مفاسد اجتماعى
اسلام در مورد جبهه? داخلى با از بين بردن آلودگيها و برخورد هشيارانه با جرايم، به مبارزه? با علل و انگيزه هاى اصلى جنايات و پليديها که از محدوده? فقر و گرسنگى، نادانى و بى فرهنگى، کششهاى غريزى و جنسى، کينه توزى و عداوت و مشکلات روحى و اجتماعى بيرون نيست، پرداخته و با از بين بردن فقر و علل آن، به وسيله? ايجاد کار و اشتغال، به کارگيرى بيکاران و هدايت آنها به راه سعادت و نجات، مانع از بروز سرقت و سقوط در آلودگيها مىگردد، با جلوگيرى از مصرف مشروبات الکلى، ايجاد مراکز بهزيستى و بازپرورى و محيط هاى سالم ورزشى و تفريحى، جوانان را از آلودگى، اعتياد و هرزگى نگهدارى مىنمايد و به زندگى شرافتمندانه و با سعادت سوق مىدهد، با جلوگيرى از سبکسرى زنان، دختران و بىحجابى آنها، از گسترش فحشا و انحراف ممانعت نموده، حيا و عفّت عمومى را به اجتماع نويد مىدهد و با ارائه روش صحيح زندگى و راه سعادت و نجات، ريشه اضطراب، دلهره و ناراحتيهاى روحى را از مردم برداشته، از سقوط معيارهاى اخلاقى و ارزشهاى معنوى جامعه جلوگيرى مىنمايد، اساس و پايه هاى بدبينى، دشمنى، کينه توزى و انتقام جويى را برهم زده، جانشين صالحى براى آن به نام (عفو) قرار مىدهد و مشکلات اقتصادى و اجتماعى را با دخالت (بيت المال) حل مىنمايد، تاريخ گواه زنده? اين مدعى است، زيرا در مدت چهار قرن در کشور پهناور اسلامى که بيش از نصف جهان را فرا گرفته بود، بيش از شش نفر مورد اجراى حکم شرعى دزدى قرار نگرفتند.
از طرفى يکى ديگر از امتيازات قوانين کيفرى اسلام، فوريت انجام کيفر و محدود بودن جنايات است. و بدين جهت در حکومت اسلامى ارزشى براى قوانين دست و پاگير بشرى وجود ندارد و بيشتر جرايمى که در عصر کنونى جرم شناخته شده، مجازات آن از نظر اسلام مردود است، بنا بر اين در حکومت اسلامى نيازى به زندان، به مفهوم گسترده? آن در دنياى امروز نيست، بلکه با انجام کيفرهاى خاصى که در فقه بيان شده مسأله? جرم و کيفر جنايت فوراً خاتمه مىيابد، البته خطاهايى وجود دارد که در اسلام کيفر زندان براى آن تعيين شده، مانند ثروتمندى که در تعهّد خود نسبت به شخص طلبکار بىاعتنايى مىکند، اسلام اجازه زندانى کردن چنين فردى را داده است.