سقط جنين
حکم سقط جنين
سوال 985 :
اينجانب زنى باردار هستم با توجه به وضعيت نامناسب جسمانى و ترس از تشديد کمخونى، ناراحتى معده و ضعف کلى بدن مايل به سقط جنين هستم. لطفاً حکم شرعى را بيان کنيد.
جواب :
سقط جنين جايز نيست و موارد مذکور موجب حليّت آن نمىباشد.
سقط جنين بخاطر حفظ آبرو
سوال 986 :
اگر باردارى باعث خجالت و آبروريزى من يا خانوادهام شود، آيا مىتوانم در سه ماهه اول آن را سقط کنم؟
جواب :
سقط جنين شرعاً حرام است و آنچه در سوال ذکر شده مجوّز آن نمىباشد.
کتمان ناقص بودن جنين از والدين
سوال 987 :
با پيشرفت علوم پزشکى و جنين شناسى در دوران باردارى اطباء ناقص الخلقه بودن جنين را تشخيص مىدهند و اگر بخواهند ناقص الخلقه بودن جنين را به اطلاع والدين برسانند ممکن است آنها اقدام به سقط جنين يا اقدام به رفع نقص جنين نمايند در حالى که احتمال بهبودى بسيار ضعيف است. در فرض سوال اطلاع دادن دکتر جايز است يا نه؟
جواب :
اطلاع دادن فى نفسه واجب نيست مگر آنکه قانونى در اين زمينه موجود باشد، يا غرض از مراجعه به طبيب و پرداخت پول به او اطلاع از حال جنين باشد.
سقط جنينى که به نظر پزشک حتماً مىميرد
سوال 988 :
در صورتى که مىدانيم مسلماً جنين بعد از تولد خواهد مرد آيا سقط درمانى جايز است؟
جواب :
اگر تشخيص بيمارى در جنين قطعى است و داشتن و نگهداشتن چنين فرزندى موجب حرج مىباشد، در اين صورت جايز است قبل از دميده شدن روح، جنين را اسقاط کنند ولى بنابر احتياط، ديه آن بايد پرداخت شود.
ديه طفلى که به دستور مادر، سقط شده
سوال 989 :
اگر دکتر به دستور مادر، جنين را سقط کند، ديه ثابت مىشود يا قصاص؟
جواب :
در فرض مرقوم ديه ثابت مىشود و بر عهدهى دکتر است.
وجوب پرداخت ديه بر مباشر سقط
سوال 990 :
ديهى سقط جنين که با رضايت کامل پدر و مادر، و از راههاى مختلف انجام مىشود، به عهده کيست؟
جواب :
ديه بر عهده مباشر سقط مىباشد. اگر دکتر مستقيماً سقط را انجام دهد ديه بر عهده اوست و اگر پرستار تزريق نمايد به عهده اوست و اگر مادر دارو را خورده بر عهده مادر مىباشد و در همه موارد ديه بايد به ورثه طفل پرداخت شود که در موارد اول و دوم پدر و مادر و در مورد سوم پدر است که اگر ايشان عفو نمايند ساقط مىشود هر چند گناه آن که قتل نفس يا مشابه آن باشد ثابت است.
ملاک در جواز سقط جنين
سوال 991 :
در منابع و عرف پزشکى، خطر جانى و مرگ مادر و احتمال عوارض در حاملگىها و بيماريهاى مختلف، با درصد تعيين مىشود. آيا سقط درمانى، فقط در مواردى که درصد بالايى از خطر، مادر يا کودک را تهديد مىکند، جايز است، يا درصد پايين نيز مىتواند مجوز باشد؟
جواب :
ناقصالخلقه بودن جنين، مجوّز شرعى براى سقط جنين حتّى قبل از ولوج روح در آن محسوب نمىشود، ولى اگر تهديد حيات مادر بر اثر استمرار حاملگى مستند به نظر پزشک متخصص و مورد اطمينان باشد و يا موجب مشقّت شديده باشد، سقط جنين قبل از ولوج روح در آن اشکال ندارد.
از بين بردن تعدادى از جنينها براى حفظ بقيه
سوال 992 :
با توجه به روشهاى درمان نازايى که در حال حاضر انجام مىشود، گاهى اوقات حاملگىهاى چند قلو (چهار قلو) اتفاق مىافتد، که در اکثر موارد، با زايمان زودرس در ماههاى پنجم و ششم همراه است و جنينها به ثمر نرسيده و از بين مىروند. يکى از روشهايى که امروزه در دنيا انجام مىشود، کاهش تعداد اين جنينها در ماههاى اول حاملگى (پنجاه تا شصت روزگى) است، تا بقيه جنينها بتوانند رشد نمايند و حاملگى به ثمر برسد. آيا اين روش درمانى از نظر شرع مقدس اسلام جايز است يا خير؟
جواب :
اگر کاهش بعضى از جنينها، موجب زنده ماندن بقيه شود (و عدم کاهش، سبب از بين رفتن همه آنها گردد) اشکال ندارد.
خارج کردن زود هنگام جنين از رحم مادر براى نجات جان او
سوال 993 :
اگر دکتر متخصص تشخيص دهد که اگر جنين با عمل جراحى خارج شده و در دستگاه نگهدارى شود به حيات خود ادامه خواهد داد، آيا جايز است که اقدام به عمل جراحى شود؟ آيا حکم مسأله قبل از ولوج روح و بعد از آن فرق دارد يا نه؟
جواب :
با فرض اينکه جنين در دستگاه زنده خواهد ماند، بيرون آوردن آن اشکالى ندارد و فرقى بين قبل از ولوج روح و بعد از ولوج روح نيست.
سقط جنين
سوال 994 :
من در هفته دهم حاملگى عمداً جنين را سقط کردهام. نسبت به سقط جنين چه بايد بکنم؟
جواب :
سقط جنين بر شما حرام بوده است که مرتکب شديد ولى کفاره ندارد ليکن ديه شرعى جنين را ضامن هستيد، و بايد ديه را به وارث شرعى او بپردازيد و خودتان از اين ديه ارث نمىبريد.
سقط جنينهاى ناقصالخلقه
سوال 995 :
آيا مىتوان با تشخيص قطعى بيمارى در جنينهايى که دچار عيوب ژنتيک بوده و يا مادر آنها در طى باردارى بر اثر ابتلاء به بعضى بيمارىهاى عفونى بيمار شدهاند، قبل از دميده شدن روح (چهار ماه و ده روز) جنين را سقط نمود؟
لازم به ذکر است اين کودکان از بدو تولد تا پايان عمر دائماً در وضع مشقّتبارى به سر خواهند برد و خانواده و جامعه نيز بهاى گزافى را از نظر روانى و مادى بايد به دوش بکشند.
جواب :
اگر نگهدارى و بزرگ کردن طفل معلول و عقبمانده و ناقصالخلقه براى والدين داراى زحمت و مشقت بيش از متعارف باشد به مقدارى که در عسر و حرج واقع مىشود، اسقاط جنين پيش از دميده شدن روح در او مانع ندارد.