طلاق
سوال 1690 :
بـعـد از ازدواج ( چهار سال ) فهميدم همسرم به نوعى بيمارى صرع که از نوع ارثى است , مبتلا مى باشد .
قبل ازازدواج هيچ ابراز نکرده بودند , حال مى توانم به خاطر اين مريضى فسخ عقد نمايم ؟
جواب :
در صـورتـى کـه هـمراه با آن بيمارى ديوانگى قبل از عقد نداشته باشد , حق فسخ نداريد .
و اگر ديـوانـگـى قـبـل از عـقـد داشته حق فسخ ثابت است .
و اگر بعد از عقد و قبل از وطى ديوانگى حادث شده , گرچه حق فسخ ثابت است , ولى احتياط مستحب در ترک فسخ است , واللّه العالم .
سوال 1691 :
مردى که براى بار دون ازدواج کرده و از زن نخستين خودفرزندانى نيز دراد , و اينک قادر به نزديکى با زن حتى براى يک بار هم نيست , آيا حق فسخ عقد براى زن هست ؟
جواب :
چـنانچه عنين بودن مرد قبل از ازدواج با زن مزبور محقق شده آن زن حق فسخ عقد را دارد , هر چند مرد از زن سابق داراى اولادى باشد , واللّه العالم .
سوال 1692 :
آيا مردى که همسرش در عده طلاق رجعى است مى تواند در همين روزها به او نگاه شهوت آلود کند , گرچه ميل بازگشت هم ندارد ؟
جواب :
مـادامـى کـه عـده زن تـمام نشده زوجيت باقى است و نظر با التذاذمانعى ندارد و لو قصد رجوع نداشته باشد , طلاق رجعى باقى است , واللّه العالم .
سوال 1693 :
شخصى همسرش را به دليل ناسازگارى طلاق رجعى مى دهد , البته خانم مى گويد : من حامله هستم , ولى شوهرگفته خانم را باور نمى کند .
بعد از طلاق حمل ظاهر مى شود ,آيا طلاق صحيح است .
جواب :
صحت طلاق مزبور محل اشکال است , و بنابر احتياط ـ اگررجوع نکند ـ بايد بعد از ظهور حمل , طلاق را اعاده کند , واللّه العالم .
سوال 1694 :
شوهرم در حدود چهار سال است من و فرزندش راگذاشته و هيچ خبرى از وى نداريم .
و خرجى زندگى نداريم ودر خانه برادرم زندگى مى کنيم .
به دادگاه شهر رى مراجعه کرده ايم و آنها به ما فرمودند که بايد به يکى از بيت هاى آقايان در قم برويد تا آنان با صلاح ديد خود , حکم قضا را صادرکنند , حضرت عالى چه مى فرماييد ؟
جواب :
در صـورتـى کـه نـزد حـاکـم شرع جامع الشرايط ثابت شود که شوهر نفقه نمى دهد , حاکم شرع مـى تـوانـد بـه تـقـاضـاى زوجـه وى را بـا شـرايط طلاق دهد .
و پس از گذشت عده طلاق , زن مى تواندشوهر کند , واللّه العالم .
سوال 1695 :
مـيزان در طلاق خلع چيست ؟
علاوه بر بذل مهريه , آيامرد مى تواند اموال ديگرى مطالبه کند ؟
جواب :
در صورتى که زن نسبت به شوهر کراهت داشته باشد , نه شوهر نسبت به زن , و زن مالى را به رضا و رغـبـت خـود به شوهر بذل کند تا متعاقبا وى را طلاق دهد , طلاق خلعى است .
ومرد نمى تواند وى را الزام بر بذل نمايد , واللّه العالم .
سوال 1696 :
در طلاق بايد شهود عادل باشند , آيا حسن ظاهر کافى است يا احراز عدالت ؟
جواب :
حسن ظاهر طريق است براى عدالت واقعى در صورتى که عدم عدالت محرز نباشد .
و حسن ظاهر عـبـارت اسـت از ايـن که شخص خودش با کسى معاشرت داشته باشد و از وى معصيتى نبيند وبا کسانى که با وى معاشرت دارند خبر بدهند که از وى جز خيرچيزى نديده اند , واللّه العالم .
سوال 1697 :
زنـى بـه خـلع , طلاق يافت .
در عده , شوهرش نزد او آمد وپس از گفت گو و دلجويى , بـدون آن کـه زن بـه بـذل خـود رجـوع نـمايد مرد با زن همبستر مى شود .
البته اين دو از احکام آگـاه نـبـودند .
از آن هنگام هشت ماه سپرى شده , و ديگر بار بايکديگر هم بستر نشده اند , آيا زن مى تواند با ديگرى ازدواج کند ؟
جواب :
در فـرض سوال , دخول رجوع به زوجيت حساب نمى شود وتمايل زن به دخول هم رجوع در بذل حساب نمى شود , وطى مزبور وطى به شبهه بوده , و ازدواج آن زن با مرد ديگر پس ازانقضاى عده وطى به شبهه , مانعى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1698 :
با توجه به اين که طلاق به تقاضاى زن بود , و ايشان ازابتداى ازدواج بدون دليلى موجه از زنـدگـى مـشـتـرک سرپيچى کرده و در منزل پدرى ساکن است .
و اين جانب حاضر به سازش و زندگى هستم آيا شرعا مهريه به ايشان تعلق مى گيرد ؟
جواب :
تـمـام مهريه را مالک است .
و اگر قبل از دخول طلاق دهيد , نصف آن به ملک شما برمى گردد , واللّه العالم .
سوال 1699 :
اگـر شـوهـر به همسرش وکالت دهد يا هنگام عقد شرطنمايند چنانچه شوهر معتاد شد , طـلاق بـا زوجـه باشد .
اگرشوهر معتاد شد و زوجه خواست طلاق بگيرد , آيا رجعى خواهد بود يا اقـسـام ديگر طلاق ؟
و در صورت رجعى بودن ,اگر شوهر رجوع کرد زن مجددا مى تواند خود را مطلقه نمايد ؟
جواب :
در صـورتـى کـه شوهر به زوجه خود وکالت دهد تا خود را طلاق دهد , در مورد خاص يا در ضمن عـقـد , شـرط وکالت نمايد که درصورت اعتياد شوهر و مانند آن از جانب وى خود را مطلقه سازد مـانعى ندارد .
و نوع طلاق بستگى به شرائط زمان طلاق دارد از قبيل کراهت زوجه و بذل مال به زوج مـقارن صيغه خلع لذا ممکن است رجعى يا خلعى باشد .
در صورت رجعى پس ازرجوع زوجه وکالت در ضمن عقد باقى است , واللّه العالم .
سوال 1700 :
بـنـده در سـن 73 در 27 سـالگى با آقايى در سن 55 سالگى ازدواج کردم .
ايشان به مرض عنين و ناتوانى دچار شده اند .
ازدادگاه تقاضاى طلاق کرده ام , ولى شوهرم نمى پذيرد .
با توجه به ايـن که اکنون در بحران جوانى هستم , آيا مى توانم طلاق بخواهم ؟
همچنين سال آينده ليسانس خود را از دانشگاه مى گيرم .
اگر او همچنان نپذير تکليفم چيست ؟
جواب :
چـنـانچه زوج بعد از دخول عنين شده است , براى زوجه اختيارفسخ نيست و اين امر ابقائى است بـراى زوجـه , و دنيا دارامتحان است هر کس به نحوى آزمايش مى شود .
در اين صورت زوجه بايد صبر کند يا به وجهى شوهر را راضى نمايد تا به وجه صحيح وى را طلاق دهد .
واللّه العالم .
سوال 1701 :
بـيست سال پيش مردى با خانمى ازدواج کرد به دنبال اختلاف خانوادگى , دو سال پيش زوج طى نوشته اى که به زوجه داد طلاق را نوشته و به او داده , يعنى بدون اجراى صيغه شرعى و بـدون وکيل , او فقط نوشته (( تو زن من نيستى )) .
اينک مى خواهند به قم رجوع کنند .
حکم اين مسأله را بيان نماييد ؟
جواب :
تـا طـلاق شرعى واقع نشده و يا از موارد فسخ نباشد گفتن اين که تو زن من نيستى اثرى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1702 :
از جـمـلـه شـروط ضمن عقد نکاح اين جانب منع ازدواج دوم است .
چنانچه من با داشتن هـمسر دايم به دليل عسر وحرج ايجاد شده توسط همسرم اقدام به ازدواج موقت کردم ,آيا از نظر شرعى ازدواج دوم من باعث ايجاد حق طلاق ازناحيه زوجه دايم مى گردد ؟
جواب :
چـنـانـچه ضمن عقد نکاح شرط شده که زوجه وکيل باشد ازطرف زوج تا در صورت ازدواج دوم زوج , و لـو به صورت نکاح موقت , خود را طلاق بدهد زوجه مزبور مى تواند در اين صورت از ناحيه زوج , خود را طلاق بدهد , واللّه العالم .
سوال 1703 :
زن شيعه , و همسرش سنى است .
شوهر سه بار لفظطلاق را براى زوجه اش به کار مى برد , آيا اين طلاق درست است ؟
جواب :
طلاق واقع مى شود و زوجه شوهر خود را بر طبق مذهب اهل سنت ملزم مى سازد , واللّه العالم .
سوال 1704 :
هـمـسـرى کـه شـوهرش مفقود شده و پس از حدود دو سال طبق وکالت بلاعزلى که در طـلاق خـود داشت , خود را مطلقه نمود .
پس از انقضاى عده طلاق , با شوهر جديد ازدواج نمود .
چهار سال از ازدواج دومى گذشت , خبر شهادت همسر اولش را آوردند .
از علائم و پلاک مشخص شـد کـه ايـشـان هـمان هشت سال پيش به شهادت رسيده بود .
در حقيقت طلاق دو سال بعد از شهادتش واقع شده .
حال آيا ازدواج دوم صحيح است ؟
اگر حرام و باطل است حرمت ابدى دارد ؟
جواب :
ازدواج با مرد دوم باطل بوده است .
بعيد نيست موجب حرمت ابدى نباشد .
و نکاح مزبور که قبل از بـلـوغ خـبر وفات واقع شد ,نه نکاح زن شوهردار بوده و نه نکاح معتده , بلکه نکاح با زنى بوده که هنوز عده وفات نگرفته و از اين جهت باطل بوده است ,واللّه العالم .
سوال 1705 :
کـسى که همسرش باردار است و به خلعى او را مطلقه مى کند .
و زن قبل از وضع حمل به بـذل رجـوع نـمـى کـنـد , آيـا اين شخص مى تواند قبل از وضع حمل به زوجه اش رجوع نمايد يابا خواهرانش ازدواج کند ؟
جواب :
حق رجوع ندارد , مگر با عقد مجدد .
و قبل از وضع حمل مى تواندخواهرش را بگيرد , واللّه العالم .
سوال 1706 :
ايـن جـانـب پدر همسرم را وکيل ساختم تا در دادگاه همسرم را طلاق بدهد , اما او بدون دادگاه , همسرم را طلاق خلعى داده اند , آيا اين طلاق صحيح است ؟
جواب :
در فـرض مـزبـور که پدر همسر شما وکيل بود که با مراجعه به دادگاه همسرتان را طلاق بدهد , چـنـانـچـه بـدون مراجعه به دادگاه همسرتان را طلاق خلعى داده اند ـ همان طور که در سوال فرض شده ـ طلاق مزبور باطل است و اثرى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1707 :
حدود بيست و يک سال پيش همسرم را طلاق دادم وبچه اى داشتم که حکم دادگاه کرد مـن حق بچه نداشته باشم .
اکنون دايى ايشان عليه من شکايت کرده و يک ميليون تومان خواستار شده است , حکمش چيست ؟
جواب :
نـفقه فرزندى که فقير است بر پدر واجب است .
و چنانچه کسى براى بچه خرج کرده و به پدر هم نگفته و به پدر هم قرض نداده است که بعدا بگيرد , حق مطالبه مخارج را ندارد , واللّه العالم .
سوال 1708 :
آيـا در طـلاق شرط است که شاهد , درست و به عربى خواندن صيغه را بداند يا عادل باشد کافى است ؟
جواب :
عـربى دانستن شاهد در طلاق لازم نيست .
و اگر اجمالا بداند که در مجلس , طلاق زنى خوانده مى شود کافى است , واللّه العالم .
سوال 1709 :
چـنانچه پدر و مادر يا يکى از آنها به فرزند خود بگويند که زنش را طلاق دهد يا عليه زن او هر حکمى يا وصيتى بکنند به جا آوردن اين حکم يا وصيت بر فرزند واجب است ؟
جواب :
در صورتى که طلاق براى فرزند مشقتى داشته باشد , اطاعت لازم نيست , واللّه العالم .
سوال 1710 :
دخـتـرى چـنـد سال قبل با مردى ازدواج کرد مرد در حين عقد اظهار سلامتى کرد .
پدر دامـاد شـرط کـرد که اگر شوهرعيبى و مرضى داشته باشد دختر حق فسخ داشته باشد .
بستگان مرد اطمينان دادند که مرد سالم است و هيچ عيبى ندارد .
و عقد هم بر اين اساس واقع شد .
پس از مـدتـى مـعلوم شد که مرد در حين عقد اعمى بوده و دختر را گول زده انداکنون دختر حاضر به زندگى با ان مرد نيست , ولى شوهرراضى به طلاق نيست .
حالا وظيفه دختر چيست , آيامى تواند فسخ کند يا منحصر به طلاق است ؟
جواب :
در نـزد بعضى از فقها , چنانچه سلامت مرد در ضمن عقد شرطشده باشد , زن اختيار فسخ دارد , ولـى ايـن مطلب نزد ما محل اشکال است , و بايد به نحوى مرد را راضى کنند تا طلاق بدهد ,واللّه العالم .
سوال 1711 :
زنـى بـه وسيله قرص از حاملگى جلوگيرى کرده و به همين علت عادت نمى شود , آيا ده روز يا بيشتر يا کمتر از زمانى که باشوهرش همبستر شده است بگذرد , مى شود او را طلاق داد ؟
جواب :
طلاق زن مزبور بايد پس از گذشت سه ماه از زمان همبسترشدن باشد , واللّه العالم .
سوال 1712 :
دخترى را شوهر مى دهند , بعد مشخص مى شود که شوهرش سنى بوده , تکليف چيست ؟
جواب :
نياز به طلاق شوهر دارد , واللّه العالم .
سوال 1713 :
در دادگـاه بـر خلاف ميل باطنى , راضى به طلاق شدم ,ولى قبل از اين که صيغه طلاق جارى شود پشيمان شدم وحضورا به همسرم گفتم : من راضى به طلاق نيستم .
با توجه به شهود , آيا اين طلاق صحيح است ؟
جواب :
اگر شما با اختيار , دادگاه را وکيل کرده ايد که صيغه طلاق راجارى کند , و بعد از پشيمانى آنها را عزل و مطلع نساخته ايد ,طلاق مزبور با فرض تحقق و احراز ساير شرايط ـ صحيح ونافذ است .
و اطلاع همسر بر عدم رضا اثرى ندارد , واللّه العالم .
سوال 1714 :
مطابق مسئله 2395 رساله : اگر زنى بعد از زناشويى ازشوهرش طلاق بگيرد , سپس مرد ديگرى ازدواج کند و ازشوهر دوم دخترى بزايد , آيا آن دختر به شوهر اول ربيبه ومحرم مى شود ؟
جواب :
ربيبه مى شود و محرم است , واللّه العالم .
سوال 1715 :
آيا فسخ در عقد نکاح فورى است ؟
جواب :
خيار فسخ در عقد نکاح فورى نيست , واللّه العالم .
سوال 1716 :
در عقد اگر اوصافى را شرط کنند .
و چنين اوصافى در زن يا مرد نبود , حق فسخ را دارند ؟
جواب :
نداشتن اوصاف حق فسخ نمى آورد , واللّه العالم .
سوال 1717 :
خـانـمى که مى داند شرعا در قبال کارهاى منزل زوج , هيچ وظيفه اى نداشته و زوج حق ندارد او را مجبور به کار کند , باوجود اين او کارهاى منزل را انجام داد و متقابلا امتيازاتى ازشوهر گرفت , از قبيل خروج از منزل , رفتن به منزل اقوام و.. .
وبعد از مدتى زندگى مشترک بر اثر عدم توافق اخلاقى زوج او رامطلقه نمود , آيا او مى تواند مطالبه حق الزحمة و اجرة المثل نمايد ؟
جواب :
چنانچه قصد تبرع کرده است که ظاهر سوال است , حقى بر زوج ندارد , واللّه العالم .
سوال 1718 :
طلاقى که از روى اکراه و تهديد باشد و بدون اجازه همسر , صحيح است ؟
جواب :
اگـر طـلاق بـه جهت خوف از ديگران که ضرر به او برسانند بوده است طلاقش صحيح نيست .
و اگـر ديـگـران بـه او گـفـته اند طلاق بده و از روى خجالت طلاق داده , طلاقش صحيح است , واللّه العالم .
سوال 1719 :
بعد از عقد اگر زوجه بگويد من طلاق مى خواهم , و زوج هم بگويد بايد خسارت مرا بدهى تا طلاق بدهم , آيا خسارت خواستن شرعى است ؟
جواب :
چنانچه زوجه نسبت به زوج کراهت داشته باشد و براى طلاق خلعى مبلغى را که شوهر مى خواهد , بـه وى بـذل کـند مانعى ندارد , و در صورت عدم کراهت طلاق رجعى است .
و لو آنکه مال هم به شوهر بدهد , واللّه العالم .
سوال 1720 :
زنـى مـتـهاون در نماز است و آنچه شوهر او را نصيحت ياامر به معروف يا تهديد به طلاق کرده , اثر نکرده است , آيامى تواند او را طلاق دهد يا با او بسازد ؟
جواب :
مى تواند طلاق دهد , واللّه العالم .
سوال 1721 :
طـلاقـى که با دستور حاکم شرع صورت پذيرد , در مواردى که ذاتا قابل رجوع باشد , مرد مى تواند رجوع کند يا خير ؟
جواب :
اگـر طـلاق حـاکم شرع از باب امتناع شوهر از نفقه باشد , طلاق بائن است .
و در غير اين صورت رجعى مى باشد , واللّه العالم
سوال 1722 :
مردى همسر حامله اش را طلاق مى گويد و مرد هم زمان باوضع حمل زن مى ميرد , آيا با هـم زمانى مرگ شوهر و زايمان زن , طلاق گرفته شده , يا اينکه همسر از ترکه مرد ارث مى بردو عده وفات لازم است ؟
جواب :
اگـر قـبل از تمام شدن وضع حمل بميرد , بايد عده نگه دارد , و ارث ايضا هست .
و اگر مقارن با تمام شدن کامل وضع حمل باشد عده و ارث نيست , واللّه العالم .
سوال 1723 :
زوجـه در طـلاق خـلـعـى مهر خود را به زوج بذل مى نمايد .
پس از طلاق در ايام عده به مـبـذولـه خـود رجـوع مى کند , در اين صورت ايا زوجيت دارد ؟
به شکلى که اگر زوج به زوجه رجـوع نـکـرد مهريه به زوجه برسد ؟
و نيز ايا ساير احکام رجعى ازقبيل نفقه زوجه , توارث و ديگر چيزها بر آن بار مى شود ؟
جواب :
در مـفـروض سوال اگر زوج از رجوع زوجه مطلع شد و مانع شرعى ديگرى از رجوع شوهر وجود نـداشـت , حقوق مبذوله ازجمله مهر را زوجه مى تواند مطالبه کند و احکام طلاق رجعى ازجمله ارث و نفقه پس از رجوع ثابت است , واللّه العالم .
سوال 1724 :
دخـتـرى , پـسـر را بـا دسـيسه اى وادار به ازدواج با خودمى کند .
به اين شکل که وى زن حامله اى را به پزشک نشان داده و شناسنامه خود را نيز به جاى شناسنامه او به پزشک ارائه مى کند .
آن گـاه پـزشـک نـيـز بـر هـمـان اساس حامله بودنش راتاءييد مى کند .
سپس آن نامه را به پسر مى نماياند و مى گويد : يابا من ازدواج مى کنى يا شکايت به دادگاه مى برم .
پسر نيز ازترس آبروى خـود , با وجود بى ميلى با او ازدواج مى کند .
پس از آن روشن مى شود که دختر باکره است .
اگر با او نزديکى کندحرام است , و بخواهد طلاقش دهد هم مهريه را خواستارمى شوند , چه بايد کرد ؟
جواب :
چنانچه فرضى را که نوشتيد متحقق باشد , چون نکاح اکراهاواقع شده صحيح نيست .
و احتياج به طلاق ندارد , پس حق مقاربت ندارد , و مهرى بر عهده او نيست , واللّه العالم .
سوال 1725 :
بعد از طلاق نفقه فرزند بر عهده کيست ؟
مصارفى که غيرپدر بر فرزند نموده حق مطالبه از پدر را دارد ؟
جواب :
نفقه فرزندى که فقير است بر پدر واجب است و چنانچه کسى براى بچه خرج کرده باشد به پدر هم نگفته و به پدر هم قرض نداده است که بعدا بگيرد , حق مطالبه مخارج را ندارد , واللّه العالم .
سوال 1726 :
زن بـه بـهـانـه اين که مى خواهد از شوهرش طلاق بگيرد , دردادگاه به شهادت دروغ از بـسـتـگـان مـادر و مادر بزرگ عسر وحرج را ثابت مى کند .
حاکم شرع هم حکم طلاق مى دهد , وشـوهر به هيچ وجه راضى به طلاق نيست , آيا اين طلاق صحيح است ؟
و اگر صحيح است نوبت به مهريه مى رسد يا نه مرقوم بفرماييد ؟
جواب :
عـسر و حرج زن در باقى ماندن بر زوجيت در فرض ثبوت , فى نفسه ولايت حاکم شرع بر طلاق را موجب نمى شود و ولايت طلاق با شوهر است .
و اگر در ضمن عقد نکاح , وکالت در طلاق براى زن شـرط شـده بـاشـد آن شرط معتبر است .
و همچنين چنانچه شوهر نفقه نمى دهد يا عاجز از انفاق باشد در اين صورت زن مى تواند به حاکم شرع مراجعه نمايد تا شوهر را به طلاق يا انفاق اجبار نمايد و پس از امتناع شوهر , براى حاکم شرع جايز است طلاق بدهد , اما مهريه به نکاح ثابت است و پس از دخول , تمام آن استقرار پيدا مى کند .
و زوجه در صورت تمکن زوج آن را مى تواند مطالبه نمايد .
و قبل از دخول در هر حال مى تواند مهر را مطالبه کند , واللّه العالم .
سوال 1727 :
مواردى را که زن مى تواند قانونا طلاق بگيرد لطفا توضيح دهيد ؟
جواب :
طلاق به دست مرد است و مواردى که زن از شوهر ضمن عقدنکاح يا عقد ديگر ـ وکالت در طلاق گـرفـتـه بـاشـد , حـق دارد بـارعـايـت شرايط از طرف شوهر , خود را طلاق بدهد .
و همچنين درصـورتى که مرد از دادن نفقه امتناع کند , حاکم شرع او را مجبورمى کند يا نفقه بدهد يا زن را طلاق بدهد .
و اگر هيچ کدام را انجام نمى دهد خود حاکم زن را طلاق مى دهد , واللّه العالم .
سوال 1728 :
در طـلاق رجـعى که اخراج زن از خانه حرام است آيامقصود وجوب نفقه او بر مرد است ؟
دوم اين که حکم نفقه زن در اقسام طلاق بائن چيست ؟
جواب :
1 ـ در طـلاق رجـعى نفقه زن بر عهده شوهر است و لازم است زن در خانه اى که قبل از طلاق در آن سکونت داشته بماند .
2 ـ درطلاق بائن زن حق نفقه ندارد , مگر آنکه حامله باشد , واللّه العالم .