دیه اعضاى بدن

دیه اعضاى بدن

ديه اعضاى بدن

سوال 1603 :

با توجّه به اين که ديه صدمات وارده بر زن در صورتى که به ثلث ديه کامله برسد نصف مى شود، چنانچه جراحات و صدمات متعدّدى به زنى وارد شود، در هر يک از صورتهاى زير چه حکمى دارد:

الف) صدمات تماماً با يک ضربه و در يک لحظه وارد شده است و ديه مجموع بيش از يک سوّم ديه کامله است.

ب) هر يک از صدمات با ضربه اى جداگانه و ليکن در زمان واحد عرفى (نه عقلى)، که عرف آن را جنايت و حادثه واحد مى شمارد، وارد شده باشد، اگرچه چند لحظه يا چند دقيقه هم طول بکشد.

جواب :

هر يک از صدمات با ضربه اى جداگانه و در زمانهاى مختلف عرفى و با رعايت فاصله وارد شده باشد.

مستدعى است بيان فرماييد بايد ديه مجموع صدمات را محاسبه کرد، تا در صورت به ثلث رسيدن نصف گردد، يا اين که هر يک از صدمات بايستى جداگانه محاسبه شود؟

جواب :

در صورتى که صدمات وارده بر بدن بقدرى نزديک به هم باشد که يک صدمه محسوب شود ديه آن يک جا حساب مى شود، و اگر صدمات جداگانه است، هرچند با يک ضربه يا در زمانى واحد انجام شده باشد، مثل اين که با يک ضربه دست و پاى او را با هم شکسته باشد، هر يک جداگانه محسوب مى شود، همچنين اگر در زمانهاى مختلف واقع شده باشد.

سوال 1604 :

شخصى مورد ضرب قرار گرفته است، قاضى علم اجمالى دارد که ضارب يا زيد است يا عمرو، ولى متعيّناً نمى داند که کدام يک ضارب است، و خودشان هم اقرار نمى کنند، وظيفه قاضى چيست؟

جواب :

چنانچه در اثر ضربه جراحت يا نقصى حاصل شده، و هر دو قسم ياد کنند که مرتکب آن نبوده اند، ديه بين هردو تقسيم مى شود.

سوال 1605 :

معلّم بازنشسته آموزش و پرورش هستم، به اقتضاى شغلم گاهى بچّه هاى مردم را تنبيه بدنى کرده ام و حال دسترسى به فرد فرد آنان ندارم که حلاليّت بطلبم، چگونه مى توانم ردّ مظالم کنم؟

جواب :

اگر از طرف پدران آنها مجاز بوده ايد و در حدّ مشروع تنبيه انجام شده مشکلى نداريد، و اگر چنين نبوده و دسترسى به آنها نداريد چنانچه تنبيهى بوده که ديه به آن تعلّق مى گرفته بايد مقدار ديه را از طرف صاحب اصلى آن در راه خدا بدهيد، و اگر در حدّ ديه نبوده براى آنها استغفار و کار خير انجام دهيد.

سوال 1606 :

در يک منازعه دسته جمعى طرفين جراحات متعدّدى برداشته اند، مصدومين قادر به تعيين ضاربين نبوده، بلکه فقط مى دانند که جروح وارده به وسيله مثلاً پنج نفر مقابل وارد گرديده است; در اين صورت اگر تقاضاى قصاص شود نحوه اثبات قضيّه چگونه است؟ در صورت تقاضاى ديه چه کسانى محکوم مى شوند؟ و راه ثبوت آن چيست؟

جواب :

هرگاه ثابت شود که جنايت از آن چند نفر خارج نيست ديه در ميان آنها تقسيم مى شود و در اين جا قصاص نيست.

سوال 1607 :

در برخى از مسائل فقهى، از جمله بحث عقيم نمودن و ديات اعضا، اشاره به فاسد شدن عضو شده است. آيا منظور از فساد عضو از بين رفتن شکل ظاهرى آن است، يا منظور از بين رفتن کارايى و عملکرد عضو مى باشد؟

جواب :

فساد عضو مراتبى دارد; گاهى بکلّى از کار مى افتد و گاهى درصدى از کارايى آن از بين مى رود و هر کدام ديه يا ارش خاصّ خود را دارد.

سوال 1608 :

شخصى بر اثر ضربه جنايتکارى مبتلا به ضربه مغزى گرديده و مدّتى بيهوش مى شود. آيا اين ضربه مغزى ديه خاصّى دارد؟

جواب :

اگر نجات پيدا نکند و ضربه عمدى نبوده باشد ديه کامله دارد، و اگر نجات پيدا کند بايد ديد در چه قسمتهايى از بدن او نقص پيدا شده، ديه آن عضو ثابت مى شود. و اگر نقصى پيدا نشود به خاطر ضربه مغزى ارش دارد.

سوال 1609 :

با توجّه به اين که ديه فلج کردن هر عضوى که ديه معيّن دارد، دو ثلث ديه همان عضو است، آيا اگر فلج بطور کامل نباشد بلکه نسبى باشد (مثلاً چهل درصد فلج)، در اين گونه موارد بايد ارش تعيين نمود، يا مى بايست به نسبت درصد اعلام شده محاسبه نمود; مثلاً چنانچه در يک پا چهل درصد شل نسبى ايجاد شود، مى بايست 500 × 32 × 10040 دينار را محاسبه نمود، يا مى بايست طبق نظر کارشناس ارش تعيين کرد؟

جواب :

بايد ديه به نسبت ضايعه و نسبت به ديه شلل محاسبه شود.

سوال 1610 :

همان گونه که مستحضريد، بر اساس برخى روايات وارده در باب ديات، خوب شدن بعضى جراحات يا نقص عضوها (نظير شکستگى استخوان در اعضايى که ديه مقدّره دارد) ميزان ديه را تغيير مى دهد. با توجّه به اين که امروزه به خاطر پيشرفت علم پزشکى، تعداد قابل ملاحظه اى از جراحات و نقص عضوها، قابل درمان مى باشد. بفرماييد:

الف) آيا تأثير درمان در ميزان ديه را، مى توان به غير موارد مصرّح در فقه تعميم داد؟

جواب :

در غير موارد منصوصه تأثيرى ندارد.

ب) آيا پيوند عضو مقطوع در ميزان ديه تأثير دارد يا خير؟ مثلاً در صورتى که انگشت يا دست شخصى در اثر جنايت قطع شود، اگر به موقع اقدام گردد مى توان عضو مقطوع را پيوند زد، حکم آن چيست؟

جواب :

پيوند عضو ديه را تغيير نمى دهد.

سوال 1611 :

شليک يک گلوله، شکستگى استخوان و فلج شدن پا را به همراه داشته است; آيا در اين مورد ديه نافذه، و شکستگى استخوان و فلج شدن توأماً بايد از سوى ضارب پرداخت گردد؟

جواب :

هر سه ديه بايد پرداخت شود.

سوال 1612 :

در مواردى نظير شکستگى ستون فقرات که ديه کامله دارد، طبق فتواى فقها اگر اين شکستگى به گونه اى معالجه شود که اثرى از جنايت باقى نماند، جانى بايد يک صد دينار بپردازد. در اين گونه موارد فعليّت درمان و اصلاح ملاک است، يا قابليّت آن؟ به اين معنا که اگر فعليّت ملاک باشد، از ابتدا ديه کامله به عهده جانى قرار مى گيرد و جانى موظّف به پرداخت تمام ديه مى باشد ـ که پس از اصلاح و خوب شدن، 900 دينار به او پس داده مى شود ـ يا منتظر مى ماند که پس از معالجه، ديه مقررّه (100 دينار) را بپردازد (اگرچه ذمّه اش به کلّ ديه مشغول است); ولى اگر قابليّت درمان ملاک باشد، از همان ابتدا ذمّه جانى به يک صد دينار مشغول مى شود.

جواب :

ظاهر ادّله اين مسأله فعليّت درمان است; بنابراين تا درمان نشده بايد ديه را بدهد.

سوال 1613 :

مطابق مبانى فقهى، آيا مى شود به جانبازان (مجروحين جنگ تحميلى) ديه پرداخت نمود؟

جواب :

ديه در مورد مجروحان جنگى و جانبازان از بيت المال در تاريخ اسلام سابقه ندارد; ولى هرگونه کوششى براى حلّ مشکلات اين عزيزان بجاست.

سوال 1614 :

برخى معتقد به پرداخت غرامت به آسيب ديدگان جنگ مى باشند و مبناى غرامت را تشخيص عرف مى دانند. نظر حضرتعالى چيست؟

جواب :

غرامت مانند ديه در تاريخ جنگهاى اسلامى سابقه نداشته است که از بيت المال بدهند; ولى زندگى آنان بايد تأمين گردد.

سوال 1615 :

از نظر فقهى، وظيفه کسانى که در جنگ شرکت نکردند (قاعدين)، در قبال اين عزيزان (مجاهدين) چيست؟ آيا دولت مى تواند با وضع قوانين از قاعدين چيزى دريافت داشته و به مصرف مجاهدين برساند؟

جواب :

سزاوار است هم حکومت اسلامى و هم مردمى که در جنگ شرکت نکرده اند، ولى از برکات خونهاى شهيدان و تلاش جانبازان در امن و امان به سر مى برند، براى حلّ مشکلات آنها دست به دست هم دهند و در صورت ضرورت حکومت اسلامى مى تواند قوانينى براى اين موضوع وضع کند.

سوال 1616 :

اگر فرض بر پرداخت ديه نباشد، آيا هزينه هاى درمانى اين عزيزان قابل محاسبه هست؟

جواب :

هزينه هاى درمانى آنان بايد از بيت المال پرداخت شود.

سوال 1617 :

پزشکى که جهت کنترل جمعيّت و پيشگيرى از حاملگى اقدام به بستن لوله ها مى کند، و مراجعه کننده را عقيم مى سازد و امکان بازگشت نيز غالباً وجود ندارد; آيا ديه اى به او تعلّق مى گيرد؟

جواب :

اگر به تقاضاى مراجعه کننده بوده باشد، ديه تعلّق نمى گيرد، در غير اين صورت طبيب بايد ارش بدهد.

سوال 1618 :

وطى زوجه از دُبر چه حکمى دارد؟ اگر اين عمل سبب ايجاد جراحت در موضع مذکور گردد، آيا ديه يا ارشى تعلّق مى گيرد؟

جواب :

اين کار بدون رضايت زوجه حرام است، و با رضايت او نيز کراهت شديد دارد و اگر موجب آسيبى شود، ديه تعلّق مى گيرد.

?ديه مو

سوال 1619 :

در کتابهاى علمى نوشته شده که تمام سطح بدن را مو پوشانيده است. با توجّه به اين مطلب که فقط کف دستها و پاها و روى ناخنها مو ندارد، آيا قطع هر نوع مويى که روى بدن وجود دارد، موجب پرداخت ديه است؟

جواب :

اگر مانند ابروها و محاسن و موى سر، در آن جايى که انسان علاقه به نگهداشتن آن دارد بوده باشد، ديه يا ارش دارد.

سوال 1620 :

آيا کيفيّت موى بدن در پرداخت ديه مو تأثير دارد؟ مثلاً اگر مويى باشد که زايد است، يا مويى باشد که ريشه اش ضعيف است، يا مويى باشد که به شکل مصنوعى در بدن کاشته اند، آيا کندن اين طور موها ديه دارد؟

جواب :

موهاى زايد و مصنوعى ديه ندارد، هرچند کندن آن بدون اجازه صاحبش حرام است و خسارت موى مصنوعى و کشت آن را بايد بدهد.

سوال 1621 :

اگر کسى موى بدن شخص ديگرى را به شکلى قطع کند که مو از ريشه قطع نشود; بلکه ريشه مو سالم باشد، آيا مقدار مويى که قطع شده ديه دارد؟

جواب :

اگر مانند ابروها و محاسن و موى سر، در آن جايى که انسان معمولاً علاقه به نگهداشتن آنها دارد بوده باشد، ارش دارد.

?ديه چشم

سوال 1622 :

فردى در نزاع، يک چشم طرف مقابل را معيوب مى کند; ولى در اثر مداوا و بسترى شدن در بيمارستان، چشم او خوب مى شود، از طرفى دادگاه بيش از دو ميليون تومان ديه مقرّر نموده است. با توجّه به اين که چشم خوب شده، دريافت اين ديه از لحاظ شرعى چه صورتى دارد؟

جواب :

از حکمى که دادگاه داده اطّلاعى نداريم; امّا به هر حال هر آسيبى، هرچند بعداً معالجه شود، ديه دارد.

?ديه بينى

سوال 1623 :

لطفاً به دو سوال ذيل پاسخ فرماييد:

الف) آيا شکستگى استخوان تيغه بينى ديه دارد يا ارش؟ اگر ديه دارد، آيا طبق شکستگى استخوان عضوى که ديه کامل دارد محاسبه مى شود؟

ب) در تعيين ارش با توجّه به اين که اکنون غلام و کنيزى جهت برآورد ميزان ارش وجود ندارد، چگونه بايد عمل کرد؟

جواب :

اگر بينى کاملاً ضايع شود ديه کامله دارد و اگر چنين نباشد ارش دارد و منظور از ارش آن است که مقدار درصد نقص عضو و خرابى آن در نظر گرفته شود و از مجموع کلّ ديه حساب شود. مثلاً اگر نقص عضو 25% باشد، 25 درصد ديه عضو به او پرداخته مى شود، و مقايسه با غلام و کنيز معيار ارش نيست.

سوال 1624 :

اگر در اثر ضربه اى قصبه بينى (قسمت نرم و انعطاف پذير داخلى بينى که در طول استخوان بينى قرار دارد) از وسط بشکند، يا از استخوان بينى جدا شود. در صورت بهبود يافتن و يا عدم آن، ديه اش چگونه محاسبه مى شود؟ آيا مشمول حکم شکستگى استخوان مى شود؟

جواب :

ظاهر اين است که مشمول ارش مى باشد.

?ديه دست

سوال 1625 :

در اثر ايراد جرح عمدى با شىء برنده از طرف متّهم، دست راست مجنىٌ عليه از ناحيه مچ دچار جراحت از نوع متلاحمه گرديده که طبق نظر پزشک قانونى به علّت آسيب اعصاب و عروق و رباطهاى دست راست در ناحيه مچ، دست شاکى به ميزان 50% دچار نقص عضو شديد حرکتى گرديده است. نحوه تعيين ديه و ميزان آن چگونه خواهد بود؟

جواب :

احتياط واجب آن است که علاوه بر پرداخت ديه جراحت، ديه شلل عضو را هم به نسبتى که اهل خبره مورد وثوق خبر مى دهند بپردازد.

سوال 1626 :

چنانچه به دستها و پاها و يا هر يک از آن جداگانه، ضربه اى وارد شود که باعث از بين رفتن توانايى آن عضو در انجام وظيفه گردد، بدون آن که شکل ظاهر آن عضو تغيير کند، ديه آن چه مقدار است؟

جواب :

اگر به حال شلل درآيد، ديه شلل به آن تعلّق مى گيرد.

سوال 1627 :

اگر فردى که در شرکتى مشغول فعّاليّت است و بر اثر سانحه کارى 54 از کف دست راست او قطع گردد:

الف) ديه آن چقدر است؟

ب) مقدار و نوع ديه را شخص خسارت ديده بايد مشخّص نمايد، يا شرکت خسارت دهنده؟

جواب :

اگر خودش مقصّر بوده و قراردادى با آن مؤسّسه در اين زمينه نداشته، ديه ندارد; ولى هرگاه علّت اين حادثه آن شرکت بوده يا قراردادى ميان شرکت و کارگران است که حوادث ناشى از کار را جبران کنند، ديه چهار انگشت را بايد بپردازد و نسبت به از بين رفتن مقدارى از کف دست، مصالحه کنند، و ديه هر انگشت يک دهم (101) ديه کامل است.

سوال 1628 :

شخصى با قمه دست مجنىٌّ عليه را از مچ قطع کرده، به گونه اى که به پوست آويزان شده است; ولى بلافاصله او را به دکتر مى رسانند و دکتر دست مجنىٌّ عليه را پيوند مى زند، امّا آن دست 75 درصد کارآيى خود را از دست مى دهد، آيا بر جانى ارش لازم است، يا ديه قطع دست؟

جواب :

اگر دست کاملاً جدا شده و به پوست آويزان بوده است ديه تعلّق مى گيرد; هرچند بعداً پيوند زده شود و اگر جنايت عمدى باشد قصاص دارد.

سوال 1629 :

لطفاً به دو سوال زير پاسخ فرماييد:

الف) پزشکى قانونى در مورد صدمات وارده بر دختر بچّه صغيرى ضمن معاينه در قسمتى از نظريّه خود چنين نوشته است: «صدمه به عصب راديال دست چپ که باعث افتادگى دست چپ شده است»، در خصوص صدمه عصب راديال که از ناحيه بازو بوده است مبلغ هشتصد و سى و پنج هزار تومان ارش تعيين گرديده است، خواستم از حضرتعالى استفتا کنم در مورد افتادگى دست چپ که تحت کنترل شخص صدمه ديده نيست، آيا تعيين ديه لازم است يا ارش؟

جواب :

در مورد ديه از کارافتادگى، ديه آن، دو ثلث ديه همان عضو است.

ب) در مورد صدمات وارده در دو مورد 61 ديه کامل و 1002 ديه کامل براى صدمات وارده تعيين گرديده و جمعاً مبلغ يک ميليون و دويست و سى و پنج هزار تومان ارش تعيين گرديده است، در خصوص اين که اگر ديه صدمات وارده به زن از31 ديه کامل بيشتر شود، نصف آن قابل پرداخت است. آيا در مورد ارش هم اين مسأله صادق است؟

جواب :

تفاوتى ميان ديه و ارش در اين قسمت نيست.

?ديه پاها

سوال 1630 :

پسر بچّه اى يازده ساله در اثر تصادف با ماشين مجروح گرديده است، موارد جراحت به شرح زير مى باشد:

الف) پوست و گوشت قسمت زيادى از ماهيچه ساق پا و ران مجروح و له گرديده است (در حدّى که گوشتهاى جدا شده از پا به زمين ريخته است).

ب) کاسه زانو و مفصل هر دو قطعه قطعه شده است.

جواب :

بعضى از اعصاب و رگهاى زير زانو و ماهيچه ها که در سلامت و حرکت پا نقش دارند در حدّ پاره شدن رسيده است.

د) صفحه رشد که از سنين کودکى تا 18 سالگى باعث قد کشيدن و رشد استخوان ساق پا و ران مى شود از بين رفته، در نتيجه اين پا کوتاه مى ماند و پاى ديگر به رشد طبيعى خود ادامه مى دهد.

نهايتاً پس از جرّاحيهاى مکرّر و پيوندهاى لازم پاى مصدوم کج و کوتاه و زانويش بى حرکت و مقدارى خميده مانده که طبق نظريّه پزشکى قانونى در مجموع و در شرايط فعلى 65% نقص عضو (نسبت به ارزش عضوى) ايجاد شده است. خواهشمند است مقدار ديه و يا ارش را که شخص ضارب و مقصّر نسبت به موارد فوق بايد بپردازد بيان فرماييد. در ضمن جهت ترميم گوشت و پوست پاى مصدوم از پاى ديگرش گوشت و پوست برداشته و پيوند زده اند، آيا پاى سالم هم که تکّه بردارى شده و اثراتش باقى است ارش دارد؟

جواب :

به نسبت خسارتى که بر پا وارد شده از مجموع ديه پا، ارش بايد پرداخته شود و احتياط اين است که ارش نقصى که بر عضو ديگر براى ترميم اين عضو وارد مى شود نيز پرداخته شود، به اضافه هزينه درمان.

سوال 1631 :

اگر استخوان کشکک زانو توسّط جانى بشکند، آيا ارش دارد يا ديه؟ در صورتى که ديه داشته باشد، مقدار آن چقدر است؟

جواب :

ديه آن يک صد دينار است (75 مثقال طلا).

?ديه دندان

سوال 1632 :

اگر در اثر ضربه، تاج دندان دچار شکستگى شده باشد مشمول ديه کامل است; ولى با توجّه به اين که در حال حاضر با معالجه ريشه دندان و گذاشتن تاج مصنوعى، ظاهراً درمان مى شود، چه حکمى دارد؟

جواب :

احتياط آن است که طرفين مصالحه به ارش کنند.

سوال 1633 :

کشيدن دندان (چه سالم، چه معيوب و يا دندانى که بر اثر بيمارى لق شده است)، ديه دارد يا خير؟ اگر دارد، به عهده کيست؟

جواب :

اگر به اجازه صاحب دندان و براى معالجه باشد ديه اى ندارد، ولى اگر دندان سالم را اشتباهاً بکشد، ضامن است.

سوال 1634 :

دندانهايى به علّت بيمارى لثه دچار سستى است و در اثر کوچکترين ضربه از دهان بيرون مى افتد، اگر اصابت ضربه از سوى فردى باعث کنده شدن چنين دندانى شود، ديه به آن تعلّق مى گيرد؟ آيا ديه اين گونه دندانها به مقدار ديه دندان سالم و طبيعى است؟

جواب :

اگر دندان براى غذا خوردن و سخن گفتن قابل استفاده است، ديه دندان صحيح به آن تعلّق مى گيرد. در غير اين صورت نسبت به کارايى آن ارش دارد.

سوال 1635 :

دندانهايى که در اثر ضربه سياه مى شوند و مشمول ديه مى باشند، در حال حاضر با معالجه ريشه دندان و سفيد کردن آن، ظاهراً شبيه دندان طبيعى مى گردد. آيا در اين صورت ديه کامله تعلّق مى گيرد؟

جواب :

ديه آن 32 ديه دندان سالم است.

سوال 1636 :

بعضى افراد بيش از 28 دندان دارند. در اين صورت اگر کسى 28 عدد آن را عمداً از بين ببرد، آيا عدد 28 موضوعيّت دارد و ديه کامل دارد، يا به نسبت دندانهاى شکسته شده و دندانهاى مانده ديه تعيين مى گردد؟

جواب :

چنانچه دندانهاى طبيعى او بيش از 28 عدد باشد احتياط آن است که نسبت به از بين بردن 28 دندان بايد ديه بپردازد و نسبت به بقيّه بايد از طريق حکومت و ارش اقدام شود.

?ديه شکستگيها

سوال 1637 :

در موارد ايراد صدمه بدنى غير عمدى به مصدومى که شکستگى استخوان داشته و نهايتاً ايجاد نقص عضوى با نسبتهاى مختلف، مثلاً 20، 40، 90 درصد و مانند آن در مجنىٌّ عليه گرديده، طبق قانون ديات در مورد نقص عضو ايجاد شده مطلقاً يک پنجم ديه همان عضو منظور شده است، حال آن که در بعضى موارد نقص عضو خيلى ناچيز بوده و اختلالى در عمل آن عضو ايجاد نمى نمايد و گاهى خيلى زياد بوده و منجر به نقص عضوهاى شديد با درصد بالا مى گردد که باعث از کارافتادگى نسبى يا دايمى مجنىٌّ عليه مى گردد.

آيا صلاح است که بر مبناى ديه يک عضو و بر اساس درصد نقص عضو ديه احتساب شود؟ مثلاً براى نقص عضوى 70 درصدى، هفتاد درصد ديه آن عضو مقدّر گردد؟ در صورت عدم صلاحديد جنابعالى در مورد فوق، آيا جايز مى باشد که علاوه بر ديه مقدّر مبلغى با تشخيص حاکم شرع به عنوان ارش مازاد بر ديه (جهت ايجاد نقص عضو حاصله از شکستگى استخوان) اخذ گردد؟

جواب :

چنانچه عضو مزبور مانند دست بکلّى از کار بيفتد ديه شلل، که 32 ديه عضو است، دارد و اگر بطور کامل نيفتد به همان نسبت از کارافتادگى از اين ديه محسوب مى شود.

سوال 1638 :

چنانچه در اثر ضربه، چند نقطه از يک استخوان (مانند استخوان ساق پا) دچار شکستگى شود بفرماييد:

الف) آيا هر شکستگى ديه جداگانه دارد، يا پرداخت يک ديه براى همه آنها کافى است؟

جواب :

هر شکستگى ديه مستقل دارد; مگر آن که چنان به هم نزديک باشد که يکى محسوب شود.

ب) در اين فرض آيا ايجاد چند شکستگى در اثر يک يا چند ضربه با هم تفاوت دارد؟

جواب :

تفاوتى نمى کند.

جواب :

اگر در اثر ضربه، علاوه بر شکستگى استخوان تکه اى از همان استخوان نيز جدا شود، آيا براى جدا شدن استخوان ديه شکستگى استخوان بايد پرداخته شود، يا حکم ديگرى دارد؟

جواب :

براى جدا شدن قسمتى از استخوان بايد ارش بپردازد.

سوال 1639 :

با توجّه به اين که در نحوه تعلّق ديه به استخوانهاى پنج گانه دست و پا، که در امتداد استخوانهاى انگشت قرار گرفته اند و اصطلاحاً به آنها «متاکارپ» گفته مى شود، ترديد وجود دارد، و همچنين در کليّه اعضايى که داراى ديه معيّن شرعى هستند و استخوانهاى متعدّد دارد اين ترديد موجود است، زيرا فرع فقهى مربوط به موضوع حکم مسأله را بطور کلّى و مطلق و بدون شرح و تفصيل بيان مى کند، و موادّ قانونى نيز چنين است که اجمالاً متن مادّه قانونى (442 قانون مجازات اسلامى) به شرح ذيل آورده مى شود «ديه شکستن استخوان هر عضوى که براى آن عضو ديه معيّن است خمس آن مى باشد و اگر معالجه شود و بدون عيب گردد ديه آن 54 شکستن آن است و...» اکنون با توجّه به مراتب فوق اين سوال پيش مى آيد که در مواردى که واقعاً استخوان عضو، مثل دست و پا متعدّد است (منظور کف دست و پا مى باشد) ديه مذکور به پنج قسمت تقسيم مى شود، يا هر يک از آنها که بشکند، ولو اين که بقيّه سالم باشند، کلّ ديه ياد شده تعلّق مى گيرد؟ مثلاً در ساعد دست و ساق پا که دو استخوان «درشت نى و نازک نى» وجود دارد مسأله از چه قرار است؟

جواب :

ظاهر ادلّه آن است که ديه تقسيم بر استخوانها مى شود، بنابراين هر کدام از استخوانها بخشى از ديه را به خود اختصاص مى دهد.

سوال 1640 :

ديه شکستگى ستون فقرات در مواردى ديه کامله و در مواردى هم صد دينار است، حال اگر ستون فقرات با ضربه واحد و يا ضربات متعدّد در يک زمان عرفى و يا در زمانهاى متفاوت، مثلاً از دو جا شکسته شود يک ديه تعلق مى گيرد، يا دو ديه، يا يک ديه و ارش تعلّق مى گيرد؟

جواب :

ظاهر اين است که هر کدام از شکستگيها ديه خود را دارد.

سوال 1641 :

با توجّه به اين که در فقه و کتب مربوطه از جمله جواهر و لمعه و تحرير الوسيله ديه قطع لحيين مشخّص شده، و در تعريف لحيين آورده اند «هما العظمان اللذان متلقاهما الذقن و يتصل طرف کل واحد منهما بالاذن من جانبى الوجه، و عليهما نبات الاسنان السفلى» و از طرفى در لغت فارسى و عرب، انسان داراى 2 فک (آرواره) پايين و بالا مى باشد، و لحيين بر اساس تعريف مذکور فقط شامل فکّ پايين مى شود، حال در هر يک از فروض 1ـ قلع 2ـ شکستن فکّ بالا (قطع نظر از دندانهاى بالا) ديه مربوطه چگونه محاسبه مى شود و آيا فرض اوّل مشمول ارش و فرض دوّم داخل در هاشمه مى باشد؟

جواب :

فکّ بالا جزئى از استخوان صورت است و چنانچه آن را بشکنند احکام شکستن استخوان بر آن جارى مى شود; و کارى به لحيين ندارد.

سوال 1642 :

در شکستگى هاى استخوان اعضاى زن معيار يک پنجم ديه خود زن هست، يا ديه کامل مرد، با لحاظ اين که ميزان ديات اعضا متفاوت مى باشد؟

جواب :

ديه مرد و زن در اين مورد يکسان است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

موجبات ضمان

No image

دیه اعضاى بدن

No image

شجاج و جراح

No image

تغلیظ دیه

No image

دیه جنین

پر بازدیدترین ها

No image

عاقله

No image

دیه جنین

No image

مسائل متفرّقه دیات

No image

نحوه پرداخت دیه

Powered by TayaCMS