فصل هفتم : اسراف در اموال عمومي
حراست از ثروت عمومي.
ضروري ترين وظيفه هر اجتماع سالم که خواهان برخورداري از اقتصادي سالم و پررونق باشد، حفاظت و مراقبت جدّي از اموال عمومي و سرمايه هاي ملي است.(1).
مقصود از (ثروت عمومى) تمامي امکانات و سرمايه هاي مادّي يک جامعه که خداوند آن را مايه حيات و قوام اجتماع قرار داده است؛ از قبيل درياها، رودخانه ها و ساير منابع آبي و آبزيان، جنگل ها و مراتع، پرندگان، معادن وساير منابع ثروت ملّي و بيت المال مردم که اينها در حقيقت سرمايه هاي اصلي يک ملّت و ضامن بقاي آن به حساب مي آيند و با تأثير مستقيمي که برحيات اقتصادي جامعه دارند، حفاظت و استفاده صحيح از آن، اجتماع را به سوي رفاه و غناي مادّي پيش مي برد؛ در حالي که کاهش و فرسايش آن، بنيه اقتصادي کشور را سست و آن را به طرف نابودي و اضمحلال خواهد کشاند.
مرحوم عهمه طباطبائي - قدس سرّه - در تفسير آيه شريفه: (وَلاتُؤْتُوا السُّفَهِاءَ أمْولَکُمُ الَّتي جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِيِاماً...)(2) توضيحي دارند که مناسب است به عنوان مقدمه اين بخش و همچنين بخش بعدي - که بحث در (اسراف در اموال شخصي ديگران) است - مطرح شود. ايشان مي فرمايد:.
مقصود از (اموالکم) در آيه شريفه، اموال يتيمان است و اما اين که خطاب به اولياي آنها مي فرمايد: مال هاي شما، با اين عنايت است که مجموع ثروت موجود در جهان متعلّق به مجموعه اهل دنياست و مصلحت عمومي اجتماع که بر پايه مالکيت شخصي استوار است، اقتضا مي کند هر فردي از جامعه مالک جزيي از کلّ مال باشد. پس بر همگان لازم است، توجه داشته باشند که آنها يک مجتمع واحدند و مجموعه ثروت روي زمين براي تمامي آنهاست و برهر يک وظيفه است تا از آن حفاظت و پاسداري نمايند و از اين که انسانهاي غيرعاقل و بي کفايت مانند کودک و ديوانه بر آن مسلّط شوند و آن را به تباهي بکشند، ممانعت به عمل آورند.(3).
پس از مقدّمه، بحث در اين موضوع تحت دو عنوان، دنبال مي شود:.
1. اسراف در منابع طبيعي.
خداوند در دل زمين عظيم ترين منابع ثروت را به وديعت گذارده و به انسانها اجازه و قدرت بهره برداري و تسخير آن را عنايت فرموده است. قرآن کريم مي فرمايد:.
(هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَکُمْ مِا في اهَرْضِ جَميعاً...؛(4).
اوست که تمامي آنچه در درون و روي زمين است براي استفاده شما آفريد.
ولي عالم طبيعت، جهان تقدير و اندازه است و بي نهايت در آن راه ندارد. در اين زمينه قرآن مي فرمايد:.
اِنّا کُلَّ شَىْءٍ خَلَقْنِاهُ بِقَدَرٍ؛(5).
ما هر چيزي را به اندازه معيّن آفريديم.
و باز مي فرمايد:.
وإنْ مِنْ شَىءٍ إى عِنْدَنِا خَزائِنُهُ وَمِا نُنَزِّلُهُ إلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ؛(6).
چيزي از موجودات نيست مگر اين که خزينه هاي آن در پيش ماست و آن را مگر به اندازه معيّن نازل نمي کنيم.
بر اين اساس، منابع و ذخاير زمين نيز بي نهايت و پايان ناپذير نيست و با مصرف بي رويّه و اسراف گونه آن، به سرعت رو به نقصان خواهد رفت و به زودي به پايان خواهد رسيد.
ويلي برانت مي گويد:.
اکنون برخلاف چند سال پيش، به راحتي مي توان استدلال کرد که منابع زميني پايان ناپذير نيستند. با اين حال، هم اکنون نيز بسياري از مردم باور ندارند که اگر همچنان به بهره برداري بي رويّه از اين منابع، به ويژه زغال و نفت ادامه بدهيم اين منابع تنها تا حدود نيم قرن ديگر دوام خواهند آورد.(7).
آيا تاکنون فکر کرده ايد اگر اين اخطارها و هشدارها زماني جامه عمل بپوشد، بشر به چه روزي خواهد افتاد انرژي خورشيدي تا چه اندازه خواهد توانست خلأ ناشي از نبود نفت و فرآورده هاي نفتي را پر نمايد اگر ما اندکي به فکر نسل هاي آتيه - که کساني به جز فرزندان ما نيستند - نيز باشيم غير از رعايت اعتدال در مصرف و حفاظت از منابع و ذخاير طبيعى، راه ديگري خواهيم داشت.
الف) جنگلها.
از سرمايه هاي بسيار مهم طبيعي بر روي زمين، جنگل ها و مراتع به شمار مي روند که اضافه بر تأمين چوب مصرفي در صنعت، ساختمان ها و سوخت، تأثير اساسي در تصفيه و پالايش هوا و تنظيم گازهاي موجود در آن دارند که در اين جا به برخي آثار مثبت جنگل ها اشاره مي شود:.
1. جنگل ها در ميزان بارندگي اثر قاطع دارند. 2. هواي محيط را مرطوب و سالم نگه مي دارند. 3. اکسيژن براي تنفّس انسان ها توليد مي کنند. 4. گازهاي سمّي هوا را جذب مي کنند. 5. گردوغبار هوا را مي گيرند. 6. محيط اطراف خود را ضدّعفوني مي کنند. 7.سيل ها و حرکت آنها را کنترل مي کنند. 8. آبها را در لايه هاي خاک و زمين نفوذ مي دهند و ذخيره مي کنند. 9. از تخريب خاکها جلوگيري مي کنند. 10. بادها را کنترل مي کنند. 11.خاک را با ريشه هاي خود، استوار نگه مي دارند. 12. از زهدار شدن زمين جلوگيري مي کنند. 13. مانع لغزش زمين مي شوند. 14. بهمن ها را کنترل مي کنند و....(8).
ولي اکنون در اثر کم توجهي بعضي از دولت ها و بهره برداري بي رويّه بعضي تجاوزپيشگان، اين منبع مهمّ ثروت صدمات فراواني را متحمّل شده است. ويلي برانت مي گويد:.
بنابر برآورد (فائو)(9) از سال 1960 تاکنون نيمي از جنگل هاي جهان از بين رفته است و همه ساله چندين ميليون هکتار از جنگل هاي جهان از بين مي روند... پاره اي از دولت هاي جوامع روبه رشد، خود پيش از ديگران متوجّه مشکل شده اند و (همچون دولت هاي آفريقاي غربى) دست به دامان مردم گشته اند: به محيط زيست خودتان کمک کنيد، تا محيط زيست به شما کمک کند.(10).
اکنون به گزارشي از وضعيت جنگلهاي شمال ايران توجه کنيد:.
به گزارش واحد مرکزي خبر از سارى، از يک ميليون و سيصد هزار هکتار از جنگل هاي شمال کشور، که در برنامه ريزي هاي کلان به عنوان قطب توليد چوب محسوب مي شود سالانه به طور متوسّط، يک ميليون و پانصد هزار متر مکعب چوب صنعتي و غيرصنعتي به صورت تراورس، الوار، کرده بينه، کاتين و هيزم به ارزش اقتصادي 25 ميليارد ريال استحصال مي شود....
در همين گزارش آمده است:.
وسعت جنگل هاي شمال کشور در بيست سال گذشته از سه ميليون و چهار صد هزار هکتار، به يک ميليون و نهصد هزار هکتار (کاهش يافته... متأسفانه روند سريع استفاده و تخريب منابع جنگلي به نحوي بوده که اقدامات انجام شده در جهت احيا، در مقايسه با روند تخريب و برداشت جنگل بسيار ناچيزاست.(11).
گفتيم سالانه از جنگل هاي شمال حدود 5/1 ميليون متر مکعب چوب برداشت مي شود. دکتر شامخي در مجلّه دانشمند مي گويد:.
اما بهره برداري ثبت نشده و غير رسمي از اين جنگل ها به مراتب بيشتر از اين مقدار است. واقعيّت اين است که جنگل هاي شمال معاش يک ميليون و شصت و پنج هزار انسان گرد آمده در 165 هزار خانوار را تأمين مي کند اين عده 4/4 ميليون رأس دام متحرک و نيمه متحرک دارند و 4/1 ميليون دام خانگى، يعني جمعاً پنج ميليون و 800 هزار واحد دامي دارند که از گياهان و بيوماس جنگل تغذيه مي کنند. افزون بر اين سوخت معمول جنگل نشينان و ساکنان حاشيه جنگل ها نيز، در چهار فصل سال چوبي است که از همين جنگل ها و بي هيچ ترتيب و تدبيري بريده مي شود. مجموع چوبي که اينان هر سال، از جنگل ها مي برند پنج ميليون متر مکعب برآورد شده است... بهره برداري ما از جنگل هايمان استفاده مسالمت جويانه از مواهب طبيعت نيست تاراج مغولان را يادآور است و غارت وحشيان را. در شرايط فعلى، جنگل هاي شمال، سالانه برداشت يکي - دو ميليون متر مکعب چوب را نمي توانند تحمل کنند در حالي که ما تبر به دست گرفته ايم و هر سال دست کم5/6 ميليون متر مکعب چوب را مي بريم، مي سوزانيم، يا حدّاقل به ثمن بخس مي فروشيم... و اين همان تبري است که هر سال 5 ميليون متر مکعب چوب را به طور غيرقانوني از درختان جنگل هاي شمال مي برد...(12).
آقاي مهندس (ميرسليم) مشاور تحقيقاتي رئيس جمهور، ضمن ديدار از جنگل هاي مخروبه شمال کشور اين سخنان دريغ انگيز را با خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران در ميان گذاشت که: اگر در بيست سال گذشته از جنگل هاي چهار ميليون هکتاري شمال کشور بهره برداري صحيح انجام مي گرفت، ما اکنون قادر بوديم از همين جنگل ها سودي معادل درآمد نفت کشور، داشته باشيم.(13).
اکنون آيا ادامه اين حرکت و بي توجهي به عواقب زيانبار و خسارت آميز آن در مورد مهم ترين منبع درآمد مادي و معنوي عموم ملّت، رفتاري خيانت آميز نيست.
ب) منابع آبي.
آب، موهبتي الهي است که کمتر نعمتي با آن برابري و همساني مي کند. آب مايه حيات است و زندگي بدون آن ممکن نيست. قرآن مجيد مي فرمايد:.
وَجَعَلْنِا مِنَ الْمِاءِ کُلَّ شَىْءٍ حَىٍّ؛(14).
تمام موجودات زنده را از آب قرار داديم.
زندگي انسان نه تنها مستقيماً به آب بستگي دارد؛ بلکه کليّه فرآورده هاي گوشتي و نباتي که مأکولات او را تشکيل مي دهند، بدان وابسته است. همچنين آفت ها و مزاحمين سلامت انسان توسط آب از محيط زندگي او دور و حيات او از مخاطره هجوم امراض ايمني مي يابد. امام صادق ژ زماني که نام مبارک پيامبر در حضورشان برده شد، عرض کرد:.
پروردگارا تو مي داني که رسولت در نزد ما از پدران و مادران و خويشاوندان و آب سرد و گوارا محبوبتر است.(15).
در اين حديث، حضرت صادق ژ براي نشان دادن شدّت علاقه خود به نبي گرامي اسلام ْ در بين نعمت هاي مصرفي بي شمار الهى، نعمتي بالاتر از آب پيدا نمي کند تا عشق خويش و اهل بيت عصمت ه را بدان حضرت، بالاتر از آن معرفي نمايد و اين انتخاب اصلح، متضمّن يک تناسب نيز هست؛ زيرا همان گونه که آب براي حيات جسمي و طبيعي انسان است رسول اکرم ْ نيز، روح معنوي و حيات جاوداني به بشر مي بخشد.(16).
بديهي است با توجّه به اين که منابع تأمين آب و به ويژه آب آشاميدنى، محدود و همه ساله در خطر کاهش و کمبود است، زياده روي در مصرف و به هدر دادن آن، نتايج زيانباري در سرنوشت بشر به جاي خواهد گذاشت! ويلي برانت مي نويسد:.
در اواخر سال 1984 يکي از مؤسّسات پژوهشي خصوصي آمريکا هشدار داد که اگر هدر دادن منابع آب همچنان ادامه يابد، جهان دهه آينده با بحران آب شديدي روبه رو خواهد شد... بنا به برآوردهاي سازمان ملل متّحد هم اکنون نيمي از مردم جهان سوم به آب آشاميدني تازه و گوارا دسترسي ندارند و همه ساله حدود بيست ميليون نفر بر شمار اين افراد افزوده مي شود.(17).
همگان شاهد بوديم که در اواخر پاييز سال 70 با توجه به کمبود بارانهاي پاييزي سازمان آب تهران به طور مکرّر اعلام کرد که اگر در مصرف آب صرفه جويي نشود، آب تهران جيره بندي خواهد شد، و حتّي در بعضي مناطق، قطع آب را به دنبال خواهد داشت.
گفته مي شود در انگلستان قيمت يک ليتر آب از همان مقدار نفت بيشتر است و اين در حالي است که بنا به برآورد کارشناسان، متوسّط مصرف سرانه آب تهران در سال 1369 روزانه 225 ليتر و اين ميزان در سال 1350، 150 ليتر بوده است.
حال با توجه به برآورد ياد شده، واقعاً اين افزايش مصرف از چه مسائلي حکايت مي کند و آيا اين نشان دهنده رشد فرهنگ مصرف است يا تنزّل آن.
خواهيد گفت: بالا رفتن ميانگين مصرف آب نمايانگر ارتقاي سطح بهداشت در جامعه و رعايت آن ازسوي مردم است. در صورتي که همگان مي دانيم، بهداشت کامل از زياده روي در مصرف آب نيست؛ بلکه ناشي از استفاده به جاي آن است. و به اعتقاد ما مصرف مفيد آب، بسيار کمتر از کل مصرف آن است و اگر احتياط و دقت کافي در مصرف اين نعمت بي همتاي الهي از سوي مردم به عمل آيد و به جا از آن بهره برداري شود، پس از مدتي هم شاهد کاهش چشمگير ميزان سرانه مصرف خواهيم بود و هم بهداشت در بهترين سطح خود رعايت خواهد گرديد.
در حالات امام خميني - رضوان الله تعالي عليه - نقل شده که ايشان در فاصله هاي بين اعمال وضو، شيرآب را باز نگه نمي داشتند و نيز در روايات، حضرات معصومين ه اسراف آب در وضو و نيز دور ريختن اضافه آب آشاميدني را تقبيح و از آن نکوهش به عمل آورده اند که در بخش پيش نمونه آن ذکر شد.
ج) نفت و گاز.
نفت، مهم ترين منبع تأمين انرژي در جهان معاصر است. گذشته از آن به جهت فرآورده هاي بي شمار حاصله از آن در زمينه هاي گوناگون، نقش اساسي و بي همتا در بهبود زندگي و رفاه انسان دارد و به همين خاطر از آن به عنوان (طلاي سياه) ياد مي شود.
منابع نفتى، گرچه در سطح دنيا و در نقاط مختلف زمين پراکنده است؛ به لطف الهي کشورهاي اسلامي از اين نظر از غنا و بقاي بيشتري برخوردارند و منابع ديگران به پايان خود نزديک تر از آنهاست.
مسلمين، با توجه به نياز مبرم دنياي استکبار به اين کالاي ارزشمند و با در دست داشتن اين سرمايه هنگفت، قادرند به اهداف سياسي و اقتصادي عظيمي دست يابند و استقلال و رهايي از چنگال سلطه گران و عزّت اسلامي را براي خويش به ارمغان آورند.
مدتي است محافل جهاني با حساسيّت، متوجه اين موضوعند که منابع و ذخاير نفتي رو به پايان است و اگر اين روند مصرف بي رويّه ادامه پيدا کند، بشر در مدّت کوتاهي اين سرمايه عظيم را از دست داده، به عواقب سخت آن دچار خواهد شد.
اکنون که به شکر الهى، انقلاب اسلامي در ايران تحقق يافته و اسراف و تبذيرهاي بي شمار و حاتم بخشي هاي طاغوت به قدرت هاي خارجي در نفت و گاز و غير آن به پايان رسيده است، اين سرمايه بزرگ ملّت ايران ده ها سال بر عمرش افزوده گشته و مرحله پاياني آن سال هاي متمادي به تأخير افتاده است؛ ولي بايد توجه داشت به خصوص در اين زمان که به برکت انقلاب، گاز رساني به نقاط مختلف کشور گسترش يافته، نفت و گاز اين سرمايه بزرگ، امانتي الهي در دست ماست که وظيفه نگهباني و ردّ آن به نسل هاي آتيه بر عهده دولت و ملّت است و حراست از آن تکليف الهي و فرمان خداوند است. قرآن کريم مي فرمايد:.
إنَّ اللّه يَأْمُرُکُمْ أنْ تُؤَدُّوا اهَمِانِاتِ إِلي أهْلِها...؛(18).
خداوند به شما فرمان مي دهد تا امانت ها را سالم به اهل آن بسپاريد.
حفاظت از آن جز با احتياط و مراقبت کامل در مصرف، امکان پذير نخواهد بود و در نتيجه همين صرفه جويي است که فرزندان و اعقاب اين ملّت نيز، فرصت استفاده و برخورداري از آن را پيدا خواهند نمود.
د) ساير موارد.
بحث در حراست از منابع طبيعي منحصر به آنچه گفته شد نيست؛ بلکه موارد بسياري را در بر مي گيرد: حفاظت از دريا، رودخانه ها، حيوانات آبزى، زمين هاي مرغوب براي کشت، مراتع و مناظر سبز، پرندگان و حتّي هوا که ضروري ترين وسيله حيات و بقاي بشر است از آن قبيل است.
آيا به راستي آلوده کردن هوا با ماشين ها و وسايل دودزا و غير آن و از بين بردن گازهاي مفيد و حياتي آن و پرکردن هوا از گازهاي سمّي - که چه بسا جان عدّه اي را نيز به مخاطره اندازد - اسراف و تجاوز از حد در استفاده از اين نعمت بزرگ الهي نيست!.
مي گويند شهر تهران اوّلين يا دومين شهر آلوده جهان است و بسياري اوقات، وزارت بهداشت براي بيماران ريوي و قلبي اعلام خطر مي کند. در اين شرايط آلوده کردن هوا از روي بي توجّهي تجاوز و اضرار به ديگران است و با مباني اسلامي و انساني سازگار نيست.
2. اسراف در بيت المال.
از زشت ترين و معصيت بارترين جلوه هاي اسراف، زياده روي و تضييع در بيت المال مسلمين است. قبل از هر چيز، شما را به مطالعه سخنان اميرالمؤمنين ژ در نامه اي خطاب به يکي از کارگزاران خود دعوت مي کنيم:.
تو در اين مالياتي که مي گيري حقّ معيني داري و با فقرا و مستمندان شريک هستى. ما حقّ تو را خواهيم داد و تو نيز حقّ آنان را بپرداز و اگر چنين نکني از کساني به شمارخواهي رفت که بيشترين دشمن را در قيامت داراست و واي بر کسي که دشمن او در نزد خداوند فقيران و نيازمندان و درخواست کننده ها و پس خوردگان از حقوق خويش و ضرر ديده ها و در راه مانده ها باشند. و آن کس که امانت را کوچک شمرد و تن به خيانت دهد و جان و دين خود را از آن پاک نگه ندارد، خويش را در مذلّت و بيچارگي دنيا گرفتار ساخته و خواري شديرتر و سخت تر آخرت، در انتظار اوست. همانا بزرگ ترين خيانت،خيانت به امّت و زشت ترين ناخالصي ها، ناخالصي پيشوايان و کارگزاران امور است.(19).
حفاظت از اموال عمومي و بيت المال، نشانه فرهنگ بالا و تعهّد ملّت است و بر عکس عدم رعايت و بي توجهي به مسائل حفاظتي و نگهداري اموال بيت المال و يا استفاده شخصي از آن، علامت عدم تعهّد و رشد لازم است.
جامعه رشيد و پيشرو، معمولاً در موضوع حفاظت از بيت المال - حتي بيشتر از اموال شخصي - از خود حساسيّت و دقّت نشان مي دهد و بدان پايبند است؛ به ويژه در جامعه انقلابي ما اين يک وظيفه اي است که همگان در قبال آن مسؤوليم؛ نخست بر دولت اسلامي است که با وضع قوانين شديد و تعهّدات محکم و نظارت دقيق از فرسايش بيت المال جلوگيري نمايد و از تضييع آن به دست عدّه اي ناآگاه و بي مسؤوليت جلوگيري به عمل آورد. و اين هيچ گاه به معني سخت گيري و محدوديّت در استفاده صحيح و به موقع از وسايل بيت المال نيست؛ بلکه تضميني در راستاي حفاظت و نگهداري حريم بيت المال از دستبرد خاينان و جاهلان محسوب مي شود. ولي پايه و اساس تمام طرح ها و برنامه ها در اين خصوص، آگاهي و توجه هر چه بيشتر عموم مردم؛ به ويژه کارمندان ادارات و نهادها به اين مسأله است. جامعه بايد بپذيرد که بي توجّهي به اموال عمومي و بيت المال عملي ضدّ اسلامي و ملّي و مخالف با معيارهاي حکومت علوي است و از همين رو عملي ضدّ انقلابي است و تناسبي با سازمان ها و نهادهاي انقلابي و دولتي ندارد.
به طور مثال، وقتي وسيله نقليه اي به عنوان ملک شخصي در اختيار فردي قرار مي گيرد، حدّاکثر استفاده در طولاني ترين مدّت قابليّت کارى، از آن مي شود و حتّي پس از سال هاي دراز، باز هم با قيمتي مناسب دربازار به فروش مي رسد؛ ولي چرا همين وسيله نقليه اگر در خدمت مؤسسه اي دولتي باشد در مدّتي کوتاه فرسوده و از بهره برداري خارج مي شود و چرا بايد وسايل و لوازم مورد نياز اين گونه مؤسّسه ها در کمترين مدّت فرسوده شوند و مسؤولان آن مرتّب تقاضاي ابزار جديد بنمايند.
اسراف در بيت المال ممکن است از جهت اتلاف و تبذير باشد، همچنان که ممکن است از نظر تجاوز در بهره برداري از آن از حدّ عرفي و موقعيّت اجتماعي باشد.
به عنوان مثال، رئيس يک اداره، براي دفتر کار خود وسايلي نياز دارد که بنابر موقعيّت و حجم کار خود، حدّ خاصّي براي آن مقرّر شده است که خروج از اين حدّ و فراهم کردن محيطي تشريفاتي و لوکس اضافه بر حدّ لازم از بيت المال، نوعي اسراف و خيانت در اموال عمومي محسوب مي شود.
همچنين مخارج تشريفات کنفرانس ها و سمينارهايي که به مناسبت هاي مختلف در گوشه و کنار کشور برگزار مي شود حدّ معيّن و مقبولي دارد که چنانچه از آن بگذرد و اين گونه محافل آلوده به اسراف و تبذير شوند اضافه بر اين که موجبات بدبيني مردم فراهم خواهد شد، غضب الهي نيز در پي آن خواهد بود و اين دو، اين گونه نشست ها را از دستيابي کامل به اهداف خود دور خواهد کرد.
فاحش ترين نوع اسراف در اموال عمومي و بيت المال مسلمين، استفاده از آن در راه گناه، تفرقه، تهمت، سودجويي و افشاگري هاي مخرّب است که بايد از آن به خداي بزرگ پناه برد.
---------------------
1. نساء (4) آيه 5.
2. نساء (4) آيه 5.
3. الميزان، ج4، ص182.
4. بقره (2) آيه 29.
5. قمر (54) آيه 49.
6. حجر (15) آيه 21.
7. جهان مسلح، جهان گرسنه، ص135.
8. مجله دانشمند، سال 27، شماره 10، ص37 و 38.
9. سازمان خوار و بار و کشاورزي جهانى.
10. جهان مسلح، جهان گرسنه، ص137.
11. روزنامه رسالت، 21 ديماه 1368. ص11.
12. مجله دانشمند، سال 27، شماره 10، ص38 و 40؛ از سخنان دکتر شامخى، استاد دانشکده منابع طبيعي کرج.
13. همان، ص37.
14. انبياء(21) آيه 30.
15. سفينة البحار، ج2، ص559.
16. يِا اَيُّها الَّذينَ امَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ ولِلرَّسُولِ إِذا دَعِاکُمْ لِمِا يُحْييکُم...؛ اي مؤمنين اجابت کنيد خدا و رسول را وقتي دعوت کند شما را به چيزي که زنده مي کند شما را. (انفال (8) آيه 24).
17. جهان مسلح، جهان گرسنه، ص139.
18. نساء (4)، آيه 58.
19. نهج البلاغة، تحقيق صبحي صالح، نامه 26.