توليد نسل و تنظيم خانواده
يک. باردارى طبيعى
پيامبر خدا (ص) مىفرمايند:
اى امّ سَلَمه! هنگامى که زن باردار مىشود، پاداش کسى را دارد که با جان و مالش در راه خداى بزرگ جهاد کرده است. و هنگامى که فرزندش را به دنيا مىآورد، به او گفته مىشود خدا گناهان تو را آمرزيد، کار را دوباره از سر بگير. و هنگامى که کودکش را شير مىدهد، براى هر شيردادنى پاداش آزاد کردن بندهاى از فرزندان اسماعيل (پيغمبر) را به او مىدهند.220
پيامبر خدا (ص) مىفرمايند:
پاداش زن از هنگام باردارى تا زايمان و شير دادن همانند پاداش مرزدار راه خداست، و اگر زن در اين فاصله از دنيا برود، پاداش شهيد را دارد.221
پيامبر خدا (ص) مىفرمايند:
بهشت زير پاى مادران است.222
استفتا
آميزش در هنگام باردارى
آيا در دوران آبستنى و باردارى، مقاربت و نزديکى جايز است يا خير؟
باسمه تعالى؛ مقاربت در حال حمل مانع ندارد.223
نکته
از نظر پزشکى، روابط جنسى در زنانى که حاملگى طبيعى دارند، اگر با اعتدال همراه باشد تا اواخر حاملگى نيز امکانپذير بوده، ضايعه يا عفونتى ايجاد نمىکند. اما در صورت سابقه سقط جنين و يا زايمان زودرس، احتياط کردن لازم است. برخى زنان در دوران باردارى - بويژه در اواخر آن - از مقاربت متنفر مىشوند که دليل جسمى و روحى دارد. درد و ناراحتى حاصل شده از نزديکى، علت جسمى تنفر از روابط جنسى، و تصور صدمه به جنين علت روانى آن است. در هر حال، آميزش جنسى بايد با ملايمت انجام گيرد و بهتر است که در اواخر باردارى از آن پرهيز شود.224
يادسپارى
زن حامله و زنى که بچه شير مىدهد، ممکن است حيض ببينند.225
أ. سقط جنين
سقط جنين معمولاً داراى عوارضى مانند عفونت، خونريزى شديد، سوراخ شدن رحم، نارسايى کليوى و شوک ميکربى است.
علامه حلّى و مرحوم شيخ محمد حسن نجفى (صاحب جواهر) در کتاب «جواهر الکلام، ج 43، ص 370» به استناد روايت امام سجّاد و امام باقر و امام کاظم(عليهم السلام) فاصله هر يک از مراحل رشد جنين را چهل روز دانستهاند.226
بارى، سقط جنين جايز نيست و ديه آن بدين صورت است:
ديه سقط جنين در مرحله نطفه اگر در رحم مستقر شده باشد 20 دينار، و در مرحله عَلَقه [مرحله تعلق گرفتن به ديواره رحم] 40 دينار، و در مرحله مُضغه[ تکه گوشتى به اندازه يک بار جويدن] 60 دينار، و در مرحلهاى که حالت استخوانى دارد و هنوز گوشت روى آن را نپوشانده است 80 دينار، و اگر گوشت روى آن را پوشانده و خلقتش[ از نظر جسمى] تمام و کامل شده باشد 100 دينار، و چنانچه روح در جنين دميده شده و جريان يافته باشد، 1000 دينار[ = 3529 گرم طلاى خالص] يعنى ديه کامل است، در صورتى که مسلمانِ آزاده و پسر باشد، ولى اگر دختر باشد، ديه او 500 دينار227 است.228
استفتائات
1O . آيا بعد از انعقاد نطفه از بين بردن آن جايز است يا خير؟
باسمه تعالى؛ بعد از انعقاد نطفه جايز نيست.229
2O . زنى حامله شده است و اکنون يک ماه و نيم دارد. دکترها مىگويند حاملگى براى مادر خطر جانى دارد و موجب فلج شدن وى خواهد گشت. آيا سقط جنين براى چنين مادرى جايز است يا خير؟
باسمه تعالى؛ اگر ضرر و خطر جانى براى مادر دارد، قبل از دميده شدن روح در جنين230، اسقاط جايز است.231
يادسپارى
چنانچه زن به دست خودش سقط جنين کند بايد ديه آن را بپردازد و هيچ سهمى از اين ديه ندارد.232
بنا بر احتياط جنينى که پيش از دميده شدن روح در آن، سقط شده نجس است.233
ب. غسل مَسّ جنين
براى مسّ جنين بچه مرده حتى بچه سقط شدهاى که چهار ماه او تمام شده، غسل مسّ ميت واجب است. بلکه بهتر است براى مسّ بچه سقط شدهاى که از چهار ماه کمتر دارد غسل کرد. بنابراين اگر بچه چهار ماههاى مرده به دنيا بيايد، مادر او بايد غسل مسّ ميت کند، بلکه اگر از چهار ماه کمتر هم داشته باشد بهتر است مادر او غسل نمايد.234
ج. غسل جنين
بچه سقط شده را اگر چهار ماه يا بيشتر دارد، بايد غسل بدهند. و اگر چهار ماه ندارد، بايد در پارچهاى بپيچند و بدون غسل دفن کنند.235
دو. باردارى مصنوعى (تلقيح)
در کشورهاى اروپايى گفت و گوى شديدى در اين باره هست که آيا اگر مرد عقيم بوده، قادر به
بارور ساختن همسرش نباشد و با همسرش موافقت کند که با نطفه و اسپرم مرد بيگانه به طور مصنوعى و بدون آميزش جنسى آبستن شود، جايز است يا نه؟ اين مشکل در مجلس شوراى انگلستان مطرح شد و کميسيونى خاص براى تحقيق در اين زمينه تعيين شد. در ايتاليا پاپ اين عمل را تحريم کرد. در فرانسه پزشکان اظهار داشتند در صورتى که با موافقت زن و شوهر باشد جايز است. در پارهاى ديگر از کشورهاى اروپايى، دولت آنها نوزاد مصنوعى را بهعنوان کودک شرعى و قانونى زن و شوهر به رسميت شناخته است، مگر در صورتى که شوهر قانونى به آن اعتراض داشته باشد.236
اکنون فتوا و نظر حضرت امام خمينى(ره) را در اين زمينه از نظر مىگذرانيم:
1. وارد نمودن منىِ مرد را در رحم زوجه او با آلاتى مثل آب دزدک اشکال ندارد، لکن بايد از مقدمات حرام احتراز نمايند. پس اگر مرد با رضايت زن، اين عمل را خودش انجام دهد و منى خود را به وجه حلالى به دست بياورد مانع ندارد.237
2. اگر منى مرد را در رحم زنش وارد نمودند چه به وجه حلال يا حرام، و از آن بچه توليد شد، اشکالى نيست که بچه مال مرد و زن است و همه احکام فرزند را دارد.238
3. جايز نيست داخل نمودن منى اجنبىرا در رحم زن اجنبيه، چه با اجازه زن باشد يا نه، و چه شوهر داشته باشد يا نه، و چه با اجازه شوهر باشد يا نباشد.239
4. اگر منى مردى را داخل رحم زن اجنبيه نمودند و معلوم شد بچه از آن منى است، پس اگر اين عمل به طور شبهه بوده، مثل آنکه گمان مىکرد زنِ خودش هست، و زن نيز گمان مىکرد منى شوهر هست، و بعد از عمل معلوم شد از شوهر نيست، اشکالى نيست که بچه شرعاً از اين مرد و زن است و تمام احکام فرزندى را دارد. ولکن اگر از روى علم و عمد باشد، محل اشکال است، و بايد احتياط در جميع مسائل مراعات شود. لکن اشکالى نيست که اگر اين بچه دختر باشد، پدر نمىتواند او را به زنى بگيرد، و اگر پسر باشد نمىتواند مادرش را بگيرد، و نمىتواند دختر به محارمش - اگر به عقد صحيح بود - شوهر کند، و پسر محارمش را بگيرد، لکن بايد در تمام مسائل ديگر احتياط نمايد.240
نکته مهم
مقام معظم رهبرى حضرت آيت ا& خامنهاى - مد ظله العالى - نظر خاصى در مورد باردارى مصنوعى دارند که شايسته است از دفتر استفتائات ايشان پرسيده شود.
سه. کنترل مواليد و جلوگيرى از باردارى
اشکالى در جايز بودن عَزل نيست. و عزل عبارت است از بيرون آوردن عضو تناسلى (مرد از
رحم زن) هنگام بيرون ريختن منى و ريختن منى بيرون رحم زنِ غير دائمى و غير آزاده. و همچنين عزل جايز است اگر زنِ دائمى و آزاده، اجازه اين کار را به شوهر بدهد. و در صورتى که اجازه ندهد، اين کار باز هم (بنا بر اقوا) جايز اما مکروه است. البته در زنى که معلوم است بچه دار نمىشود يا پير يا زباندراز يا بدزبان است و يا بچه را شير نمىدهد، بعيد نيست که مکروه نيز نباشد.241
اما به استفتائاتى در مورد جلوگيرى از باردارى و سترون سازى توجه کنيم:
استفتائات
محضر مبارک زعيم عاليقدر و مرجع عظماى تقليد
حضرت امام خمينى مد ظله العالى
چون در زمينه مسائل مربوط به پيشگيرى و قطع حاملگى و سقط درمانى که در ارتباط با ضرورتهاى پزشکى انجام مىشود مشکلاتى از جهت تطبيق با مسائل شرع مقدس ممکن است پيش آيد و چه بسا عدم آگاهى از آن به تصميمات خلاف منجر گردد، تقاضا مىشود به سوالات مربوط به اين موضوع پاسخ فرماييد تا اين استفتا مرجعى براى پزشکان و کليه سازمانهاى وابسته به امور پزشکى و يا ذى نفع در مسأله فوق واقع گردد:
1O . آيا ضرورت تعهد و پاى بندى به شرع مقدس - علاوه بر تخصص پزشکى - از جهت تصميمگيرى در اين امر مهم مورد تأييد و تأکيد حضرت عالى مىباشد؟
باسمه تعالى؛ پزشک علاوه بر تخصص بايد مورد وثوق باشد که کارش را روى موازين انجام دهد.242
2O . آيا پيشگيرى موقت از حاملگى در مورد افراد سالم با استفاده از وسايل و موادى که مانع از ايجاد نطفه مىشود جايز است؟
باسمه تعالى؛ مانع ندارد به شرط آنکه موجب عقيم شدن و فساد عضو نشود.243
3O . استفاده از وسيله پيشگيرى موقت به نام «آى. يو. دى.»I.U.D( ) که هنوز چگونگى تأثير آن در زمينه جلوگيرى از حاملگى به طور قطع و يقين مشخص نشده است ولى عقيده غالب، با توجه به آخرين مطالعات، جلوگيرى از جايگزينى نطفه در رحم پس از تشکيل آن مىباشد چه صورت دارد؟
باسمه تعالى؛ اگر محرز نيست که موجب سقط جنين است و موجب عقيم شدن و فساد عضو نيست مانع ندارد و چنانچه موجب سقط است جايز نيست، و در هر صورت، بايد مراعات احکام لمس و نظر نيز بشود.244
4O . آيا قطع دائم و از بين بردن امکان آبستنى براى هميشه در افراد سالم مجاز است؟
باسمه تعالى؛ جايز نيست.245
5O . بستن لولههاى رحمى منجر به قطع دائم حاملگى مىشود و ايجاد زمينه براى امکان آبستنى مجدد مستلزم عمل جراحى ميکروسکوپيک و دقيقى است که در مراکز مجهز امکانپذير است و شانس حاملگى مجدد در بهترين مراکز دنيا در حدود 50 درصد مىباشد. با در نظر گرفتن شرايط فوق آيا بستن لولههاى رحمى در بانوان سالم مجاز است؟
باسمه تعالى؛ در فرض مرقوم جايز نيست.246
6O. اين جانب داراى ده فرزند مىباشم و از نظر کثرت اولاد در زحمت هستم. مىخواهم لولههاى رحمم را ببندم. آيا شرعاً جايز است يا خير؟
باسمه تعالى؛ اگر موجب نازايى دائمى نشود و ضرر به مزاج و عضو نرساند وشوهر راضى باشد و عمل همراه با ارتکاب مُحرّم شرعى نباشد، اشکال ندارد.247
7O . در مواردى که امکان وجود نقايص مادرزادى جسمى و عقلى و روانى به طور سرشتى و يا اکتسابى در مورد جنس مطرح مىباشد (مثل انواع بيمارىهاى ارثى و يا ناشى از تأثير مواد و داروها و اشعه ايکس و غيره ... ) مىتوان به سقط جنين مبادرت نمود؟ و آيا از اين نظر تفاوتى بين جنين زير و يا بالاى چهار ماه وجود دارد؟
باسمه تعالى؛ سقط جنين جايز نيست و فرق نمىکند.248
8O . آيا قطع دائم حاملگى در مورد بيمارانى که حاملگى براى آنان خطر جانى دارد و امکان بهبود وضع جسمى و روانى آنان از نظر مساعد شدن براى حاملگى در آينده هم وجود ندارد، به عبارت ديگر ضرورتهاى پزشکى ايجاب مىکند که هيچ گاه و يا حتى الامکان حامله نشوند، جايز است؟
باسمه تعالى؛ اگر راهى به غير آن براى جلوگيرى از حاملگى باشد قطع دائم جايز نيست و در غير اين صورت، با وجود ضرورت که خوف خطر جانى است، مانع ندارد.249
9O . آيا قطع دائم حاملگى در بانوانى که زمينه مساعد براى به دنيا آوردن فرزندان ناقص الخلقه و يا با بيماريهاى ارثى جسمى و روانى را دارند (بويژه در مواردى که نمونههاى ثابت شده قلبى در زايمانهاى پيشين داشتهاند) مجاز است؟
باسمه تعالى؛ جايز نيست.250
10O . آيا سقط درمانى در مورد بيماران پيشرفتهاى که ادامه حاملگى براى مادر خطر جانى در پى دارد با سن جنينى زير چهار ماه مجاز است؟
باسمه تعالى؛ اگر خوف خطر جانى هست با تشخيص دکتر مورد وثوق قبل از وُلوج روح مانع ندارد.251
11O . در مواردى که سن جنين از چهار ماه گذشته و ادامه حاملگى خطر جانى براى مادر داشته باشد، سقط درمانى (اختتام حاملگى) مجاز است؟
باسمه تعالى؛ بعد از ولوج روح جايز نيست.252
12O . در مواردى که سن جنين از چهار ماه گذشته است و به علت بيمارى بسيار پيشرفته مادر ادامه حاملگى مغايرت قطعى با حيات مادر دارد، اختتام حاملگى مجاز مىباشد؟
باسمه تعالى؛ حکم مسأله قبل را دارد.253
13O . در مورد مادران بيمارى که ادامه حاملگى مغايرت با حيات مادر پيدا مىکند و سن جنين از چهار ماه بيشتر است، ليکن جنين از نظر سنى در وضعيتى است که امکان ادامه حيات وى خارج از رحم مادر وجود ندارد و بعد از مرگ او هم فوت خواهد نمود. آيا مىتوان به منظور نجات حداقل يک نفر يعنى مادر به حاملگى خاتمه داد؟
باسمه تعالى؛ بايد تا آخرين ساعات امکان حفظ حيات مادر منتظر بمانند، چنانچه در آن هنگام جنين در وضعى باشد که امکان ادامه حياتش نيست سقط او جهت حفظ حيات مادر مانعى ندارد.254
14O . با خصوصياتى که در مورد بستن لولههاى رحمى مطرح شد (سوال 5)، آيا اين عمل در مورد بيمارانى که به دلايل طبى لازم است حتى الامکان براى هميشه حامله نشوند، جايز است؟ آيا در مورد مادرانى که خصوصيات آنان در سوال 9 توضيح داده شد، جايز است؟
باسمه تعالى؛ در صورت خوف خطر جانى جواب همان است که در ذيل سوال 8 ذکر شد. و در غير مورد خطر جانى و همچنين در مورد مادرانى که خصوصيات آنان در سوال 9 ذکر شده جايز نيست.255
15O . آيا دلايلى مثل مشکلات اقتصادى و اجتماعى و تعداد اولاد و سن،مُجَوّزى براى قطع دائم حاملگى و يا سقط جنين مىباشد؟
باسمه تعالى؛ آنچه ذکر شده، مجوّز نيست.256
16O . اخيراً در مردان با عملى طبى که انجام مىگيرد مجارى خروج منى را گره مىزنند، به طورى که در هنگام مقاربت فقط مقدارى آب لَزِج که هميشه با منى همراه است خارج مىشود. بفرماييد حکم احتلام اينچنين افراد که منى از آنها خارج نمىشود چيست؟
باسمه تعالى؛ اگر بدون مقاربت آبى از انسان در حال خواب يا بيدارى خارج شود و صفات منى را نداشته باشد حکم جنابت مترتب نمىشود، مگر آنکه يقين کند منى از او خارج شده است.257
17O . پس از اهداى سلام و تقديم تحيات محترماً نظر حضرت عالى را در مورد چند وسيله جلوگيرى از حاملگى ناخواسته جويا مىشود:
أ. راجع به وسيلهاى که به نام «آى. يو. دى» معروف است و آن عبارت است از وسيلهاى فنر مانند که در داخل رحم قرار مىدهند و باعث مىشود که سلول تخم در جدار رحم، لانه گزينى نکند.
ب. در مورد بستن لولههاى تخمدان در زنان و بستن لولههاى منى در برادران که در مورد زنان اين مستلزم عمل جراحى است و در مورد مردان نيز مستلزم يک عمل کوچک و جزئى مىباشد.
اين دو مورد سابقاً در ايران رايج بود، ولى پس از پيروزى انقلاب در هر دو مورد دستور داده شد که متوقف بماند، اما بعضى افراد خود راغب و شايق به اين نوع جلوگيرى مىباشند. مستدعى است نظر حضرت عالى را براى ابلاغ به ملت اعلام فرماييد؟
باسمه تعالى؛ جلوگيرى از حمل مانع ندارد و با رضاى طرفين و اگر خيلى مضر نباشد و مستلزم خلاف شرع نباشد، جايز است.258
18O . چنين مرسوم است که زنان براى جلوگيرى از باردارىِ ناخواسته و سقط جنينهايى که خطر مرگ دارد، با رضايت شوهر از مواد و وسايلى مانند قرص، آى. يو. دى، کلاهک ديافراگم، کِرِم، ژله و آمپول که عمل همگى آنان نهايتاً ممانعت از ملاقات و انعقاد نطفه مىباشد استفاده مىکنند. و مردان با رضايت همسران از کاندُم (پوشش پلاستيکى) و روش عزل بهره مىگيرند. مستدعى است حکم شرعى موارد مذکور را مرقوم فرماييد؟
باسمه تعالى؛ امور مذکوره در صورتى که مستلزم ضرر يا فساد عضو نباشد، با رضايت شوهر مانع ندارد.259
19O . با سلام؛ حضرت عالى در پاسخ به جواز استفاده از آى. يو. دى ذکر کردهايد که: «اگر استفاده از اين وسيله (آى. يو .دى) مستلزم لمس يا نظر حرام باشد جايز نيست.» لطفاً ذکر بفرماييد که آيا کار گذاشتن آى. يو دى در رحم زن جز موارد پزشکى محسوب شده و پزشک يا ماماى زن و عندالاضطرار پزشک مرد، مىتواند اين عمل را انجام دهد همان طور که در ساير امراض متداول است، و يا اينکه اين مسأله مورد غير پزشکى بوده و تنها از طريق مَحرَم به عَورت زن (همچون شوهر) مىتوان اين دستگاه را کار گذاشت؟
باسمه تعالى؛ خود اين عمل اگر موجب سقط يا عقيم شدن نباشد اشکال ندارد، و حرمت لمس و نظر به قوّت خود باقى است و اضطرارى در بين نيست، چون مىشود از راههاى ديگر جلوگيرى از عمل نمود.260
20O . يکى از راههاى جلوگيرى از انعقاد نطفه اين است که ابزارى در دهانه رحم نصب مىکنند که اين عمل موجب خونريزى مىشود و ممکن است اين خونريزى مدت زيادى طول بکشد. با توجه به اينکه اين خونريزى عمدى مىباشد، آيا حيض محسوب مىشود؟ و به طور کلى اين عمل جايز است يا خير؟
باسمه تعالى؛ عمل مزبور اگر موجب نقص عضو يا نازايى دائمى زن شود و يا آنکه سبب کشتن نطفه مستقر در رحم گردد و يا آنکه همراه با ارتکاب عمل حرام خارجى از قبيل نظر غير به عورت زن باشد حرام است؛ در غير صور ذکر شده اشکال ندارد. و خونريزى اگر در ايام عادت باشد و در سه روز مستمر باشد حکم حيض دارد و در صورتى که بيش از ايام عادت ادامه پيدا کند و از ده روز بگذرد، زائد بر ايام عادت، استحاضه محسوب است.261
21O . بانويى که مدت 10 تا 20 روز عادت ماهانهاش عقب افتاده و نمىداند که حامله است، آيا مىتواند از طريق تزريق آمپولهاى مخصوص، رگل شود؟
باسمه تعالى؛ اگر يقين به انعقاد نطفه در رحم ندارد، مراجعه به طبيب براى تنظيم عادت ماهانه اشکال ندارد.262
چهار. زايمان و نفاس
أ. تعريف نفاس
1. از وقتى که اولين جز بچه از شکم مادر بيرون مىآيد، هر خونى که زن مىبيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است. و زن را در حال نفاس، نَفْسأ مىگويند.263
2. خونى که زن پيش از بيرون آمدن اولين جز بچه مىبيند نفاس نيست.264
3. لازم نيست که خلقت بچه تمام باشد، بلکه اگر خون بستهاى هم از رَحِم زن خارج شود و خود زن بداند، يا چهار نفر قابله بگويند که اگر در رحم مىماند انسان مىشد، خونى که تا ده روز ببيند خون نفاس است.265
4. هرگاه شک کند که چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى که سقط شده اگر مىماند انسان مىشد يا نه، لازم نيست وارسى کند، و خونى که از او خارج مىشود شرعاً خون نفاس نيست.266
ب. مدت نفاس
1. ممکن است خون نفاس يک آن، بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمىشود.267
2. ... نفاس حداقلى ندارد و بدين جهت ممکن است در تمام ده روز فقط يک لحظه خون نفاس باشد. و اگر زنى اصلاً خونى نبيند و يا پس از گذشت ده روز از زايمانش ببيند، اصلاً نفاس ندارد. و حداکثر نفاس ده روز است که آغاز شمارش آن از هنگام جدا شدن بچه است، نه از هنگام شروع در زايمان. و اگر زايمان در اول روز باشد، شب آخر از ده روز محسوب نمىشود. و اگر زايمان در شب باشد، خود اين شب جز نفاس است، ولى از ده روز حساب نمىشود. و اگر زايمان در وسط روز باشد تا وسط روز يازدهم تلفيق مىشود و نفاس است. و اگر دو قلو زاييد، آغاز نفاس زن پس از جدا شدن بچه اول و آغاز دهه نفاس از هنگام جدا شدن بچه دوم است.268
ج. کارهاى دوران نفاس
1. توقف در مسجد و رساندن جايى از بدن به خط قرآن و کارهاى ديگرى که بر حائض حرام است269، بر نفسأ هم حرام است. و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مکروه است، بر نفسأ هم واجب و مستحب و مکروه مىباشد.270
2. طلاق دادن زنى که در حال نفاس مىباشد باطل است، و نزديکى کردن با او حرام مىباشد. و اگر شوهرش با او نزديکى کند، احتياط واجب آن است که به دستورى که در احکام حيض [رساله توضيح المسائل] گفته شده کفاره بدهد.271
3. وقتى زن از خون نفاس پاک شد، بايد غسل کند و عبادتهاى خود را به جا آورد. و اگر دوباره خون ببيند، چنانچه روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده، روى هم دهروز يا کمتر از ده روز باشد، تمام آن نفاس است. و اگر روزهايى که پاک بوده روزه گرفته باشد بايد قضا نمايد.272
4. اگر زن از خون نفاس پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون هست، بايد مقدارى پنبه داخل فَرْج نمايد و کمى صبر کند که اگر پاک است، براى عبادتهاى خود غسل کند.273
د. احکام نَفسأ
1. اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حيض عادت دارد به اندازه روزهاى عادت او نفاس و بقيه استحاضه است. و اگر عادت ندارد تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه مىباشد، و احتياط مستحب آن است کسى که عادت دارد از روز بعد از عادت، و کسى که عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هجدهم زايمان، کارهاى استحاضه را به جا آورد و کارهايى را که بر نفسأ حرام است ترک کند.274
2. زنى که عادت حيضش کمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون نفاس ببيند، بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد، و بعد از آن تا روز دهم مىتواند عبادت را ترک نمايد يا کارهاى مستحاضه را انجام دهد، ولى ترک عبادت، يک روز يا دو روز خيلى خوب است. پس اگر از ده روز بگذرد به اندازه روزهاى عادتش نفاس است و بقيه استحاضه است و اگر عبادت را ترک کرده بايد قضا کند.275
3. زنى که در حيض عادت دارد، اگر بعد از زاييدن تا يک ماه يا بيشتر از يک ماه پىدرپى خون ببيند، به اندازه روزهاى عادت او نفاس است و ده روز از خونى که بعد از نفاس مىبيند اگر چه در روزهاى عادت ماهانهاش باشد استحاضه است، مثلاً زنى که عادت حيض او از بيستم هر ماه تا بيست و هفتم آن است، اگر روز دهم ماه زاييد و تا يک ماه يا بيشتر پىدرپى خون ديد، تا روز هفدهم نفاس و از روز هفدهم تا ده روز حتى خونى که در روزهاى عادت خود که از بيستم تا بيست و هفتم است مىبيند، استحاضه مىباشد، و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونى را که مىبيند در روزهاى عادتش باشد، حيض است چه نشانههاى حيض را داشته باشد يا نداشته باشد، و اگر در روزهاى عادتش نباشد اگر چه نشانههاى حيض را داشته باشد، بايد آن را استحاضه قرار دهد.276
4. زنىکه در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يک ماه يا بيشتر از يکماه خون ببيند، دهروز اول آن نفاس و دهروز دوم آن استحاضه است وخونىکه بعد از آن مىبيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض و گرنه آن هم استحاضه مىباشد.277
5. اگر خون زايمان سر ده روز يا پيش از آن قطع شود، تمام اين خونى که ديده است نفاس خواهد بود، چه تمام ده روز را خون ببيند يا چند روز از آن را، چه در حيض عادت داشته باشد يا نه، و آن پاکىاى که در بين دو خون يا چند خون واقع مىشود بنابر اقوا در حکم نفاس است. بنابراين اگر پس از زايمان، يک روز خون ببيند و قطع شود، سپس روز دهم خون ببيند، همه ده روز نفاس است. و همچنين اگر يک روز در ميان تا روز دهم خون ببيند، همه ده روز نفاس خواهد بود. ولى چنانچه فقط روز دهم پس از زايمان خون ببيند، تنها همان روز دهم، نفاس است و روزهايى که پيش از آن پاک بوده به تمامى طُهر278 است[ و نفاس نيست]. و اگر روز سوم و دهم زايمان خون ديد، نفاس او هشت روز است.279
6. بايد بين نفاس و حيض پس از آن، حداقل طُهْر که ده روز است فاصله بيفتد. پس اگر از وقت زايمان تا روز هفتم خون ببيند آن گاه پس از روز دهم سه روز يا بيشتر خون ببيند، حيض نيست بلکه استحاضه است، اگر چه احتياط آن است که تا روز هجدهم بين وظايف نفسأ و مستحاضه جمع کند، در صورتى که صاحب عادت نباشد، همان طورى که گذشت. ولى فاصله شدن حداقل طُهر بين نفاس و حيضِ پيش از آن بنابر اقوا لازم نيست. بنابراين اگر پيش از زايمان، سه روز يا بيشتر خون ببيند - چه متصل به زايمان و يا به فاصله کمتر از ده روز باشد - حيض است، بويژه اگر در وقت عادت باشد.280
7. اگر خون تا يک ماه يا کمتر و يا بيشتر از آن ادامه پيدا کند، پس از گذشت مدت عادت در صاحب عادت و مدت ده روز در زنى که عادت ندارد، محکوم به استحاضه است. ولى پس از گذشت ده روز از خون نفاس ممکن است که حيض باشد. بنابراين اگر صاحب عادت بوده است و روزهاى ديدن خون مصادف با آن عادت باشد، محکوم به حيض است. و در غير اين صورت بايد به صفات و تميز رجوع کند. و چنانچه صفات و تميز نداشت بايد به خويشان خود رجوع کند، وگرنه هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و به تفصيلى که در حيض گذشت مراجعه شود.281
8. اگر خون نفاس ظاهراً قطع شود، بايد بهگونهاى که در حيض گذشت استظهار282 کند. پس اگر خون واقعاً قطع شده بود، بايد مانند حائض براى آنچه مشروط به غسل است غسل کند.283
يادسپارى
بنابر احتياط مُضغه و بچهدان و پاره گوشتى که هنگام زايمان با بچه بيرون مىآيد، نجسند.284
استفتائات
مشاهده خون پس از ايام نفاس
اين جانب بعد از زايمان و گذشت ايام نفاس، طبق دستور رساله غسل نفاس را انجام دادم و بعد از آن هم به مدت چهل روز خون استحاضه مىديدم که براى آنها هم غسل انجام دادهام، ولى بعضى مىگويند که روز هيجدهم هم مىبايست يک غسل انجام مىدادم، لطفاً بفرماييد: آيا روز هيجدهم نيز غسل دارد يا نه؟
باسمه تعالى؛ روز هيجدهم غسل ندارد، ولى در غير ايام حيض خونى که ديده مىشود حکم استحاضه را دارد که در رساله ذکر شده است.285
آميزش پس از زايمان
آيا نزديکى با همسر در زمان استحاضه، مانند ايام حيض حرام است؟ ضمناً چند روز پس از زايمان مىتوان با همسر نزديکى کرد؟
باسمه تعالى؛ در مستحاضه حرام نيست، ولى بايد بعد از غسل باشد على الاحوط. و بعد از زايمان تا محکوم به نفاس است جايز نيست و تعيين حد ايام نفاس در رساله مذکور است.286
سقط بچه
از زنى بچهاى سقط شده و تا يک ماه از آلودگى پاک نشد. سپس او را کورتاژ کردند و بقيهاى مثلاً انگشتى را از بقاياى بچه در آوردند. چون بچه در حقيقت الاَّن بتمامه منفصل شده، آيا آلودگى اين مدت به ضميمه ايام نفاس تماماً نفاس است يا خير و تکليف نماز و روزههاى او چيست؟
باسمه تعالى؛ در فرض سوال تمام محکوم به نفاس است.287
يادسپارى
در نخستين روزهاى پس از زايمان، رحم زن ترشحات مختلفى را آغاز مىکند. هر گاه بوى اين ترشحات، نامطبوع و زننده شود، نشانه عفونت است. و اگر ترشحات رحم بيش از دو هفته ادامه يابد، نشانه باقى ماندن تکهاى از جفت در رحم و يا عدم انقباضات رحمى است.288
نکته
هنگامى که خداوند به امام سجاد(ع) فرزندى عطا مىفرمود، حضرت از پسر يا دختر بودن فرزند سوال نمىفرمودند، بلکه مىپرسيدند: آيا فرزند، سالم است؟ اگر سالم بود مىفرمودند: خدا را شکر مىکنمکه فرزندى ناسالم به من عطا نفرمود.289
پاورقي :
.1 توضيح المسائل، م 1.
.2 توضيح المسائل، م 2252؛ تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 13، م3.
.3 توضيح المسائل، م 2.
.4 توضيح المسائل، م 3.
.5 رساله عمليه يا رساله توضيح المسائل کتابى است که فتواها و نظريات فقهى مرجع تقليد در آن نوشته شده است.
.6 توضيح المسائل، م 5.
.7 توضيح المسائل، م 14.
.8 استفتاآت، ج 1، ص 13، س 24.
.9 استفتاآت، ج 1، ص 172، س 172.
.10 استفتاآت، ج 1، ص 128، س 8.
.11 استفتاآت، ج 1، ص 185، س 213.
.12 استفتاآت، ج 1، ص 329، س 77.
.13 استفتاآت، ج 1، ص 14، س 28.
.14 استفتاآت، ج 1، ص 181، س 198.
.15 توضيح المسائل، م 15.
.16 توضيح المسائل، م 16.
.17 ادرار.
.18 توضيح المسائل، م 17.
.19 توضيح المسائل، م 21.
.20 توضيح المسائل، م 25.
.21 توضيح المسائل، م 26.
.22 مدفوع.
.23 توضيح المسائل، م 27.
.24 توضيح المسائل، م 28.
.25 توضيح المسائل، م 29.
.26 توضيح المسائل، م 35.
.27 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 15، م 17.
.28 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 15، م 19.
.29 توضيح المسائل، م 44.
.30 توضيح المسائل، م 149.
.31 ترجيح و برترى و تقدّمِ بيشتر با يک مرتبه شستن است.
.32 ظرف نجس شده به وسيله سگ يا خوک احکام ديگرى دارد. براى شستن آنها به مسائل 150 تا 152 رساله توضيح المسائل مراجعه کنيد.
.33 توضيح المسائل، م 150.
.34 توضيح المسائل، م 155.
.35 توضيح المسائل، م 160.
.36 توضيح المسائل، م 173.
.37 توضيح المسائل، م 174.
.38 توضيح المسائل، م 159.
.39 توضيح المسائل، م 177.
.40 توضيح المسائل، م 54.
.41 توضيح المسائل، م 164.
.42 توضيح المسائل، م 166.
.43 توضيح المسائل، م 175.
.44 توضيح المسائل، م 170.
.45 در مورد دختر چنين نيست.
.46 توضيح المسائل، م 161.
.47 توضيح المسائل، م 162.
.48 استفتاآت، ج 1، ص 119، س 327.
.49 استفتاآت، ج 1، ص 120، س 329.
.50 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
.51 استفتاآت، ج 1، ص 118، س 322.
.52 آبجو.
.53 توضيح المسائل، م 83. (براى آشنايى بيشتر با احکام چيزهاى نجس به رساله توضيح المسائل مراجعه کنيد.)
.54 توضيح المسائل، م 121.
.55 توضيح المسائل، م 123.
.56 توضيح المسائل، م 125.
.57 توضيح المسائل، م 126.
.58 توضيح المسائل، م 128.
.59 توضيح المسائل، م 129.
.60 توضيح المسائل، م 132.
.61 توضيح المسائل، م 141.
.62 توضيح المسائل، م 143.
.63 توضيح المسائل، م 144.
.64 بچهاى که نزديک بالغ شدن است.
.65 توضيح المسائل، م 147.
.66 توضيح المسائل، م 291.
.67 توضيح المسائل، م 294؛ تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 23، م 12؛ استفتاآت، ج 1، ص 36، س 41 و 42.
.68 استفتاآت، ج 1، ص 36، س 42.
.69 استفتاآت، ج 1، ص 39، س 54.
.70 العروْ الوثقى، ج 1، ص 241، م 30.
.71 توضيح المسائل، م 318.
.72 توضيح المسائل، م 360.
.73 توضيح المسائل، م 361.
.74 توضيح المسائل، م 362.
.75 توضيح المسائل، م 363.
.76 توضيح المسائل، م 367.
.77 توضيح المسائل، م 368.
.78 استفتاآت، ج 1، ص 58، س 124.
.79 استفتاآت، ج 1، ص 57، س 122.
.80 توضيح المسائل، م 358.
.81 توضيح المسائل، م 374.
.82 توضيح المسائل، م 379.
.83 توضيح المسائل، م 376.
.84 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 42، الرابع.
.85 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 42، الرابع؛ العروْ الوثقى، ج 1، ص 297، م 5.
.86 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 42، الرابع.
.87 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 42، الرابع.
.88 توضيح المسائل، م 380.
.89 استفتاآت، ج 1، ص 55، س 113.
.90 استفتاآت، ج 1، ص 63، س 140.
.91 استفتاآت، ج 1، ص 66، س 154.
.92 استفتاآت، ج 1، ص 66، س 153.
.93 استفتاآت، ج 1، ص 56، س 117.
.94 شکل صحيح آن، جَنابت است که معمولاً جِنابت خوانده مىشود.
.95 ولى براىنماز مَيّت وسجده شکر وسجدههاى واجبقرآن غسل جنابت لازم نيست.
.96 شکل صحيح آن، حَيض است که معمولاً حِيض خوانده مىشود.
.97 توضيح المسائل، پس از مسأله 344.
.98 احکام بانوان، عبدالرحيم موگهى، قم، انتشارات شفق.
.99 آميزش جنسى.
.100 توضيح المسائل، م 345.
.101 توضيح المسائل، م 349.
.102 توضيح المسائل، م 350.
.103 توضيح المسائل، م 346.
.104 توضيح المسائل، م 348.
.105 توضيح المسائل، م 73.
.106 مثلاً بدون شهوت و يا بدون جستن بيرون آمده باشد.
.107 العروْ الوثقى، ج 1، ص 277.
.108 توضيح المسائل، م 352.
.109 مفاتيح الجنان، آداب وقت خواب.
.110 استفتاآت، ج 1، ص 28، س 14.
.111 استفتاآت، ج 1، ص 176، س 184.
.112 استفتاآت، ج 1، ص 48، س 85.
.113 استفتاآت، ج 1، ص 50، س 89.
.114 استفتاآت، ج 1، ص 53، س 104.
.115 استفتاآت، ج 1، ص 53، س 102.
.116 با جَستن بيرون آمدن منى.
.117 سست شدن.
.118 استفتاآت، ج 1، ص 53، س 103.
.119 منظور همان سوره «سجده» است.
.120 منظور همان سوره «فُصِّلَت» است.
.121 منظور همان سوره «نجم» است.
.122 منظور همان سوره «عَلَق» است.
.123 توضيح المسائل، م 355؛ تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 38.
.124 منظور همان سوره سى و دوم قرآن يعنى سوره «سجده» يا «الم تنزيل» است.
.125 العروْ الوثقى، ج 1، ص 288، م 5.
.126 استفتاآت، ج 1، ص 73، س 174.
.127 العروْ الوثقى، ج 1، ص 292، م 10.
.128 استفتاآت، ج 1، ص 54، س 109.
.129 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
.130 توضيح المسائل، م 391.
.131 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 43، م 18.
.132 استفتاآت، ج 1، ص 65، س 148.
.133 استفتاآت، ج 1، ص 65، س 149.
.134 فروع کافى، ج 5، ص 494.
.135 توضيح المسائل، م 2412.
.136 در صورتى که زن اجازه داده و يا مرد عذرى داشته و يا در سفر ضرورى باشد، اشکالى ندارد. (تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 242، م 13.)
.137 توضيح المسائل، م 2418.
.138 ادامه اين مسأله راه ديگرى نيز دارد که مىتوانيد به مأخذ آن مراجعه کنيد.
.139 العروْ الوثقى، ج 2، ص 810، م 8.
.140 العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
.141 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8.
.142 العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
.143 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8؛ العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
.144 غير از ظهر پنجشنبه که گفته شد مستحب است.
.145 اذان صبح.
.146 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8.
.147 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8؛ العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
.148 بدون هيچ روپوشى و اينکه هر دو کاملاً عريان باشند.
.149 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8؛ العروْ الوثقى، ج 2، ص 800، م 11.
.150 مثلاً پس از اذان مغرب.
.151 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8.
.152 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8.
.153 يعنى انسان با خود کارى کند که منى از او بيرون آيد.
.154 خروج منى و خودارضايى جنسى زن و شوهر به وسيله ملاعبه و بازى با يکديگر حرام نيست.
.155 استفتاآت، ج 1، ص 51، س 95.
.156 پس آميزش شوهر با زن مستحاضه پيش از غسل حرام است (بنابر احتياط واجب).
.157 توضيح المسائل، م 428.
.158 توضيح المسائل، م 450.
.159 توضيح المسائل، م 489 و 490.
.160 توضيح المسائل، م 451.
.161 توضيح المسائل، م 514.
.162 مرد مىتواند مثلاً با استفاده از پاکتها و پوششهاى پلاستيکى و مُلاعبه و بازى با همسرش و بدون عمل دخول، منى خود را در اختيار آزمايشگاه قرار دهد و سپس غسل جنابت کند.
.163 استفتاآت، ج 1، ص 76، س 182.
.164 جلو.
.165 توضيح المسائل، م 452.
.166 توضيح المسائل، م 454.
.167 توضيح المسائل، م 455.
.168 توضيح المسائل، م 456.
.169 توضيح المسائل، م 457.
.170 توضيح المسائل، م 458.
.171 يعنى با صدقه و استغفار، کفاره از او ساقط نمىشود.
.172 توضيح المسائل، م 461.
.173 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 53، پس از مسأله 2.
.174 توضيح المسائل، م 459.
.175 العروْ الوثقى، ج 1، ص 342، م 16.
.176 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 53، م 4.
.177 استفتاآت، ج 1، ص 68، س 159.
.178 استفتاآت، ج 1، ص 74، س 178.
.179 استفتاآت، ج 1، ص 75، س 179.
.180 البته چون منى از مرد بيرون آمده، غسل جنابت بر مرد واجب است.
.181 استفتاآت، ج 1، ص 74، س 177.
.182 استفتاآت، ج 1، ص 70، س 165.
.183 توضيح المسائل، م 435 و 436.
.184 توضيح المسائل، م 439.
.185 استفتاآت، ج 1، ص 72، س 169.
.186 توضيح المسائل، م 82؛ تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 239، م 8؛ العروْ الوثقى، ج 1، ص 194و ج 2، ص 800، م 10 و ص 801، م 18 و 20.
.187 وسائل الشيعْ، ج 14، ص 83.
.188 بحار الانوار، ج 60، ص 359/ علل الشرائع.
.189 توضيح المسائل، م 57.
.190 توضيح المسائل، م 63.
.191 استفتاآت، ج 1، ص 109، س 292.
.192 العروْ الوثقى، ج 1، ص 73، پس از مسأله 5.
.193 استفتاآت، ج 1، ص 110، س 296.
.194 استفتاآت، ج 1، ص 109، س 293.
.195 پوست.
.196 استفتاآت، ج 1، ص 36، س 43.
.197 استفتاآت، ج 1، ص 64، س 141.
.198 استفتاآت، ج 1، ص 122، س 334.
.199 العروْ الوثقى، ج 1، ص 218، م 47.
.200 العروْ الوثقى، ج 1، ص 663، م 12.
.201 العروْ الوثقى، ج 1، ص 710، م 14.
.202 استفتاآت، ج 1، ص 152، س 86.
.203 استفتاآت، ج 1، ص 299، س 556.
.204 استفتاآت، ج 1، ص 185، س 212.
.205 استفتاآت، ج 1، ص 109، س 294.
.206 استفتاآت، ج 1، ص 110، س 297.
.207 استفتاآت، ج 1، ص 111، س 298.
.208 استفتاآت، ج 1، ص 169، س 158.
.209 استفتاآت، ج 1، ص 169، س 157.
.210 استفتاآت، ج 1، ص 171، س 165.
.211 استفتاآت، ج 1، ص 165، س 142.
.212 توضيح المسائل، م 224.
.213 استفتاآت، ج 1، ص 110، س 295.
.214 استفتاآت، ج 1، ص 106، س 283.
.215 استفتاآت، ج 1، ص 107، س 284.
.216 استفتاآت، ج 1، ص 108، س 289.
.217 استفتاآت، ج 1، ص 63، س 139.
.218 استفتاآت، ج 1، ص 112، س 300.
.219 استفتاآت، ج 1، ص 111، س 299.
220- ات بحار الانوار، ج 51، ص لا / امالى طوسى.
221- اتل مکارم الاخلاق، ج 0، ص ييى.
.222 مستدرک الوسائل، ج 15، ص 180.
.223 رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 161.
.224 با اقتباس از: رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 161 و 162 / نُه ماه در انتظار نوزاد، تأليف و ترجمه فريناز عسکرى، ص 87.
.225 توضيح المسائل، م 437.
.226 رساله نوين فقهى پزشکى، همو، ص 179.
.227 براى آشنايى بيشتر با جزئيات و کيفيت پرداخت ديه به کارشناسان و يا کتابهاى فقهى مراجعه کنيد.
.228 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 597، پيش از مسأله 1.
.229 استفتا.
.230 پيش از چهار ماهگى.
.231 رساله نوين، ج 3، ص 101.
.232 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 598، م 5.
.233 العروْ الوثقى، ج 1، ص 61، م 9.
.234 توضيح المسائل، م 524.
.235 توضيح المسائل، م 558.
.236 با اقتباس از: رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 165 و 166 / الفقه على المذاهب الخمسْ، محمدجواد مغنيه، ص 382.
.237 توضيح المسائل، م 2874.
.238 توضيح المسائل، م 2875.
.239 توضيح المسائل، م 2876.
.240 توضيح المسائل، م 2877.
.241 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 242، م 14.
.242 رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 187.
.243 رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 187.
،244 2، 3 و4. رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 188.
248و 6. همان، ج 1، ص 189.
،250 2 و3. رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 189.
253و 5. همان، ص 190.
.255 رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 190.
.256 رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 182.
.257 استفتاآت، ج 1، ص 52، س 98.
.258 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
.259 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
.260 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.
.261 استفتاآت، ج 1، ص 70، س 164.
.262 رساله نوين، ج 1، ص 112.
.263 توضيح المسائل، م 508.
.264 توضيح المسائل، م 509.
.265 توضيح المسائل، م 510.
.266 توضيح المسائل، م 512.
.267 توضيح المسائل، م 511.
.268 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 60 و 61، پيش از مسأله 1.
.269 نظير عبادتهايى که مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم به جا آورده شوند، ولى به جا آوردن عبادتهايى که وضو و غسل و تيمم براى آنها لازم نيست مانند نماز ميّت، مانعى ندارد. و چيزهايى که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد.
.270 توضيح المسائل، م 513.
.271 توضيح المسائل، م 514.
.272 توضيح المسائل، م 515.
.273 توضيح المسائل، م 516.
.274 توضيح المسائل، م 517.
.275 توضيح المسائل، م 518.
.276 توضيح المسائل، م 519.
.277 توضيح المسائل، م 520.
.278 روزهاى پاکى.
.279 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 61، م 1.
.280 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 61، م 3.
.281 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 62، م 4.
.282 يعنى با ترک عبادت احتياط کند تا وضع و تکليف او روشن شود.
.283 تحرير الوسيلْ، ج 1، ص 62، م 5.
.284 العروْ الوثقى، ج 1، ص 62، م 13.
.285 استفتاآت، ج 1، ص 76، س 183.
.286 استفتاآت، ج 1، ص 77، س 184.
.287 استفتاآت، ج 1، ص 77، س 186.
.288 با اقتباس از: رساله نوين فقهى پزشکى، ج 1، ص 157 / نه ماه در انتظار نوزاد، تأليف و ترجمه فريناز عسکرى، ص 139.
.289 بحارالانوار، ج 104، ص 123 / مکارم الاخلاق.
.290 توضيح المسائل، م 2412.