نصاب نقره
مسأله 1912 :
نقره دو نصاب دارد: نصاب اوّل آن 105 مثقال معمولي است که اگر نقره به 105 مثقال برسد وشرائط ديگر را هم که گفته شد داشته باشد، انسان بايد چهل يک آن را که 2 مثقال و 15 نخود است از بابت زکاة بدهد و اگر به اين مقدار نرسد، زکاة آن واجب نيست. نصاب دوم آن 21 مثقال است، يعني اگر 21 مثقال به 105 مثقال اضافه شود، زکاة تمام 126 مثقال را به طوري که گفته شد بدهد و اگر کمتر از 21 مثقال اضافه شود، فقط بايد زکاة 105 مثقال آن را بدهد وزيادي آن زکاة ندارد و همچنين است هرچه بالا رود، يعني اگر 21 مثقال اضافه شود، بايد زکاة تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود، مقداري که اضافه شده وکمتر از 21 مثقال است زکاة ندارد بنابر اين اگر انسان يک چهلم هرچه طلا ونقره دارد بدهد، زکاتي را که بر او واجب بوده داده وگاهي هم بيشتر از مقدار واجب داده است، مثلاً کسي که 110 مثقال نقره دارد، اگر چهل يک آن را بدهد زکاة 105 مثقال آن را که واجب بوده داده ومقداري هم براي 5 مثقال آن داده که واجب نبوده است.
مسأله 1913 :
کسي که طلا يا نقرة او به اندازة نصاب است، اگرچه زکاة آن را داده باشد، تا وقتي از نصاب اوّل کم نشده، همه ساله بايد زکاة آن را بدهد.
مسأله 1914 :
زکاة طلا ونقره در صورتي واجب ميشود که آن را سکّه زده باشند ومعامله با آن رواج باشد و اگرچه هم سکّه آن از بين رفته باشد، بايد زکاة آن را بدهند.
مسأله 1915 :
طلا ونقره سکه داري که زنها براي زينت بکار ميبرند در صورتي که معامله با آن رايج باشد، زکاة آن واجب نيست در صورتي که حقيقتاً به آن نياز داشته باشد و به جهت فرار از زکاة نباشد وگرنه زکاة را بايد بدهد، بلکه اگر معامله با آن رايج نباشد ولي پول طلا ونقره به آن بگويند، بنابر احتياط واجب آن بايد داده شود.
مسأله 1916 :
کسي که طلا و نقره دارد، اگر هيچکدام آنها به اندازه نصاب اوّل نباشد مثلاً 104 مثقال نقره و 14 مثقال طلا داشته باشد، زکاة بر او واجب نيست.
مسأله 1917 :
چنانکه سابقاً گفته شد زکاة طلا ونقره در صورتي واجب ميشود که انسان يازده ماه مالک مقدار نصاب باشد و اگر در بين يازده ماه طلا ونقره او از نصاب اوّل کمتر شود، زکاة بر او واجب نيست.
مسأله 1918 :
اگر در بين يازده ماه طلا ونقرهاي را که دارد با طلا يا نقره يا چيز ديگر عوض نمايد يا آنها را آب کند، زکاة بر او واجب نيست ولي اگر براي فرار از دادنزکاة اينکارها را بکند احتياطمستحبّ آنستکه زکاة را بدهد.
مسأله 1919 :
اگر در ماه دوازدهم طلا ونقره سکّه دار را آب کند، بايد زکاة آنها را بدهد و چنانچه به واسطه آب کردن، وزن يا قيمت آنها کم شود، بايد زکاتي را که پيش از آب کردن بر او واجب بوده بدهد.
مسأله 1920 :
اگر طلا ونقرهاي که دارد خوب وبد داشته باشد، ميتواند زکاة هرکدام از خوب وبد را از خود آن بدهد ولي بهتر است زکاة همه آنها را از طلا ونقره خوب بدهد ولي بنابر احتياط واجب زکاة همه آنها را از طلا ونقره بد نميتواند بدهد.
مسأله 1921 :
طلا ونقرهاي که بيشتر از اندازه معمولي فلز ديگر دارد، اگر خالص آن به اندازه نصاب که مقدار آن گفته شد برسد، انسان بايد زکاة آن را بدهد، و چنانچه شک دارد که خالص آن به اندازه نصاب هست يا نه ظاهراً در اين صورت زکاة بر او واجب نيست اگرچه بوسيله آب کردن، يا از راه ديگر مقدار خالص آن معلوم شود، ولي احتياط واجب آن است که وارسي نمايد در صورتي که مستلزم ضرر نباشد وميتواند بدون وارسي زکاة آن را برجاء فراغ ذمّه بدهد.
مسأله 1922 :
اگر طلا ونقرهاي که دارد به مقدار معمول فلز ديگر با آن مخلوط باشد، نميتواند زکاة آن را از طلا ونقرهاي بدهد که بيشتر از معمول فلز ديگر دارد ولي اگر به قدري بدهد که يقين کند طلا ونقره خالصي که در آن هست، به اندازه زکاتي ميباشد که واجب است اشکال ندارد.