صحيح است .
سوال 991 :
پيوند زدن اعضاء محکوم به اعدام مثل کليه را به شخصي که احتياج مبرم به کليه دارد جايز مي دانيد يا خير ؟
جواب :
با اختيار و وصيّت آن فرد محکوم به اعدام جايز است .
سوال 992 :
آيا فردي مي تواند وصيت کند که پس از فوت ، عضوي از وي را خارج ساخته و به ديگري پيوند زنند ؟ ( توضيح اينکه اکنون هزاران نفر نابينا در ايران وجود دارد که با پيوند قرنيه از چشم ميت به آنها ، بينا خواهند شد و ممکن است در آينده نيز اعضاي ديگري مورد استفاده مفيد و معقول باشد )
جواب :
بلي مي تواند .
ب ) در صورت جايز بودن مسأله فوق ، آيا وجهي به عنوان ديه يا عنوان ديگر بايد پرداخت گردد ؟ و اين وجه در چه راهي مصرف شود ؟
جواب :
اين موضوع به کيفيت وصيت بستگي دارد که در مقابل اگر مطلق باشد بايد در راه خير مصرف شود و ثواب آن مال آن ميت مي باشد و به ورثه مربوط نيست .
جواب :
در سوال بالا ، آيا اولياء ميت مي توانند چنين اجازه اي دهند ؟ ( با فرض عدم وصيّت ) .
جواب :
نمي توانند .
سوال 993 :
اگر فرد وصيت کند که پس از فوت ، عضوي از او را به ديگري پيوند زنند ، آيا اولياء ميت مي توانند به وصيت عمل ننمايند ؟
جواب :
لازم است در صورت امکان به وصيّت عمل شود .
سوال 994 :
اگر فردي طبق سوال قبل وصيت کرده و پزشک به وصيت عمل نموده است ، آيا اولياء ميت مي توانند عليه پزشک شکايت نمايند ؟
و آيا مي توانند ديه ، درخواست نمايند ؟
جواب :
اگر به وصيت عمل شده کسي حق اعتراض و شکايت ندارد و در خواست ديه به کيفيت وصيت مربوط مي شود .
سوال 995 :
از يک سو فردي دچار مرگ مغزي شده است و ضربان قلب و نيز نفس او به کمک دستگاه کار مي کند لکن مغز به کلي از کار افتاده است و از نظر پزشکان همچون فردي است که سرش را از بدن جدا کرده باشند ، ( که در اين صورت نيز فقط تا چند دقيقه قلب به کار خود ادامه مي دهد ) بنابراين از نظر پزشکان ، مرده تلقي مي شود لذا پس از مدتي دستگاهها را از او جدا مي نمايند . از سوي ديگر فرد يا افرادي داريم که جانشان در معرض خطر است و اگر عضو مورد نياز به آنها پيوند نشود از دنيا خواهند رفت . آيا براي حفظ بيماران زنده ، جايز است که اعضاي فرد دچار مرگ مغزي را قطع و به بيماران پيوند زنند ؟
جواب :
بلي جائز است که اعضاي فردي که دچار مرگ مغزي شده را قطع و به بيماران پيوند بزنند ولي اگر وصيت نکرده است اين کار بايد با اذن و برنامه از طرف فقيه انجام شود . و ديه نيز اگر وصيت نکرده است ساقط نمي شود و بايد پرداخته شود و در راه خير براي ميت مصرف شود .
سوال 996 :
در صحنه جنگ مسلمانان با کفار در صورتي که حيات رزمنده مسلمان متوقف بر پيوند اعضاء باشد آيا مي توان اعضاي ميت غير مسلمان را قطع و براي پيوند استفاده نمود ؟ بر فرض جواز آيا در اين صورت ديه لازم است يا خير ؟ و بر عهده بيمار است يا قطع کننده ؟ آيا عضو پيوند شده براي نماز اشکال ايجاد نمي کند ؟
جواب :
در اقدام به پيوند زدن در فرض مذبور کافر حربي بر کافر ذمي مقدم است و در کافر ذمي ديه ثابت است و اصل کار بايد با نظر فقيه با رعايت سلسله مراتب انجام گيرد و بعد از پيوند ، حکم بدن مسلمان را پيدا مي کند و براي نماز اشکال ندارد .
سوال 997 :
در صورتي که در اثر وقوع بيماري لا علاج و پيشرونده از نظر پزشکان مرگ حتمي قريب باشد آيا مي توان از اعضاي بدن بيمار نظير قلب ، کليه و کبد براي پيوند به بيماران و نجات جان آنان استفاده نمود ؟
جواب :
در فرض مزبور نسبت به اعضاي رئيسه بدن مانند قلب و ريه مثلا جائز نيست ولي اعضاي غير رئيسه مانند انگشت يا يکي از کليه ها ، با اجازه او جايز است .
سوال 998 :
شخصي که وصيت به تشريح و پيوند اعضاي بدن خود را کرده آيا بعد از مرگش اولياي او ميتوانند اجازه چنين کاري را دهند ؟
جواب :
در فرض مذبور نمي توانند .
سوال 999 :
امروزه علم پزشکي بسيار پيشرفت نموده است و پزشکان مي توانند برخي از اعضاي فردي را که به طور طبيعي فوت کرده و ضربان قلب نيز از کار افتاده است ، به بيماراني که در خطر مرگ هستند و يا زندگاني پر مشقت و رنج آوري دارند پيوند زنند ( مانند کليه ، استخوان ، کبد ، چشم ، و غيره ) آيا اين عمل جايز است ؟
جواب :
اين عمل جائز است ولي اگر وصيت نکرده است لازم است با نظر و اجازه فقيه انجام شود .
سوال 1000 :
آيا بر پزشکي که مي تواند با پيوند زدن اعضاي ميت فردي را از مرگ نجات دهد ، واجب است که اين عمل را انجام دهد ؟
ج بلي واجب است ولي با اذن فقيه نيز انطباق پيدا کند .
سوال 1001 :
آيا فردي که در حال مرگ مغزي است ، ولي به وسيله دستگاه تنفس مصنوعي به حيات نباتي ادامه مي دهد و از نظر پزشکي امکان برگشت وي وجود ندارد و مرده تلقي مي شود مي توان عضوي را مثل چشم يا کليه براي پيوند خارج کرد ؟ با اين توضيح که سال گذشته لايحه اي نيز از دولت به مجلس آورده شد مسأله پيوند قانوني شود . البته در اينجا مطالبي مطرح است که : مرگ مغزي و مرگ قلبي چيست ؟ مرگ مغزي که مطرح است و براي پيوند لازم ، هنگامي است که چند نفر از متخصصان ذيربط نظر دهند انساني که تصادف کرده يا به هر علتي مغزش از کار افتاده ، ديگر به عنوان انسان زنده مطرح نيست و به اصطلاح فقط زندگي نباتي دارد ، يعني با دستگاه مي شود او را نگه داشت ولي ديگر شعوري ندارد چون هيچ گونه علائم از نظر مغزي روي نواري ثبت نمي گردد و هيچ نشانه اي از حيات وجود ندارد ، اين هنگام نياز است ما قلب اين انسان را به طور زنده دارند ، زيرا نمي شود از انساني که فوت کرده آن طور که در شرع مطرح است بعد از آنکه بدن سرد شد و مرده قلب را خارج کرد چرا که به درد پيوند نمي خورد بله چشم را مي شود برداشت و کليه نيز يک بحث ديگري دارد ، حالا اگر قرار باشد نيز مثلا قلب را بردارند بايد به زندگي نباتي اين فرد که امروز با دستگاه مي باشد معلوم نيست يک ساعت دو ساعت دو روز يا ... که دقيقا مشخص نيست زنده مي ماند پايان داد و اين در حالي است که قلب کار مي کند ولي فرد شعور ندارد و دستگاه از فعاليت مغز چيزي را نشان نمي دهد سوال اينجاست که در چنين شرايطي آيا جايز هست قلب فرد را برداشته و به يک انساني که نيازمند است پيوند زده شود ؟ و باز در اين خصوص سوال ديگر هم مطرح مي شود که اگر قلب را برداشتند قابل فروش هست يا خير ؟
جواب :
در اينجا چند مسئله به وجود مي آيد و لازم است که ما اين مسائل را يک يک بررسي کنيم :
مسأله اول اين است که آيا مرگ به چه چيز تحقق پيدا مي کند ؟ آيا به از کار افتادن قلب ، مرگ محقق مي شود ؟ ممکن است که فعاليت مغز از کار بيفتد ولي قلب چند لحظه باز هم به تپش خود ادامه دهد و در اسلام نيز غسل مس ميت آن وقت لازم مي شود که بدن سرد شود اما ميت و موت قبلا محقق شده و به خروج روح از بدن موت صورت گرفته است ، اما اسلام براي تسهيل بيشتر مقرر داشته تا زماني که بدن گرم است اگر کسي دست زد غسل به گردنش نيايد چئن بايد دست بزند و محتضر را رو به قبله کنند و چشمانش را ببندد و آن حالت حالتي است که نبايد به علت عدم مس همگي کنار بروند و لذا اين مصلحتي است که اسلام براي تصحيل در کار قائل شده است اما معنايش اين نيست که تا بدن سرد نشده فرد نمرده است بلکه همينکه روح از بدن خارج شد مرده است اينکه مرگ به چه چيز محقق مي شود بجز اينکه يک بحث مهمي است يک بحث فقهي نيز هست زيرا در اسلام حفظ حيات آن اندازه که ممکن است واجب است اگر مغز هنوز نمرده نمي توانيم کاري کنيم که توقف حاصل شود بلکه بايد سعي کرد که حيات حفظ گردد و اگر نه به کار افتادن مغز شخص مرده است که به نظر مي رسد که همين طور هم باشد ديگر آن وقت مي شود دستگاه را کنار گذاشت و به قلب توجه نکرد چون عمده همان مغز است و قلب تلمبه اي است که کار خود را تا مدتي که ممکن است دامه مي دهد و مهم مغز است که مرکز فرماندهي بدن است که احساس و ادراک و همه اينها به آن منتهي مي شود و در بعضي موارد قلب مي زند در حالي که مرگ مغزي همان طور که مرقوم داشته ايد مسلم شده است مثلا فردي سکته قلبي مي کند که متعاقب آن قلبش از کار مي افتد در فاصله اي که قلبش از کار مي افتد تا رساندنش به بيمارستان چون چند دقيقه اي بوده که قلب از کار افتاده است آن را با شوک الکتريکي بر مي گردانند و قلب دوباره به کار مي افتد اما مغز ديگر از کار افتاده ، قلب کار مي کند ، کليه کار مي کند و با لوله غذا به معده وارد مي کند ولي چشم زبان و مغز کار نمي کند .
مسئله دوم اين است که به واقع هنوز هم علم نتوانشته پاسخ دهد که چگونه مرگ مغزي تحت هيچ شرايطي قابل تجديد حيات نيست ولي مريض هايي بوده اند که حيات به آنها بر گشته است بخصوص در کساني که جوان هستند و در اثر حوادثي اين وضعيت را دارند و اتفاق افتاده که بعد از دو ماه در مرگ مغزي به سر بردن باز علائم حيات مغزي در آنها پيدا شده است .
مسئله بعدي اين است که کار کردن قلب و مثلا ريه به چه نحوي است ؟ آيا بايد هر آن از جانب مغز به اينها امدادي برسد با کار کنند ؟ يا اگر يک آن امداد رسيد ودستور صادر شد و بعد قطع گرديد باز هم مي توانند دقايقي و لحظاتي بعد کار کنند ؟ اگر از نوع اول است ، يعني هر لحظه و هز آن بايد از مغز امداد و دستور بگيرد لازمه است اينست که هرگاه مغز از کار افتاد کليه و ريه و قلب و ... هم از کار مي افتد و لذا اگر اين اعضا کار مي کنند اشتباه است که فکر کنيم مغز از کار افتاده است . و اگر نه يک لحظه امداد کافي است که يک عضو چند دقيقه بعد هم کار کند معلوم مي شود که مغز از کار افتاده و اين اعضا هستند که خودشان کار مي کنند . و اين را بايد متخصصين روشن کنند .
به نظر اين جانب مرگ وقتي محقق مي شود که مغز از کار بيفتد ، براي اينکه اعضاي ديگر هم اگر کا رمي کنند امدادش را از مغز گرفته و لو چند لحظه قبل اين امداد رسيده است و اين هم ممکن نيست که مغز از کار افتاده باشد ولي قلب و ريه و ... بتوانند در دراز مدت به فعاليتهايشان ادامه دهند و اين را بايد دانست که : هميشه فقه کليات را مي گويد ولي تشخيص جزئيات ، با متخصّصين هر رشته است .
سوال 1002 :
من يک شوهري دارم که بينايي خود را از دست داده است آيا مي تواند يک چشم خودم را به او تقديم کنم ؟ زيرا دوست دارد در اين انقلاب بزرگ نقشي داشته باشد و در راه اين انقلاب کوشش نمايد .
جواب :
جايز نيست .
سوال 1003 :
آيا خريد و فروش اعضا براي پيوند با اينکه عضو مورد اشاره يک کليه يا يک چشم باشد فرقي نمي کند ؟
جواب :
در فرض مزبور يک کليه با يک چشم فرق دارد ، اولّي جائز است .
سوال 1004 :
در مواردي که قطع عضو به منظور پيوند زدن جائز است ، فروش آن عضو نيز جايز است يا خير ؟
جواب :
ظاهر اين است که شخص مي تواند در حال حيات خود عضو بدن خود را بفروشد که پس از مر گ او از آن براي پيوند زدن استفاده کنند ، بلکه جواز فروش تمام جسم براي تشريح در مواردي که تشريح جايز است بعيد نيست ، چنانچه گرفتن مبلغي براي دادن اجازه اين موضوع نيز مانعي ندارد ، ولي احترام بدن ميت مسلمان و احکام غسل ميت و نماز و دفن بايد مراعات شود.
سوال 1005 :
بعضي افراد براي کمک به درمان بيماراني که نياز به فرآورده هاي خوني يا اعضاي بدن دارند حاضر مي شوند که خون يا مثلا کليه يا چشم خود را بفروشند اين موضوع چه حکمي دارد ؟
جواب :
در فرض مزبور فروختن خون و کليه در صورتي که براي فروشنده خطر و ضرر ممتني به نداشته باشد جائز است .
سوال 1006 :
عضو پيوند زده شده بدن ميت غير مسلمان به بدن مسلمان که حيات پيدا کرده است از نظر طهارت چه صورتي دارد ؟
جواب :
در اين صورت ديگر نه تنها نجس و ميته نيست بلکه پاک است و نماز خواندن با آن هم اشکال ندارد و همچنين اگر عضو حيوان نجس العين مانند سک و خوک نيز پيوند شود از عضويت حيوان خارج مي شود و به عضويت بدن انسان در مي آيد .