نصاب نقره
مسأله 1967 :
نقره دو نصاب دارد:
نصاب اوّل آن 105 مثقال معمولى است که اگر نقره به 105 مثقال برسد و شرايط ديگر را هم که گفته شد داشته باشد انسان بايد يکچهلم آن را که 2 مثقال و 15 نخود است از بابت زکات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد، زکات آن واجب نيست.
نصاب دوم آن 21 مثقال است يعنى اگر 21 مثقال به 105 مثقال اضافه شود، بايد زکات تمام 126 مثقال را به طورى که گفته شد بدهد و اگر کمتر از 21 مثقال اضافه شود، فقط بايد زکات 105 مثقال آن را بدهد و زيادى آن زکات ندارد و همچنين است هرچه بالا رود، يعنى اگر 21 مثقال اضافه شود، بايد زکات تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود مقدارى که اضافه شده و کمتر از 21 مثقال است زکات ندارد. بنابراين اگر انسان يکچهلم هرچه طلا و نقره دارد بدهد، زکاتى را که بر او واجب بوده داده و گاهى هم بيشتر از مقدار واجب داده است مثلاً کسى که 110 مثقال نقره دارد، اگر يکچهلم آن را بدهد، زکات 105 مثقال آن را که واجب بوده داده و مقدارى هم براى 5 مثقال آن داده که واجب نبوده است.
مسأله 1968 :
کسى که طلا يا نقره او به اندازه نصاب است، اگرچه زکات آن را داده باشد، تا وقتى از نصاب اوّل کم نشده، همه ساله بايد زکات آن را بدهد.
مسأله 1969 :
زکات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود که آن را سکّه زده باشند و معامله با آن رايج باشد و اگر نقش آن هم از بين رفته باشد، بايد زکات آن را بدهند.
مسأله 1970 :
طلا و نقره سکّهدارى که زنها براى زينت به کار مىبرند، اگر معامله با آن رايج است زکات دارد.
مسأله 1971 :
کسى که طلا و نقره دارد، اگر هيچ کدام آنها به اندازه نصاب اوّل نباشد مثلاً 104 مثقال نقره و 14 مثقال طلا داشته باشد، زکات بر او واجب نيست.
مسأله 1972 :
چنان که سابقاً گفته شد زکات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود که انسان يازده ماه مالک مقدار نصاب باشد و اگر در بين يازده ماه، طلا و نقره او از نصاب اوّل کمتر شود، زکات بر او واجب نيست.
مسأله 1973 :
اگر در بين يازده ماه طلا و نقرهاى را که دارد با طلا يا نقره، يا چيز ديگر عوض نمايد يا آنها را آب کند، زکات بر او واجب نيست. ولى اگر براى فرار از دادن زکات اين کارها را بکند، احتياط مستحب آن است که زکات را بدهد.
مسأله 1974 :
اگر در ماه دوازدهم، سکّه طلا و نقره را آب کند، بايد زکات آنها را بدهد و چنانچه بواسطه آب کردن، وزن يا قيمت آنها کم شود بايد زکاتى را که پيش از آب کردن بر او واجب بوده بدهد.
مسأله 1975 :
اگر طلا و نقرهاى که دارد خوب و بد داشته باشد، مىتواند زکات هر کدام از خوب و بد را از خود آن بدهد ولى بهتر است زکات همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.
مسأله 1976 :
طلا و نقرهاى که بيشتر از اندازه معمولى فلز ديگر دارد، اگر خالص آن به اندازه نصاب که مقدار آن گفته شد برسد، انسان بايد زکات آن را بدهد و چنانچه شکّ دارد که خالص آن به اندازه نصاب هست يا نه، بنابر احتياط واجب بايد به وسيله آب کردن يا از راه ديگر مقدار خالص آن را معلوم کند يا مقدار محتمل را زکات بدهد تا يقين به برىء الذّمه شدن خود پيدا کند.
مسأله 1977 :
اگر طلا و نقرهاى که دارد به مقدار معمول، فلز ديگر با آن مخلوط باشد، نمىتواند زکات آن را از طلا و نقرهاى بدهد که بيشتر از معمول، فلز ديگر دارد ولى اگر به قدرى بدهد که يقين کند طلا و نقره خالصىکه در آن هست، به اندازه زکاتى مىباشد که بر او واجب است، اشکال ندارد.