حقوق و وظایف خانواده‌

حقوق و وظایف خانواده‌

حقوق و وظايف خانواده‌

حقوق و وظايف همسران‌

برخى از حقوق و وظايف زن و شوهر عبارتند از:

1. زنى که عقد دائمى شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود، و بايد خود را براى هر لذتى که او مى‌خواهد تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديکى کردن او جلوگيرى نکند. و اگر در اينها از شوهر اطاعت کند، تهيه غذا و لباس و منزل او و لوازم ديگرى که در کُتُب ذکر شده بر شوهر واجب است، و اگر تهيه نکند چه توانايى داشته باشد، يا نداشته باشد مديون زن است.290

2. اگر زن در کارهايى‌که در مسأله پيش گفته شد اطاعت شوهر را نکند گناهکار است، و حق غذا و لباس و منزل و همخوابى ندارد، ولى مَهر او از بين نمى‌رود.291

3. مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور کند.292

4. مخارج سفر زن اگر بيشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نيست، ولى اگر شوهر مايل باشد که زن را سفر ببرد بايد خرج سفر او را بدهد.293

5. زنى که از شوهر اطاعت مى‌کند اگر مطالبه خرجى کند و شوهر ندهد مى‌تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه به حاکم شرع و اگر ممکن نباشد به عدول مؤمنين، و اگر آن هم ممکن نباشد به فُسّاق مؤمنين مراجعه نمايد، و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه ممکن نباشد مى‌تواند در هر روز به اندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممکن نيست چنانچه ناچار باشد که معاش خود را تهيه کند، در موقعى که مشغول تهيه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نيست.294

6. مرد نمى‌تواند زن دائمى خود را به طورى ترک کند که نه مثل زن شوهردار باشد نه مثل زن بى‌شوهر، لکن واجب نيست هر چهار شب يک شب نزد او بماند.295

7. شوهر نمى‌تواند بيش از چهار ماه، نزديکى با عيال دائمى خود را ترک کند.296

8. مرد بايد نسبت به کارهايى که همسرش از روى ناآگاهى انجام داده است، گذشت داشته باشد و با او تُرشرويى نکند.297

9. اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبى حق شوهرش از بين برود، و همچنين اگر شوهر او را از گرفتن روزه مستحبى باز دارد، بنابر احتياط واجب بايد خوددارى کند.298

10. نذر زن بى‌اجازه شوهرش باطل است،[ ولى‌] اگر زن با اجازه شوهر نذر کند شوهرش نمى‌تواند نذر او را به هم بزند، يا او را از عمل کردن به نذر باز دارد.299

11. اگر شوهر از قسم خوردن زن جلوگيرى نمايد، قسم او صحيح نيست.300

12. اگر زن بدون اجازه شوهر قسم بخورد، قسم او بعيد نيست صحيح نباشد، لکن نبايد احتياط را ترک کند.301

13. اگر زن در عقد با مرد شرط کند که او را از شهرى بيرون نبرد و مرد هم قبول کند، نبايد زن را از آن شهر بيرون ببرد.302

استفتائات‌

آرايش زن و رضايت همسر

آرايش کردن زن، خود را براى غير همسر در بعضى مجالس زنانه مثل عروسى يا مهمانى زنانه و ... چه حکمى دارد؟ و در صورتى که مورد رضايت همسر نباشد چه حکمى دارد؟

باسمه تعالى؛ در صورتى که نامحرم او را نبيند اشکال ندارد، ولى سعى شود تا توافق بين زن و شوهر حاصل شود.303

لباس زن و رضايت همسر

اگر جهت شرکت در يک مهمانى خاصى زن بخواهد لباس مخصوصى را بپوشد، ولى همسر وى راضى نباشد و نپوشيدن آن لباس نيز موجب هتک آن زن نباشد، و در صورت استفاده زن از آن لباس چه بسا موجب ناراحتى خانوادگى و ايجاد اختلاف شود، از نظر شرعى اين پوشيدن چه حکمى دارد و آيا جايز هست يا خير؟

باسمه تعالى؛ اگر پوشيدن لباسى موجب اختلاف و مفسده باشد، بايد از پوشيدن آن اجتناب شود. و شوهر هم نبايد از لباسى که متعارف است اَقرانِ‌304 همسر او مى‌پوشند جلوگيرى کند.305

توطّن زن‌

آيا زن در توطّن‌306 يا مسافرت تابع مرد است؟ در چه شرايطى و تا چه حدى؟

باسمه تعالى؛ ميزان قصد خود زن است.307

حدود اطاعت از شوهر

حدود اطاعت از شوهر تا چه حدى است؟

باسمه تعالى؛ در مطلق استمتاعات‌308 و خروج زن از منزل بايد اطاعت از شوهر باشد.309

ترک حقوق و وظايف همسران‌

أ. نُشوز زن‌

نُشوز زن يا رعايت نکردن حقوق شوهر عبارت است از بيرون رفتن زن از اطاعت شوهر در امورى که بر زن واجب است و آنها عبارتند از:

1. تمکين نکردن خويش براى شوهر در کاميابى و امور جنسى.

2. از بين نبردن آنچه مايه تنفر و ضد کاميابى و لذت بردن امور جنسى است.

3. ترک پاکيزگى و آرايش خود در صورتى که شوهر خواستار آن باشد.

4. بيرون رفتن از خانه بدون اجازه شوهر و غير اينها.

ولى ترک‌اطاعت از شوهر درمواردى که بر زن واجب‌نيست، باعث‌نشوز وى نمى‌شود. بنابراين اگر زن از خدمات خانه و خواسته‌هاى شوهر که مربوط به کاميابى در امور جنسى نمى‌شود مانند جارو کردن، خياطى، آشپزى يا جز آن حتى آب‌دادن و پهن‌کردن رختخواب خوددارى کند، نشوز وى‌شمرده‌نمى‌شود.310

يادسپارى‌

اگر زن بدون اجازه شوهر سفرى برود که بر او واجب نباشد، بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شکسته بخواند.311

استفتائات‌

حکم اطاعت نکردن زن از شوهر

اگر زنى در زندگى اولاً اطاعت از شوهر نکرد؛ ثانياً براى شوهرش ارزش قائل نبود؛ ثالثاً اسرار زندگى را در همه جا فاش نمود؛ رابعاً در زندگى مرتب دروغ گفت تکليف مرد از نظر شرعى با چنين زنى چيست؟

باسمه تعالى؛ بايد او را امر به معروف و نهى از منکر نماييد.312

مقيّد نبودن زن به مسائل شرعى‌

چندين سال است که ازدواج کرده‌ام، خودم خيلى دنبال مسائل دينى و شرعى هستم و مقلّد امام مى‌باشم، ولى متأسفانه همسرم زياد به مسائل دينى اهميت نمى‌دهد و بعضى اوقات پس از خيلى سر و صدا يک دفعه نماز مى‌خواند و چند دفعه نمى‌خواند و اين امر مرا زياد رنج مى‌دهد، در اينجا وظيفه من چيست؟

1. آيا خوردن غذايى که او درست مى‌کند از نظر شرعى جايز است؟

2. آيا در اين مورد، در روز قيامت، من مسؤول نيستم؟

3. آيا در اثر بى‌توجهى او به دين، بايد او را طلاق داد؟

باسمه تعالى؛ اگر منکر خدا يا رسول يا يکى از ضروريات دين نيست پاک است و بايد او را امر به معروف کنيد، و اگر مؤثر نباشد شما معذور هستيد و لازم نيست طلاق دهيد و اختيار طلاق در دست خود شماست.313

ب. نُشوز مرد

نُشوز مرد با رعايت نکردن حقوق زن عبارت است از:

ستم و آزار به زن و انجام ندادن حقوق واجبى که زن بر عهده شوهر دارد، مانند پرداخت هزينه‌هاى زن از سوى شوهر.314

يادسپارى‌

براى آگاهى از راههاى درمان نشوز زن و مرد به کتاب تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 305 - 307 و يا به ترجمه آن مراجعه کنيد.

ج. احکام طلاق‌

آيا به ياد مى‌آوريم لحظات شيرين و مقدس ازدواج را؟

همان زمانى که اشک شوق مادر همچون شبنم برگونه‌هايش جارى مى‌شد، و با زبانى لرزان به دخترش مى‌گفت: «دخترم به آرزوى خود رسيدم و شکر خدا که عروسىِ تو را ديدم».

همان وقتى که پدر، آغوش پُر مهر و محبت خود را باز مى‌کرد و پسرش را در آغوش مى‌فشرد و به او مى‌گفت: «پسرم بر تو مبارک باد، ساليانى است که در انتظار چنين روزى بودم».

همان لحظاتى که خواهر و برادر با لبخندى شيرين و با شور و هيجانى سرشار از شوق و شادى مى‌گفتند: «پيوندتان مبارک باد».

آن هنگامى که خردسالان با شاخه‌اى از گُلِ شادى، احساسات پاک خود را ابراز مى‌کردند و با شيرين زبانى مى‌گفتند: «عروسى تان مبارک باد.»

آن زمانى که خويشان و نزديکان با دستانى گرم و صميمى و با بوسه‌هايى پُر از مهر و صفا خداحافظى مى‌کردند و مى‌گفتند: «ان شأا& به پاى يکديگر پير شويد».

آرى، آيا به ياد مى‌آوريم لحظات شيرين و مقدس ازدواج را؟

آيا مگر آن قند و شاخه نبات، بجز پيامى شيرين پيام ديگرى داشتند؟ مگر آن چراغهاى رنگى، بجز نور شادى نور ديگرى مى‌پاشيدند؟

مگر آن لباسهاى سفيد، بجز خبرِ انس و الفت و آشتى خبر ديگرى مى‌دادند؟

مگر آن شب، بجز سرود زيبايى و جاودانگى سرود ديگرى مى‌نواختند؟ اينک پس از آن همه، چگونه مى‌توان نظاره گر از هم گسستن آن پيوند زيبا و مقدس بود؟

چگونه مى‌توان به جاى آن اشک شوق، اشک غم و اندوه را بر چهره مادر ديد؟

چگونه مى‌توان به جاى آن آغوش پُر مهر و محبّت پدر، آغوشى سرد و بى‌روح را احساس کرد؟

به کدام قيمتى مى‌توان لبخند شيرين خواهر و برادر را با چهره‌اى غم گرفته و اندوهناک معاوضه نمود؟

به کدام بهايى مى‌توان گُل شادىِ خردسالان را در پاييز جدايى، پژمرده ديد؟ کدام طاقت و توانى است که حاضر است به جاى صداى دلنشين «بابا» و «مامانِ» فرزندان، گريه تنهايى آنان را بشنود؟ آيا مگر دوست نداريم که فضاى خانه بوى عشق و محبت و ايثار دهد، و بوسه‌هاى شيرين بر گونه‌هاى حريرگون کودکان بنشيند و عطر دل‌انگيز آن به مشام رسد؟

آيا سزاوار است که کودکان معصوم، بى‌پناه شوند و فداى «غرورِ» پدر و «لجاجتِ» مادر گردند؟

آيا مگر «طلاق» مبغوضترين کار حلال در پيشگاه خداوند نيست؟

بارى، از اين رو بود که قلم نگارنده، توان آن نداشت که از «طلاق» سخنى گويد و يا احکام آن را روى صفحه کاغذ به رشته تحرير کشد.

اميد است که با «گذشتِ» پدران و «پيشقدمىِ» مادران، دوباره نور شادى و سُرور را به خانه و خانواده آورد، و بيش از اين قلب شکستنى و نازنين فرزندان را آزرده نکرد.

حقوق فرزندان و وظايف پدر و مادر

برخى از حقوق فرزندان که بر عهده پدر و مادر است عبارتند از:

أ. غسل ولادت، گفتن اذان و اقامه، کامگشايى‌

در صورتى که براى نوزاد زيان نداشته باشد، مستحب است هنگام تولد، او را غسل دهند؛ و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه را بگويند؛ و کام او را با آب فرات و تربت حضرت سيدالشهدأ(ع) بگشايند.315

ب. نامگذارى‌

نامگذارى نوزاد با نامهاى خوب، مستحب و از حقوق فرزند بر پدر است. و بهترين نامها هر نامى است که بندگى خدا - جلّ شأنه - را در برداشته باشد؛ مانند عبدالله، عبدالرحيم، عبدالرحمن و مانند آنها. و پس از آن، نامهاى پيامبران و امامان(عليهم السلام) است که بهترين آنها نام «محمد» است، بلکه اگر داراى چهار فرزند است کراهت دارد نام يکى از آنان «محمد» نباشد. و همچنين مکروه است اگر نام او «محمد است کنيه او را «ابوالقاسم» بگذارد.316

پيامبر خدا(ص) مى‌فرمايند:

اى على! حق فرزند بر پدر اين است که نام زيبا براى او انتخاب و ادب و اخلاقش را نيکو کند و کار شايسته‌اى براى وى برگزيند.317

امام رضا از پدرانش(عليهم السلام) نقل مى‌کند که پيامبر خدا6 فرمودند:

هرگاه نام فرزند خود را محمد گذاشتيد، به او احترام بگذاريد و بَرايش جا باز کنيد و با وى ترشرويى نکنيد.318

(سکونى مى‌گويد: بر امام صادق(ع) وارد شدم در حالى که غمگين و اندوهناک بودم. حضرت به من فرمودند: سکونى چرا غمگينى؟ عرض کردم: دخترى نصيبم شده است ... حضرت فرمودند: او را چه نام نهاده‌اى؟عرض کردم: «فاطمه». حضرت فرمودند:)

آه! آه! ... اکنون که او را «فاطمه» نام نهاده‌اى دشنامش مده، نفرينش مکن و او را کتک مزن.319

امام باقر از پدرانش(عليهم السلام) نقل مى‌فرمايند:

پيامبر خدا (ص) نامهاى زشت و نازيباى مردان و شهرها را تغيير مى‌دادند[ و به جاى آنها نامهاى زيبا و نيکو را برمى‌گزيدند].320

ج. ختنه کردن‌

1. ختنه کردن پسر واجب است. و اگر تا پس از بلوغ تأخير بيفتد بر پسر واجب است که خودش را ختنه کند حتّى اگر کافر ختنه نشده‌اى مسلمان شود واجب است که ختنه شود اگر چه سالخورده باشد، و تا زمان بلوغ بر ولىّ پسر واجب نيست که او را ختنه کند. پس چنانچه پسر بدون ختنه بالغ شد بر خودش ختنه کردن واجب است، اگر چه احوط آن است که ولىّ‌اش وى را ختنه کند.321

2. ختنه شدن ذاتاً واجب است و شرط صحت در طواف حج يا عمره است چه آن دو واجب باشند يا مستحب. ولى بنا بر اقوا شرط صحت نماز نيست چه رسد به ساير عبادات.322

3. اگر کسى بچه‌اى را ختنه کند و ضررى به آن بچه برسد يا بميرد، چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد ضامن است، و اگر بيشتر از معمول نبريده باشد ضامن نيست.323

د. وليمه و مهمانى‌

وليمه دادن هنگام تولد بچه مستحب است و اين يکى از پنج موردى است که وليمه دادن در آنها سنت و مستحب است، همان‌گونه که يکى از آن موارد در هنگام ختنه کردن است. و معتبر نيست که وليمه در همان روز اول تولد داده شود، بلکه تأخير آن تا چند روز نيز اشکالى ندارد. و ظاهر اين است که چنانچه ختنه در روز هفتم و يا پيش از آن صورت گيرد و در روز ختنه به نيت وليمه تولد و ختنه، وليمه داده شود، هر دو کار مستحب انجام شده است.324

ه' . عقيقه کردن‌

1. از مستحباتى که بر آن تأکيد شده، عقيقه و قربانى کردن براى نوزاد پسر و دختر است. و مستحب است براى نوزاد پسر، حيوان نر و براى نوزاد دختر، حيوان ماده عقيقه شود. و مستحب است که عقيقه را در روز هفتم انجام دهند. و چنانچه از روز هفتم به تأخير بيفتد - چه با عذر و چه بدون عذر - عقيقه ساقط نمى‌شود. بلکه اگر براى فرزند عقيقه ندادند و او بالغ شد، مستحب است که فرزند براى خودش عقيقه دهد، و چنانچه در زمان حيات نيز عقيقه ندهد، مستحب است پس از مرگِ وى برايش عقيقه دهند. و عقيقه بايد يکى از چهارپايان سه‌گانه باشد: گوسفند (ميش يا بز)، گاو و شتر. و صدقه دادن پول عقيقه به جاى آن کافى نيست و جاى آن را نمى‌گيرد ... و مستحب است پا و ران عقيقه را به ماماى بچه اختصاص دهند، و بهتر اين است که ربع آن را به وى اختصاص دهند. و چنانچه آن ربعى از عقيقه را که پا و ران عقيقه در آن است به ماما بدهند، بعيد نيست که هر دو کار مستحب را انجام داده باشند. و در صورتى که ماما نباشد سهم او را به مادر مى‌دهند تا آن را صدقه بدهد.325

2. در عقيقه مخيّر هستند بين اينکه آن را به صورت گوشت خام يا پخته شده تقسيم کنند، و يا اينکه آن را بپزند و عده‌اى از مؤمنان - دست کم ده نفر - را دعوت کنند. و اگر بيشتر از ده نفر باشند بهتر است، و مهمانان از آن بخورند و براى نوزاد دعا کنند. و اشکالى ندارد که عقيقه مطابق آنچه متعارف است پخته شود، و گاهى گفته مى‌شود بهتر آن است که با آب و نمک پخته شود، ولى بهتر بودن اين کار معلوم نيست.326

امام صادق(ع) مى‌فرمايند:

[سلامتى‌] هر فرزندى در گرو عقيقه است.327

و . شير دادن‌

1. براى شير دادن بچه بهتر از هر کس مادر اوست ... .328

2. نهايت شير دادن دو سال کامل است. و جايز است تا سه ماه کمتر از اين مدت، آن را کاهش داد، يعنى در بيست و يک ماهگى کودک را از شير گرفت، ولى در صورت امکان و عدم ضرورت، کمتر از اين مدت جايز نيست.329

نکته‌

اُمّ اسحاق مى‌گويد: مشغول شير دادن يکى از دو پسرم محمد و اسحاق بودم. امام صادق(ع) به من فرمودند: اى امّ اسحاق! او را از يک پستان شير نده، بلکه از هر دو پستان شير بده، زيرا يکى از آن دو پستان غذا و ديگرى آب است.330

ز. نگهدارى و تعليم و تربيت (حضانَت)

1. مادر براى نگهدارى و تربيت فرزند و آنچه مربوط به اين دو مى‌شود، مانند مصلحت نگهدارى او در ايام شيرخوارگى يعنى دو سال سزاوارتر است، در صورتى که مادر آزاد، مسلمان و عاقل باشد، خواه فرزند پسر باشد يا دختر، خواه مادر - خودش - وى را شير داده باشد يا ديگرى. پس جايز نيست پدر در اين مدت، فرزند را از مادر جدا کند و بگيرد اگر چه - بنا بر احتياط - مادر، او را از شير گرفته باشد. و هنگامى که مدت شيرخوارگى پايان يافت، پدر نسبت به پسر، و مادر نسبت به دختر سزاوارتر است تا اينکه دختر به 7 سالگى برسد که در اين صورت پدر براى نگهدارى و تربيت دختر شايسته‌تر است. و چنانچه مادر پيش از 7 سالگى دختر به وسيله فسخ يا طلاق از پدر جدا شود، تا زمانى که با ديگرى ازدواج نکرده است حقش از بين نمى‌رود. بنابراين اگر مادر ازدواج کند حق نگهدارى و تربيت وى از پسر و دختر ساقط مى‌شود و براى پدر باقى مى‌ماند. و در صورتى که مادر از شوهر دوم جدا شود، بعيد نيست که دوباره حق حضانت مادر برگردد. و اَحوَط در اين مورد مصالحه و توافق از راه مسالمت‌آميز است.331

2. اگر پدر پس از انتقال حضانت به او يا پيش از آن بميرد، مادر براى حضانت فرزند - چه پسر و چه دختر - هر چند با ديگرى ازدواج کرده باشد از وصىِّ پدر و همچنين ساير خويشان پدر حتى پدرِ پدر و مادرِ پدر - تا چه رسد به ديگران - سزاوارتر است. همان‌گونه که اگر مادر در زمانى که مسؤول حضانت فرزند است بميرد، پدر از ديگران سزاوارتر است ... .332

3. براى ولىّ جايز است بچه را به شخص درستکارى دهد که صنعت يا خواندن يا خط و نوشتن يا حساب و علوم عربى و غير اينها از علومى را که براى دين و دنياى او سودمند است به او بياموزد. و بر ولىّ لازم است بچه را از فساد اخلاقى حفظ کند، تا چه رسد از چيزى که براى عقايد او زيان داشته باشد.333

4. واجب است بر ولىّ که کودکانش را از هر چيزى که براى آنان و يا ديگران زيان دارد، و همچنين از هر چيزى که يقين دارد شارع مقدس به خاطر فساد در آن، نبودش را در اجتماع خواسته است مانند غيبت باز دارد.334

5. جلوگيرى بچه از مَسّ خط قرآن واجب نيست، ولى اگر مسّ نمودن او بى‌احترامى به قرآن باشد، بايد او را از اين کار باز دارند.335

6. کودکان به ده سالگى که مى‌رسند در بستر خواب از يکديگر جدا شوند، و در روايتى وارد شده است که اين کار در شش سالگى انجام گيرد.336

يادسپارى‌

اگر بچه نابالغ چيزى پيدا کند، ولىّ او بايد اعلان نمايد337.

استفتا

تنبيه فرزند

آيا جايز است پدر و مادر، فرزندشان را بدون دليل و از روى عصبانيت و بى‌حوصلگى کتک بزنند يا حق‌الناس بر گردنشان است؟

باسمه تعالى؛ جايز نيست، ولى براى تأديب در حد متعارف که موجب سرخى و سياهى و کبودى نشود جايز است.

اگر خاله، دايى، عمو، عمه، خواهر و برادر چنين کارى را انجام دهند، آن وقت چه صورتى دارد؟

باسمه تعالى؛ جايز نيست.338

نکته‌

ديه سيلى زدن به گونه‌اى که صورت سياه شود، ولى مجروح يا شکسته نشود 6 دينار339؛ و اگر سبز (کبود) شود اما سياه نگردد 3 دينار؛ و اگر سرخ شود 5/1 دينار است. و ديه کتک زدن به جاهاى ديگر بدن نصف ديه‌هاى پيشين است. پس چنانچه بدن سياه شود 3 دينار؛ و اگر سبز (کبود) گردد 5/1 دينار؛ و در صورتى که سرخ شود 34 (سه چهارم) دينار است. و در اين ديه بين مرد و زن و کوچک و بزرگ تفاوتى نيست ... .340

ح. احکام صغير و فرزندان خُردسال‌

1. صغير کسى است که به حد بلوغ نرسيده و از نظر شرع (در تصرفات مالى) محجور و ممنوع است؛ يعنى تصرفات صغير در اموال خودش به وسيله فروختن، صلح کردن، هديه کردن، قرض دادن، اجازه دادن، وديعه دادن، عاريه دادن و جز آن نافذ نيست، مگر در موارد استثنايى مانند وصيت طبق آنچه گفته خواهد شد، و فروشِ چيزهاى کم ارزش و غير مهم، به همان‌گونه‌اى که گذشت اگر چه صغير در نهايت تميز و رشد بوده و تصرفش نيز در نهايت منفعت و صلاح باشد. بلکه در صحت تصرفاتش اجازه دادن ولىّ او در گذشته و يا آينده نزد مشهور فقها فايده‌اى ندارد و اقوا نيز همين است.

2. در برطرف شدن حَجْر و ممنوعيت از بچه رسيدن به بلوغ کافى نيست؛ بلکه بايد با بلوغ، رشد هم پيدا کرده و نيز سفاهت به معنايى که خواهيم گفت نداشته باشد341.

3. ولايت تصرف در مال کودک و توجه به مصالح و شؤون او بر عهده پدر و جدّ پدرى کودک، و در صورت‌نبودن‌آنان، برعهده قَيِّم تعيين شده از سوى پدر ويا جدّ پدرى‌است. و قيّم کسى‌است که يکى‌از پدر ويا جدّ پدرى‌کودک وصيت کند که آن‌کس ناظر برامور کودک‌باشد. ودر صورت‌نبودن‌قيّم، حاکم شرع، ودرصورت نبودن حاکم شرع، افراد باايمانى که بنابر احتياط داراى عدالت نيز هستند برکودک ولايت دارند. پس مادر و جدّ مادرى و برادر تا چه رسد به ساير نزديکان، بر کودک ولايت ندارند342.

4. فروختن زمينهاى بچه در صورت نياز و به مقتضاى مصلحت، براى ولىّ او جايز است. پس چنانچه فروشنده، پدر و جدّ بچه باشد، براى حاکم جايز است که آن معامله را تثبيت کند، اگر چه براى خود حاکم ثابت نباشد که اين معامله طبق مصلحت بوده است. ولى چنانچه فروشنده غير از پدر و جدّ باشد مانند وصى، احتياطاً حاکم نبايد آن معامله را تثبيت کند، مگر اينکه مصلحت آن برايش ثابت باشد، اگر چه اَقرب‌343 اين است در صورتى که وثاقت‌344 وصى برايش ثابت باشد تثبيت آن براى حاکم جايز است‌345.

5. مضاربه با مال کودک و سرمايه‌گذارى با آن به شرطى که عامل و طرف مضاربه شخصى ثقه و امين‌346 باشد، براى ولىّ جايز است. پس اگر ولىّ، مال کودک را به غير چنين شخصى بدهد [و تلف شود] ضامن خواهد بود.347

6. ولىّ بايد با ميانه‌روى - نه‌زياده‌روى‌وسختگيرى - براى‌بچه‌هزينه کند. وبايد عادت بچه‌ونظاير او را درنظر بگيرد. از اين رو بايد خوراک و پوشاکى که مناسب با شأن بچه است، براى اوفراهم کند.348

7. براى ولىِّ يتيم جايز است به طور جداگانه خوراک و پوشاک او را از مالش بدهد. و جايز است او را با خانواده خودش در نظر بگيرد و مانند يکى از آنان بشمرد. پس مصارف خوردنى و آشاميدنى را سرانه تقسيم مى‌کند و مصارف پوشيدنى را جداگانه به شمار مى‌آورد، و همچنين است براى يتيمانى که متعددند. بنابراين براى مُتَوَلّى جايز است هزينه آنان را جداگانه و يا با مخلوط کردن مصارف خوردنى و آشاميدنى - نه پوشيدنى - در نظر بگيرد.349

استفتا

حفظ اموال فرزند

فرزندانى که قبل از بلوغ شاگردى مى‌کنند و مزدشان بيش از خرجشان است، آيا پدرانشان بايد مقدار بيشتر را حفظ کنند و بعد از بلوغ تحويلشان دهند يا نه؟

باسمه تعالى؛ واجب است حفظ و رد در حال بلوغ.350

چهار. حقوق پدر و مادر و وظايف فرزندان‌

و وَصَّينَا الاًِّنسانَ بِوالِدَيهِ اًِّحساناً.

آدمى را سفارش کرديم که به پدر و مادرش نيکى کند.351

برخى از حقوق پدر و مادر و وظايف فرزند عبارتند از:

حدود اطاعت از پدر و مادر

1O . اطاعت پدر و مادر تا چه حد بر فرزند لازم است، و آيا اجداد و جدّات هم حکم پدر و مادر را دارند؟

باسمه تعالى؛ در امورى که انجام آن موجب ناراحتى آنهاست، از حيث شفقت پدر و مادرى اطاعت شود و فرقى بين پدر و مادرو اجداد نيست.352

ولايت پدر

2O . ولايت مرد در خانواده از نظر شرع مقدس چه چيزهايى است؟

باسمه تعالى؛ ولايت پدر بر اولادش مى‌باشد تا حد بلوغ و رشد، و در ازدواجِ دختر باکره، اجازه پدر معتبر است.353

3. سفرى که اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است، و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه را هم بگيرد.354

4. روزه مستحبى‌اولاد اگر اسباب اذيت پدر ومادر يا جد شود جايز نيست، بلکه اگر اسباب‌اذيت آنان نشود، ولى او را از گرفتن روزه مستحبى جلوگيرى کنند، احتياط واجب آن است که روزه نگيرد.355

5. اگر پسر بدون‌اجازه پدر روزه‌مستحبى‌بگيرد و دربين روز پدر، اورا نهى‌کند، بايدافطار نمايد.356

6. اگر فرزند بدون اجازه پدر قسم بخورد، قسم او بعيد نيست صحيح باشد، لکن نبايد احتياط را ترک کنند.357

7. اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگيرى کند، قسم او صحيح نيست.358

8. هرگاه فرزندى نذرى کند - اگر چه بدون اجازه پدر هم باشد - بايد به آن نذر عمل نمايد.359

9. بنابر احتياط هنگامى که پدر در کنار همسرش است، فرزند نبايد بر پدر وارد شود، مگر اينکه اجازه بگيرد.360

لزوم احترام به پدر و مادر

10O . اين جانب پدرى دارم که خوش اخلاق نيست و مغرور و خودپرور مى‌باشد، در حق خانواده خود ظلم روا مى‌دارد و من از وقتى که به تکليف رسيده‌ام در حال مبارزه با پدرم هستم، اگر جوابش را همان موقع در حضور ديگران بدهم که کار نادرست و ناشايست انجام داده‌ام، و اگر تنها با پدرم صحبت نمايم حرفم را قبول نمى‌کند و مى‌گويد در مقابل پدرت درشتى نکن، خلاصه نمى‌دانم چه کنم؟ آيا شما صلاح مى‌دانيد که من اين صحبتها را بنمايم يا نه؟

باسمه تعالى؛ حفظ احترام والدين و مراعات ادب در صحبت با آنان لازم است، و در مواردِ لزومِ امر به معروف و نهى از منکر، اگر مأيوس از تأثير باشيد تکليف ساقط است.361

انجام مستحبات و آزرده نشدن پدر و مادر

11O . آيا براى فرزند (دختر يا پسر) در انجام مستحبات و شرکت در مراسم و شعائر اسلامى رضايت والدين شرط است؟

باسمه تعالى؛ رضايت والدين در امور مذکور لازم نيست، ولى نبايد موجب اذيت آنها شوند.362

پاسدار شدن دختران‌

12O . دخترى هستم که علاقه دارم به‌خاطر خدمت به‌انقلاب در سپاه پاسداران وارد شوم ولى پدرم موافقت نمى‌کند. خواهشمندم حکم شرعى را بيان فرماييد؟

باسمه تعالى؛ پاسدار شدن خواهران هم با مراعات وظايف شرعيه مانع ندارد، ولى شما مراعات رضايت پدرتان را بکنيد.363

رفتن دختران به مسجد

13O . دختر جوانى هستم که همسايه مسجد مى‌باشم، با توجه به مسأله 894 رساله و با توجه به رهنمودهايى که در مورد حفظ مساجد فرموده‌ايد، خواهشمند است بفرماييد که تا چه حد، رفتن يک دختر به مسجد جايز است؟

باسمه تعالى؛ حدى ندارد و با رضايت ولىّ خود عمل کنيد.364

ارتباط با پدر و مادر مخالف اسلام و انقلاب‌

14O . اگر پدر يا مادر نسبت به اسلام و مقدسات آن مخالف باشند، ارتباط فرزند با آنها بايد چگونه باشد؟

باسمه تعالى؛ قطع رَحِم‌365 نکنند و با احترام در ارشاد و راهنمايى آنان کوشش نمايند.366

15O . فرزند پدرى هستم که هيچ‌گونه اعتقادى به خدا و پيغمبر و معاد ندارد و مسلماً نماز هم نمى‌خواند، بلکه در مواردى توهين به آستان قدس خدا و پيامبر مى‌کند و با انقلاب فوق‌العاده بد است. اخلاق خانوادگى او - به خاطر اينکه مادرم و خواهرم و برادرانم همه معتقد به مبانى مذهبى هستند - فوق‌العاده تند و به دور از عواطف پدرى است. من تا آنجا که توانستم با محبت و رفتار ملايم با پدرم صحبت کرده و او را از روشى که در مقابل خدا و پيامبر و در مقابل خانواده پيش گرفته است، نهى کرده‌ام، اما محبت و طبع ملايم هم در او کارگر نيست و اکنون وضع خانواده آشفته و هر روز دعوا و ناسزاگويى از طرف پدرم در خانواده شديدتر شده و من هم با پدرم دعوا کرده و از او قهر نموده‌ام. البته متذکر مى‌شوم که من ازدواج کرده و در منزل همسرم زندگى مى‌کنم و شوهرم گفته است که راضى نيستم ديگر به خانه پدر و مادرت بروى. حال از امام عزيز مى‌خواهم تکليف اين جانب را نسبت به پدرم که کافر به همه چيز است روشن کند؟

باسمه تعالى؛ از قطع رحم اجتناب کنيد و حتى المقدور در هدايت او کوشش نماييد.367

16O . آيا انسان مى‌تواند از نظر شرعى با خويشاوندانى که بى‌تقوا و بى‌نماز و ضدانقلابند از قبيل پدر، مادر، خواهر و غيره قطع رحم نمايد؟

باسمه تعالى؛ قطع رحم جايز نيست، ولى بايد آنها را با مراعات موازين، امر به معروف و نهى از منکر نماييد.368

17O . اگر ارحام انسان مرتکب فسق علنى شوند به طورى که معاشرت با آنها انسان را نيز در معرض گناه قرار دهد، آيا باز هم معاشرت با آنان واجب است؟

باسمه تعالى؛ بايد سعى کند در گناه واقع نشود، بلکه آنان را ارشاد نمايد.369

نکته‌

امام باقر(ع) مى‌فرمايند که پيامبر خدا6 فرمودند:

خيرى که بسيار زود ثواب داده مى‌شود صله رحم است.370

پاورقي :

.290 توضيح المسائل، م 2412.

.291 توضيح المسائل، م 2413.

.292 توضيح المسائل، م 2414.

.293 توضيح المسائل، م 2415.

.294 توضيح المسائل، م 2416.

.295 توضيح المسائل، م 2417.

.296 توضيح المسائل، م 2418.

.297 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 303، پيش از مسأله 1.

.298 توضيح المسائل، م 1740.

.299 توضيح المسائل، م 2644 و 2645.

.300 توضيح المسائل، م 2672.

.301 توضيح المسائل، م 2673.

.302 توضيح المسائل، م 2451.

.303 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.

.304 نزديکان و خويشان و کسانى که در رديف او هستند.

.305 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.

.306 انتخاب وطن.

.307 استفتا.

.308 بهره‌منديهاى جنسى.

.309 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.

.310 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 305، پس از مسأله 1.

311- م‌چ‌ن توضيح المسائل، پس از مسأله يييى.

.312 استفتاآت، ج 1، ص 486، س 14.

.313 استفتاآت، ج 1، ص 486، س 15.

.314 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 306، م 2.

.315 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م 2.

.316 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م 2.

.317 وسائل الشيعْ، ج 15، ص 123.

.318 بحار الانوار، ج 104، ص 128 / عيون اخبار الرضا (ع).

.319 فروع کافى، ج 6، ص 48.

.320 وسائل الشيعْ، ج 15، ص 124.

.321 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م‌4.

.322 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م 5.

.323 توضيح المسائل، م 2204.

.324 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 310، م 3.

.325 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 311، م 9.

.326 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 311، م 10.

.327 وسائل الشيعْ، ج 15، ص 144.

.328 توضيح المسائل، م 2487.

.329 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 312، م 15.

.330 وسائل الشيعْ، ج 15، ص 176.

.331 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 312، م 16.

.332 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 313، م 17.

.333 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 14، م 11.

.334 العروْ الوثقى، ج 1، ص 742، م 36.

.335 توضيح المسائل، م 318.

.336 العروْ الوثقى، ج 2، ص 805، م 44.

.337 توضيح المسائل، م 2571.

.338 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.

.339 هر دينار يک مثقال طلا و هر مثقال طلا هجده نخود است.

.340 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 595، م 4.

.341 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 13، م 4.

.342 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 13، م 5.

.343 نزديکتر به واقعيت اين است.

.344 مورد اطمينان و اعتماد بودن.

.345 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 14، م 9.

.346 مورد اعتماد و درستکار بودن.

.347 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 14، م 10.

.348 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 15، م 15.

.349 تحرير الوسيلْ، ج 2، ص 14، م 12.

.350 توضيح المسائل، بخش استفتائات، ص 433، س 92.

.351 سوره احقاف (46): آيه 15.

.352 توضيح المسائل، بخش استفتائات، ص 432، س 85.

.353 دفتر امام خمينى: بخش استفتا.

.354 توضيح المسائل، م 1295.

.355 توضيح المسائل، م 1741.

.356 توضيح المسائل، م 1742.

.357 توضيح المسائل، م 2673.

.358 توضيح المسائل، م 2672.

.359 توضيح المسائل، م 2646.

.360 العروْ الوثقى، ج 2، ص 805، م 43.

.361 استفتاآت، ج 1، ص 488، س 20.

.362 استفتا.

.363 استفتاآت، ج 1، ص 503، س 37.

.364 استفتاآت، ج 1، ص 275، س 470.

.365 قطع ارتباط خانوادگى و خويشاوندى.

.366 استفتا.

.367 استفتاآت، ج 1، ص 489، س 21.

.368 استفتاآت، ج 1، ص 488، س 18.

.369 استفتاآت، ج 1، ص 488، س 19.

.370 وسائل‌الشيعْ، ج‌15، ص‌245.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

حقوق و وظایف خانواده‌

No image

مسائل عبادى خانواده‌

No image

سخنى با خواننده

No image

اقتصاد خانواده‌

Powered by TayaCMS