احکام اجاره
مسأله 2167 :
اجاره دهنده و کسي که چيزي را اجاره مي کند بايد مکلّف و عاقل باشند و به اختيار خودشان اجاره را انجام دهند و نيز بايد در مال خود حقّ تصرّف داشته باشند ، پس سفيهي که مال خود را در کارهاي بيهوده مصرف مي کند چنانچه حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش جلوگيري کرده باشد يا در حال بلوغ سفيه باشد اگر چيزي را اجاره کند ، يا اجاره دهد ، صحيح نيست .
مسأله 2168 :
انسان مي تواند از طرف ديگري وکيل شود و مال او را اجاره دهد .
مسأله 2169 :
اگر وليّ ، يا قيّم بچّه مال او را اجاره دهد ، يا خود او را اجير ديگري نمايد اشکال ندارد . و اگر مدّتي از زمان بالغ شدن او را جزء مدّت اجاره قرار دهد ، بعد از آنکه بچّه بالغ شد ، مي تواند بقية اجاره را بهم بزند ، ولي هرگاه طري بوده که اگر مقداري از زمان بالغ بودن بچّه را جزء مدّت اجاره نمي کرد ؛ بر خلاف مصلحت بچّه بود ، نمي تواند اجاره را بهم بزند .
مسأله 2170 :
بچّه صغيري را که وليّ ندارد بدون اجازة مجتهد نمي شود اجير کرد و کسي که به مجتهد دسترسي ندارد ، مي تواند از يک نفر مؤمن که عادل باشد ؛ اجازه بگيرد و او را اجير نمايد .
مسأله 2171 :
اجاره دهنده و مستأجر لازم نيست صيغة عربي بخوانند ، بلکه اگر مالک به کسي بگويد ، ملک خود را به تو اجاره دادم و او بگويد قبول کردم ، اجاره صحيح است . و نيز اگر حرفي نزنند و مالک به قصد اينکه ملک را اجاره دهد ، آن را به مستأجر واگذار کند و او هم به قصد اجاره کردن بگيرد اجاره صحيح مي باشد .
مسأله 2172 :
اگر انسان بدون صيغه خواندن بخواهد براي انجام عملي اجير شود ؛ همين که با رضايت طرف معامله مشغول آن عمل شد اجاره صحيح است .
مسأله 2173 :
کسي که نمي تواند حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره بفهماند که ملک را اجاره داده ، يا اجاره کرده ، صحيح است .
مسأله 2174 :
اگر خانه يا دکان يا اطاقي را اجاره کند و صاحب ملک با او شرط کند که فقط خود او از آنها استفاده نمايد ، مستأجر نمي تواند آن را به ديگري اجاره دهد . و اگر شرط نکند مي تواند آن را به ديگري اجاره دهد . ولي اگر بخواهد به زيادتر از مقداري که اجاره کرده آن را اجاره دهد ، بايد در آن ، کاري مانند تعمير و سفيدکاري انجام داده باشد خواه به غير جنسي که اجاره کرده آن را اجاره دهد يا به همان جنس .
مسأله 2175 :
اگر اجير با انسان شرط کند که فقط براي انسان کار کند ، نمي شود او را به ديگري اجاره داد و اگر شرط نکند ، بايد به زيادتر از آنچه که او را اجاره کرده اجاره ندهد ، خواهد به همان جنس اجاره دهد يا بغير جنسي که اجاره کرده .
مسأله 2176 :
اگر غير خانه و دکان و اطاق و اجير ، چيز ديگر مثلاً زمين را اجاره کند و مالک با او شرط نکند که فقط خودش از آن استفاده نمايد ، اگر چه بيشتر از مقداري که اجاره کرده آن را اجاره دهد اشکال ندارد .
مسأله 2177 :
اگر خانه يا دکاني را مثلاً يک ساله به صد تومان اجاره کند و از نصف آن خودش استفاده نمايد ، مي تواند نصف ديگر آن را به صد تومان اجاره دهد ، ولي اگر بخواهد نصف آن را به زيادتر از مقداري که اجاره کرده مثلاً به صد و بيست تومان اجاره دهد ، بايد در آن ، کاري مانند تعمير انجام داده باشد .
شرائط مالي که آن را اجاره مي دهند
مسأله 2178 :
مالي را که اجاره مي دهند چند شرط دارد :
اوّل : آنکه معيّن باشد ، پس اگر بگويد يکي از خانه هاي خود را اجاره دادم درست نيست .
دوم : مستأجرآن را ببيند ، يا کسي که ان را اجاره ميدهد طوري خصوصيّات آن را بگويد که کاملاً معلوم باشد .
سوّم : تحويل دادن آن ممکن باشد ، پس اجاره دادن اسبي که فرارکرده باطل است .
چهارم: آن مال به واسطة استفاده کردن از بين نرود ، پس اجاره دادن نان وميوه وخوردنيهاي ديگر صحيح نيست .
پنجم : استفاده اي که مال را براي آ ن اجاره داده اند ممکن باشد ،پس اجاره دادن زمين براي زراعت د رصورتي که اب باران کفايت آن را نکند واز آب نهر هم مشروب نشود صحيح است .
ششم : چيزي را که اجاره ميدهد مال خود اوباشد واگر مال کس ديگر را اجاره دهد ،در صورتي صحيح است که صاحبش رضايت دهد .
مسأله 2179 :
اجاره دادن درخت براي انکه ازميوه اش استفاده کننددرصورتيکه ميوه اش موجود نباشد ،صحيح است ؛ امّا اگر ميوة ان فعلاً موجود است ومثل چاهي است که فعلاً اب دارد اجارة ان صحيح نيست ولي به عنوان صلح باشد اشکال ندارد وبعيد نيست که فروش ميوه بر درخت با تعيين مقدار ان به وسيله مشاهدة اهل خبره صحيح باشد چنانچه نيز بعيد نيست که معاملة ميوة بر درخت از باب فروش واجاره نباشد وخود يک معاملة مستقل باشد .
مسأله 2180 :
زن ميتواند براي انکه از شيرش استفاده کند اجير شود ولازم نيست از شوهر خود اجازه بگيرد ، ولي اگر به واسطة شير دادن ،حقّ شوهر از بين برود ،بدون اجازه اونمي تواند اجير شود .
شرائط استفاده اي که مال رابري ان اجاره ميدهند
مسأله 2181 :
استفاده که مال را براي ان اجاره ميدهند چهار شرط دارد :
اوّل : انکه حلال باشد ، بنابر اين اجاره دادن دکان براي شراب فروشي يا نگهداري شراب وکرايه دادن حيوان براي حمل ونقل شراب باطل است .
دوّم : پول دادن براي ان استفاده در نظر مردم بيهوده نباشد . وهمچنين معتبر است که ان عمل شرعاً بطور مجّان ورايگان واجب نباشد بنابر اين اجير شدن براي انجام نماز هاي پنج گانه وتجهيز اموات جائز نيست .
سوّم : اگر چيزي را که اجاره مي دهند چند استفاده دارد ، استفاده اي را که مستأ جر بايد از ان ببرد معيّن نمايند ،مثلاً اگر حيواني را که سواري مي دهد وبار مي برد ، اجاره دهند؛ بايددرموقع اجاره معيّن کنندکه سواري ياباربري ان ،مال مستأجراست يا همة استفاده هاي آن .
چهارم : مدّت استفاده را معيّن نمايند واگر مدّت معلوم نباشد ولي عمل را معيّن کنند مثلاً با خيّاط قرار بگذارند که لباس معيّني را بطور مخصوصي بدوزد ، کافي است .
مسأله 2182 :
اگر ابتداي مدّت اجاره را معيّن نکنند ، ابتداي آن بعد از خواندن صيغه اجاره است.
مسأله 2183 :
اگر خانه اي را مثلاً يک سال اجاره دهند وابتداي آن را يک ماه بعد از خواندن صيغه قرار دهند اجاره صحيح است ، اگر چه موقعي که صيغه مي خوانند خانه دراجاره ديگري باشد .
مسأله 2184 :
اگر مدّت اجاره را معلوم نکند وبگويد هر وقت د رخانه نشستي اجارة ان ، ماهي ده تومان است ، اجاره صحيح نيست
مسأله 2185 :
اگر به مستأجر بگويد خانه را يک ماهه به ده تومان اجاره دادم و بعد از ان از ان هم هر قدر بنشيني اجارة ان ماهي ده تومان است واو هم بگويد قبول کردم ، در صورتي که ابتداي مدّت اجاره را معيّن کنند يا ابتداي ان معلوم باشد ، اجارة ما اوّل صحيح است .
مسأله 2186 :
خانه اي را که غريب و زوّار د رآن منزل مي کنند ومعلوم نيست چقدردر
آن مي مانند ، اگر قرار بگذارندکه مثلاً شبي يک تومان بدهند وصاحب خانه راضي شود استفادة از آن خانه اشکال ندارد . ولي چون مدّت اجاره را معلوم نکرده اند اجاره نسبت به غير از شب اوّل صحيح نيست وصاحب خانه هر وقت بخواهد مي تواند انان را( د رغير ازشب اوّل ) بيرون کند .
مسائل متفرقة اجاره
مسأله 2187 :
مالي را که مستأجر بابت اجاره ميدهد بايد معلوم باشد ، پس اگر از چيزهائي است که مثل گندم با وزن معامله ميکنند ، بايد وزن ان معلوم باشد واگر ازچيزهائي است که مثل پول با شماره معامله مي کنند بايد شماره معيّن باشد واگر مثل اسب وگوسفند است ، بايد اجاره دهنده ان را ببيند ، يا مستأجر خصوصيّات ان را به او بگويد .
مسأله 2188 :
اگر زميني را براي زراعت جو ياگندم يا محصول ديگر اجاره دهد ومال الاجاره يا گندم همان زمين قرار دهد ، اجاره صحيح نيست .
مسأله 2189 :
کسي که چيزي را اجاره داده ، تا آن چيز را تحويل ندهد ، حقّ ندارد اجارة آن را مطالبه کند و نيز اگر براي انجام عملي اجير شده باشد ، پيش از انجام عمل حقّ مطالبة اجرت را ندارد .
مسأله 2190 :
هرگاه چيزي راکه اجاره داده تحويل دهد ، اگر چه مستأجر تحويل نگيرد ،
يا تحت اختيار او قرار گرفته و يا تحويل گرفته ولي تا آخر مدّت اجاره از آن استفاده نکند ، بايد مال الاجارة آن را بدهد .
مسأله 2191 :
اگر انسان اجير شود که در روز معيّني کاري را انجام دهد و در آن روز براي انجام آن کار حاضر شود ، کسي که او را اجير کرده اگر چه آن کار را به او مراجعه نکند : بايد اجرت او را بدهد ، مثلاً اگر خياطي را در روز معيّني براي دوختن لباسي اجير نمايد و خيّاط در آن روز آمادة کار او باشد ، اگر چه پارچه را به او ندهد که بدوزد ، بايد اجرتش را بدهد چه خيّاط بيکار باشد ، چه براي خودش يا ديگري کار کند .
مسأله 2192 :
اگر بعد از تمام شدن مدّت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده ، مستأجر بايد مال الاجاره را به مقدار معمول به صاحب ملک بدهد ، مثلاً اگر خانه اي را يک ساله به صد تومان اجاره کند بعد بفهمد اجاره باطل بوده : چنانچه اجارة آن خانه معمولاً پنجاه تومان است ؛ بايد پنجاه تومان را بدهد و اگر دويست تومان است ، بايد دويست تومان را بپردازد . و نيز اگر بعد از گذاشتن مقداري از مدّت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده ، بايد اجاره آن مدّت را به مقدار معمول به صاحب ملک بدهد .
مسأله 2193 :
اگر چيزي را که اجاره کرده از بين برود ، مثلاً ماشيني را براي رفتن از قم به تهران کرايه کرده بود از بين برود چنانچه در نگهداري آن کوتاهي نکرده و در استفاده بردن از آن هم زياده روي ننموده ضامن نيست ، و نيز اگر مثلاً پارچه اي را که به خيّاط داده از بين برود در صورتي که خيّاط زياده روي نکرده و در نگهداري آن هم کوتاهي نکرده باشد ، نبايد عوض آن را بدهد .
مسأله 2194 :
هرگاه صنعتگري چيزيرا که گرفته ضايع کند ، مثلاً پارچه اي را گرفته که لباس بدوزد خراب کند و ناقص بدوزد ضامن است .
مسأله 2195 :
اگر قصّاب سر حيواني را ببرد و آن را حرام کند چه مزد گرفته باشد ، چه مجّاني سر بريده باشد ، بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد .
مسأله 2196 :
اگرحيواني را اجاره کند و معيّن نمايد که چقدر بار بر آن بگذارد ، چنانچه بيشتر از آن مقدار بار کند و آن حيوان بميرد يا معيوب شود ضامن شود ضامن است . و نيز اگر مقدار بار را معيّن نکرده باشند و بيشتر از معمول بار کند و حيوان تلف شود ، يا معيوب گردد ضامن مي باشد .
مسأله 2197 :
اگر حيواني را براي بردن بار شکستني اجاره دهد ؛ چنانچه آن حيوان بلغزد ، يا رم کند و بار را بشکند ، صاحب حيوان ضامن نيست . ولي اگر به واسطة زدن و مانند آن کاري کند که حيوان زمين بخورد و بار را بشکند ضامن است .
مسأله 2198 :
اگر کسي بچّه اي را ختنه کند و ضرري به آن بچّه برسد ؛ يا بميرد چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد ضامن است و اگر بيشتر از معمول نبريده باشد ، ضامن نيست .
مسأله 2199 :
اگر دکتر به دست خود به مريض دوا بدهد ، يا درد و دواي مريض را به او بگويد و مريض دوا را بخورد ؛ چنانچه در معالجه خطا کند و به مرض ضرري برسد يا بميرد ، دکتر ضامن است و همچنين اگر پس از مراجعه به او بگويد فلان دوا براي فلان مرض فائده دارد و به واسطة خوردن دوا ضرري به مريض برسد ، يا بميرد در صورتي که در فنّ خود مهارت و حذاقت لازم را نداشته باشد و يا مسامحه کندو عملاً اهميّت لازم را ندهد،ضامن است.
مسأله 2200 :
هرگاه دکتر به مريض يا وليّ او بگويد که اگر ضرري به مريض برسد ضامن نباشد ؛ در صورتي که دقّت و احتياط خود را بکند و در فنّ خود حذاقت لازم را داشته باشد و به مريض ضرري برسد ، يا بميرد ، دکتر ضامن نيست .
مسأله 2201 :
مستأجر و کسي که چيزي را اجاره داده ، با رضايت يکديگر مي توانند معامله را بهم بزنند . و نيز اگر در اجاره شرط کنند که هر دو يا يکي از آنان حقّ بهم زدن معامله را داشته باشند ، مي توانند مطابق قرار داد ، اجاره را بهم بزنند .
مسأله 2202 :
اگر اجاره دهند ، يا مستأجر بفهمد که مغبون شده است ، چنانچه در موقع خواندن صيغه مُلتَفِت نباشد که مغبون است ، مي تواند اجاره را بهم بزند . ولي اگر در صيغة اجاره شرط کنند که اگر مغبون هم باشند حقّبهم زدن معامله را نداشته باشند ؛ نمي توانند اجاره را بهم بزنند .
مسأله 2203 :
اگر چيزي را اجاره دهد و پيش از آنکه تحويل دهد کسي آن را غصب نمايد ، مستأجر مي تواند اجاره را بهم بزند و چيزي را که به اجاره دهنده داده پس بگيرد ، يا اجاره را بهم نزنند و اجارة مدّتي را که در تصّرف غصب کننده بوده به ميزان معمول از او بگيرد ، پس اگر حيواني را يک ماهه به ده تومان اجاره نمايد و کسي آن را ده روز غصب کند و اجارة معمولي ده روز آن پانزده تومان باشد ، مي تواند پانزده تومان را از غصب کننده بگيرد .
مسأله 2204 :
اگر چيزي را که اجاره کرده تحويل بگيرد ؛ و بعد از ديگري آن را غصب کند ؛ نمي تواند اجاره را بهم بزند و فقط حقپ دراد کراية آن چيز را به مقدار معمول از غصب کننده بگيرد .
مسأله 2205 :
اگر پيش از آنکه مدّت اجاره تمام شود ، ملک را به مستأجر بفروشد اجاره بهم نمي خورد و مستأجر بايد مال الاجاره را به فروشند ه بدهد ، و همچنين است اگر آن را به ديگري بفروشد .
مسأله 2206 :
اگر پيش از ابتداي مدّت اجاره ، ملک بطوري خراب شود که هيچ قابل استفاده نباشد ، يا قابل استفاده اي که شرط کرده اند نباشد ، اجاره باطل مي شود ، و پولي که مستأجر به صاحب ملک داده به او برگردد ، بلکه اگر طري باشد که بتواند استفادة مختصري هم از آن ببرد ، مي تواند اجاره را بهم بزند .
مسأله 2207 :
اگر ملکي را اجاره کند و بعد از گذشتن مقداري از مدّت اجاره بطوري خراب شود که هيچ قابل استفاده نباشد ، يا قابل استفاده اي که شرط کرده ان نباشد ، اجاره مدّتي که باقيمانده باطل مي شود و اگر استفادة مختصري هم بتواند از آن ببرد ، مي تواند اجاره مدّت باقيمانده را بهم بزند .
مسأله 2208 :
اگر خانه اي راکه مثلاً دواطاق دارد اجاره دهد و يک اطاق آن خراب شود ، چنانچه فوراً آن را بسازد و هيچ مقدار از استفادة آن از بين نرود اجاره باطل نمي شود و مستأجر هم نمي تواند اجاره را بهم بزند ، ولي اگر ساختن آن بقدري طول بکشد که مقداري از استفادة مستأجر از بين برود اجاره به آن مقدار باطل مي شود و مستأجر مي تواند اجارة باقي مانده را بهم بزند .
مسأله 2209 :
اگر اجاره دهنده يا مستأجر بميرد ، اجاره باطل نمي شود . ولي اگر خانه مال اجاره دهنده نباشد مثلاً ديگري وصيّت کرده که تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد ، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پيش از تمام شدن مدّت اجاره بميرد ، از وقتي که مرده ، اجاره باطل است .
مسأله 2210 :
اگر صاحب کار بنّا را وکيل کند که او عمله بگيرد ، چنانچه بنّا کمتر از مقداري که از صاحب کار مي گيرد به عمله بدهد ، زيادي بر او حرام است و بايد آن را به صااحب کار بدهد ، ولي اگر اجير شود که ساختمان را تمام کند و براي خود اختيار بگذارد که خودش بسازد ، يا به ديگري بدهد در صورتي که کمتر از مقداري که اجير شده به ديگري بدهد ، زيادي آن بر او حلال مي باشد .
مسأله 2211 :
اگر رنگرز قرار بگذارد که مثلاً پارچه را با نيل رنگ کند ، چنانچه با رنگ ديگر رنگ نمايد ، حقّ ندارد چيزي بگيرد .