فصل سى و هشتم: احکام وقف

فصل سى و هشتم: احکام وقف

فصل سى و هشتم: احکام وقف

سوال 1259 :

شخصى چند اصله نخل وقف حضرت سيد الشّهداء(عليه السلام) نموده و ساليان طولانى است که خرماى آن صرف عزادارى مى شود، امّا هم اکنون واقف پير شده و توانايى سرپرستى نخل ها را ندارد و امکان دارد که نخل ها بر اثر بى سرپرستى از بين برود، آيا واقف مى تواند نخل ها را بفروشد و پول آن را خرج ساخت بناى حسينيّه نمايد؟

جواب :

لازم است آنها را به شخص امينى واگذار کند تا آنها را سرپرستى نمايد، حتّى مى تواند از درآمد آن اجرتى براى او قرار بدهد; ولى فروش آن نخل ها جايز نيست.

سوال 1260 :

اين جانب زمينى به مساحت 500 متر خريده ام که از موقوفات حضرت سيد الشّهداء(عليه السلام) است و بهره آن در هر سال در مسجد جامع اين محل خرج مى شود، از آن جا که نسبت به مسائل وقف آگاه نبودم در آن زمين ساختمان ساختم، حال متوجّه شده ام که خريد و فروش زمين وقف جايز نيست، اکنون تکليف من چيست؟

جواب :

بايد آن زمين را اجاره کنيد و مال الاجاره زمين را هر ماه يا هر سال بپردازيد تا مصرف موقوفه کنند و هرگاه خواستيد آن را بفروشيد فقط بايد اعيانى را بفروشيد.

سوال 1261 :

مقدارى درخت که چندين سال قبل مسلوب المنفعه شده بود، به مستأجر داده شد، پس از احياى شرعى، سالها بطور مشاع بوده است. هم اکنون که شريک وقف از دنيا رفته است، ورثه او تصميم دارند سهميّه خود را به فروش برسانند، ولى اگر اين ملک مشاع، که هم آبى است و هم ديمى، تقسيم گردد، نگهدارى آن مشکل و سودى براى وقف خامس آل عبا(عليه السلام) ندارد. آيا اجازه مى دهيد که سهم وقف به فروش برسد و معادل پول آن، ملکى که نزديک محل باشد خريدارى گردد، يا در راه ديگرى صرف گردد؟

جواب :

چنانچه به تأييد معتمدين محل، وقف مزبور بلااستفاده مى شود و راهى براى حلّ مشکل به جز فروختن آن نيست، مجاز هستيد آن را بفروشيد و تحت نظر معتمدين، بلافاصله تبديل به ملک مناسبى بنماييد.

سوال 1262 :

اداره مخابرات شهر قطب آباد، از استان فارس، قصد دارد زمينى را خريدارى کرده و در آن، ساختمانى بنا کند. حال جهت توسعه ساختمان مخابرات، اصرار بر ضميمه کردن يا اجاره دائمى قطعه زمين مجاور که موقوفه است، دارد. و حتّى خريد زمين اصلى را منوط به اين ضميمه نموده است. حال آن که با استناد به وقفنامه، واقف زمين آن را وقف کاشتن درخت کرده تا از ثمراتش مخارج مسجد و خيرات آن مرحوم فراهم آيد. لطفاً نظر مبارک را مرقوم فرماييد.

جواب :

در صورتى که تصريح شده باشد که بايد در آن زمين درخت کاشته شود، بايد به اين شرط عمل کرد; مگر اين که زمين در جايى قرار بگيرد که عملاً امکان غرس درخت نباشد و فايده قابل ملاحظه اى از اين راه عايد نشود، در اين صورت مى توان آن را اجاره داد.

سوال 1263 :

اين جانب به اتّفاق يکى از آشنايان، قطعه زمينى را، از چند نفر از زارعين روستايى خريدارى نموده و مبالغ هنگفتى در آن خرج نموديم، بعداً متوجّه شديم که اراضى مذکور به صورت مشاع با اوقاف مشترک مى باشد، وقتى از آنها مسأله را جويا شديم، اظهار داشتند که ما مسأله را با اوقاف حل کرده ايم; ولى با کنجکاوى زياد پى برديم که چنين نيست. حال با اذعان به اين مطلب که خريد و فروش چنين زمينى اصلاً جايز نيست و قلباً نيز از درآمد آن اکراه داريم و خود را نيز مالک نمى دانيم، چه بايد کرد؟

جواب :

چنانچه زمين مزبور موقوفه بوده، معامله باطل است و شما حق داريد پول پرداخت شده و خساراتى که آن جا متحمّل شده ايد را از فروشندگان بگيريد و اگر بين فروشندگان و اوقاف به صورت مشاع بوده و زمين را بطور مفروض به شما فروخته اند، حق داريد معامله را فسخ کنيد و تمام خسارات خود را بگيريد و اگر صاحبان زمين، با اوقاف زمين را تفکيک کرده اند، معامله صحيح است و جايى براى فسخ نيست.

سوال 1264 :

زارعين چهار دانگ روستاى فوق الذّکر نيز در اين معضل بزرگ مانده اند; چراکه بعضى از آنها پنج يا شش برادر هستند و به هر کدام مقدار کمى زمين تعلّق مى گيرد; آنها هم نمى توانند سهميّه زمين خود را به يکى از آنها بفروشند و نه مقدار کم زمين قابليّت آن را دارد که هر کدام آن را به تنهايى کشت کنند و بعضى ها هم به خاطر همين مسأله زمين را رها کرده و به شهر رفته اند، چون راه درآمدى ندارند. آيا اداره اوقاف، اجازه دارد زمين هاى مذکور را تفکيک نمايد؟

جواب :

اگر مصلحت موقوفه آن است که تفکيک شود، تفکيک کردن آن مجاز است.

سوال 1265 :

در مدرسه علميّه واقع در طبقه فوقانى مسجدى، حدوداً 18 سال است فعّاليتهايى از قبيل خيّاطى، گلدوزى، عکّاسى، قاليبافى، تزريقات و مانند آن به عمل مى آيد، نظر به اين که طبق وقفنامه، مکان ذکر شده براى مدرسه علوم دينى وقف شده است، آيا چنين فعّاليّتهايى مشروع و استمرار آن صحيح است؟

جواب :

مدرسه مزبور بايد در اختيار طلاّب علوم دينى قرار بگيرد; مگر اين که در آن جا مطلقاً طلبه اى نباشد و مکان مزبور بى فايده بماند، در اين صورت مى توان از آن براى کارهاى خير و عام المنفعه استفاده کرد.

سوال 1266 :

شخصى با همّت خود و کمک مردم و بعضى از مراجع محترم قم، حمّامى را پايه گذارى کرده است. او پولها را به عنوان حمّام مردانه مى گرفت و پس از اتمام آن نيز بر درب حمّام و داخل آن با کاشى نوشته شد «حمّام مخصوص مردان» و بر زنان ورود به آن را حرام کرد. آيا کسى مى تواند هميشه يا بطور موقّت آن را در اختيار خانم ها قرار دهد؟ و اگر خانم ها با اطّلاع از موضوع به آن حمّام بروند و غسل کنند، آيا غسل آنها صحيح است؟

جواب :

در فرض مسأله حمام مخصوص مردان است و زنان نمى توانند از آن استفاده کنند و غسلشان در آن جايز نيست و سزاوار است براى خانم ها حمّام ديگرى بسازند.

سوال 1267 :

حقير در تهران مسجدى ساخته ام که داراى حوزه علميّه نيز مى باشد و آن را وقف کرده ام، شخصى در محضر امام جماعت مسجد قراردادى با خطّ خودش تنظيم کرد که از اين محل به عنوان حوزه علميّه بهره بردارى نمايد، ولى متأسّفانه پس از تعميرات داخلى اين محل را به صورت مدرسه غيرانتفاعى داير و حدود چهار سال است که مشغول بهره بردارى است و از هر دانش آموز سالانه مبلغ قابل ملاحظه اى شهريه دريافت مى نمايد، حکم شرعى اين مسأله چيست؟

جواب :

عمل بر خلاف وقف حرام است و بايد از آن جلوگيرى کرد و اجرت المثل استفاده هاى سابق را نيز بايد بپردازد تا در مصارف موقوفه صرف شود.

سوال 1268 :

پنج هکتار زمين در شهر محمودآباد از طرف بنياد مستضعفان جهت گورستان به شهردارى واگذار گرديد، گرچه صيغه وقف خوانده نشده، امّا چند جنازه در آن زمين دفن گرديده است. آيا مى توانيم جهت احداث بيمارستان شهر، از يک هکتار اين زمين استفاده کنيم، يا زمين مزبور را براى امر فوق اجاره کنيم؟ (با توجّه به اين که در شهر بيمارستان وجود ندارد; امّا قبرستانهاى متعدّدى موجود است).

جواب :

آن مقدار از زمين مزبور که مورد نياز براى قبرستان در حال و آينده است به حکم وقف مى باشد و بقيّه را مى توان در احتياجات عمومى صرف کرد.

سوال 1269 :

در وسط شهرستان بم زمينى حدود هزار متر مربع از حدود 25 سال پيش وقف قبرستان شده است; امّا پس از دفن حدود 40 نفر، همسايگان مانع ادامه کار شده اند و آن زمين همچنان معطّل مانده است. آيا زمين مزبور بر وقفيّت باقى مى باشد؟ در صورت باقى ماندن بر وقف، آيا مى توان آن را تبديل به مکان عمومى ديگر (مانند مدرسه، بيمارستان، حسينيّه و غيره) کرد؟

جواب :

در صورتى که زمين وقف براى قبرستان شده باشد، تنها بايد در همين مورد از آن استفاده شود; مگر اين که دفن در آن به جهاتى امکان پذير نباشد که در اين صورت بايد بفروشند و پول آن را صرف خريد زمينى جهت قبرستان کنند و آن را وقف نمايند و چنانچه به اندازه کافى قبرستان دارند، مى توان از آن زمين براى مسجد و حسينيّه و کتابخانه و مانند آنها استفاده کرد.

سوال 1270 :

قبرستان قديمى شيراز، که سالهاست هيچ ميّتى در آن دفن نگرديده، مدفن عدّه زيادى از بزرگان مى باشد و از سوى ديگر با توجّه به مخروبه بودن آن، محلّ مناسبى براى گرد آمدن افراد خلافکار و بزهکار و معتادان گرديده است. با توجّه به لزوم زيباسازى شهر و فضاى گسترده اين محل که اطراف آن، منازل مسکونى قرار گرفته و در داخل محدوده شهرى نيز مى باشد و با تبديل اين منطقه به فضاى سبز و يا مرکز فرهنگى عام المنفعه، چهره شهر دگوگون خواهد شد. لذا مستدعى است در خصوص تغيير وضعيّت محلّ فوق الذّکر به گونه اى که به هيچ يک از قبور مؤمنين در اين قبرستان بى احترامى نشود و تغيير هندسى شکل مقبره ها در شأن بزرگان مذکور باشد و اين محل تبديل به مراکز فوق گردد، نظر مبارک را امر به ابلاغ فرماييد.

جواب :

در فرض مسأله هرگاه شرايطى که در بالا نوشته ايد، دقيقاً و بدون کم و زياد عمل شود، تغيير وضع قبرستان به شکلى که نوشته ايد، مانعى ندارد.

سوال 1271 :

مطابق تبصره 6 ماده 96 قانون شهرداريها، کوچه ها و پياده روها و خيابانها و گورستانهاى عمومى ملک عمومى محسوب شده و در مالکيّت شهردارى قرار دارد; شهردارى به علّت متروکه شدن گورستان، مقدارى از آن را طبق ضوابط قانونى به افراد واجد شرايط واگذار نموده است، با عنايت به اين که دليلى بر وقفيّت زمين گورستان نيست، بفرماييد که اراضى مذکور وقف است، يا مالکيّت شهردارى طبق قانون فوق صحيح است؟

جواب :

هرگاه زمين مزبور سابقه ملکى نداشته باشد، يا احتمال موات بودن آن از روز اوّل برود حکم وقف بر آن جارى نمى شود; امّا اگر سابقه ملکيّت داشته و براى قبرستان واگذار شده است حکم وقف بر آن جارى است.

سوال 1272 :

در روستاى ما قبرستانى وجود داشته که اکنون محو شده است; زيرا در آن محل خانه ساخته و قبرها را ويران کرده اند، قبر پدربزرگ ما در آن جا بوده و حال اثرى از آن نيست، آيا مى توانيم در قبرستان جديد سنگى به عنوان يادبود بگذاريم تا مردم بر آن فاتحه قرائت کنند؟

جواب :

اگر قبرستان جديد در زمين وقف قرار داده شده است نمى توانيد اين کار را کنيد و اگر در زمين موات است مانعى ندارد.

سوال 1273 :

قطعه زمينى حدود صد سال پيش جهت دفن اموات مسلمين تعيين و اموات در آن دفن شدند; ولى اکنون بيش از پنجاه سال است ميّتى در آن دفن نمى شود. طبق شياع موجود در محل و فتواى بعضى از مراجع معظّم تقليد قبرستان مورد نظر وقف مى باشد، ولى واقف آن مشخّص نيست; در قسمتى از قبرستان در سالهاى گذشته مدرسه احداث گرديده است، حال با توجّه به اين که گورستان موقوفه متروکه گرديده و آثار قبور از بين رفته است و با عنايت به نياز اهالى به مسجد، جهت انجام فرايض الهى، آيا اهالى مى توانند در گورستان مذکور يک باب مسجد احداث نمايند؟

جواب :

چنانچه آن محل براى دفن اموات در حال حاضر و در آينده قابل استفاده نيست مى توانيد از آن براى بناى مسجد استفاده نماييد; ولى مواظب باشيد نبش قبر لازم نيايد.

سوال 1274 :

شخصى در زمان رژيم منحوس گذشته با حضور در دفتر اسناد رسمى، بعضى از اموال مورد تنازع و اختلاف را اجباراً به نفع رهبرِ فِرقه شيخيّه در کرمان صلح و از طرف آن شخص مورد صلح را وقف کرده است. با توجّه به مراتب مذکور و اين که در رژيم گذشته فِرقه ياد شده از نفوذ و اختيارات وسيعى برخوردار بوده اند، آيا شرعاً اعمال فوق لازم الاجرا بوده و يا اين که بر طبق موازين شرعى باطل و بى اثر است؟

جواب :

وقف بر فرقه مزبور و سران آنها صحيح نيست و اعتبارى ندارد.

سوال 1275 :

شخصى بهائى منزل خود را جهت مجالس و مراسم بهائيّت وقف نموده و از دنيا مى رود، فرزندان وى نيز محلّ سکونت خود را ترک کرده و به شهر ديگرى رفته و سپس با دنيا وداع کرده اند، يکى از فرزندان واقف زنده و مدّعى است که مسلمان شده است، آيا وقف صحيح است؟ يا وقف باطل و تمام اولاد، بالسّويه از آن ماترک ارث مى برند؟ يا فقط آن که مدّعى اسلام است ارث مى برد؟

جواب :

وقف مزبور باطل بوده و اموال نامبرده تنها به وارث مسلمان او مى رسد، و براى اين که از صداقت او در ادّعاى اسلام آگاه شويد بايد در يکى از جرايد معروف، اسلام خود را آگهى کند.

سوال 1276 :

شخصى مى خواهد دو ميليون تومان پول در يکى از بانکهاى جمهورى اسلامى ايران به عنوان سپرده هميشگى بگذارد و اصل اين پول را وقف مسجدى بنمايد و از بهره بانکى آن خرج همان مسجد و روحانى مسجد و امثال آن بنمايد، اين کار شرعاً چه حکمى دارد؟

جواب :

پول را نمى توان وقف کرد; ولى مى توان به مسجد تمليک نمود و در اين صورت مسجد مالک آن مى شود و درآمد مشروع آن در مصارف مذکور در بالا صرف خواهد شد.

سوال 1277 :

اگر منزلى براى امام جماعت در طبقه فوقانى حسينيّه ساخته باشند و امام جماعت از آن جا برود، تکليف آن منزل چيست؟

جواب :

منزل تعلّق به کسى دارد که بعداً امام جماعت مى شود.

سوال 1278 :

آيا امام جماعت حسينيّه مى تواند بالاى حسينيّه براى خود منزل مسکونى بنا کند؟

جواب :

نمى تواند منزل شخصى بسازد; ولى مى تواند براى امام جماعتِ حسينيّه (هر کسى که باشد) بسازد.

سوال 1279 :

اگر زمينى براى حسينيّه وقف شده باشد، آيا مى شود بالاى آن حسينيّه، مسجد ساخت؟

جواب :

ساختن طبقه بالا و استفاده از آن براى نماز و عزادارى اشکالى ندارد; ولى حکم مسجد را ندارد; مگر اين که از اوّل به همين صورت وقف شده باشد که طبقه پايين حسينيّه و طبقه بالا مسجد باشد.

سوال 1280 :

در يکى از روستاهاى شهرستان بابل حسينيّه اى وجود دارد که مردم خيّر به خاطر وسعت کم آن، و اين که از نظر شکل ظاهرى هم مناسب نمى باشد، مبادرت به ساختن حسينيّه اى جديد نموده اند، ناگفته نماند که حسينيّه قديمى بين ساختمان جديد و يک حسينيه ديگر واقع شده است و مردم اين محل به خاطر اعتقادى که به اين محل دارند، بيم و هراس دارند که آن را خراب نمايند، نظر جنابعالى چيست؟

جواب :

اگر ضرورتى ندارد آن محل را خراب نکنيد و از آن براى عزادارى استفاده نماييد.

سوال 1281 :

در شهر ما حسينيّه اى ساخته اند که براى بعضى شهروندان نزديک و براى بعضى دور و باعث مشقّت است، آيا مى توان حسينيّه را به جاى مناسبى منتقل کرد؟ در صورت امکان زمين حسينيّه قديم و باقى موادّ ساختمانى آن چه حکمى دارد؟

جواب :

حسينيّه اوّل بايد به جاى خود باقى باشد; هرچند همه نتوانند در آن شرکت کنند و مى توانند حسينيّه ديگرى در محلّ ديگرى بسازند.

سوال 1282 :

با توجّه به تعريف وقف، که آن را «حبس عين و تسبيل منفعت» مى دانند، آيا مى توان سهام شرکتهاى تجارى را وقف نمود؟ به چه دليل؟

جواب :

اشکالى ندارد; و عموم ادلّه وقف و همچنين اطلاقات شامل اين مورد مى شود و مانعى از شمول نيست.

سوال 1283 :

تغيير ارزش سهام تأثيرى بر صحّت وقف فوق دارد؟

جواب :

تأثيرى ندارد.

سوال 1284 :

ورشکستگى شرکت چه تأثيرى در وقف دارد؟

جواب :

مادامى که آن مؤسسه برقرار است، وقف برقرار است.

سوال 1285 :

در سنوات گذشته بعضى از املاک، که گاهى شامل چندين روستا مى شده، توسّط مالکين بزرگ وقف شده است، با عنايت به اين که در اين روستاها قبل از وقف شدن املاک، حمّام، اشجار، پل، تپه، قبرستان، مسجد و امامزاده وجود داشته که وقفنامه اى جهت اين مورد تنظيم نشده و اگر هم بوده فعلاً در دسترس نيست. آيا متولّى موقوفات مى تواند به استناد وقفنامه تنظيم شده، ادّعايى در خصوص اماکن موجود قبل از تنظيم وقفنامه داشته باشد؟

جواب :

مساجد، حسينيّه ها، امامزاده، حمّام يا هر بناى وقفى ديگرى که از قبل در اين روستاها بوده از محدوده وقف دوّم خارج است; زيرا موقوفه را نمى توان بار ديگر وقف کرد. بنابراين وقف روستا فقط شامل زمين و تمام بناها و اشجارى مى شود که در روستا وجود داشته و در ملک مالک بوده است; به استثناى موقوفات قبل.

سوال 1286 :

آيا اجاره اراضى موقوفه (وقف خاص اولاد ذکور) به مدّت 90 سال براى بناى مسجد و مصلّى و حسينيّه جايز است؟ اگر صحيح است مشروط به چه شرايطى مى باشد؟

جواب :

اجاره هاى بلند مدّت بر خلاف مصلحت وقف است و جايز نيست، بايد چند سال به چند سال تجديد شود و استفاده از آن براى مسجد و مصلّى و حسينيّه مانعى ندارد; هرچند جريان احکام مسجد بر آنها مشکل است.

سوال 1287 :

عبور و مرور در خيابانهايى که حکومتها جديداً و قديماً احداث نموده اند چه حکمى دارد؟ هر چند وضع مالکيّت آنها را ندانيم.

جواب :

عبور و مرور و ساير استفاده هاى غير مزاحم اشکالى ندارد.

سوال 1288 :

موقوفه اى در اراک است که مصرف آن کمک به زوّار کربلاى معلّى است، از آن جا که سالهاست مصرف اين موقوفه معطّل مانده، آيا از باب اقرب به نظر واقف مى توان عوايد مذکور را موقّتاً به زوّار امام رضا(عليه السلام) داد؟

جواب :

در شرايط کنونى مانعى ندارد.

سوال 1289 :

نظر مبارک شما در مورد موقوفه اولاد چيست؟ آيا اولاد مى توانند آن ملک را مجدّداً براى بعضى امور خيريّه وقف کنند؟

جواب :

وقف مجدّد جايز نيست.

سوال 1290 :

عدّه اى از مؤمنين خانه اى را در مشهد خريده و براى عزادارى و سکناى زوّار امام رضا(عليه السلام)وقف نموده اند; ولى چون خانه قديمى است و نياز به ساختمان جديد با هزينه زيادى دارد واقفين مى خواهند هر کدام يک ميليون تومان يا بيشتر پول داده و چهار طبقه ساختمان بسازند، ضمناً مى خواهند يک باب اطاق به خود و بستگانشان اختصاص بدهند که در آن ساکن شوند، آيا مى توان يک باب اطاق را به آنها، که هزينه ساختمان را متقبّل مى شوند، اختصاص داد؟

جواب :

چنانچه آنها بخواهند به عنوان زوّار در آن جا باشند و راهى براى تکميل ساختمان جز از اين طريق نباشد اشکالى ندارد.

سوال 1291 :

در بعضى از روستاها املاک وقفى از قبيل باغات، زمين و آب وجود دارد که اداره اوقاف آنها را به نصف اجاره مى دهد و مال الاجاره را هم به آن قريه اى که واقف، وقف مسجد آن کرده، يا نمى دهد يا قسمتى از آن را مى دهد، آيا عالم و يا معتمدين مى توانند اعتراض نمايند؟

جواب :

مال موقوفه را نمى توان به کمتر از اجرت المثل اجاره داد، و اگر کار خلافى صورت گرفته وظيفه ديگران امر به معروف و نهى از منکر است.

سوال 1292 :

موقوفه تحت توليت اين جانب داراى تعدادى مغازه و رقبه تجارى است، آيا گرفتن مبلغى بابت نقل و انتقال سرقفلى و مابه التّفاوت آن در انتقالات بعدى جهت موقوفه طبق قانون عرف، شرعى است؟

جواب :

اگر در زمان واگذارى موقوفه به افراد، چنين حقّى در عرف وجود داشته، حکم شرط ضمن العقد پيدا مى کند و حالا که مى خواهند سرقفلى را نقل و انتقال دهند موظّف به پرداخت آن هستند، و اگر در واگذارى موقوفه اصولاً مسأله نقل و انتقال به ديگرى مطرح نبوده، گرفتن حقّى براى موقوفه به هنگام نقل و انتقال سرقفلى مانعى ندارد.

سوال 1293 :

شش دانگ قريه سوهان طالقان وقف خاصّ اولاد ذکور سادات گرديده است، در وقفنامه حدود چهارگانه روستاى مذکور مشخّص است، طبق وقفنامه کوههاى روستا که جزء آن روستاست، جزء سامان (يا مرز) ذکر شده است، اکنون عدّه اى مى گويند: «کوه ها جزء انفال است و واقف حقّ وقف کردن کوه ها را نداشته، در نتيجه در صحّت وقف ترديد است»، آيا اين ابهام وقف را باطل مى کند؟

جواب :

آنچه در عرف و عادت محل جزء حريم و نيازهاى آبادى محسوب مى شود، جزء توابع موقوفه است و زايد بر آن جزء انفال مى باشد و اگر چيزى از انفال را زايد بر آنچه که گفته شد، جزء موقوفه قرار داده باشند، وقف باطل نمى شود; بلکه اضافات باطل مى شود.

سوال 1294 :

آيا اداره اوقاف شهرستان مى تواند از تمديد اجاره نامه ملک موقوفه خاص، که سالهاست در اجاره اين جانب است و ممرّ درآمدم مى باشد، بدون رضايت اين جانب خوددارى نمايد؟

جواب :

تمديد اجاره موقوفه منوط به مصلحت موقوفه است.

سوال 1295 :

جدّ اعلاى اين جانب تعدادى از رقبات ملکى خود را در گذشته وقف بر تعزيه دارى حضرت امام حسين(عليه السلام) نموده است، و در طول ساليان گذشته مقدارى از رقبات موقوفه مذکور به صورت مغازه هاى تجارى احداث گرديده که اعيان احداثى مانند عرصه متعلّق به موقوفه مى باشد، در گذشته تعدادى از مستأجرين که داراى حقّ سرقفلى در مغازه هاى فوق الذّکر بوده اند، سرقفلى خود را بدون اجازه موقوفه و متولّى به غير منتقل نموده اند. در اين جا چند سوال داريم، جواب محبّت بفرماييد.

الف) با عنايت به توضيح مذکور، آيا مى توان جهت حفظ حقوق حقّه وقف، کسانى را که بدون اجازه مغازه ها را متصرّف شده اند و اجاره بهاى معوّقه و حقّ نقل و انتقال را طبق قانون اوقاف پرداخت نمى کنند، تخليه آن را با شرايط از پيش گفته شده از دادگاه صالحه تقاضا نمود؟

جواب :

مستأجرين حق ندارند بدون اجازه سرقفلى را به ديگرى واگذار کنند مگر اين که در قرارداد اجاره به آنها اجازه داده شده باشد و اگر واگذار کنند متولّى حق دارد محل را تخليه کند و به مستأجر اوّل بدهد و اگر مستأجر اوّل حاضر نيست شخصاً از آن محل استفاده کند بايد با توافق متولّى به شخص ثالث داده شود.

ب) چنانچه متصرّفين غير مجاز نسبت به پرداخت حقوق موقوفه طبق قانون (شامل اجاره بهاى معوّقه و حقّ نقل و انتقال و ساير حقوق) آن هم به صورت عادله روز برآيند، آيا تخليه مورد تصرّف مجاز است؟

جواب :

در فرض مسأله تخليه جايز است; ولى متولّى موقوفه تنها مى تواند حقّ و حقوق موقوفه را بردارد و زايد آن را بايد به مستأجر اصلى بپردازد.

جواب :

آيا تحقيقاتى که کارشناس دادگسترى در امر تعيين قيمت سرقفلى مى دهد مجاز است؟

جواب :

معيار عادله روز با نظر کارشناسان مورد وثوق است.

سوال 1296 :

در جلد دوّم عروة الوثقى، کتاب وقف، فصل 6، مسأله يک، چنين آمده است: «لا اشکال و لا خلاف فى انه يجوز للواقف ان يجعل التولية لنفسه مادام حياً، او الى مدّة، مستقلاً او بالشرکة، و خلاف ابن ادريس غير محقّق، و کذا يجوز ان يجعلها لغيره کذلک، بل يجوز ان يجعل امر التولية بيده بان يشترط ان يکون له ان ينصب کل من يريده و کذا يجوز ان يجعل امرها بيد اجنبى بان يکون هو المعين للمتولى و يجوز ان يجعل لکل متول ان ينصب متولياً بعده...».

و حضرت آية اللّه العظمى گلپايگانى(رحمه الله) در مسأله 2905 توضيح المسائلشان مى فرمايند:

«تصرّف و دخالت در امور اوقاف مجهول التّوليه و غُيّب و قُصّر و مساجد و مدارس دينى و موقوفه و کتابخانه هاى موقوفه اى که متولّى مخصوص ندارد براى غير مجتهد جامع الشّرائط، يا مأذون از طرف او حرام و خلاف شرع است».

با توجّه به مراتب بالا آيا متولّيان مفروض در فتواى مرحوم صاحب عروة(رحمه الله)منصوص التّوليه از طرف واقف در قبال منصوب التّوليه از طرف مجتهد جامع الشّرائط هستند؟

جواب :

در صورتى که طبق شرط واقف عمل شود و افرادى به عنوان متولّى تعيين گردند و داراى صلاحيت باشند حاکم شرع يا مقام ديگرى حقّ دخالت براى نصب متولّى ندارد و اين مورد از قبيل منصوص التّوليه است، و کلام آية اللّه العظمى گلپايگانى(رحمه الله) شامل آن نمى شود.

سوال 1297 :

از بيست سال قبل در شيراز مُهر نماز به مردم هديه مى کنم و از آن جا که مهرها رايگان است مراجعه کننده زياد دارم. غالباً از منازل، کم يا زياد، مهرهاى خرد و فرسوده و بدردنخور مى آورند و به من مى بخشند، يا از مساجد و حسينيّه ها مقدار زيادى مهرهاى بدردنخور براى تعويض مى آورند و چون بازسازى مهرهاى مساجد هرکدام جداگانه مقدور نبوده، غالباً با هم مخلوط مى شود و بعد از نوسازى هرکس به اندازه احتياج مى برد، سربازخانه ها، مدارس، ادارات و نهادها هم از مازاد مهرهاى مساجد و حسينيّه ها استفاده مى نمايند. نظر حضرتعالى در اين مورد چيست؟

جواب :

مجاز هستيد و مانعى ندارد; ولى بهتر است به آن مقدار که از مساجد و حسينيّه ها مهر برمى داريد (هرچند بطور تقريبى باشد) به آنها بازگردانيد.

رضا(عليه السلام) تا هر وقت خداوند عالم، زيارت آن حضرت را نصيبم نمود، آن را به مشهد مقدّس ببرم. اکنون از جنابعالى استدعا دارم اجازه بفرماييد که اين قرآن، تا وقتى به مشهد نرفته ام، بطور امانت نزد اين حقير باشد تا آن را قرائت نموده و سوره اى هم به روح واقف و کاتب آن هديه بنمايم؟

جواب :

اگر موقوفٌ عليهم به هيچ وجه قابل شناسايى نيستند، شما و ديگران مى توانيد آن قرآن را قرائت کنيد و سپردن آن به جايى که اصلاً قرائت نمى شود، اشکال دارد; مگر اين که قرآن بسيار نفيسى باشد که بيم از دست رفتن آن برود.

سوال 1299 :

حدود 25 مرتع، اعمّ از مشجّر و غير مشجّر، در صد سال قبل توسّط مردم نور با تأييد علما و فقهاى منطقه وقف شد، تا درآمد آن در دهه عاشورا به مصرف عزاداران خامس آل عبا(عليه السلام) در محل برسد، توليت آن نيز به عالم محل و سپس به اولاد او واگذار شد. تا زمان اجراى مادّه 56 حفاظت از مراتع، طبق وقفنامه عمل مى شد و از زمان اجراى قانون فوق در رژيم سابق، اجراى مفاد وقفنامه کاملاً تعطيل شد. پس از پيروزى انقلاب، مادّه واحده اى براى ابطال اسناد فروش آب و اراضى موقوفه در مجلس شوراى اسلامى تصويب و مقرّر گرديد اوقاف و متولّيان موقوفات با تعليف کنندگان مراتع غير مشجّر روابط استيجارى برقرار کنند تا درآمدهاى حاصل طبق وقفنامه به مصرف برسد; ولى منابع طبيعى و جنگلدارى مدّعى است مراتع مشجّر جزء انفال است. حال سوال اين است:

الف) آيا مراتع مشجّر کماکان وقف است يا نه؟ در صورت دوّم، اصلاً عقد باطل بوده يا انحلالى صورت گرفته است؟

جواب :

در صورتى که احتمال داده شود در اين مراتع در گذشته احيايى صورت گرفته، حکم وقف کماکان جارى است.

ب) مال الاجاره مراتع غير مشجّر، که مورد تعليف حَشَم داران است، در چه راهى بايد مصرف شود؟

جواب :

هرگاه در آنها نيز احتمال احيا بدهيد که زمين را براى مرتع آماده کرده باشند حکم وقف بر آنها نيز جارى مى شود و بايد درآمد آن در مصارف وقف مصرف گردد.

جواب :

اگر بعضى از اين مراتع جزء محدوده روستاها قرار گرفت، تکليف شرعى چيست؟

جواب :

هرگاه از اوّل، در محدوده روستا بوده، تعلّق به روستا دارد و مى توان با رضايت اهل روستا آن را وقف کرد و اگر قبلاً وقف شده، سپس در محدوده روستا قرار گرفته، حکم وقف باطل نمى شود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

شرایط صحت وضو

No image

نماز جمعه

No image

1ـ غسل میّت

No image

3ـ دفن

Powered by TayaCMS