الف - دوست داشتن زنان
قرآن کريم:
1 - )زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَالذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذلِکَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُعِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ(311)).
"امور مورد علاقه، از جمله زنان وفرزندان واموال هنگفت از طلاونقره واسبهاى ممتاز وچهار پايان وزراعت وکشاورزى در نظر مردم جلوهداده شده است )تا به وسيله آن آزمايش شوند( ولى اينها سرمايههاىزندگى دنياست، )وهرگز نبايد هدف اصلى انسان را تشکيل دهد( وسرانجام نيک )وزندگى جاويدان( نزد خداست."
از اين آيه استفاده مىکنيم که:
الف - دوست داشتن زن از غرايز اساسى مردم است وکسانى که بااين دوستى مخالفت ورزند در واقع با فطرت سليم مخالفند.
ب - اين دوستى بايد در محدوده ايمان به خدا وروز رستاخيزباشد ونبايد بر حب مؤمن نسبت به خدا وعمل صالح او غلبه پيداکند.
ج - آدمى بايد حب آنچه - به طور غريزى - مورد علاقه مىباشد رابا حب خداوند سبحان جمع کند.
2 - )يَاأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِي خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَازَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِيراً وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَاللَّهَ کَانَ عَلَيْکُمْ رَقِيبَاً(312)).
"اى مردم! از پرورگارتان بپرهيزيد، آن خدايى که همه شما را از يکانسان پديد آورد، وهمسر آدم را از او آفريد، واز آدم وهمسرش مردانوزنان فراوانى به وجود آورد، واز خدايى بپرهيزيد که )در نظر شماعظمت دارد وبه( هنگامى که مىخواهيد چيزى از ديگرى طلب کنيد ناماو را مىبريد، واز خويشاوندان خود )وقطع پيوند آنها( بپرهيزيد.خداوند مراقب )اعمال( شماست."
از اين آيه بينشهاى زير را به دست مىآوريم:
الف - زن از مرد آفريده شده، پس آن دو به رغم اختلافاتشانيکديگر را کامل مىکنند، وبدين ترتيب مرد به زن وزن به مرد گرايشدارد.
ب - پيوند زناشويى بين زن ومرد، ونيز پيوند خويشاوندى - بهطور عموم - پيوندى فطرى است وبايد در آن تقواى خدا را در پيشگرفت وآن را حفظ ونگهدارى کرد وحقوق الهى را در آن در نظرداشت.
3 - )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِن قَوْمٍ عَسَى أَن يَکُونُوا خَيْراً مِنْهُمْوَلَا نِسَاءٌ مِن نِسَاءٍ عَسَى أَن يَکُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوابِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الْاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيَمانِ وَمَن لَمْ يَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ(313)).
"اى کسانى که ايمان آوردهايد، نبايد گروهى گروه ديگر را مسخرهکند، شايد آن مسخره شدگان بهتر از آنها باشند، ونيز نبايد گروهى از زنانگروه ديگر را مسخره کند شايد آن مسخره شدگان بهتر از آنها باشند، وازهم عيبجويى نکنيد ويکديگر را به القاب زشت نخوانيد که پس از ايمانبه خدا نام فسق )برمؤمن نهند( بسيار زشت است، وهر که )از فسقوگناه به درگاه خدا( توبه نکند بسيار ظالم وستمکار است."
از اين آيه چنين الهام مىگيريم که زن نيز همچون مرد، کرامتى داردکه نبايد آن را به بازى گرفت ومسخره کرد، چه بسا اين کرامت بيش ازشخص مسخره کننده باشد که آن را به بازى مىگيرد.
4 - )فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُم مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىبَعْضُکُم مِن بَعْضٍ...(314)).
"پس پروردگارشان دعايشان را اجابت فرمود که: من عمل هيچ کسىاز شما را چه زن وچه مرد ضايع نمىکنم، بعض از شما از بعض ديگر تولديافتهاند."
از اين آيه وجز آن در مىيابيم که دين خدا در احکام مربوط بهآخرت ميان مرد وزن تفاوتى نمىنهد، وخداوند به هر کس آن دهد کهبه دست آورده است، واين سنت الهى )مسؤوليت کامل( بايد اساسهمه احکامى باشد که براى زن وضع مى شود. زن در تصميمگيرىومسؤوليتهاى خود مستقل است )مگر در مرزها وحدودى که شرعمقدس آن را معين کرده(.
5 - )وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِوَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِنلَدُنْکَ وَلِيّاً وَاجْعَلْ لَنَا مِن لَدُنکَ نَصِيراً(315)).
"چرا در راه خدا جهاد نمىکنيد، وبراى جمعى ناتوان از مرد وزنوکودک شما )که در مکه اسير ظلم کفارند( آنان که دايم مىگويند: بارخدايا، ما را از اين شهرى که مردمش ستمکارند بيرون آر، واز جانبخود براى ما نگهدار وياورى فرست."
وبدين ترتيب خداوند در راه نجات زنان ودفاع از زندگى وآزادىوکرامت آنها فرمان به ستيز وجهاد مىدهد.