فصل هشتم : تضییع اموال دیگران

فصل هشتم : تضییع اموال دیگران

فصل هشتم : تضييع اموال ديگران

طرح بحث.

در بخش پيشين، بحث در زمينه (تضييع ثروت عمومى) بود و اکنون پيرامون (تضييع اموال شخصي ديگران) گفت وگو به عمل خواهد آمد.

لازم به ذکر است که ضايع کردن دارايي شخصي مردم، به دو طريق انجام مي گيرد:.

1. از راه غصب و يا سرقت؛.

2. از راه بي توجّهي به حفاظت از اموال ديگران و رعايت نکردن تقوا و امانت در مورد سرمايه هاي آنان.

در اين جا بحث از نوع اول نيست و بايد آن را در جاي ديگر جستجو کرد؛ بلکه مقصود اتلافي است که به طريق دوم، يعني از راه بي توجّهي به اموالي از مردم که در اختيار شخصي قرار مي گيرد و يا استفاده نادرست و نابه جا از آنها در موارد بهره برداري هاي مجاز، بر ثروت آنان وارد مي شود. اينک بحث را تحت سه عنوان مطرح مي کنيم:.

1. عاملين تضييع ثروت مردم؛.

2. کوتاهي در حفاظت از مال امانى؛.

3. افراط در بهره جويي از مال مجاز.

1. عاملين تضييع ثروت مردم.

مقصود از عنوان فوق اين است که ممکن است فردي به گونه مستقيم، ضايع کننده ثروت ديگران نباشد؛ ولي از راه ارائه ناقص خدمات و يا توليدات خود، موجبات فرسايش اموال آنان را فراهم سازد و مسبّب اسراف ديگران شود که در حقيقت مسرف واقعي همو به حساب مي آيد.

... و نظر به اهميّتي که اين قسمت از بحث دارد و ارتباطي که با مسأله اتقان‌(1) و استحکام در امور به طور عموم و در کارهاي توليدي خصوصاً پيدا مي کند و نيز اصل رابطه اتقان با اسراف، که در غير اين صورت هم به کار مي آيد، لازم است نگاهي به موضوع اتقان به عنوان مقدمه اي براي اين شاخه از بحث داشته باشيم.

الف) اصل اتقان.

از موضوعاتي که توجه بدان در همه امور لازم است و رعايت آن منافع بي شماري را براي انسان و جامعه به ارمغان مي آورد، اصل (اتقان) و محکم کاري است.

تعبير از (اتقان) به اصل براي اين است که اين موضوع از اموري است که بايد در کليه شؤون فردي و اجتماعى، مورد توجّه انسان و حاکم بر تمام ابعاد زندگي مادي و معنوي او باشد، و جامه زيبايي است که بايد اندام امّت اسلام را در خود بپوشاند. پندار بعضي بر آن است که اتقان، در امور مربوط به طبيعت و زندگي مادّي موافق با اسلام نبوده و نوعي دنياطلبي و علاقه بدان محسوب مي شود؛ در صورتي که اين موضوع، امري غير از علاقه به دنياست.

دنياطلبى، عشق به دنياست؛ در صورتي که ابرام و محکم کاري براي بهره برداري صحيح و مشروع از آن است. انسان با دنياطلبي بر اضطراب و نگراني هاي خويش مي افزايد و از خدا دورتر مي شود؛ در صورتي که در رعايت اتقان آرامش خاطر فراهم مي شود تا انسان در سايه آن با خيالي آسوده بتواند به استکمال معنوي خويش بپردازد. پس اتقان دنياطلبي نيست؛ بلکه آخرت خواهي است و دوري از مقصد نيست؛ بلکه وسيله قرب به مقصود است. و اين خود از صفات فعل خداوند است که جهان را در نهايت اتقان و استحکام آفريده است و در قرآن مجيد فرموده است:.

... صُنْعَ اللّهِ الَّذى اَتْقَنَ کُلَّ شَىْ‌ءٍ اِنَّهُ خَبير بمِا تَفْعَلُونَ؛(2).

اين آفرينش خداست که همه چيز را با اتقان و استحکام آفريده و به آنچه مي کنيد، آگاه است.

حضرت امام حسن مجتبي ژ به (جنادة بن ابي اميه) فرمود:.

براي دنياي خود آن چنان کار کن که گويا هميشه خواهي بود و براي آخرت خود چنان عمل کن که گويا فردا خواهي مرد.(3).

البته براي اين حديث دو احتمال وجود دارد: يکي اين که در کارهاي دنيا عجله و شتاب مکن؛ ولي براي انجام کارهاي مربوط به آخرت تعجيل نما؛ احتمال ديگر اين که مقصود حضرت اشاره به همين اتقان و ابرام در کارها باشد. به نظر مي رسد بين اين دو معنا دوگانگي و اختلافي نيست؛ زيرا منافاتي بين استحکام در کار و صبر و تأنّي در آن وجود ندارد. همچنين رسول اکرم ْ در جريان وفات فرزندش (ابراهيم) و پس از آن که آن حضرت پوشش قبر او را به درستي و با دقت محکم کرد فرمود:.

اِذا عَمِلَ اَحَدُکُمْ عَمَلاً فَلْيُتْقِنْ؛(4).

هرگاه يکي از شما کاري انجام داد، لازم است آن را با محکم کاري و اتقان به پايان برد.

و نيز همان حضرت در قضيّه مرگ (سعد بن معاذ) و بعد ازفراغ از محکم کاري قبر او فرمود:.

اِنّى لأَعْلَمُ اَنَّهُ سَيُبْلي وَيَصِلُ إلَيْهِ الْبَلاءُ، وَلِکِنَّ اللّه يُحِبُّ عَبْداً اِذا عَمِلَ عَمَلاً اَحْکَمَهُ؛(5).

من مي دانم که اين جسد به زودي از هم خواهد گسيخت و از هم پاشيده مي شود؛ ولي خداوند دوست دارد بنده اي را که وقتي عملي انجام مي دهد، محکم کاري مي کند.

اين دو فرموده حضرت، گرچه در مورد خاصّي صادر شده و آن (پوشش قبر) است؛ ولي اصل کلام آن حضرت همه موارد را شامل است و بين دانشمندان علم اصول مسلّم است که اگر سخني فراگير باشد مورد خاص آن، ضرري به فراگيري و عموم آن وارد نمي کند.

بنابراين سخن پيامبر ْ شامل تمامي امور مادّي و معنوي انسان است و اتقان در مورد همه کارهايي که در بهبود وضعيّت فرد و جامعه مؤثر است و آنان را به سوي غناي مادّي و کمال معنوي سوق مي دهد، مطلوب است.

اتّفاقاً مرحوم شيخ حرّ عاملى(ره) هم در عنواني که براي اين باب گشوده است، موضوع را به طور عموم مطرح کرده و حکم به استحباب اتقان در ساير اعمال نيز فرموده است.(6).

ب) اتقان و اسراف.

در اين جا اين سوال مطرح است که در بسياري موارد بين اتقان و اسراف، تزاحم و برخورد پيش مي آيد؛ زيرا ممکن است رعايت استحکام، مستلزم مخارج زياد باشد و يا دولت در راستاي اعمال اتقان در طرح ها و برنامه هايش، هزينه سنگيني را متحمّل نشود که احتمال اسراف در آن باشد، در اين صورت، از کلام يک بايد صرف نظر کرد مي بايد از اسراف حرام چشم پوشيد، يا از اتقان مستحب.

پاسخ اين است که اگر موارد برخورد بين اين دو، به درستي محاسبه معلوم مي شود که تحمّل خرج زياد در جهت اتقان نه تنها اسراف نيست؛ بلکه خود نوعي پيشگيري از اسراف است. چه بسيارند خسارت ها و زيان هايي که از ناحيه صرفه جويي هاي نابه جا و غير اصولي و بي توجّهي به اصل ابرام و استحکام متوجه جامعه و افراد مي شود.

براي اثبات اين مدّعا، کافي است نگاهي به ميزان خرابي هاي زلزله سال 69 گيلان و زنجان بيندازيد؛ که بنا به اظهارات مسؤولان امور، قسمت اعظم آن ناشي از عدم رعايت اين امر در ساختمان هاي آن مناطق بوده است. در حالي که بسياري از نقاط پيشرفته دنيا، زلزله هايي به همان شدّت و يا حتّي شديدتر از آن به وقوع مي پيوندد و در مقابل، خسارت و زيان ناچيزي مي بينند.

بنابراين، اتقان در امور نه تنها موجب اسراف نيست؛ بلکه عدم آن در معرض تلف قرار دادن مال و سرمايه است و اين مطلب به خصوص در خدمات و پروژه ها و سرمايه گذاريهاي دولتي بسيار حايز اهميّت است. گذشته از اين که در موارد زيادي بي توجهي به اصل اتقان و ابرام، عامل مهمّي براي فرسايش و تضييع ثروت شخصي ديگران نيز هست که در دنباله بحث به دو مورد آن مي پردازيم.

ج) توليد کنندگان.

توليد کنندگان که درحقيقت، گردانندگان چرخ اقتصاد و معاش جامعه هستند، نقش بسيار اساسي در مورد سرمايه هاي مردم بر عهده دارند و در واقع قوام يک ملّت بسته به قوام بخش توليد است. اتقان و ابرام اگر در همه جا مطلوب است، در آن جا از مطلوبيت بيشتري برخوردار است؛ چرا که اساس استقلال و خودکفايي اقتصادي را بايد در اتقان امر توليد جستجو کرد؛ از بخش کشاورزي گرفته تا بخش صنعت و از توليدگران مواد غذايي تا توليدات کالاهاي مصرفي ديگر، که به چند مورد از آن به عنوان نمونه مي پردازيم.

1. کشاورزان.

کشاورزي که اساسي ترين رکن توليد در هر کشوري به شمار مي رود، بايد از متقن ترين بخش هاي هر جامعه باشد. اتقان کشاورزي امروز به اين است که زارعان ما، به آخرين تجربيّات دانش کشاورزي آشنا شوند و آن را کاملاً اعمال کنند و با کمک و اعانت دولت و دستگاه هاي ذي ربط به طور جدّي در دفع آفات از محصولات زراعي خويش بکوشند که اگر به درستي به اين موضوع توجّه نشود و حاصل آن به صورتي آفت زده و نامرغوب تحويل بازار شود، گذشته از اين که خود متضرّر مي شوند، به جهت عدم استفاده کامل مصرف کننده، قسمتي از آن به دور ريخته مي شود و تضييع مال آنان را به دنبال دارد.

2. نانوايان.

همچنين نانوايان که در حقيقت توليد کننده بهترين و پر ارزشترين ماده غذايي مردم هستند، چنانچه در پخت نان دقّت و حوصله کافي به کار نبندند که مصرف کننده نتواند به درستي و به طور کامل از آن استفاده نمايد، عملي مسرفانه کرده اند و موجب اسراف در شريف ترين ماده غذايي مردم گشته اند. در اين زمينه گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي به نقل از استاندار تهران، قابل توجه است:.

حدود 30 درصد ناني که در نانوايي هاي تهران طبخ و توزيع مي شود به دلايل گوناگون قابل مصرف نيست و دور ريخته مي شود ... او پخت نامطلوب نان و کيفيّت نامرغوب آرد مصرفي در نانوايي ها را دليل عمده قابل مصرف نبودن بخش قابل ملاحظه اي از نان طبخ شده در نانوايي هاي تهران ذکر کرد.(7).

مشابه اين گزارش، از ساير شهرستان ها نيز گاهي به وسيله فرمانداران و مسؤولان آن شهرها از طريق روزنامه ها و مجلاّت اعلام مي شود، که لزوم کنترل بيشتر و مداوم دولت و حمايت جدّي مردم از اعمال آن را مي طلبد.

3. توليدگران کالاهاي صنعتي.

يک بنگاه توليدي که در بالا بردن کيفيّت اجناس توليدي خود، کوتاهي مي کند و فرآورده هاي خويش را به صورتي نامرغوب عرضه مي نمايد، به گونه اي که با کمترين استفاده از آن، از قابليت بهره وري خارج و به کناري گذاشته مي شود و يا بايد مرتب در دست تعمير باشد، اضافه بر اين که اعتماد عمومي را به توليدات داخلي سلب و پايه هاي استقلال و خودکفايي را سست مي نمايد، موجب تضييع و به هدر رفتن سرمايه هاي ملّي و شخصي مردم نيز مي گردد. ممکن است بپرسيد:.

اولاً: توليد کننده همواره سعي مي کند تا سطح کيفي توليد خويش را بالا ببرد، تا اعتماد و توجه مصرف کننده را به سوي اجناس خود جلب نمايد.

ثانياً: رشد صنعت با رشد توليد ارتباطي مستقيم دارد و با تکنولوژي رايج در جهان سوم سطح توليد را بهتر از آنچه هست، نمي توان ارتقا داد.

پاسخ اين است که، اين سخن در شرايطي صحيح است که وضع بازار داخلي به صورتي باشد که به جهت وفور اجناس؛ به خصوص جنس هاي خارجي و پايين بودن قيمت آنها کالاهاي داخلي بخواهند در صحنه رقابت با هم به ويژه با فرآورده هاي خارجي وارد شوند؛ ولي در غير اين صورت مخصوصاً درکشوري که در مرحله عبور از وابستگي به وادي خودکفايي و استقلال به سر ببرد و دروازه هاي آن به روي اجناس خارجي بسته شده باشد و عرضه هاي داخلى، بر کنار از رقابت با اجناس خارجى، يکّه تاز ميدان شوند و مردم هم چاره اي جز خريد و مصرف توليدات داخلي را نداشته باشند و سطح اين توليدات نيز تکافوي نياز جمعيّت را ننمايد، ممکن است انگيزه هاي رشد کيفي کالا در حدّ امکان، از بين توليدگران سلب شود و آنان را به سوي توليد کم خرج و نامرغوب فرآورده هاي خود بکشاند.

د) بخش خدمات.

بخش خدمات پس از توليد، بالاترين نقش را در زندگي اجتماعي و اقتصادي مردم بر عهده دارد و از همين رو قشر وسيعي از جامعه را به سوي خود جذب کرده و به کار مي کشاند.

از آن جا که بسياري از کساني که به اين بخش وابسته اند، همچون تعميرکاران لوازم زندگي و يا سازندگان و مرمّت کنندگان امور ساختمانى، ارتباط مستقيمي با اموال مردم دارند، در حقيقت امانتداران جامعه به حساب مي آيند و خيانت و تضييع اموال در بين بعضي از آنها زياد به چشم مي خورد.

به عنوان مثال، کارگري که براي انجام کاري اجير مي شود چنانچه در آن عمل دقّت کافي به عمل نياورد و از اين جهت صدمه اي بر صاحب کار وارد آيد، اضافه بر اين که حقّي به اجرت ندارد، ضامن ضرري که بر صاحب کار وارد نموده نيز هست و اين خود از موارد اتلاف مال است. در يک حديث معتبر امام صادق ژ فرمود:.

مردي به خدمت اميرالمؤمنين ژ رسيد و از شخصي که به اجيري گرفته بود، تا درِ ساختمان او را تعمير نمايد؛ ولي او با بي احتياطي ميخ را به در کوفته، آن را دو نيمه کرده بود، شکايت داشت. آن گاه اميرالمؤمنين ژ آن شخص را ضامن قرارداد.(8).

همين طور، تعميرکاري که در بازسازي وسايل و لوازم مراجعين خود سعي و توجّه کافي نکند و يا بدون داشتن تخصّص لازم در آن کار، به اموال مردم دست بزند به گونه اي که پس از تعمير با کمترين استفاده از کار بيفتد و مخارج تازه اي را بر صاحبش تحميل کند، اين خود نوعي ضايع نمودن و به هدر دادن اموال مردم به شمار مي رود و نيز اگر از اين طريق نقصي به دستگاه و وسيله مورد تعمير وارد شود، ضامن است. امام صادق ژ درحديثي فرمودند:.

کُلَّ عِامِلٍ اَعْطَيْتَهُ اَجْراً عَلي اَنْ يُصْلِحَ فَأَفْسَدَ فَهُوَ ضِامِن؛(9).

هر صاحب حرفه اي که اجير کني تا مال تو را اصلاح کند، ولي آن را تباه سازد و از بين ببرد ضامن است.

2. کوتاهي در حفاظت از مال اماني.

امانتداري که وسيله اي از مردم و يا ساختمان مسکوني آنان را به عاريه گرفته است و يا به عنوان اجاره در اختيار خود دارد، تا از منافع آن استفاده نمايد، اگر در حفظ و نگهداري از آن کوتاهي کند و چون آن مال را از خود و در ملک خويش نمي داند، در صيانت از آن سستي نشان دهد، مرتکب اسراف و تضييع در اموال ديگران شده است ولذا در عين حالي که عاريه دادن وسايل و لوازمي که در اختيار همگان نيست به نيازمندان آن، تأکيد و سفارش بسيار شده و حتّي قرآن مجيد مانعين آن را تهديد به هلاکت و عذاب نموده است؛(10) چنانچه صاحب مال ببيند عاريه گيرنده آن را فاسد و معيوب مي نمايد، مي تواند در اختيارش قرار ندهد. در قسمتي ازيک حديث معتبر، (ابي بصير) مي گويد: امام صادق ژ فرمود:.

مقصود از ماعون در آيه شريفه، قرض و يا خدمتي است که به ديگران ارائه مي دهي و نيز وسايل منزلي که براي استفاده آنان در اختيارشان قرار مي دهي و زکات هم از ماعون است.

مي گويد: به حضرت عرض کردم: ما همسايگاني داريم که وقتي وسيله و متاعي به آنها عاريه مي دهيم؛ آن را مي شکنند و فاسد مي کنند، آيا جايز است از دادن آن امتناع کنيم.

حضرت فرمود: هرگاه اين گونه عمل کنند، مي توانيد از عاريه دادن آن خودداري نماييد و باکي بر شما نيست.(11).

3. افراط، در بهره جويي از مال مجاز.

از موارد اسراف در اموال ديگران، تجاوز و زياده روي در استفاده از اموال آنها در موارد بهره برداري هاي مجاز است. به عنوان مثال، انسان مي تواند از آذوقه خانه پدر و مادر، برادر و خواهر، عمو، عمّه، دايى، خاله و يا منزلي که کليد آن به عنوان حفاظت و يا وکالت در اختيار او باشد و نيز منزل دوست و رفيق خود، استفاده نمايد؛(12) ولي در بعضي روايات امامان معصوم ه آن را به مواردي که ميانه روي و اعتدال رعايت شود محدود نموده اند. امام صادق ژ مي فرمايد:.

آن کساني که خداوند در آيه کريمه نام برده است، مي تواني بدون اذن آنها از خرما و خورشت خانه آنان استفاده نمايي و همين طور زن اجازه دارد بدون اذن شوهر از غذاي منزل او استفاده نمايد و اما اضافه بر آن از غذاها جايز نيست.(13).

گويا حضرت مي فرمايد، انسان مجاز است در منزل اين افراد از خوردنيهايي مانند پنير و شير و خرما و غير آن که معمولاً به عنوان خورشت به همراه نان خورده مي شود، استفاده نمايد؛ ولي غذاها و ساير موادّي که صاحبِ خانه با خرج مبالغي زياد، براي ميهمان و حفظ آبرو و يا استفاده شخصي تهيّه مي کند، نبايد بدون اجازه و اذن او در آن تصرّف کرد. و نيز در حديث ديگري همان حضرت و يا حضرت امام باقر ي فرمودند:.

اين اجازه تا هنگامي است که موجب فساد مال صاحب خانه نشود.(14).

همچنين ولىِّ يتيم که عهده دار حفاظت از اموال و مصالح اوست مي تواند در مقابل حراست و وظايفي که در اين ارتباط انجام مي دهد، مقداري از مال او استفاده کند؛ ولي مجاز نيست در بهره برداري از آن زياده روي و اسراف پيشه کند. قرآن کريم در اين مورد مي فرمايد:.

اموال يتيمان را از روي اسراف نخوريد، و از خوف اين که مبادا بزرگ شوند و شما را از تصرف در آن منع نمايند، به زياده روي مبادرت نکنيد.(15).

باز به عنوان نمونه، انسان مجاز است اگر در سر راه خود، گذارش به باغي افتاد که شاخه درختي از آن بيرون آمده باشد، مقداري از ميوه آن استفاده نمايد و اجازه خواستن از صاحب آن لازم نيست؛ ولي چيدن ميوه و بردن آن و يا شکستن شاخه درخت و يا زياده روي در خوردن و نيز وارد کردن صدمه ديگري بر درخت و ميوه ها جايز نيست. در حديثي از حضرت صادق ژ سوال شد:.

مردي به باغستاني - چه داراي ديوار باشد چه نباشد - عبور مي کند آيا مي تواند بدون اين که ضرورتي به تناول از ميوه هاي آن داشته باشد، صرفاً از روي خواسته دل، از آن استفاده نمايد و آيا مي تواند براي نياز و گرسنگي از آن بخورد حضرت فرمود: اشکالي ندارد از آن استفاده کند؛ ولي با خود به همراه نبرد و آن را فاسد ننمايد.(16).

همچنين حضرت صاحب الامر ژ در جواب سوالي در همين زمينه فرمود:.

خوردن براي او حلال، ولي بردن بر او حرام است.(17).

در اين جا به همين چند نمونه بسنده مي کنيم و تذکر اين نکته نيز لازم است که غرض در هر سه مورد ذکر مثال است و خصوصيات مسائل را براي عمل بايد در کتاب هاي فقهي و رساله هاي عمليّه جستجو کرد و وارد شدن در تفصيل آن، از موضوع و هدف اين نوشته بيرون است.

---------------------

پاورقي :

1. استوار کردن کارى.

2. نمل (27) آيه 88.

3. به نقل از: منتهي الآمال، ص‌233.

4. وسائل الشيعة، ج‌2، باب 60از ابواب الدفن، حديث 1.

5. همان جا، حديث 2.

6. همان جا، حديث 2.

7. روزنامه رسالت، 19 دي 1368، ص‌2.

8. وسائل الشيعه، ج‌13، ص‌274.

9. همان، باب 29 از احکام الأجارة، حديث 19.

10. ماعون (107) آيات 4 - 7.

11. وسائل الشيعة، ج‌6، ابواب ما تجب فيه الزکات، باب 7، حديث 3.

12. نک: نور (24) آيه 61.

13. وسائل الشيعة، ج‌16، باب 24 از ابواب آداب المائدة، باب 24، حديث 2.

14. همان جا، حديث 4.

15. نساء (4) آيه 6.

16. وسائل الشيعة، ج‌13، باب 8 از ابواب بيع الثمار، حديث 5.

17. همان، حديث 9.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

استفتائات نذر

استفتائات نذر

یائِسِه

یائِسِه

وثیقه

وثیقه

نفقه

نفقه

No image

نری

پر بازدیدترین ها

No image

پیشگفتار

No image

بخش پنجم: فرهنگ مصرف

No image

کتابنامه

Powered by TayaCMS